(روزنامه مردمسالاري – 1395/06/21 – شماره 4133 – صفحه 7)
تظاهرات و نارضايتيهاي امروز مسلمانان در جامعه آمريکا از يک واقعيت تلخ پرده برميدارد و آن گسترش و تشديد فضاي اسلامهراسي در جامعه آمريکا در دوران رياست جمهوري باراک اوباماست.
نيم قرن پيش، جامعهشناسان و کارشناسان علوم سياسي غرب فکر نميکردند که دين مبين اسلام به يک نقطه قدرت بزرگ در نظام بينالملل تبديل شود. به همين دليل مطالعه نفوذ مسلمانان در جهان از جنبه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و منطقه اي تقريباً ناچيز بود. اما پس از پيروزي انقلاب اسلاميدر ايران تمامياين پيش فرضها و معادلات بي اساس بودن خود را نشان داده است و بر خلاف ديروز که مسلمانان در حاشيه قرار داشتند، امروز به يکي از فعال ترين و اثر گذارترين جريانهاي اجتماعي- سياسي در غرب و در ايالات متحده آمريکا تبديل شده است. به گونه اي که امروز بزرگ ترين رشد ديني به لحاظ جمعيتي در غرب متعلق به مذاهب اسلامياست. در آمريکا نيز همانند اروپا نه تنها جمعيت مسلمانان رو به فزوني نهاده بلکه گرايش به دين مبين اسلام نيز از مذاهب ديگر جهان بيشتر است(مولانا، 1386: 7-6).
هماکنون حدود 3 الي 6 ميليون مسلمان در جامعه آمريکا زندگي ميکنند که حدود نصف اين جمعيت در داخل خاک ايالات متحده به دنيا آمده اند. با محدود نمودن مهاجرت مسلمانان از کشورهاي ديگر به خاک آمريکا، ميزان جمعيت مسلمانان آمريکايي تبار در حال افزايش است. به خصوص در شرايطي که مسلمانان جوان آمريکا روبه تولد نسل روي آورده اند. امروز مسلمانان آمريکا حدودا 1درصد از جمعيت آمريکا را تشکيل ميدهند.
گسترش اسلام گرايي در آمريکا امري است که خواب را از چشم گروههاي صهيونيستي و اسلام ستيز ربوده است. لذا دولت ايالات متحده که تقويت و تحکيم فعاليتهاي اسلام خواهان در آمريکا را تهديدي عليه اقدامات امپرياليستي خود ميبيند به هر نحو ممکن تلاش خواهد نمود تا با اتخاذ سياستهاي ضد اسلاميدر عرصههاي مختلف از رشد و تقويت جمعيت مسلمانان و جايگاه اجتماعي- فرهنگي آنان جلوگيري به عمل آورد. اسلامهراسي پروژه اي است که در راستاي تضعيف و نابودي جريانهاي اسلامگرايي در غرب نضج گرفته است. رسانهها، بنيادها و نهادهاي اسلام ستيز، اشخاص و دولتمردان ضد اسلام از جمله مجريان پروژههاي اسلامهراسي در آمريکا هستند.افزايش اعتراضات مسلمانان در جامعه امروز آمريکا که عليه گسترش اقدامات جاسوسي و نظارتي صورت ميپذيرد نشانه و نمودي از گسترش اسلامهراسي در جامعه آمريکا است که در اثر اقدامات داخلي و بينالمللي دولت آمريکا عليه اسلام و مسلمانان به شکل اعتراضهاي اجتماعي جلوه نموده است.
آنچه در ذيل ميآيد نگاهي به پديده اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا و گسترش و تعميق آن در دوره باراک اوباماست.
