محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشور، از 31 مردادماه سفر شش روزه ای را به کشورهای آمریکای لاتین آغاز کرده است. دکتر ظریف طی این سفر در راس هیئتی اقتصادی به کشورهای کوبا، نیکاراگوئه، اکوادور، شیلی، بولیوی سفر کرد و با مقامات این کشورها دیدار نمود و طبق برنامه وزیر خارجه ایران بعد از بولیوی به ونزوئلا خواهد رفت. هیاتی مرکب از بیش از 80 تن از مدیران و مسوولان اقتصادی بخش های خصوصی و دولتی، شماری از مقام های سیاسی و تعدادی از خبرنگاران رسانه های جمعی، ظریف را در این سفر همراهی می کنند.
قرار بود وزیر خارجه ایران پیشتر از یان و شاید در اردبهشت امسال از آمریکای لاتین دیدار کند، اما به گفته طریف این سفر دوبار به تعویق افتاد. وی در بیان علت این تعویق در کوبا گفت: «تأخیر در انجام این سفر نه به دلیل کم اهمیتی آن بلکه دو بار برنامه ریزی تا پایان مراحل انجام سفر صورت گرفت ولی به دلیل تحولاتی که در منطقه ما بعد از اعدام شیخ نمر و اتفاقات بعد از آن رخ داد و همچنین بعد از تحولات در برزیل این سفر دو بار به تعویق افتاد.»
گسترش روابط سیاسی با شیلی، که تازه چند ماه است سفارت آن در ایران بعد از 36 سال تعطیلی افتتاح شده است، نشست های اقتصادی با مقامات بولیوی و امضا تفاهم نامه همکاری در عرصه فضایی، امضاء سند همکاری مهم بانکی و کشاورزی با اکوادور و برگزاری همایش مشترک اقتصادی، دیدار با دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئه و برگزاری همایش مشترک اقتصادی ایران و نیکاراگوئه، دیدار با رائول کاسترو، رئیس جمهور کوبا و نشست تجاری مشترک ایران و کوبا و امضاء یادداشت تفاهم همکاری اقتصادی بین دو طرف، تأکید بر توسعه همکاری ها با دولت اکوادور و مذاکره در خصوص برقراری خطوط مستقیم کشتیرانی بین اکوادور و بنادر جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان و... از جمله مهم ترین نتایج سفر دکتر ظریف و هیأت همراه به آمریکای لاتین است.
اهمیت راهبردی آمریکای لاتین
آمریکای لاتین به لحاظ جغرافیایی شامل اکثر کشورهای نیمکره غربی به جز آمریکا و کانادا است و حدود 600 میلیون جمعیت را شامل می شود. یکی از مزیت های استراتژیک کشورهای این حوزه دسترسی به دو اقیانوس آرام و اطلس می باشد.
کشورهای این حوزه از نظر ذخائر طبیعی از جمله معادن طلا، نقره، اورانیوم، نفت، گاز و ... غنی بوده به طوری که ذخایر نفتی ونزوئلا (اولین ذخایر نفتی جهان) درصد قابل توجهی از کل میزان جهانی است و در یک منطقه که شامل شمال شیلی، آرژانتین و جنوب بولیوی است درصد بالایی از ذخایر جهانی لیتیوم وجود دارد. ذخایر گاز و نفت شیل در جنوب آرژانتین و ذخایر آب شیرین آبخوان گوارانی میان برزیل، پاراگوئه و آرژانتین از بزرگترین ذخائر آب شرب جهان است و از لحاظ کشاورزی نیز دارای مستعدترین زمین های قابل کشت بوده به طوری که بخش اعظمی از نیاز غلات جهان را تامین می کند .
داشتن زبان مشترک و وجود رهبرانی همچون خوزه مارتین، فرانسیسکو میراندا، سیمون بولیوار و... که به دنبال ایجاد اتحادیه کشورهای آمریکای لاتین با رهبری منسجم و مستقل بودند، تاریخ پر فراز و نشیبی در جدال با استعمارگران اروپایی ایجاد کرده است.
زمینه های مشترک ایران و آمریکای لاتین
یکی از نقاط اشتراک ایران با کشورهای مستقل آمریکای لاتین، وجود دشمنی مشترک است که ما آن را استکبار جهانی (ایالات متحده آمریکا) می نامیم و در آمریکای لاتین امپریالیسم یا میراث خواران استعمارگران اروپایی می نامند.
