(روزنامه ايران – 1395/06/14 – شماره 6303 – صفحه 16)
شاید هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ مواضع مشترک چندانی در سیاست خارجی نداشته باشند، اما بهطور قطع مواضع آنان در مورد عربستان سعودی شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارد. هیلاری کلینتون عربستان سعودی را حامی مدارس و مساجد مبلغ افراطگرایی میداند و ترامپ از عربستان بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم یاد میکند.
«فرح پاندیت»، نخستین دیپلمات امریکایی که بهعنوان ناظر و نماینده دولت ایالات متحده در امور جوامع اسلامی انتخاب شد، با بازدید از 80 کشور اسلامی به این نتیجه رسید که دولت عربستان سعودی فرهنگ و سنن معتدل جوامع اسلامی را به نابودی میکشاند. او سال گذشته در گزارش سالانه خود از وضعیت کشورهای مسلمان نوشت «سعودیها اگر از انجام این فعالیتهای افراطی خود دستنکشند، باید متوجه عواقب اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ناشی از آن باشند.» مدتی بعد از گزارش پاندیت، «فرید زکریا»، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در روزنامه واشنگتن پست نوشت» این سعودیها بودند که دیو تروریسم را در جهاناسلام به وجود آوردند.» از همین رو به طور قطع میتوان ادعا کرد این نظریه که عربستان حامی، مؤسس و مبلغ اندیشههای افراطی که در وهابیت تجلی یافته است، میباشد بر کسی پوشیده نیست. اما مسألهای که امروز همگان را به تفکر و تأمل واداشته، این است که آیا عربستان از قلب تاریخی جهان اسلام جدا شدهاست؟ یا به عنوان شریک و دوست غربی خود قربانی سیاستهای غلط ایالات متحده در منطقه است؟
این دست پرسشها، سؤالات بیپایانی است که به علت انگیزههای متناقض دولت عربستان هنوز پاسخ قطعی برای آنها پیدا نشده است. یکی از محققان مؤسسه بروکینگز در جایی مینویسد: «در قلمرو اسلامافراطگرا، سعودیها نقش آتش افروز را دارند. آنان موجب برداشتی از اسلام شدهاند که انسانها را به مسلمان و غیر مسلمان تقسیم میکند. مسألهای که سر منشأ ایدئولوژی تروریستها است.»
مبارزه اهداف
رهبران عربستان سعودی هرچند به طور پنهان از تروریسم حمایت میکنند اما در عین حال بهدنبال روابط خوب با غربیها هستند و خشونت تروریستها را مانعی در راه حاکمیت خود میدانند، بویژه که گروههایی نظیر داعش دشمنی خود با حاکمیت فعلی عربستان را اعلام کردهاند. عربستان از سوی دیگر در تقابل با ایران، در صدد ارتقای موقعیت خود نسبت به این کشور است. حمایت از این گروهها که با نظام سیاسی ایران در تعارض هستند، نقطه قوت عربستان برای مقابله با ایران است.
«توماس هگهامر»، تحلیلگر مسائل تروریسم که معتقد است؛ تنها راه حکومتمداران امریکایی کاهش سرعت رشد اسلام و هدایت جهان اسلام به سمت روند جهانی شدناست، میگوید: «اگر قرار بود در قرن 20 اصلاحاتی در جهان اسلام به وجود آید، عربستان سعودی احتمالاً مانعی جدی برای این منظور بود.» عربستان سعودی امروز حامی مالی اصلی اکثر نهادهای اسلامی در سراسر دنیا از سوئد گرفته تا امریکا است.
اکثریت مدارس و مساجد مسلمانان با بودجه عربستان حمایت میشوند. این حمایت مالی، فکری از سوی خاندان سلطنتی، خیریههای وابسته به آنان نظیر نهادهایی مثل مجمع جهانی جوانان مسلمان و سازمان اسلامی صورت میگیرد. این حمایتها نیروی عظیم منهدم کنندهای علیه فرهنگ غالب جوامع اسلامی در دهههای پیشین بودهاست. حمایتی که برای عربستان میلیاردها دلار در سال هزینه برمیدارد. این تأثیر در کشورهای آسیا مانند پاکستان و برخی کشورهای فقیر مسلمان نظیر مصر بخوبی آشکار شدهاست. وهابیت به برکت دلارهای عربستان در اندیشه اقشار کارگری و فقیر جوامع اسلامی ریشه میدواند و سر منشأ قوت گرفتن گروههای جهادی میشود.
محدودیت نفوذ
اینکه دولت سعودی چگونه این نقش را بازی میکند، خود جای سؤال است. در بخشهایی از جنوبشرق آسیا و آفریقا فرهنگ پوشش زنان سعودی و همچنین ریش گذاشتن برای مردان به سبک شیوخ عرب در حال رواج میان مسلمانان این مناطق که پوششهایی متفاوت از عربستان دارند، است. در میان مسلمانان مهاجر اروپا تأثیر عربستان بر افراطگرایی محسوساست اما فراگیر نیست. این تأثیر در پاکستان و نیجریه بسیار محسوس و هویدا است. (تغییر جهت پوشش محلی و رنگی بسیاری زنان پاکستانی و نیجریهای از لباس محلی به سمت برقع مشکی، به عنوان نمونهای کوچک.)