1- اسلامهراسي؛ معنا و مضمون
پديده اسلامهراسي اگر چه در ساليان اخير رشدو اهميت فزايندهاي يافته است اما به هيچ وجه پديده تازهاي نيست. اين واژه اولين بار توسط اتين دي نت و سيلما ابن ابراهيم در سال 1925 به کار برده شد(Allen,2010: 15). اسلامهراسي حاکي از نوعي تصور بدبينانه و نفرت از اسلام و مسلمانان است که به بروز رفتارهاي تبعيض آميز و آزاردهنده عليه آنها منجر ميشود (قنبرلو، 1389 :103). به اعتقاد برخي اسلامهراسي بيش از اينکه ناشي از نفرت يا تعصب باشد از هراس و يک ترس رواني است(Lambert, Githens-Mazer, 2010: 51)اسلامهراسي به معناي داشتن نگاهي تنگ نظرانه نسبت به اسلام است ويک اسلامهراس کسي است که با نگاهي بسته عليه مسلمان پيش داوري ميکند و حس نفرت از اسلام را گسترش ميدهد.در واقع اسلامهراسي معضلي است که در اشکال مختلف تبعيض، خشونت، طرد، توهين نمايان ميگردد و گسترش روز افزون اين معضل و پيامدهاي آن تأثيرات زيانباري بر جوامع مسلمان کشورهاي غربي داشته است(سيدامامي، حسيني فائق، 1390: 99). اما بطور خلاصه ميتوان اسلامهراسي را در محورهاي ذيل معرفي نمود:
- حمله به کل دين اسلام به عنوان يک مشکل جهاني
- محکوم نمودن اسلام و تاريخ آن در قالب افراطگرايي
- نفي هرگونه ميانهروي در دين اسلام
- فشار بر مسلمانان براي تن در دادن به عقايد ديگر اديان و تغيير دين و نگرش خود
- تشويق و تحريک به جنگ با اسلام(Schwartz,2010:20-21)
2- ريشههاي اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا
اگر چه نميتوان گفت که آمريکا يک جامعه اسلامهراس است اما بايد اشاره نمود که عناصر اسلامهراسي بطور جدي در ميان مردم اين کشور وجود دارد که در دوره اوباما بر اثر اقدامات وفعاليتهاي صورت گرفته اين گرايشها روبه رشد قابل توجهاي داشته است. (CAIR Report January 2009-December 2010, 6) اگر چه در اين دوره بن لادن و بسياري از عاملين حوادث تروريستي يازده سپتامبر دستگير شدند اما مسلمانان آمريکا هنوز در شرايطي بسيار نامناسب زندگي ميکنند. کنترل و نظارت بر رفتار مسلمانان در مدرسه، محل کار، فرودگاه در دوره اوباما نه تنها کاهش نيافته بلکه بيشترهم شده است(Elver,2012: 150)
1-2- غيريتسازي
يکي از دلايل عمده گسترش اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا غيريتسازي و بر ساخته نمودن هويت هاي مغاير با هويت آمريکايي بوده است. کشورهاي غربي با طرح مفهوم غرب و بقيه به ايجاد احساس بيگانگي و ترس از مسلمانان کمک شاياني نمود. چه اينکه امروز پديده اسلامهراسي باعث شده تا مسلمانان به مثابه يک غيرتلقي شوند(Moore, 91:access date 6/29/ 2013)در تاريخ ايالات متحده آمريکا برخي از شخصيتها و سياست مداران اين کشور با ناسازگار دانستن اسلام با غرب به موج اسلامهراسي دامن زدهاند. براي مثال شخصيتهايي همچون برنارد لوئيس و ساموئلهانتيگتون اين عقيده را گسترش دادند که بين اسلام و غرب ناسازگاري وجود دارد. حتيهانتيگتون اين گونه ابراز مينمود که مشکل اساسي براي غرب بنيادگرايي اسلامينيست بلکه خود اسلام است(خدادادي، 1388: 88).