با نگاهی به نیم قرن گذشته می بینیم همزمان با کودتای 28 مرداد در ایران، طرح یا عملیات کندور به اسم مبارزه با کمونیست بر ضد کشورهای مستقل آمریکای لاتین که دارای دولت های دمکراتیک با پشتیبانه مردمی بودند، کودتای نظامی کرده و نظامیان با کمک و پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم آمریکا به مدت دو دهه اریکه قدرت را در دست گرفتند، حال آن که سرکوب و کشتار از ابتدایی ترین حرکت آنها بود؛ مانند کودتای ژنرال پینوشه بر ضد دولت قانونی سالوادور آلنده در شیلی و همچنین کودتای نظامیان آرژانتینی بر ضد خوان دومینگو پرون و جنگ با دولت انقلابی کوبا و سرکوب انقلابیون در کشورهای دیگر این حوزه و تحریم های طولانی مدت که هنوز هم در برخی از کشورهای این حوزه ادامه دارد.
همزمان با انقلاب اسلامی ایران مبارزان و انقلابیون نیکاراگوئه (ساندنیست ها) حکومت دست نشانده آمریکائی ها را سرنگون کردند و اکنون چهار دهه است که حکومت دموکراتیک بعد از انقلاب به حیات خ.ود ادامه می دهد.
دکتر ظریف در سفرش به آمریکای لاتین با رهبر و رئیس جمهور انقلابی نیکاراگوئه آقای دانیل اورتگا دیدار داشت و اعلام آمادگی ایران برای کمک به طرح کانال نیکارگوئه یکی از مباحث اعلام شده دو کشور بود. کانال نیکاراگوئه، یک راه دریایی است که اقیانوس آرام را از طریق دریای کارائیب به اقیانوس اطلس وصل میکند و از خاک کشور نیکاراگوئه میگذرد. این کانال رقیبی برای کانال پاناما، که در انحصار آمریکاست، می باشد. این طرح در ژوئن ۲۰۱۳ میان دولت نیکاراگوئه و شرکت چینی «HKND» به عنوان مجری امضا شد. هزینه این پروژه ۵۰ میلیارد دلار برآورد شده است. حق بهرهبرداری از این کانال به مدت پنجاه سال به این شرکت چینی واگذار شده است که قابل تمدید است. ساخت کانال در دسامبر ۲۰۱۴ آغاز شد و قرار است در ۲۰۱۹ به پایان برسد. کانال جدید با ایجاد شرایط عبور کشتیهای بزرگ بین دریای کارائیب و اقیانوس آرام، قادر به دریافت ۴۱۶ میلیون تن محموله دریایی ( ۹/۳درصد از محموله جهانی) است. در این پروژه بزرگ علاوه بر احداث این کانال، دو بندر، یک خط لوله و چندین فرودگاه و یک خط راهآهن نیز به بهرهبرداری خواهد رسید. در اهمیت این کانال که چینی های دو سال است عملیات اجرایی آن را شروع کرده اند می توان گفت انحصار کانال استراتژیک پاناما در تبادل کشتی های تجاری و محموله های اقتصادی را خواهد شکست و با وجود قابلیت تردد کشتی های با اوزان بیشتر از این کانال می توان آینده تسلط انحصاری آمریکا را پایان یافته دید.
در دو دهه گذشته رشد همگرایی در بین کشورهای مستقل این حوزه و ایجاد پیمان های منطقه ای سیاسی و اقتصادی مانند مرکوسور، اناسور، آلبا، سلاک و ... و کم رنگ شدن پیمان های مشترک با آمریکا کمک زیادی در نزدیکی کشورهای آمریکای لاتین کرده است، به طوری که همسایه شمالی (ایالات متحده آمریکا) احساس خطر کرده است.
بر مبنای گزارشات اداره کل آمریکای وزارت امور خارجه، مولفه های سیاست خارجی کشورهای آمریکای لاتین نزدیکی بارزی را به سیاست های جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد. خلاصه از این مولفه ها عبارتند از:
1- تلاش برای به دست آوردن نقش مستقل در سیاستگذاری و خروج از فشار عوامل خارجی؛
2- تلاش برای اثرگذاری بیشتر در صحنههای منطقهای و بینالمللی؛
3- تلاش برای به دست آوردن جایگاه مناسب در تجارت جهانی؛
4- تقویت پیوندهای دوستی و تحکیم روابط با کشورهای خارج از حوزه سنتی (آمریکا و اروپا)؛
5- ایجاد همگرایی و مطرح شدن آمریکای لاتین در نظام بینالمللی به عنوان یک زیر سیستم؛
6- تضمین رشد و جهش اقتصادی.
ناگفته پیداست که بسیاری از مؤلفههای سیاست خارجی منطقه آمریکای لاتین با مؤلفههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همخوانی و مطابقت دارد؛ از این رو، این احساس هماهنگی و همگنی طرفین در ادبیات سیاسی سبب شده تا جمهوری اسلامی ایران درصدد توسعه و گسترش روابط با کشورهای منطقه باشد.