نسخه انحصاری عربستان از اسلام، با تحقیر یهودیان و مسیحیان و همچنین مسلمانان شیعه، صوفی و مذهبهای دیگر، منجربه تشویق برخی افراد آسیب پذیر به سمت القاعده، داعش و دیگر گروههای تکفیری خشونتطلب شدهاست. عربستان سعودی موطن اسامه بن لادن، 19 حمله کننده حملات 11 سپتامبر، اکثر بمبگذاران انتحاری در عراق از سال 2003 است. (برای مثال در فلوجه آمارها از حضور 300 زن تکفیری سعودی حکایت داشت.) محمد گورمز، روحانی ارشد اسلامی از ترکیه میگوید «در هنگام حضورش در ریاض با روحانیون در ماه ژانویه در یک روز47 نفراز شهروندان سعودی به جرم ارتباط با تروریسم اعدام شدند. من سؤال کردم این افراد 10 تا 15 سال در کشور شما به تحصیل علوم اسلامی پرداختهاند آیا در سیستم آموزشی شما مشکلی وجود دارد.»
داستان اصلی
به باور بسیاری از مقامات امریکایی که با تروریسم مبارزه میکنند، حساسیت رابطه با متحد امریکا یعنی عربستان سعودی مسلم است. مسألهای که همه میدانند، نمیشود در مورد آن در جامعه صحبت به میانآورد. همکاریها و اتکای استراتژیک امریکا با شریک منطقهای خود در خاورمیانه، نگرانیها در مورد نفوذ رادیکالیسم را شدت بخشیده است. برای مثال همکاری در دو رشته بمبگذاری در هواپیمایی امریکا از سوی القاعده و سرمایهگذاریهای گسترده عربستان در مؤسسات و دانشگاههای امریکا منجر به نگرانیهایی از نفوذ وهابیت در امریکا شدهاست. «رابرت اس فورد» سفیر سابق ایالات متحده در سوریه و الجزیره میگوید: «امریکاییها دوست دارند، تقصیرها را به گردن دیگران بیندازند.
من در سمت و سو دادن تمامی تقصیر به گردن سعودیها تردید دارم. تأثیر تا حدی وجود دارد اما نه تأثیری یکپارچه.» اکثریت روحانیون وهابی در عربستان از حکومت مرکزی تبعیت دارند و بعید است، بخواهند با توسل به تروریسم وحدت عربستان را درهم شکنند. بسیاری از آنان نیز از دخالت مستقیم در سیاست پرهیز میکنند. بعد از 2003 و با شدت گرفت فعالیتهای القاعده در عربستان دولت کنترل بیشتری در راستای اتحادش با امریکا را در ساختارهای مذهبی اعمال کرد. در سال 2016 سه هزار و 500 امام جماعت از کار خود برکنار شدند، زیرا که نمیخواستند اعمال تروریستی را محکوم کنند.
معضل چند صد ساله
اینکه چرا عربستان سعودی نمیتواند با ایدئولوژیای که دنیا از آن هراسان است، در درون خود مبارزه کند، ریشهای چند قرنی دارد. موجودیت و پیدایش عربستان در این مسأله نقش دارد. در 1744 محمدبن عبدالوهاب روحانی منتقد با حمایت از محمد بن سعود موجبات به قدرت رسیدن وی را فراهم آورد. یاری و همکاری که این دو قطب را در سالیان پس از آن و تا به امروز به یکدیگر وابسته و پیوسته کردهاست. موجودیت هریک به بقای دیگری وابستهاست. ریشههای وهابیت از سلفیگری و جنبش رجعت به گذشته نشأت میگیرد.
حادثه تاریخی دیگر اکتشاف بسترهای عظیم نفتی در صحرای عربستان توسط امریکاییها و تأسیس شرکت آرامکو بود. اکتشافی که عربستان را با ثروتی بیبدیل راهی دنیای جدید و مدرن کرد. این ثروت تبدیل به منبع مالی رواج تفکر وهابیت شد. در 1964 ملک فیصل تاجگذاری کرد، پادشاهی متجدد و علاقهمند به گسترش اسلام با ایدههای خود. در زمان وی ساختارهای مذهبی عربستان جانی دوباره گرفت. او علاقه نداشت وهابیت چهره خارجی عربستان باشد. پایههای سرمایهگذاری عربستان در زمینه فرهنگی در کشورهای دیگر از امریکا و اروپا گرفته تا شرق دور از همان ایام شکل گرفت.
با شروع قرن 20 و شکلگیری ایدههای عصر مدرن اندیشههای وهابیسم، دیگر نمیتواند جوابگو باشد. اما حکومت عربستان با آگاهی از این واقعیت هنوز نتوانسته در ساختارهای مذهبی تأثیرگذار باشد. اوج همکاریهای بین امریکا و عربستان از سال 1980 قابل مشاهده است. نماد آن را میتوان در حمایت از مجاهدین در افغانستان و صرف هزینه 50 میلیون دلاری از طریق آنان علیه شوروی جست و جو کرد.
شدت یافتن تأثیر وهابیت بعد از 11 سپتامبر
چند ماه پس از حملات 11 سپتامبر رابرت دبلیو جردن، سفیر امریکا در عربستان گفت: «از حکومت عربستان خواستم، درباره آنچه آنان در مدارس خود آموزش میدهند، توضیح دهد. زیرا آنچه آنان در مدارس خود آموزش میدهند، موضوعی است که بر کل دنیا تأثیر میگذارد. مسئول وقت آموزشهای عربستان به من اطمینان داد که نگران نباشید ما تعدادی از روحانیون را برکنار کردهایم.» در سعودی وهابیت از مباحث اولیه دروس دینی به شمار میرود و کودکان در مدرسه با محتوای عقیدتی آشنا میشوند که با علوم جدیده تعارضی اساسی دارد. وهابیت نه تنها در عربستان و در میان کودکان ریشه میدواند بلکه در کشورهای خیلی دورتر از عربستان هم تأثیراتی فراوان گذاشته است.
منبع: New York Times
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6303/16/149213/0
ش.د9501830