سندرز، پيرمرد 99 درصديها
سياستمدار 76 ساله امريكايي كه دومين دوره حضور خود در سنا را پشت سر ميگذارد پديده ديگري در عرصه سياست غرب را رقم زده است. سياستمداري كه خود را سوسيال دموكرات ميخواند در سرزمين ديكتاتورهاي كاپيتاليست حماسهسازي ميكرد. او روح چپگرايي را مجدداً در ايالات متحده زنده كرد و اين ترس سياستمداران و ثروتمندان را برانگيخته بود. خوشنامي سندرز و صداقت او در پيگيري آنچه گمان ميكند صحيح است از مواردي است كه ترس بانوي فساد و دروغ امريكا ( هيلاري) و هم حزبيهاي رياكار او را دو چندان نموده بود.
زماني كه سندرز اعلام نامزدي براي انتخابات درونحزبي كرد چيزي نزديك 15 درصد محبوبيت داشت و هيلاري دوستان كميته مركزي باور داشتند كه انتخابات درون حزبي آساني در پيش دارند اما در روزهاي پاياني سندرز كابوس شبهاي هيلاري كلينتون و كميته ملي حزب دموكرات تلقي ميشد. كسي كه با تأكيد بر استقلال از سوپر پكها به تمام لابيهاي ثروت در ايالات متحده پشت نمود. سندرز تيغ تيز نقدهاي خود را به سمت اوباما نيز گرفت و گرفتن كمكهاي مادي و معنوي اوباما از وال استريت را رياكاري او ناميده بود. كمپين تبليغاتي او بيشترين حمايت مردمي را توانسته جمع آوري كند و به همين دليل لابيهاي قدرت با استفاده از رسانههاي وابسته و اقماري بزرگترين هجمه مشترك را عليه او به راه انداختهاند. سندرز اين چپگراي ژوليده در نظام انتخاباتي ايالات متحده تبديل به پديدهاي نوين و اميدآفرين شده بود. اعتراض رسمي او به سيستم فاسد سياسي در ايالات متحده و كنترل ثروتمندان بر اين سيستم موجب شده بود تا جريانهاي ضد سرمايهداري يكپارچه به حمايت او برخيزند.
سندرز به صراحت در سخنرانيهاي پر جمعيتش ميگويد:«سوپر ميلياردرها بايد ماليات بدهند. شركتهاي بزرگ بايد ماليات بيشتري بدهند. براي تأمين هزينههاي آموزشي و بهداشتي همه شهروندان بايد بيشتر تلاش كرد. ديگر بايد به اين روند كه ميلياردرها پولدارتر شوند و فقرا فقيرتر پايان بدهيم.»
آنچه باعث شد تا كميته ملي دموكراتها رسماً به مقابله با اين پيرمرد دموكرات بپردازد انديشه او بود كه براي سرمايهداران دموكرات و جمهوريخواه يادآور جنبش 99 درصدي در ايالات متحده بود. سندرز در واقع اولين نشانه از رسوخ حركتهاي مردمي ضد سرمايهداري درون سيستم بسته قدرت تلقي ميشد كه مسدود كردن آن اولويتي غيرقابل اغماض در نظر گرفته ميشد.
جنبش 99 درصدي، دموكراسيخواهي در برهوت كاپيتاليسم
«جنبش وال استريت را اشغال كنيد» در وب سايت خود و در بخش معرفي آورده است:«ما 99 درصدي هستيم كه از خانههاي خود بيرون رانده شدهايم. ما از خدمات درماني مطلوب محروم بودهايم. ما از آلودگي محيطزيست رنج ميبريم. ما ساعات طولاني را براي مقدار اندكي دستمزد و بدون بهرهمندي از حقوق قانوني خود سخت كار ميكنيم، البته اگر بتوانيم كاري پيدا كنيم. در حالي كه يك درصد ديگر از همه چيز برخوردار است، ما از هيچ چيز برخوردار نيستيم. ما 99 درصد جامعه هستيم.»
اين جنبش متأثر از اوضاع نامساعد امريكا در دوران بحران عميق اقتصادي به سرعت در ميان برخي گروههاي سياسي و اجتماعي فراگير شد. اولين نشانه ظهور اين جنبش به روز 17 سپتامبر باز ميگردد كه تعدادي از فعالان اجتماعي در برابر ساختمان بورس اوراق بهادار نيويورك در خيابان وال استريت تجمع و اعلام كردند تا زماني كه به خواستههايشان رسيدگي نشود، به تجمع خود پايان نخواهند داد. خواستههايي كه گستردگي آنها از بيمه تأمين اجتماعي تا پايان بخشيدن به جنگهاي امريكا در جهان و ايجاد شغل براي جوانان بود.