از دیگر سو این مشابهتها موجب شده که تعدادی از کشورهای این منطقه جزو کشورهای دوست و همپیمان و تعدادی دیگر از کشورهای این منطقه از رده کشورهای متخاصم به رده کشورهای غیرمتخاصم تغییر مسیر دهند.
از دیدگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، منطقه آمریکای لاتین دارای توانمندیهای بالقوه و بالفعل بسیاری است که میتواند موجد همکاری های دوجانبه و چندجانبه بین ایران و منطقه باشد.
اهداف جمهوری اسلامی از توسعه روابط با آمریکای لاتین
اهداف کلی برنامه روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین در سه محور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای، مورد توجه است:
الف) در عرصه سیاسی:
۱- توسعه روابط منطقهای جمهوری اسلامی ایران با آمریکای لاتین به منظور اتخاذ مواضع مشترک در خصوص مسائل مهم بینالمللی؛
۲- استفاده از پتانسیلهای سیاسی منطقه برای کسب حمایت در مجامع بین المللی و بهرهبرداری از قدرت مجموعهای و انفرادی کشورهای منطقه آمریکای لاتین برای حل مسائل بینالمللی ایران از جمله حقوق بشر و پرونده هستهای و تحقق اهداف ملی جمهوری اسلامی ایران از یک سو و حمایت ایران از هویت، استقلال و پیشرفت کشورهای آمریکای لاتین از دیگر سو؛
۳- توسعه روابط سیاسی دو جانبه به منظور ایجاد زمینه لازم برای توسعه سایر جنبهها و ابعاد روابط دو جانبه؛
۴-تقویت روابط سیاسی با پیمان های سیاسی منطقهای به منظور استفاده از لابی منطقه ای در سطح بینالمللی و روابط دوجانبه؛
ب) در عرصه اقتصادی
1- توسعه روابط اقتصادی به منظور متنوع سازی در روابط تجاری و ایجاد شرکت های مختلط برای سرمایهگذاری مشترک. در این زمینه همکاری های منطقهای از جمله ایجاد زمینه برای همکاری های بلوکی بین اکو و مرکوسور در بلندمدت در نظر گرفته میشود.
2- با توجه به موقعیت و توانمندی های اقتصادی و تجاری آمریکای لاتین به عنوان یک بلوک قوی در اقتصاد جهانی و همچنین توانمندیهای ایران در منطقه، به عنوان دروازه ورود به آسیای میانه و قفقاز، امکانات ترانزیت کالا به شمال از طریق خلیج فارس و زمینههای موجود سرمایهگذاری در مناطق آزاد تجاری و صنعتی، روابط محکمی در آینده پیشبینی میشود.
ج) در عرصه فرهنگی
با توجه به این که چهره ایران طی مدت 38 سال گذشته، همواره مورد تهاجم دشمنان قرار داشته، تصویر موجود از ایران در منطقه بر اساس تبلیغات منفی دستگاه های خبری و اطلاعاتی غربی و عمدتاً آمریکا شکل گرفته است. بنابراین یکی از اهداف عمده ایران، دادن اطلاعات و شناخت کافی از فرهنگ، هنر و سابقه کهن ایران در تاریخ تمدن جهانی از یک سو و آشنایی آنان با ایران از سوی دیگر است. این بعد از روابط با توجه به نقش خطیر افکار عمومی در شکلدهی و پشتیبانی از یک رابطه سالم و متوازن و پایدار از اهمیت بسیاری برخوردار است.
از این رو اهداف زیر در بعد فرهنگی و رسانهای مورد توجه قرار گرفته است:
۱- نمایاندن چهرة حقیقی دولت و ملت بزرگ ایران در منطقه؛
۲-توسعه دیپلماسی عمومی برای اثرگذاری بر دیپلماسی رسمی؛
۳- حمایت از جوامع مسلمان و تلاش برای حفظ کرامت و شأن آنان؛
۴- نفوذ فرهنگی و تلاش برای بسط گفتمان عدالت به منظور ایجاد روندهای جدید برای جلوگیری از گسترش نظام ناعادلانه جهانی.
