(روزنامه وطن امروز ـ 1395/06/29 ـ شماره 1984 ـ صفحه 1)
ایران اولین کشوری بود که استقلال کویت را به رسمیت شناخت. سال 39 وقتی «عبدالکریم قاسم» دیکتاتور عراق صفآرایی کرد تا کویت را به عنوان «کاظمه» یکی از استانهای عراق تصرف کند، ایران از کویت جانبداری کرد. سال 90 میلادی وقتی صدام، کویت را اشغال و مردم آن را کشت و اسیر کرد و حتی اتومبیلهای کادیلاک و شورولت و بنز ثروتمندان کویتی را به ساجده و عدی، همسر و پسر خود هبه کرد تا حراج کنند، ایران بود که به هزاران تن از مردم کویت پناهندگی داد و خواهان تخلیه کویت از قوای عراقی بعثی شد.
روزنامهنگاران کویتی که بعضی از قاهره و بعضی از عراق پول میگرفتند در دهه 40 و چند سال در دهه بعد خیلی دم از عربیت خلیج فارس میزدند و ایرانیان را میرنجاندند و باورشان شده بود عراق و مصر حامی آنان هستند.
در طول سالهای دهه 40 وابسته مطبوعاتی هشیاری در ابتدا در بغداد و سپس کویت به نام مرحوم «حسن فرامرزی» برادرزاده عبدالرحمن فرامرزی، مدیر وقت روزنامه کیهان داشتیم که بعدها از دوستان صمیمی من شد و خاطرات خود را در یکی ـ دو مجلهای که من در دهه 70 و 80 سردبیر آنها بودم؛ ماهنامه «کهکشان» و ماهنامه «دو دنیا» به چاپ میرساند.
حسن فرامرزی خلقیات و قلق سیاستمداران عرب و روزنامهنگاران آن زمان دستش بود. ظاهرا از عبدالناصر و جمهوری عربی متحده (مصر، سوریه و یمن) حساب میبردند ولی باطنا دل به انگلیس داشتند. میگفت شیفته خاویار ایران و انواع مسکرات انگلیسی و آمریکایی هستند. میگفت بر موج پانعربیستی عبدالناصر سوارند و به تبعیت از او ظاهرا با ایران خصومت میورزند اما کشته و مرده سفر به مازندران و شیرازند و اگر دولت اجازه دهد حاضرند در ایران سرمایهگذاری کلان کنند. میگفت در دوران آزادی از زندان و بیکاری عبدالسلام عارف و احمد حسن البکر از طرف سفارت ایران برای ایشان حلب روغن و گونی برنج میفرستادیم و وقتی کودتا کردند و قاسم را از سریر به زیر کشیدند بدون وقت قبلی به من و سفیر ایران وقت میدادند و کار به جایی رسید که دانشجویان را عید به عید به ایران میفرستادند.
وقتی صدام کویت را اشغال کرد و دمار از روزگار مردم بیپناه و بیدفاع کویت در آورد، این ایران بود که مرزهای خود را به روی کویتیها گشود و حتی اجازه تحصیل در مدارس و دانشگاههای ایران به متواریان کویتی داده شد.
در همان زمان یک مهندس جوان کویتی برایم تعریف کرد که بعثیها چگونه وارد خانه آنان شدند و پدر و مادر پیرش را کشتند، برادرش را به دار آویختند و چگونه او و خاله و خواهرش موفق شدند به ایران بگریزند. من مقالات جراید کویت در آن دوران پیش از حمله بعثیها به کویت را میخواندم و میخندیدم. ایرانیهای مهاجر کارگر از ایران برای کار به کویت رفته و چون بهای نفت و علاقه کویتیها را به عمران و آبادانی شنیده بودند با عشق و علاقه در سازندگی کویت شرکت میکردند. کویتیها چون خاطرشان جمع بود که ایران نظر ارضی به کویت ندارد، خودش را برای عراقیهای بعثی لوس میکرد که خواهان عربیت خلیج است. آدم چقدر باید احمق، بیسواد و کور و کر باشد که بداند ایران 1600 کیلومتر کرانه در خلیج تاریخی فارس دارد آنگاه بخواهد نام خلیج فارس را حذف کند و نامی قلابی بر آن بگذارد. در عراق عصر عثمانی گروهبانهایی محلی بودند که در عصر سلطنتی ژنرال و مارشال شدند، مانند نوری سعید پاشا. این رئیس شرطه امارات که اخیرا گفته قرار است ایران 6 کشور شود از همان درجهداران مستعمراتی انگلیس است که حالا در شهر کوران ژنرال شده و هر وقت بیکار است علیه ایران و ایرانی سخن میگوید. در فضای مجازی دیدم به مصداق «مه فشاند نور و سگ عوعو کند»؛ مردی مزدور که نام اهوازی هم به خود داده، نقشهای کشیده و ایران را به چندین کشور ترک و کرد و بلوچ و عرب و فارس تقسیم کرده و برای هر کدام پرچمی هم کشیده و وعده داده که ایران بزودی به شیخنشین و امیرنشین و جمهوریهای مینیاتوری تقسیم خواهد شد و 3 جزیره را هم به امارات و ژنرال گروهبان سابق خواهند داد.
