اعراب همین که اندکی قد میکشند، به پسر عموهایشان هم وعدههایی میدهند. این را تاریخ خاورمیانه به ما میگوید،[...]
یادداشت: اعراب
همین که اندکی قد میکشند، به پسر عموهایشان هم وعدههایی میدهند. این
را تاریخ خاورمیانه به ما میگوید، از صدام گرفته تا امروز محمد پسر سلمان.
این همان بعد سمبلیک بازیهای راهبردی در خاورمیانه[غرب آسیا و شمال
آفریقا] است که نمیتوان رفتار کشورها را بدون آن تحلیل کرد. گویا در اینجا
تخت پادشاهی دنیا را قرار دادهاند و هرکس برای بالا رفتن از آن میخواهد
خودش را بُکُشد. سالها میراث محافظهکاری پدرانش را کنار گذاشته و
میخواهد حرفهای جدیدی بزند و نمیداند که این حرفها دیگر بیشتر از این
در دنیای عرب خریدار ندارد. از این رو، رفتار این روزهای عربستان سعودی در
تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی برای موضعگیری علیه ایران آنقدر احمقانه
شده است که آدم را یاد این ضربالمثل معروف میاندازد: «حرف بزن تا آبرویت
برود.» این زبان را اردوغان بهتر از هر کس دیگری میفهمد؛ اما هنوز از یک
سو درگیر دردسرهای گولن است و از سوی دیگر سیلی خوردن این پسر جوان را وسط
میدان خیلی هم به ضرر خودش نمیداند. السیسی این ژنرال مصری هم که این
روزها کشورش کم کم دارد روی آرامش را میبیند، خود را اولیتر میداند تا
این پسر جوان پولدار. فقط آنچه امروز السیسی کم دارد، یک اتحاد استراتژیک
با الازهر است. او بهتر از هر کسی میداند قلب مصر الازهر است و اگر الازهر
زنده شود، مصر هم زنده میشود.
زمینه همه اینها رشد افراطگرایی و
بحرانسازیهای عربستان سعودی است. منطقه غرب آسیا برای اینکه روی آرامش را
ببیند به یک ستون معتدل دیگری غیر از ایران نیاز دارد که این یک اجماع
گریزناپذیر جهانی است. روسها، آمریکاییها، اروپاییها و امروز بیشتر از
هر کسی دیگری، ایرانیها اهمیت آن را بهتر از هر کس دیگری میفهمند. پیام
حج رهبر معظم انقلاب نیز نشاندهنده این موضوع مهم بود که دیگر سعودیها را
باید کنار گذاشت. البته انتخاب یک جایگزین بهتر هم میتواند جلوی
افراطگرایی را بگیرد و هم سبب شود تا بار دیگر آرامش به منطقه بازگردد که
تنها راه عملیاتی شدن آن حذف عربستان از صحنه معادلات منطقه است.