نقد و بررسی روابط ایران با آمریکای لاتین
با وجود اهمیت راهبردی توسعه روابط ایران با آمریکای لاتین، تاکنون شاهد دو طیف نگاه به رابطه با این منطقه بوده ایم:
از یک سو دولت نهم و دهم دیدارها و سفرهای مختلفی به کشورهای این حوزه داشت و مقامات برخی کشورهای آمریکای لاتین نیز چندین بار به ایران سفر کردند و البته دستاوردهایی نیز در این زمینه حاصل شد، اما متاسفانه در این دولت صرفا به تبلیغات و سر و صدای رسانه ی پرداخته شد و وعده های داده شده چه در بخش های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی روند کندی به خود گرفت و از سوی دیگر در دولت روحانی هم با وجود گذشت سه سال از عمر دولت، سفر کنونی دکتر ظریف به آمریکای لاتین، اولین گام توجه دولت روحانی به این منطقه است که شاید برای خالی نبودن عریضه گنجانده شده است، هرچند همین مقدار توجه، به ویژه در دولت قبل، سبب شده تا آمریکا از همبستگی ایران و آمریکای لاتین که در دو دهه گذشته ایجاد شد، احساس خطر کند و با احیای ناوگان چهارم که بعد از جنگ دوم جهانی منحل شده بود با صرفه هزینه های چند صد میلیونی در بخش های اطلاعاتی و امنیتی سعی در کنترل اوضاع این منطقه نمود.
این نحوه توجه ایران به آمریکای لاتین در حالی است که طی این مدت، روسیه و چین با این که از جمهوری اسلامی ایران در رابطه با کشورهای آمریکای لاتین، عقب تر بودند با یک سیاست منطقی توانستند در هشت سال گذشته به لحاظ سیاسی و اقتصادی نفوذ کرده و در بخش هایی نیز روسیه در برخی از کشورهای این منطقه به گسترش همکاری نظامی پرداخت و به موازات آن چین، روسیه، هند و آفریقای جنوبی با همکاری برزیل توانستند در قالب پیمان بریکس، به شکل زیربنایی بر اقتصاد بینالملل اثرات قابل توجهی را شکل بدهند و شاخصههای هژمونی یا ابرقدرتی آمریکا دستکم در حوزه اقتصاد از سوی قدرتهای نوظهور اقتصادی بیش از هر زمان دیگری به چالش کشیده شد.
در مقابل آمریکا بعد از غفلتی که به سبب لشگرکشی به غرب آسیا، از آمریکای لاتین کرده بود با تقویت پایگاهای نظامیش در کلمبیا و آمریکای مرکزی در مرحله اول جلوی گسترش کشورهای مستقل را گرفت و در مرحله بعدی با کودتاهای غیر مستقیم (نظامی در هندوراس،پارلمانی در پاراگوئه و فشار اقتصادی به مردم در آرژانتین و برزیل و با استفاده از کودتای قوای وابسته به خود مانند قوه قضائیه در آرژانتین و برزیل و ادامه هجمه رسانه ی به این کشورها و ایجاد قحطی مصنوعی با استفاده از شرکت های بزرگ چند ملیتی صهیونیستی در ونزوئلا در جهت براندازی دولت مردمی مادرو) تا حدودی مهار این منطقه را به ظن خود بدست گرفته است. این موضوع به معنای کشیده شدن چالش های آمریکا به نزدیکی مرزهای این کشور است.
حال با توجه به سفر دیرهنگام وزیر محترم امور خارجه دولت یازدهم که با هیات بزرگ اقتصادی همراه شدند، آیا می تواند اطمینان از دست رفته کشورهای این حوزه را به خود جلب کند و یا فعالیت های جدی چه در زمینه گسترش مناسبات سیاسی و بخصوص اقتصادی در این مدت کوتاه چند ماهه صورت پذیرد؟
البته با ذکر استفاده حداکثری از فضای پس از برجام و رویکرد فعالیت اقتصادی در خدمت دیپلماسی وزارت امور خارجه و چرخش جدید در روند سیاست در معادلات روابط با دیگر کشورها با استفاده از دیپلماسی اقتصادی که عنوان دستاوردهای پس برجام نامیده اند، امید است از این بستر بشود استفاده مطلوب را کرد، اما به نظر می رسد با در نظر گرفتن موقعیت پس از برجام و نگرش عدم ایجاد اخلال استکبار جهانی (آمریکا) با این دید که ما با سیاست تنش زدایی جلو آمده ایم و دیگر جهان می داند ما با همه دوست هستیم، بدون در نظر گرفتن استیلای شرکت های بزرگ چند ملیتی تحت کنترل صهیونیست بر منطقه آمریکای لاتین، راه به جای نخواهیم برد.
با این همه البته نتایج خوب این سفر در صورت تحقق می تواند حفظ و توسعه روابط با دولت های این منطقه و بسط و توسعه مناسبات اقتصادی بدون واسطه و بهره برداری از پیوند دانشگاهی و علمی و فرهنگی و همچنین تقویت جبهه چند جانبه گرایی و استفاده در تصمیم سازی های بین المللی باشد، لذا رسانه ها با رصد انعکاس سفر اخیر و درجه اهمیت آن در دید رسانه های مستقل و نظر مردم و مسئولین دولت های آمریکای لاتین، می توانند ارزیابی واقعی تری را ارائه دهند./