2-2- اقدامات تروريستي
در رابطه با مضمون و زمينههاي رشد اسلامهراسي در آمريکا بايد به برخي از حوادث تاريخي اشاره نمود که موج گستردهاي از اسلامهراسي را در جهان و دراين کشور به راه انداختند. يکي از اين حوادث که نقش بسيار مخربي عليه مسلمانان داشت حمله به برجهاي دوقلو مرکز تجارت جهاني و متعاقب آن زدن برچسب تروريست به مسلمانان بود. پس از يازدهم سپتامبر، اسلامهراسي و دشمني با اسلام مسلمانان،شکل جدي تري به خود گرفت. پس از اين حادثه، مسلمانان از سوي رسانهها، افکار عمومي، پليس و بخشهاي دولتي در فشار قرار گرفتند. به گونهاي که بايد گفت يازده سپتامبر،نقطه عطف يا شروع جدي فعاليتهاي اسلامهراسانه و اسلامستيزانه بوده است(درخشه، حسيني فائق، 1391: 280). وضع قوانين عليه مسلمانان در نهادهاي قانوني آمريکا و حمله نظاميبه افغانستان و عراق موجب شد تا رسانهها (Ali,2012: 1042)قانونگذاران اين کشور بتوانند هراس مردم را به سوي مسلمانان سوق دهند.پس از وقوع اين حادثه بود که اسلامهراسي رشدي فزايندهاي نمود که طي ان مساجد تحت کنترل دوربينهاي جاسوسي قرار گرفتند، شهروندان مسلمان آمريکا اخراج شدند و پذيرش مهاجرين از کشورهاي اسلاميبه حال تعليق در آمد و بسياري از رهبران راست مسيحي و يهود عليه اسلام و مسلمانان سخنرانيهاي شديداللحني نمودند(Lambert, Githens-Mazer, 2010: 27)
3-2- فقدان آگاهي جمعي نسبت به اسلام
در ايالات متحده آمريکا به دليل فقدان يک آگاهي جمعي نسبت به اسلامهراسي، اين رهبران مذهبي و سياسي به گونه اي عليه اسلام صحبت ميکنند و آن را محکوم ميکنند که اين گونه صحبتها هرگز در مورد اديان ديگري همچون يهوديت و مسيحيت يا حتي گروههاي ديني و قومي رسميموجود در جامعه در رسانههاي آمريکا گفته نميشود(Esposito, 2011: 9). چه اينکه بسياري از نظرسنجيهاي که در سالهاي 2009-2001 انجام شده نشان ميدهد که بخش عمده اي از مردم آمريکا درک درستي نسبت به اسلام ندارند. مردم آمريکا گمان ميکنند که اسلام ديني است که پيروان خود را دعوت به خشونت ميکنند. اين فهم نادرست از اسلام حتي به عرصههاي دولتي و رسمينيز کشيده است و در واقع اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا به نوعي دولتي شده است.چه اينکه بيشتر افراد موجود حتي در فرقههاي ديني و مذهبي ديگر نيز معتقدند مردم آمريکا نسبت به مسلمانان اين کشور پيش قضاوت دارند و بيپايه و اساس قضاوت ميکنند.
4-2- جوسازي منفي رسانهها
به نظر ميرسد علت اصلي گسترش اسلامهراسي در ايالات متحده نگاه کليشهاي و قالبي است که توسط رسانههاي اين کشور ترويج ميشود. در واقع از آنجا که رسانهها تأثير فراواني بر فرهنگ عامه مردم دارند. لذا تصوير سازي غلط و خشن رسانههاي آمريکا از اسلام و مسلمانان باعث ميشود تا احساس هراس از اسلام درميان مردم اين کشور نهادينه شود. سياستهاي نژادپرستانه و تبعيضآميز دولت آمريکا عليه مسلمانان نيز مشوق اين نوع تصويرساز است.
