تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۸  ، 
کد خبر : ۲۹۵۰۶۴
آيت‌الله سيدحسن خميني در گفت‌وگو با آرمان:

همانند ماندلا اهل گذشت باشيم

مقدمه: اين روزها داغدار است، به ياد آن شب ساعت 8 است كه با دايي صادق طباطبايي تلفني سخن مي‌گفت و فهميد كه او مي‌داند آخرين مكالمه است. تنها 10 ساعت بعد بود كه خبر دادند به ملكوت اعلي پيوست؛ او رفت تا در آن دنيا به امام بگويد كه پاسدار آرمان‌هايش بوده و از ناملايمات براي حفظ ميراث او كه همان اخلاق‌مداري است، آرام عبور كرده است. به قم رفتيم تا ضمن تسليت درگذشت دكتر صادق طباطبايي به آيت‌الله سيدحسن خميني با او در مورد برخي موضوعات به گفت‌وگو بپردازيم. دفتر يادگار امام (حاج‌آقا احساني) با روي خوش پذيراي ما شد و حضورمان براي تسليت به يادگار امام را ارج نهاد. زماني كه به دفتر آيت‌الله سيدحسن خميني وارد شديم. او با روي گشاده از ما استقبال كرد و از حضورمان در دفترش كه براي عرض تسليت به او بود تشكر كرد. در زماني كه آنجا حضور داشتيم سعي داشت غم از دست رفتن دايي كه درد و دل‌هاي زيادي با هم داشتند را علني نكند و رسم مهمان‌نوازي را به جا بياورد اما ما از دل او با خبر بوديم. آيت‌الله سيدحسن خميني به سؤالات ما پاسخ گفت؛ از كينه‌ها گفت كه اگر توليد شود انسجام ملي را خدشه‌دار مي‌كند و آن جمله معرف نلسون ماندلا را يادآور شد كه «ببخش اما فراموش نكن». يادگار امام(ره) از مسئولاني سخن به ميان آورد كه بايد در امر تقويت وحدت ملي پيشقدم شوند. از شرايط حضورش در سمت‌هاي اجرايي و سياسي گفت و به روابط دوستانه ميان مقام معظم رهبري و مرحوم صادق طباطبايي اشاره كرد. متن اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد:
پایگاه بصیرت / نيره طاهري‌نيك
(ويژه‌نامه روزنامه آرمان - 1393/12/15 - صفحه 10)

* ايام عيد را چگونه سپري مي‌كنيد؟

** در ابتدا، نوروز را پيشاپيش به خوانندگان روزنامه آرمان تبريك عرض مي‌كنم. اميدوارم تلخي‌هاي احتمالي سال 93 به شيرين كامي‌هاي سال 94 تبديل شود. پس از رحلت امام(ره) هميشه در زمان تحويل سال در كنار بارگاه ايشان حضور دارم و در زماني كه مرحوم ابوي در قيد حيات بودند، در آن مكان سخنراني مي‌كردند. هر سال دعاي تحويل سال را با افرادي كه در آنجا حضور دارند، مي‌خوانيم؛ 25 سال از رحلت امام(ره) مي‌گذرد و ما هر سال لحظه تحويل سال را در كنار مقبره ايشان بوديم.

* قصد سفر نداريد؟

** معمولا بعد از تحويل سال اگر برنامه سفر باشد؛ به سفر مي‌روم و برخي اوقات هم سفر نمي‌روم. اگر عزادار باشيم و يا مشكلاتي وجود داشته باشد، آن سال در تهران يا قم هستم و به سفر نمي‌روم.

* در نوروز با خانواده هستيد ديگر؟

** بله. بعضي سال‌ها مرسوم بود كه با خانواده به شمال مي‌رفتيم و يك يا دو سال هم به مشهد، يزد و رفسنجان رفتيم. پارسال تهران بودم و احتمالا امسال هم تهران مي‌مانم.

* غالبا توصيه به دوري از كينه و نفرت در سخنراني‌هاي شما پررنگ‌تر است؛ براي اينكه در ابتداي سال 94 دل‌ها را به هم نزديك و كينه را از بين ببريم؛ چه توصيه‌اي به مسوولان اجرايي داريد؟