نقطه تلاقي اين خواستههاي متفاوت، باور به فساد سيستمي در نظام سياسي- اقتصادي ايالات متحده است. اين فساد چنان ريشه دوانده كه تسلط يك درصد از جامعه بر 99 درصد ديگر را قانوني و مشروع ساخته است.
«فرانكلين فيشر» استاد اقتصاد دانشگاه ماساچوست امريكا درباره علل شكلگيري جنبش وال استريت ميگويد:«اين جنبش را عوامل زيادي پديد آوردهاند اما آنچه بيش از همه، مردم را دور هم جمع كرده است احساس و اعتقاد فزاينده نسبت به دو موضوع است. نخست اين اعتقاد كه نه تنها خودشان وضعيت مناسبي ندارند بلكه كودكانشان نيز آينده مناسبي نخواهند داشت. دوم آنكه تظاهركنندگان از وجود نابرابري فزاينده در درآمد و ثروت در امريكا خشمگين هستند؛ نابرابريهايي كه جمهوريخواهان كنگره با اتخاذ هرگونه اقدام براي مقابله با آن مخالفت ميورزند. طرفداران جنبش وال استريت وضعيت جاري را شديداً ناعادلانه و نامناسب ميدانند.»
نظام اجرايي ايالات متحده توانست در نهايت با استفاده از زور و تزوير نماي بيروني اين جنبش را سركوب كند و به تظاهرات خياباني پايان بخشد. سؤالي كه در پايان اعتراضات خياباني به نابرابري فزاينده در اقتصاد ايالات متحده مطرح ميشد اين بود:«آيا قيام بر ضد استثمار قانوني اكثريت تمام شده يا اين بار با قدرتي بيشتر باز خواهد گشت؟»
گروهي از تحليلگران فروكش كردن تظاهرات خياباني را نشانه عميق نبودن اين جريان دانستند و احساسات زودگذر جوانان و فقيران را عامل اين حركت تلقي كردند. بر خلاف تصور اين گروه حركت خزنده و آرام اين جريان اين بار در عمق سياست غربي ميوه داد و از درون دستگاههاي عريض و طويل سياسي غرب شكوفا شد.
اكونوميست در يادداشتي تحليلي ضمن بررسي ريشه دواندن جريانات ضد سرمايهداري در اروپا و امريكا هشدار داده كه جريانات چپ در حال رشد فزاينده هستند. اين مجله در تبيين چرايي اين امر به نقل از ديو اسپارت (Dave Spart) طنزپرداز مشهور چپگرا مينويسد:«مردم به اين نتيجه رسيدهاند كه بازار آزاد يك توهم است. شركتهاي بزرگ انحصارگراني جوياي رانت هستند و مديران اجرايي آنها با سياستمداران لابي ميكنند تا به امتيازات خاص و معافيتهاي مالياتي دست يابند. طبقه رؤسا هميشه به خود پاداش ميدهد؛ چه موفق باشد چه ناكام.»
99 درصد در كنار سندرز
جريانات اصلي جنبش اشغال والاستريت يك صدا به حمايت از سندرز پرداخته بودند و رؤياي سركوب شده در حاشيه پارك (زاكوتي) را در كمپين او دنبال ميكردند. پيرمرد آشفته و شلخته سياست امريكا اين روزها محبوب جنبش جوانان امريكا شده است.
گاردين در تحليل پديده سندرز نوشت:«شكست يا پيروزي سندرز تفاوتي ايجاد نميكند چون او الهامبخش تعداد زيادي از سياستمداران چپگرا و نماد جريان مقابله با فساد سرمايهداران شده است. اگر لابيهاي ثروت اكنون از يك سندرز هراس دارند با دهها سندرزي كه در حال ظهور در سياست امريكا هستند چه ميخواهند كنند.»
بخش مهمي از جامعه كه هرگز حاضر به شركت در انتخابات نميشدند و از صحنه سياسي امريكا كناره ميگرفتند اين بار همگي در كنار برني سندرز قرار گرفته بودند و حركت او را انقلاب برني ناميدند. انقلابي كه توانست بدون حمايت ابر ثروتمندان امريكايي تا مرز رسيدن به نامزدي حزب دموكرات پيش برود اما يك رسوايي عمق ترس تماميتخواهان دموكرات از اين حركت را بر ملا نمود.
رسوايي دموكراتها
رسوايي جديدي كه بر اساس اسناد منتشر شده توسط ويكيليكس شكل گرفت باعث شد تا حاميان سندرز بيش از پيش به نظام ايالات متحده بياعتماد شوند و عمق ديكتاتوري مخفي شده در پس اين دموكراسي نمايشي براي همگان آشكار شود؛ رسوايياي كه بيانگر اين مطلب بود كه كميته ملي حزب دموكرات رسماً براي شكست سندرز تلاش ميكرد و عملاً به بخشي از كمپين كلينتون تبديل شده بود.