مسلمانان آمريکا تحت تبعيضهاي متعددي قرار ميگيرند. شنود تلفنهاي منازل، تهديدات چهره به چهره، وحشيگري، تيراندازي عليه تخريب مساجد ومنازل مسلمانان از جمله تبعيضهاي اجتماعي عليه مسلمانان است. در سال 2007 آمار حملات و تعرضهاي فيزيکي به مسلمانان 52درصد رشد يافته بود. (Moore: 92,access date 6/29/ 2013) امروز بيشتر مسلمانان آمريکا نسبت به نوع رفتار که با آنها ميشود ناخرسند هستند. 54 درصد مسلمانان آمريکا معتقدند اقدامات ضد تروريستي دولت آمريکا منحصر به افزايش کنترل و نظارت بر مسلمان شده است و بيشتر اين افراد نيز نسبت به اين نوع رفتار معترضاند(Pew Research Center,2007: 36)
5-2- پايبندي مسلمانان به اصول اخلاقي
يکي از دلايل ديگري که مسلمانان در آمريکا از سوي محافظه کاران آمريکايي مورد سرزنش واقع ميشوند پايبندي آنها به اصول اخلاقي و مخالفت با مسائلي از قبيل سقط جنين و همجنسبازي است. امروز مسلمانان ايالات متحده مورد مجموعهاي از اذيت و آزارها قرار ميگيرند که از سوي دولت آمريکا نهادينه شده است. اين قبيل اقدامات شامل شکنجه،آدمربايي، مورد ضرب و شتم قراردادن و ... است.(Sheehi, 2011: 46)لذا امروز مسلمانان جامعه آمريکا در زندگي روزانه خود با پيامدهاي سوءاسلامهراسي مواجه اند که گاه به شکل تبعيض، دشنام و... در خيابان يا حتي رسانههاي آمريکا ديده و شنيده ميشود. اينگونه اقدامات حتي اگر در چارچوب پارادايم اسلامهراسي هم ديده نشود مجموعه اي از اقدامات ضد اسلامياست که امروز در فرهنگ و جامعه آمريکا نفوذ کرده است(Sheehi,2011:47) از سوي ديگر درحالي است که مسلمانان آمريکا يکي از تحصيل کرده ترين اقشار جامعه آمريکا هستند کارشناسان معتقدند ادامه روند فعلي اسلامهراسي در جامعه آمريکا منجربه بيگانگي مسلمانان از متن جامعه آمريکا خواهد شد.
6-2- حمايت شبکهها، نهادها و افراد اسلام ستيز
در عين حال بايد گفت پروژه اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا از سوي چند نهاد و مرکز مشخص حمايت مالي ميشود. از جمله اين نهادها ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- صندوق دونرز کپيتال
- بنيادهاي ريچارد ملون اسکايف
- بنياد ليندي وهاري برادلي
- بنياد فير بوک و چند مؤسسه و نهاد ديگر که گردانندگان اصلي پروژه اسلامهراسي در آمريکا با کمکهاي مالي خويش هستند.
در ميان اشخاصي که بيشترين سهم را در گسترش اسلامهراسي در آمريکا دارند ميتوان به اشخاص ذيل اشاره نمود.
- فرنک گافني از مرکز سياست امنيتي
- ديويد يروشالمي از جامعه آمريکايي هستي ملي
- دنيل پايپس از مرکز اجلاس خاورميانه
- رابرت اسپنسراز مرکز ديدبان جهاد و توقف اسلاميشدن آمريکا
- استوين امرسون از مؤسسه پروژه تحقيقاتي تروريسم(Ali, Clifton, Duss, Fang, Keyes, Shakir,2011: 14-27)
3- اسلامهراسي در دوره اوباما
شرايط فعلي جامعه آمريکا در زمان رياست جمهوري باراک اوباما به گونهاي شده است که امروز اسلامهراسي نسبت به ديگر اعمال تعصبآميز ديگر مانند جنبشهاي ضد سياهان يا حتي ضد همجنس بازي شيوع و اغلبيت بيشتري در جامعه آمريکا دارد. اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا تا حدي است که بايد گفت تعصبات ضد مسلمانان در جامعه آمريکا وارد ساختارهاي قدرت فرهنگي، سياسي و حقوقي شده است(Senzai, Bazian, 2013: 17)
ميزان و شدت اقدامات صورت گرفته عليه مسلمانان در دوران باراک اوباما به اندازه است که ميتوان گفت که سالهاي 2009 تا 2010 يکي سختترين سالها عليه مسلمانان بوده است. در اين سالها فيلمهاي ضد اسلامي متعددي نيز ساخته و پخش شد. فيلمهايي از قبيل«جهاد سوم»، «عقده» و«ايرانيوم» که توسط شرکتها و نهادهاي ضد اسلاميهمچون «پروژه کلارين» ساخته و مورد اکران واقع شد. توليد اين گونه فيلمها اثرات مخربي بر ذهن و روان مردم آمريکا نسبت به اسلام ميگذارد.لذا همانطور که نمودار ذيل نشان ميدهد ميزان احترامي که به مسلمانان در جامعه آمريکا از زمان روي کار آمدن اوباما با سير نزولي روبرو بوده است. به گونهاي که اين ميزان از 44 درصد در سال 2008 به 40درصد در سال 2011 رسيده است. اين کاهش نشان از سياستهاي اسلامهراسانه دولت اوباما و تلاش براي بيگانه ساختن مسلمانان از متن جامعه آمريکاست.