** بزرگ‌ترين عامل توفيق يك ملت و كشور انسجام ملي است. اگر ملتي انسجام داشته باشد در مقابل هجمه‌ها و مشكلات داخلي مي‌تواند سربلند بيرون بيايد و هيچ چيز مانند شكاف در توده و اقشار مردم براي يك حكومت، يك ملت و يك كشور شكننده نيست. اما در نظر داشته باشيد كه انسجام ملي شروطي دارد كه عبور از گذشته يكي از مهم‌ترين اين شروط است. اگر در گذشته در جا بزنيم و كينه‌هاي پشت سرمان را فراموش نكنيم، بسيار بد است. يكي از بزرگان درباره خصلت ايرانيان مي‌گويد كه آن‌ها حافظه تاريخي ندارند؛ اگر اين جمله را اينگونه معنا كنيم كه ايراني‌ها كينه ندارند و با خاطرات منفي به جا مانده از گذشته زندگي نمي‌كنند، بسيار خوب است البته نلسون ماندلا جمله‌اي دارد كه مي‌گويد: «مي‌بخشم اما فراموش نمي‌كنم» البته نبايد از گذشته درس نگيريم اما اينكه ما به صورت پررنگ به هر چه از گذشته مانده، توجه كنيم جز اينكه انسجام و وحدت ملي از بين برود، نتيجه ديگري ندارد.

حضرت امام(ره) همواره مي‌گفتند كه «رمز پيروزي شما، رمز بقاي شماست كه آن اتكا به خدا، ايمان مردم و وحدت كلمه است». به اين موضوع بايد همواره توجه داشت و آنچه انسجام را از بين مي‌برد، موضوعاتي است كه عمده آن كينه است البته واقعيت اين است كه بايد بزرگان، دولتمردان و مسئولان از درون حاكميت شروع كنند. افرادي كه قبلا نزاع داشتند بايد گذشته را فراموش كنند. تكرار گذشته دردي از آينده ما دوا نمي‌كند.

* كدام نحله فكري اكنون در جامعه بيش از ديگران، ديدگاه امام را نمايندگي مي‌كند؟

** به نظرم در همه طبقات جامعه افرادي هستند كه ايمان راسخ به يك امام دارند كه ما آن امام را مي‌شناسيم و به او باور داريم. در همه طبقات افرادي هم هستند كه قرائت‌هاي غيرواقع‌بينانه‌اي از امام(ره) ارايه مي‌دهند و به هر صورت بايد گروه‌هايي كه ديدگاه امام را بدون كم و كاست ترويج مي‌دهند را تقويت كرد. اما نفس اينكه همه نگرش خود را منتسب به امام بدانند، خوب نيست چون امام به عنوان يكي از نقاط اتفاق ملت است. انسجام ملي احتياج به يكي نقاطي دارد كه آن‌ها كانون‌هاي توافق همه گروه‌ها و اقشار هستند. در ملت ايران اهل بيت چنين حالتي را دارد و حتي سني‌ها هم اهل بيت را به عنوان نقطه قابل اتكا قبول دارند؛ تماميت ارضي ما همين وضعيت را دارد.

در همين راستا، امام هم وجود دارد. امام نقطه اتكا و توافقي است كه همه قبول دارند. ممكن است امامي كه آن‌ها براي خودشان تعريف مي‌كنند بعضا با امامي كه من تعريف مي‌كنم، مطابقت نداشته باشد ولي نفس اينكه زير بيرق امام و به اسم امام هستند، يك توافقي را پديد مي‌آورد كه از شروط انسجام ملي است.

* چقدر دلتنگ امام هستيد و شده كه امام به خواب شما بيايد؟

** من كم خواب مي‌بينم اما امام را زياد در خواب ديده‌ام.

* مي‌شود يكي از اين خواب‌ها را برايمان بگوييد؟

** خواب كه گفتن ندارد و بيشتر شخصي است.

* اگر امام اكنون در قيد حيات بودند از رفتار و كردار ما راضي بودند؟

** به نظرم پاسخ به اين سؤال خيلي راحت است. امروز هر گروه و جرياني كه در كشور حضور دارند نسبت به قسمتي از رفتارهايي كه واقع مي‌شود، منتقد است. طبيعتا اگر امام هم بود، از اين قاعده مستثني نمي‌شد.

* مهم‌ترين خصلت ابوي گرانقدر جنابعالي چه بود؟

** يكي از مهم‌ترين خصلت‌هاي ابوي بنده نداشتن كينه بود. بسيار مهربان بود وي يكي از نقاط اتكايي بود كه تاكيد داشت چتر امام بر سر همه جريانات و گروه‌ها باشد. امروز به جدي جاي خالي ايشان احساس مي‌شود به اين جهت كه شايد اگر امثال ايشان در حكومت بيشتر بودند، وفاق گروه‌ها و جناح‌هاي سياسي بيشتر بود.

* مردم مراجعه زيادي به شما دارند و در سخنراني‌هاي شما شركت مي‌كنند. خواسته اصلي آن‌ها چيست كه با شما در ميان مي‌گذارند؟

** فكر مي‌كنم بيكاري مشكل اصلي جامعه است كه در ابعاد زيادي به مشكلات معيشتي منجر مي‌شود البته گروه‌هاي سياسي هم خواسته‌هاي سياسي خاص خودشان را دارند. و اين‌طور نيست كه مطرح نشود. گروه‌هاي سياسي از دولت انتظار دارند به وعده‌هايي كه داده شده، پايبند باشد. در راهي كه آن را صحيح مي‌دانند، محكم‌تر و مستحكم‌تر عمل كند. بسياري معتقد هستند رجوع به آرمان‌هاي امام(ره) بايد پررنگ‌تر باشد و فكر مي‌كنم مشكلات معيشتي توده مردم امروز زياد است.