نيويورك تايمز در اين رابطه گزارش داد ويكيليكس اين ۲۰ هزار ايميل را از سرورهاي داخلي كميته ملي دموكرات به دست آورده و آنها را منتشر كرده است.
اين اسناد بيانگر اين مطلب است كه اعضاي ارشد حزب دموكرات در راستاي شكست كمپين سندرز و انتخاب هيلاري به عنوان نامزد نهايي تلاشهاي غير قانوني زيادي را انجام دادهاند كه استفاده از منابع مالي حزب در اين راستا يكي از مصاديق آن است.
بررسي ابتدايي اين ايميلها نشاندهنده اين مطلب بود كه حزب دموكرات به رغم اينكه بارها نسبت به نامزدي نهايي كلينتون و سندرز يا فرد ديگري، اظهار بيطرفي كرده بود در طول رقابت درون حزبي علناً تلاش ميكرده تا كمپين سندرز را منحرف كند و به آن ضربه بزند.
در برخي از ايميلهاي منتشر شده فاش شده است كه اعضاي حزب دموكرات براي انتشار گسترده مقالات ضد سندرز در مطبوعات به طور هماهنگ و ناشناس بسيج شده بودند و برخي ديگر از اين مقامات برني سندرز را مسخره كرده و به استهزا ميگرفتهاند. اين اسناد نشان ميدهد اقدامات خلاف قانون و اخلاق بسياري توسط اين كميته براي شكست كمپين سندرز در انتخابات درون حزبي انجام گرفته است. انتشار رسمي اين اسناد منجر به رسوايي سران حزب شد و در نهايت به استعفاي خانم دبي واسرمن شولتز (Debbie Wasserman Schultz) رئيس كميته ملي دموكراتها منجر شد.
سندرز در مصاحبه با CNN اقدامات بر ملا شده را «شنيع» خواند اما گفت از خواندن آنها تعجب نميكند چراكه اين همان چيزي است كه ما شش ماه پيش گفتيم. اينكه كميته ملي حزب دموكرات از همان اول از هيلاري كلينتون حمايت كرده و با كمپين من مخالف است.
براي حاميان تحولخواه سندرز كه در ادبيات ايالات متحده به شورشگران و آنارشيستها نامگذاري شدهاند، وابستگي حزبي بيمعنا بوده و صرفاً شخص برني را به عنوان يك رهبر و ليدر جريان ضد سرمايهداري پذيرفتهاند و در نبود او تنها گزينه ممكن براي اين گروهها سكوت و ترك مجدد صحنه سياسي است. صحنهاي كه درگير يكي از حساسترين انتخاباتهاي تاريخ ايالات متحده است.
واشنگتن پست در يادداشتي پس از معرفي كلينتون به عنوان نامزد حزب دموكرات به تلاش سندرز در جهت انتقال آراي خود به سبد هيلاري كلينتون اشاره نمود و عنوان كرد كه آنچه برني در مقابل دريافت نمود حجم عظيمي از فريادهاي خشمگينانه و اعتراضات به تصميم او بود. واشنگتن پست نوشت: طرفداران سندرز حاضر به حمايت از كلينتون نيستند حتي اگر نتيجه اين كار انتخاب ترامپ به عنوان رئيسجمهور باشد، چراكه طرفداران سندرز با اعتقاد به امكان تغيير در سيستم ظالمانه وارد ميدان رقابت سياسي شده بودند و از قيام در برابر نظام زر سالار ( Plutocracy) سخن ميگفتند و اكنون حمايت از هيلاري كلينتون در واقع حمايت از همان نظام زر سالاري است كه آنها در كنار سندرز به جنگ آن رفتهاند.
نتيجه
روند خزنده حركتهاي مردمي ضد سياستهاي ديكتاتوري سرمايهداري انحصارگر اين بار نيز مغلوب سياستبازي، پروپاگانداي رسانهاي و قدرت انحصاري اجرايي در ايالات متحده شد اما نميتوان منكر شد كه اين حركت هرگز پايان نمييابد. يك روز زبانههاي اين جنبش مردمي از پارك زاكوتي و سر در ورودي والاستريت ( نماد ظلم قانوني شده سرمايهداري) پديدار شد و اين بار ريشههاي عميق خود را در سياست حزبي ايالات متحده نشان داد و بيشك در عبور زمان هر روز اين حركت مردمي عمق و معناي بيشتري مييابد و روزي ميرسد كه اين حركت ميتواند نماينده قانوني خود را بر سيستم اجرايي تحميل كند و ديكتاتوري ايالات متحده را در هم بشكند.
http://javanonline.ir/fa/news/812478
ش.د9501879