به نظر ميرسد يکي از دلايل اصلي گسترش اقدامات ضد اسلاميدر دوران باراک اوباما، هراس دولت از گسترش پيامدهاي قيامهاي ضد سرمايهداري و امپرياليستي در منطقه خاورميانه باشد. گسترش روز افزون قيامهاي مردميدر منطقه خاورميانه که توانست در داخل ايالات متحده جنبش تسخير وال استريت را به راه بياندازد و پايههاي سست مشروعيت نظامهاي سرمايهداري را نشان داد، باعث شده تا دولت ايالات متحده آمريکا فعاليتهاي ضد اسلاميخود را براي مقابله با اسلام گسترش دهد.
1-3- پيامدهاي گسترش اسلامهراسي در دوره اوباما
گسترش پديده اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا در سالهاي پس از 2008 و روي کار آمدن دموکراتها داراي پيامدهاي متعدد و در ابعاد گوناگون است که در ذيل به بخشي از آنها اشاره ميشود.
1-1-3-قرآنسوزي توسط تري جونز
اقدام کليساي فلوريدا نمونهاي از جريان فکري قابل ملاحظهاي است که به ابراز تنفر و تحقير اسلام و مسلمانان تمايل دارد. فراخوان تري جونز، کشيش کليساي کوچکي درايالت فلوريدا، براي برگزاري مراسم قرآن سوزي در 11 سپتامبر 2010(نهمين سالگرد 11سپتامبر) يکي از جلوههاي گسترش جريان اسلامهراسي در دوره رياست جمهوري اوباما است(قنبرلو، 1389: 104) که متأثر از پيامدهاي شديد 11 سپتامبر 2001 بر موج اسلامهراسي در غرب و به خصوص در جامعه آمريکاست. اقدامي که تري جونز انجام داد از يک سو نشان از ميزان خصومت با اسلام در آمريکايي دارد که نام ليبرال ترين جامعه جهاني را به خود داده است. از سوي ديگر اين اقدام به خودي خود و با ابراز انزجار مسلمانان از عاملين ماجرا و اقدامات جانب دارانه رسانههاي غربي باعث افزايش جريانهاي اسلامهراسي در ايالات متحده ميشود.
2-1-3- تشديد فعاليتهاي نظارتي و امنيتي عليه مسلمانان
يکي از اقدامات اخير و کاملاً غير اخلاقي دولت اوباما عليه مسلمانان افزايش کنترل و نظارت دوربينهاي جاسوسي دولت بر رفتار و کردار مسلمانان است که در سالهاي اخير افزايش شديدي داشته است. فشار سياسي، اجتماعي و حقوقي عليه مسلمانان به نام «امينت ملي» شکل جديدي از«استنثاگرايي حقوقي در آمريکا(2)» را ايجاد نموده است. حقوق مدني و قضايي اقليتهاي مسلمان تحت اين قوانين جديد به شدت نقض شده است. به گونهاي که دولت حتي رفتارهاي آنها در منازلشان را کنترل ميکند.
آژانس امنيت ملي آمريکا و پليس شهر نيويورک در برنامه گردآوري اطلاعات تماسهاي تلفني و اينترنتي شهروندان در شهر نيويورک، مسلمانان اين شهر را هدف قرار گرفته است.پليس شهر نيويورک در برنامهاي امنيتي که تحت آژانس امنيت ملي صورت ميگيرد، اطلاعات تماسهاي تلفني و اينترنتي مربوط به شهروندان مسلمان نيويورکي را گردآوردي ميکند. سازمانهاي مدافع حقوق مدني مسلمانان شهر نيويورک قرار است اين موضوع را با طرح شکايت عليه پليس اين شهر در دادگاه پيگيري کند.