* چه موضوعي امسال شما را بيشتر خوشحال و يا ناراحت كرد؟

** واقعيت اين است كه من نه زياد خوشحال و نه زياد ناراحت مي‌‌شوم. خيلي متاثر به اين معنا نيستم كه اثرپذير باشم. ممكن است از خيلي موضوعات خوشحال و از موضوعاتي ديگر ناراحت شوم مانند همه مردم كه اينگونه هستند. نكته‌اي كه بخواهم بگويم خيلي از آن ناراحت شدم به فوت دايي (دكتر سيدصادق طباطبايي) باز مي‌گردد. موضوعي كه من به خاطر آن خيلي غصه بخورم يا خوشحال شوم را به ياد نمي‌آورم.

* يك بيت شعري كه آن را خيلي دوست داريد. چيست؟

** اكنون اين بيت شعر به ذهنم آمد كه براي شما مي‌خوانم اما اينكه اين بيت شعر را خيلي دوست داشته باشم را مقايسه نكردم. به حيرتم كه فلاطون ز خجلت آب نشد – به خم نشست و فلاطون شد و شراب نشد.

* دعاي زير لب حضرتعالي چيست؟

** دعاي زير لب دعاي زير لب است ديگر قابل بيان نيست.

* قصد ورود به عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي را نداريد؟

** الان قصدي براي هيچ كاري ندارم اما هر شرايطي كه تغيير مي‌كند، انسان در شرايط مختلف، تصميماتي براي آن شرايط مي‌گيرد.

* به آينده خوشبين هستيد؟

** بسيار زياد. من آدم اميدواري هستم.

* فكر مي‌كنيد اين دولت در تحقق شعارهايش موفق باشد؟

** به آن جهت كه گفتم هميشه اميدوار هستم، به اين موضوع هم اميدوارم.

* به نظرم بايد دولت يازدهم را بيشتر كمك كنيم.

** همه بايد كمك كنند. همه دولت‌ها را بايد كمك كرد تا آرمان‌هاي ملت را محقق كنند.

* به افرادي كه تندروي مي‌كنند و خارج از منافع و مصالح ملي حركاتي انجام مي‌دهند، چه توصيه‌اي داريد؟

** هيچ‌كس خودش را تندرو نمي‌داند و هميشه آنهايي كه از خودشان جلوتر هستند را تندرو مي‌دانند و از خودشان عقب‌تر را كندرو مي‌خوانند. وقتي شما مي‌گوييد «اي تندروها» مخاطب پيدا نمي‌شود چون هيچ كس خودش را تندرو نمي‌داند. بطور كلي خيلي خوب است تاريخ خوانده شود؛ سرنوشت افرادي كه بودند و رفتند و يا پا به سن گذاشته‌ها را ببينند از بسياري رفتارهاي خودشان خجالت زده مي‌شوند. تاريخ خواندن و مراجعه به افرادي كه پيش از ما بودند، بسيار مؤثر است.

* آخرين كتابي كه خوانديد، چه بود؟

** خاطرات داريوش همايون كه رييس سازمان كتابخانه ملي به من اهداكرد و خواندم.

* خاطره‌اي از مرحوم دكتر صادق طباطبايي برايمان بگوييد؟

** آخرين شبي كه در قيد حياب بود تلفني با او صحبت كردم. يعني اگر ايشان 6 صبح فوت كردند، من هشت شب با دكتر طباطبايي صحبت كردم. و در طول مدتي كه تحت درمان بود، نمي‌توانستم به دلايلي به ملاقات ايشان بروم و تلفني در تماس بودم. متاسفانه لحظات آخر متوجه عود كردن سرطان شده بود و احساس كردم دل از دنيا كنده و آماده رفتن شده است. خدا ايشان را رحمت كند.

* خصلت ويژه ايشان وارد نشدن به مسايل و دوري از رفتار واكنشي بود.

** آقا صادق عزيز از اعماق وجود امام(ره) را قبول و اعتقاد عميقي به اصل انقلاب داشت و هيچوقت نمي‌خواست رفتار و كرداري داشته باشد كه به انقلاب و امام لطمه بخورد. در رفتار و گفتار از آنچه احتمال داشت لطمه به انقلاب بزند ابا داشت. با طيف ديگر از جامعه ارتباطات گسترده داشت، در مفاهمه با آن‌ها قوي بود و فقدان او حقيقتاً يك لطمه بزرگ بود.