«مه فشاند نور و سگ عوعو کند»؛ از زمان داریوش کبیر امثال این قاذورات از این نقشهها کشیده، منتها توسری و اردنگ محکمی از جانب ملت ایران خوردهاند.
انگلیس و روسیه تزاری در سال 1907 و 1915 و 1919 (انگلیس به تنهایی) هیچ غلطی نتوانستند بکنند؛ از این حلزونهای خزنده چه کاری برمیآید. گله من از بیگانگان نیست. از صدا و سیمای این کشور، از وزارت امور خارجه و از مطبوعات ایران است که مشت محکمی در دهان این ژاژخایان هرزهسرا نمیکوبند. چرا جواب عادل جبیر و ژنرال استوار اماراتی را نمیدهیم؟ چرا در برنامههای عربی رادیو و تلویزیون فضایح دربار عربستان بازگفته نمیشود؟ چرا درباره جنایت سفیر سعودی در بخارست و کشتن منشی رومانیایی هیچ نمیشنویم؟ چرا دربار فاسد سعودی را افشاگری نمیکنید؟ راستی! چرا به خود حق میدهد برای ایران نقشه جغرافیایی ترسیم کند؟
نقاط ضعف سعودیها آنچنان بسیار است که میتوان درباره فساد و تباهی و پلشتیشان شاهنامهها سرود. عربستانسعودی رژیمی قرون وسطایی، ارتجاعی و عقبمانده دارد که با باج دادن به آمریکا و انگلستان و خواباندن میلیاردها دلار پول در بانکهای آمریکا سکوت آمریکا را میخرد.
این همان کشوری است که دو فضای اندرونی و بیرونی دارد. مجله نشنال جئوگرافیک چاپ آمریکا چند ماه پیش تصاویری از اندرون جامعه آریستوکرات ریاض و جده را به چاپ رسانده بود که تصورش باورکردنی نبود.
عادل جبیر که درباره ایران ژاژخایی میکند و از فساد در ایران میگوید به روی پلشت خود نمیآورد که در ایران فساد کشف میشود، فاسدان مالی از پست خود برکنار، زندانی و در مواردی اعدام میشوند و در هر حال طرد فاسدان انجام میگیرد، ولو چند رئیس بانک یا رئیس صندوق توسعه ملی باشد اما در سرزمین شما که یک خانواده جابر فاسد تمام سررشتهها را در دست دارد، کی اعلام و افشای فساد میشود؟
کجا پیش آمده که گردن قطور یا دستهای چاق یک امیر یا شیخ به ضرب شمشیر قطع شود. گردن زدن و دست بریدن فقط برای فقیر بیچارههای کپرنشین است، نه آن دزد قلدری که هواپیمای 700 میلیون دلاری با تختخواب 7 نفره دارای آینه روی سقف و جکوزی و حمام و رستوران و گاراژ ویژه اتومبیل لیموزین و چندین سالن سفارش میدهد.
شرم و خجالت و حیا هم خوب چیزی است. کدام سفیر منشی اروپایی خود را مورد تعرض قرار میدهد و میکشد و آبروی سفارتخانه را میبرد؟ کدام شیخ مستخدم فیلیپینی خود را مورد آزار و شکنجه قرار میدهد؟ ای عادل جبیر! فکری برای بیماری سادیسم و مازوخیسم شیوخ و پسرعموهایت بکن.
توضیح بیشتر درباره نقشه مستعمراتی جدید برای ایران
اخیرا فردی به نام ابوثاشر آمده و ایران را به کشورهای الاهواز، بلوچستان، کوردستان، آذربایجان (ترک) و بختیاری تقسیم کرده و نقشه آن را در فضای مجازی قرار داده است.
خوزستان و فارس را یکی کرده که سراسر کرانههای شمالی خلیج فارس هم مال خودشان باشد. عجب بیشرف مزدوری است. خراسان، کویر مرکزی و کرمان را بذل و بخشش کرده به فارسها؛ حاتمبخشی کرده است. این زنجیری ترکها را شامل ترک آذربایجانی و ترک قشقایی و ترک خراسانی و ترک ترکمنی دانسته است. کردها را شامل کرد کردستانی و کرد خراسانی دانسته است. مازندران و گیلان را هم اولی را مستقل و دومی را تابع آذربایجان کرده است. برای بلوچ و تالشی و ارمنی هم مناطقی در نظر گرفته است. این تخیلات نشان میدهد چقدر در اطراف ما دشمن آزمند وجود دارد. لر و تنگستانی هم باید دارای مناطق مستقل شوند زیرا امروز آمریکا و جیرهخواران پست و کثیفش میخواهند تجربه هزار بار به شکست انجامیده روسها و عثمانیها و پیش از آنان رومیان و بیزانس و ازبکان و در قرن نوزدهم انگلیس و روسیه تزاری و بالاخره شوروی را از نو آزمایش کنند. این ابلهی که این کروکی و نمودار را ترسیم کرده نمیداند ملت ایران ملتی است واحد و مشتمل بر اقوام مختلف که همه خصلت ایرانی دارند. تمام این اقوام به هم آمیختهاند و نژاد علیحدهای در ایران وجود ندارد. بلاهت و کمدانشی به حماقت میانجامد.
لعنت بر کاهلانی که باید با این تبلیغات کثیف به پیکار فرهنگی و اجتماعی برخیزند اما در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1984/1/163891/0
ش.د9501911