اين برنامه تحت عنوان «برنامه نظارتي اداره پليس بر مسلمانان» و به عنوان بخشي از برنامه آژانس امنيت ملي انجام شده است. بر اساس برنامه آژانس امنيت ملي، شرکتهايي از قبيل فيس بوک و گوگل، اطلاعات ميليونها کاربر اينترنت در آمريکا را جمع آوري ميکنند و به آژانس امنيت ملي ميدهند همچنين شرکتهاي مخابراتي از قبيل ورايزن نيز اطلاعات مربوط به مکالمات تلفني مردم آمريکا را تحويل آژانس امنيت ملي ميدهد.
3-1-3- اقدام تروريستي در بوستون
ساعاتي پس از انتشار خبر انفجار، رسانههاي گروهي آمريکا با طرح مسلمان بودن مظنون عربستاني، آنهم بدون استناد به بازجويي پليس و صرف توهم اسلامهراسي به تبليغ عليه مسلمانان اقدام کردند. پيتر کينگ، نماينده جمهوريخواه آمريکا در اظهاراتي تند عليه جامعه مسلمانان اين کشور در پي حوادث مرگبار انفجار بوستون، از سناتور دموکرات، خانم فينستين خواست که مسلمان را اهريمن معرفي نمايند. اين دو نفر در مناظرهاي تلويزيوني با موضوع انفجارهاي بوستون که منجر به مرگ سه نفر شد، شرکت کردند. مسلمانان بوستون اولين کساني بودند که حوادث بوستون را محکوم کردند حتي پيش از آن که هويت عاملان آن مشخص شود.
بيترديد ريشه يک چنين اظهارات ضد اسلاميمقامات آمريکايي را بايد در تبليغ و تعميق موضوع اسلامهراسي دانست. اسلامهراسي و تأکيد بيش از اندازه بر آن، توسط سياستمداران کاخ سفيد، شيوهاي است که واشنگتن و متحدانش از آن براي توجيه و مشروعيت بخشيدن به اقدامات خود از جمله به کشورهاي اسلامي و کشتار مسلمانان غيرنظاميبيگناه استفاده ميکنند.
4-1-3- قتل مسلمانان نخبه و مبارز
يکي ديگر از نشانههاي گسترش اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا قتل و ترور مسلمانان نخبه و فعال است که عليه ظلم و امپرياليسم آمريکا دست به فعاليت و شبکهسازي ميزنند. يکي از اين افراد مالکوم شبّاز نوه مالکوم ايکس رهبر سياه پوستان آمريکا بوده است که در دوره باراک اوباما اتفاق افتاد. شبّاز به عنوان کسي که نداي اسلام ناب را در سرزمين آمريکا سر داده بود و از مقاومت کشورهاي نظير ايران و سوريه حمايت ميکرد، علي القاعده نميتواند چندان در داخل آمريکا به آساني و بدون اينکه خطري متوجه او شود، زندگي کند. لذا براي دولت اين آمريکا خاموش شدن صداي او به پيامدهاي تشکيل هستههاي مقاومت و گسترش اسلام شيعي در اين کشور ميارزد.
5-1-3- تخريب و ممنوعيت ساخت مساجد
يکي ديگر از جلوههاي گسترش اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکا از زمان روي کار آمدن باراک اوباما تخريب و ممنوعيت ساخت مساجد در برخي از ايالاتهاي اين کشور است. همانطور که در بالا اشاره شد اسلامهراسي در دوره اوباما به نوعي وارد ساختارهاي رسمي قدرت و حکومت شدو جنبه رسمي به خود گرفت. در ايالتهاي مختلف اجازه تعميرات به مساجد نميدهند و ظرف دو سال گذشته تقاضا براي مجوز تعميرات براي 35 مسجد صادر نشده است.
همچنين تقاضا براي تعمير مسجد جنوب کاليفرنيا براساس تبعيض رد شده و عدهاي قصد دارند براي بهرهبرداري سياسي خود از تشديد جو اسلامهراسي سوءاستفاده کنند.
امروز ممنوعيت ساخت مساجد دراين کشور به يک شعار انتخاباتي تبديل شده است. چه اينکه ميبينيم هرمن کين که از جمله نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري سال 2012 حزب جمهوريخواه بود آشکارا عنوان کرد حق ممنوعيت ساخت مساجد را به شهرهاي مختلف اين کشور خواهد داد. در نمونهاي ديگر دادگاه ايالت «مينه سوتا»ي آمريکا احداث مسجد در اين شهر را به دليل تجاري بودن زمينهاي مرکز اين شهر ممنوع اعلام کردکه اين اقدام از سوي مسلمانان اين شهر مورد اعتراض واقع شد.
از سوي ديگر تخريب مساجد شهر نيز از ديگر نشانههاي گسترش اسلامهراسي در ايالات متحده آمريکاست. در ايالات اوکلاهما عدهاي پس از تخريب يکي از بزرگترين مساجد شهر، در اقدامي بيشرمانه، عبارات و جملات زشت و تصاوير توهينآميزي بر ديوارهاي آن نوشتند.
6-1-3- قانون منع حجاب در مدارس
در دوره اوباما قانون منع حجاب در برخي از مدارس و دانشگاههاي اين کشور به تصويب رسيد. پس از حوادث بوستون و اتهام بي پايه و اساس دولت اين کشور به مسلمانان، حجاب به عنوان يکي از نشانههاي تروريسم در جامعه آمريکا مورد ذم و ممنوعيت واقع شد.
در اين راستا دانشگاه ماساچوست آمريکا به بهانه برقراري امنيت در محيط دانشگاه، استفاده از حجاب را در محيط دانشگاه ممنوع اعلام کرد. در ادامه اين جريان از ابتداي سال نو ميلادي، دانشکده داروسازي و علوم بهداشتي دانشگاه «ماساچوست» آمريکا نيز اعلام کرد که به دليل رعايت مسائل امنيتي دانشجويان از اين پس بايد علاوه بر به همراه داشتن کارت شناسايي، از پوشيدن هر نوع لباسي که سر و صورت آنها را ميپوشاند خودداري کنند.
جمعبندي:
اسلامهراسي در آمريکا داراي ريشهها و علل گوناگوني است که در اين نوشتار به بخشي از آنها اشاره شد. در آمريکا پديده اسلامهراسي از جانب دولت اين کشور به طور بيوقفهاي حمايت ميشود که نتايج و آثار آن به شکل رفتارهاي تبعيضآميز عليه مسلمانان اين کشور بروز ميکند. اينگونه اقدامات داراي اهداف و مقاصد مشخصي است که از سوي نهادها و افراد مختلف مديريت شده و به اجرا گذاشته ميشود.
در دوره باراک اوباما روند سخت گيري و آزار مسلمانان افزايش يافته است. با گسترش فضاي اسلامگرايي و دادخواهي در جهان تحت تأثير بيداري اسلاميو سرايت اين موج به داخل خاک اين کشور و برپا نمودن جبنش والاستريت، دولتمردان کاخ سفيد به اين نتيجه رسيده اند که براي جلوگيري از گسترش قيامهاي مردمي، بايد روند اسلامهراسي را در اين کشور تشديد نمايند که نمود بارز آن در حوادث تروريستي بوستون و اتهام به مسلمانان و تشديد فعاليتهاي نظارتي و جاسوسي عليه مسلمانان اين کشور ظهور يافته است. لذا تظاهرات اين روزهاي مسلمانان در شهرهاي ايالات متحده آمريکا غليان خشم و نارضايتي آنان را نسبت به اقدامات دولت به اصطلاح دموکرات باراک اوباما است که نشان از فقدان عدالت اجتماعي و آزادي بيان به رغم ادعاي مقامات آمريکايي است.
منبع: ديپلماسي ايران
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=255370
ش.د9501959