* چرا پس از دوران اوليه انقلاب، مسئوليت اجرايي قبول نكرد؟

** در دوره امام(ره)‌ شايد پيشنهادي به او نشد اما به طور كلي موضوع خاصي نبود. شايد اگر به او پيشنهاد مي‌شد تصميمي ديگر مي‌گرفت. شايد هم نظام فكري ايشان با خيلي افراد ديگري كه بودند، سازگار نبود.

* نسبت به آينده انقلاب هم با شما صحبت كردند؟

** موضوع خاصي به خاطر ندارم. ولي طبيعتا ايشان هم اميدوار بود.

* توصيه‌اي به شما نداشت؟

** نه توصيه خاصي نداشت.

* در بحث بيت امام(ره) چه؟

** موضوع خاصي در خاطر ندارم. اهل نصيحت كردن نبود و اصلا رابطه ما اين طور نبود اما درد و دل مي‌كرد بخصوص در دوره‌هايي كه بي‌مهري‌ها به مجموعه بيت بيشتر مي‌شد، دلسوزي و پيشنهاداتي مطرح مي‌كرد و مطالبي را عنوان مي‌نمود. البته هر كسي با او مشورت مي‌كرد و يا خودشان از كسي مشورت مي‌گرفتند، پس از آن تصميم‌گيري مي‌كرد. او هميشه همدل و همراه بود.

* اهل هنر بود؟

** بله، هنر را خيلي خوب مي‌شناخت و ارتباطاتش با هنرمندان خيلي خوب بود. از همه طيف‌ها دوستان زيادي داشت. تحت تاثير دايي خودشان يعني امام موسي صدر بود و زندگي‌اش تحت تاثير ايشان شكل گرفته بود. تحت تاثير ارتباطات و درس رفتار آقاي صدر بود. ما كه نديديم اما هر كس آقا موسي صدر را ديده است مي‌گويد كه اين واقعيت رفتاري آقا صادق در امام موسي صدر است. بيت آقاي صدر هم بيت بزرگي است و آقاي آسيد صدرالدين صدر كه جد ما مي‌شوند، پسري دارد كه آيت‌الله مرحوم آقا رضا صدر و شاگرد فلسفه امام بود و سال 73 از دنيا رفت. پدر محمد آقاي صدر است كه اكنون مشاور وزير امور خارجه و پدرزن آقا ياسر ماست.

بچه دوم ايشان مادربزرگ ماست كه همسر آقاي طباطبايي است و در حقيقت مادر آقا صادق هستند. فرزند سوم آقا علي صدر و در قيد حيات هستند. فرزند چهارم هم آقا موسي صدر است كه امام موسي صدر است و چندين دختر هم دارند كه يكي از آن‌ها مادر خانم خاتمي است. يكي از آن‌ها مادرخانم خود دايي صادق ماست و يكي از آن‌ها همسر شهيد باقر صدر است.

پس در حقيقت آسيد محمدباقر صدر باجناق آقاي سلطاني پدربزرگ ما مي‌شود. آقاي مقتدي صدر هم داما آسيدمحمدباقر صدر است؛ يكي ديگر از آن‌ها رباب خانم همسر شرف‌الدين است كه عروس علامه شرف‌الدين لبنان مي‌شود كه زمينه ساز بردن آقا موسي به لبنان مي‌شود. پدر شوهر خواهرش او را به لبنان برده است. يكي ديگر مرحوم آقاي عبادي در قم بود كه ما هم ايشان را نديديم. يكي ديگر از آن‌ها خانم آقاي فيروزان است كه اين‌ها مجموعه دخترهاي مرحوم آسيدصدرالدين صدر هستند و لذا بيت صدري‌ها يك بيت وسيعي است. شهيد آقاسيدباقر صدر دامادشان است تا مرحوم آقا رضا كه پسرشان است و مرحوم آقاي سلطاني كه پدربزرگ بنده مي‌شود.

* دكتر طباطبايي وصيت خاصي نداشتند؟

** نه؛ وصيت خاصي نداشتند.

* در پيامي كه مقام معظم رهبري براي درگذشت ايشان صادر كردند، آقا صادق را دوست خودشان ناميدند.

** دايي من از قديم با آيت‌الله خامنه‌اي خيلي مرتبط بود. يكبار كه ايشان به مشهد آمده بود با آيت‌الله خامنه‌اي در باغ بيمارستان امام رضا(ع) نشسته بودند و يك مدت در قم كه آيت‌الله خامنه‌اي در مدرسه حجتيه بودند، آقا صادق نزد ايشان مي‌رفتند و عربي مي‌آموخت. ارتباط عاطفي داشتند و البته اين اواخر كمتر شده بود.

ش.د930120ف

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات