(روزنامه اطلاعات ـ 1395/07/14 ـ شماره 26554 ـ صفحه 12)
اشاره: «بحران هويت، مشروعيت و كارآمدي، اضلاع مثلث تنش در خاورميانه» عنوان گفتگويي است كه بخش نخست آن در شماره گذشته به چاپ رسيد. بخش دوم و پاياني مصاحبه با حسين جابري انصاري معاون وزير امور خارجه را ميخوانيم:
جابري انصاري با تاكيد بر اين كه اكنون در يك لحظه تاريخي در منطقه قرار داريم، ميگويد: اكنون منازعه سنگيني بين نيروهاي موافق و مخالف تغيير در منطقه و جريان است. ما در خلأ زندگي نميكنيم بلكه در بستر واقعيتها بهسر ميبريم و زندگي ميكنيم و به طور طبيعي در برابر مشكلات و موانع متعددي قرار داريم.
تلاش ايران و دولت اين است كه اين دوره كه از آن ميتوان به عنوان يك پرانتز تاريخي ياد كرد، بيش از اندازه طولاني نشود و هرچه زودتر امكان خروج از آن فراهم آيد تا كمترين خسارت در اين پرانتز تاريخي متوجه ملتها و كشورهاي منطقه از جمله كشورمان شود.
وي با اشاره به اين مطلب كه بايد نگاه واقع بينانه به مسائل داشت، ميافزايد: واقعيت اين است كه عصاي سحرآميزي در اختيار كسي نيست. وقتي منطقه ما، به معني واقعي كلمه، دستخوش تحول و دگرگوني و در حال يك منازعه و رويارويي سنگين تاريخي بين نيروهاي مختلف دروني، منطقهاي و بينالمللي است، شما در يك شرايط عادي نيستيد بلكه در يك شرايط فوقالعاده و استثنايي قرار داريد كه تعدد بازيگران، بحران را پيچيدهتر كرده است.
وي به اضافه شدن بازيگران غير دولتي به صحنه تحولات منطقه اشاره ميكند و ميافزايد: روابط بينالملل، از رابطه بين ملتها و كشورها شكل ميگيرد. جز مقطعي از تاريخ كه برخي جنبشهاي ضد استعماري و استقلالخواهانه به عنوان نيروهاي جنبشي و غيردولتي جزيي از صحنه تحولات بينالمللي بودند، در طول چند دهه گذشته و پس از رسيدن كشورهاي جنبش استقلال خواهانه و ضد استعماري به استقلال به استثناي فلسطين، عملاً بازيگران اصلي تا قبل از تحولات اخير در منطقه، عمدتاً بازيگران دولتي بودهاند، اما اكنون در منطقهاي زندگي ميكنيم و از سياست در منطقهاي سخن ميگوييم كه بازيگران غير دولتي به جزو جداييناپذير و اصلي صحنه بازي و منازعه تبديل شدهاند.
جابري انصاري از داعش به عنوان نمونهاي از اين بازيگران غيردولتي ياد و تاكيد ميكند: به عنوان مثال، پديدهاي به نام داعش در مفهوم سنتي روابط بينالملل و بازيگران بينالملل نميگنجد، پديدهاي كه حالت جنبشي دارد و از مرزها عبور ميكند و مرزهاي منطقه را هم به رسميت نميشناسد. اين پديده گستره تشكيلات خود را عبور از مرزها تعبير كرده و در يك منطقه وسيع و به سمت مشرق و مغرب در حال حركت است. البته قبل از داعش، القاعده هم به عنوان يك تشكيلات بينالمللي، به تحولات منطقهاي و بينالمللي اضافه شده بود. اضافه شدن اين بازيگران غير دولتي از يك سو و تعدد بازيگران از سوي ديگر، صحنه خاورميانه، غرب آسيا و شمال آفريقا را پيچيده كرده است.
معاون وزير خارجه ميگويد: آن منازعه سنگين و اين تعدد بازيگران در نتيجه تناقض منافع و مصالح و همچنين تناقض در روايت و قرائتها از بستر تحولات و راههاي خروج از وضع يك صحنه پيچيده و چند لايهاي را فراروي ايران و ديگر بازيگران منطقهاي و بينالمللي قرار داده است. البته نبايد فراموش كنيم كه فقط ما نيستيم كه نسخههاي سحرآميز براي مسائل منطقه نداريم، بلكه بقيه بازيگران هم در همين وضع قرار دارند.
معاون عربي و آفريقاي وزارت خارجه در پاسخ به اين سؤال كه چرا رابطه ايران به عربستان و طي چند سال گذشته دستخوش تغييراتي شده است، ميگويد: تاريخ معاصر عربستان همواره از يك سياست داخلي سنتي و سياست خارجي محافظهكارانه پيروي ميكرده است.
اما اين كشور طي يك دهه گذشته به مرور وارد يك عصر جديدي در حوزه سياست خارجي خود شده است، اين سياست عربستان، مبتني بر تهاجم، پرخاشگري و تعريف جنگ در همه جبههها، است. بنابراين عربستان سعودي از سياست تاريخي محافظه كارانهاش و تعريفهاي سنتي، خارج شده است به طوري كه طي 10 سال گذشته ما با يك عربستان جديد و يك سياست خارجي جديد اين كشور مواجه شدهايم.
جابري انصاري همچنين به تغيير سياست آمريكا در خاورميانه طي دهههاي گذشته اشاره ميكند و ميگويد: سياست اين كشور طي دهههاي گذشته، يك تعريف ديگري مبتني بر چند اصل اساسي از جمله حفظ امنيت رژيم صهيونيستي و حفظ امنيت خطوط مواصلاتي انرژي، پيدا كرده است كه اين تعاريف سنتي هم در بستر تحولات چند لايهاي ذكر شده، دچار تحول شده است. امروز مسأله آمريكا با آن ديد سنتي و اصول تاريخي حل شدني و تحقق يافتني نيست، لذا حرف از نوعي شيفت از اين منطقه به سمت چين و جنوب شرق آسيا در سطح استراتژي كلان آمريكا مطرح است و از سويي ديگر نوعي سياست مبتني بر مديريت بحران در بستر اين تحولات، جزو طراحيهاي ايالات متحده آمريكا شده است.
وي در ادامه به تبيين تغيير سياست خارجي تركيه اشاره ميكند ميگويد: طي يك دهه و نيم اخير در سطح سياست منطقهاي و بينالمللي تركيه مانند تغيير و تحولات داخلياش، شاهد تحولات اساسي بودهايم. اين كشور خودش را از آن بازي سنتياش خارج كرده است. تركيه در مقطعي و قبل از تحولات اخير جهان عرب، به دنبال صفرسازي مسائل با همسايگانش بود ولي پس از تحولات جهان عرب، ابتدا در حالت نگاه تفرجي به مسائل منطقه و تدبير كار خودش قرار گرفت. سپس تصميم گرفت با يك شيفت اساسي در سياست خودش، به سرعت وارد تحولات شود، ولي پس از اين كه با پيچيدگيهاي منطقه و چند لايهبودن تحولات و همچنين تعدد بازيگران مواجه شد، در وضع ديگري با صفرسازي مشكلات و حفظ وضع موجود و تلاش براي تأمين حداكثر منافع قرار گرفت.
اكنون اين كشور در وضع سوم قرار دارد كه نه به دنبال حداكثرسازي تحول و روي كار آمدن نيروهاي نزديك به خودش است و نه به دنبال صفرسازي مشكلات با حفظ وضع موجود، بلكه مرحله جديدي با شرايط و ويژگيهاي بازانديشي و تلاش براي پيدا كردن راهحلهاي ميانهاي كه امكان خروج كم هزينه از وضع بحراني فعلي رابطهاش با منطقه عربي را فراهم كند، تجربه ميكند و در آن قرار دارد.
جابري انصاري با تاكيدبر اين كه بررسي شرايط بازيگران منطقهاي و بينالمللي از جمله تركيه نشانگر اين واقعيت است كه فقط ايران در وضع فعلي در برابر سوالها و انتخاب سخت قرار نگرفته است، بلكه بازيگران ديگر هم دچار چنين وضعي شدهاند، ميافزايد: منطقه ما مانند چتربازي است كه از هواپيما بيرون پريده ولي هنوز به زمين نرسيده و بين آسمان و زمين رهاست كه اين وضع بدترين حالت است، زيرا نميتوان بين آسمان و زمين به طور مستمر باقي ماند يا به هواپيما يا به عبارتي به وضع سابق بازگشت. در نتيجه ميتوان گفت پرانتز تاريخي منطقه، يك وضع فوقالعادهاي را ايجاد كرده و همه بازيگران منطقه را با شرايط خاصي مواجه كرده است.
وي با اشاره به فعاليت جنبش اخوانالمسلمين ميگويد: اين جنبش در اين پرانتز تاريخي و اين آزمون، كمتر توانست نمره بالايي بگيرد، بنابراين خود جنبش در معرض حذف مجدد و سركوب قرار گرفت.
جابري انصاري در ادامه اين مصاحبه در پاسخ به سؤالي درباره تقويت رابطهايران با روسيه و تركيه و دلايل ايجاد ائتلاف با اين كشورها، ميگويد: ما با هيچ كشوري از جمله اين دو كشور ائتلاف نكردهايم بلكه در روابط خود، شاهد نزديك شدن و همپوشاني منافع آن هم در برخي مسائل هستيم كه اين موضوع، تقريباً روند جديدي و در حال شكلگيري و بروز است كه البته هنوز نهايي هم نشده است.
وضع ايران، روسيه و تركيه طي چند سال گذشته در اين همپوشاني روشنتر شده است.
به عنوان مثال رد موضوع برخورد با تروريسم و افراطگرايي و دلايل متعدد داخلي و منطقهاي، دولت روسيه گسترش امواج تروريسم و افراطگرايي را متوجه خودش هم ميداند، زيرا پديدههايي مانند داعش سلسلههاي به هم پيوستهاند كه خود را عابر از مرزها ميدانند و در حال امتداد در مناطق مختلف جهان هستند.
تركيه هم طي چند سال گذشته برخلاف تاريخ قبل از آن كه نگاه نخست خود را رابطه با آمريكا تعريف كرده بود، به ايفاي نقش منطقهاي و رابطه فعالتر در منطقه عربي و اسلامي ميل پيدا كرده است.
آنها ميخواستند راه صد ساله را يك شبه بروند، لذا دچار مشكلاتي شدند تركيه مسيري رفت و سپس با مشكلاتي مواجه شد ولي اكنون سعي ميكند به آرامي و نه با حالت شيفت، از شرايط خود خارج شود كه در اين وضع، امكان برخي همپوشانيها با ايران فراهم شده است كه تحولات جديد در رابطه ما با تركيه هم مبتني بر همين موضوع است.
وي در پاسخ به سؤالي مبني بر اين كه چرا ايران نتوانسته است طي چند سال گذشته رابطهاش را با عربستان تقويت كند؟ تاكيد ميكند: وقتي نيرويي در منطقه، خودش را در جنگ در همه جبههها و جلوگيري از تغيير تعريف ميكند، با نيروي ديگري كه طرفدار تغيير و تحول در منطقه هست، خودش را در مسير رويايي تعريف ميكند اين ما نيستيم كه نميخواستيم مسائل را با عربستان حل كنيم بلكه اين عربستان است كه تعريف در حالت شيفت تاريخي از يك سياست قبلي مبتني بر محافظهكاري به يك سياست و تهاجمي پرخاشگرانه و مبتني بر جنگ با هدف حفظ وضع سابق و جلوگيري از تحول را دنبال كند.
براي اين كه تعريف و تحولي در روابط كشورها اتفاق بيفتد، بايد خواستههاي متقابل بهوجود آيد. وقتي عربستان سعودي هيچگونه همپوشاني احساس نميكند، امكان تحول در روابط سد خواهد شد و اين كه ما ميخواهيم، كفايت نميكند.
وي همچنين ميگويد: عربستان در سطح بينالمللي فكر ميكند تحول در روابط بينالمللي جمهوري اسلامي ايران حتي در حداقل خودش كه در بستر برجام اتفاق افتاد، برايش خطرناك است، لذا همه تلاش خود را ميكند تا در حوزه روابط بينالملل ايران تحولي رخ ندهد و حتي تلاش ميكند با رژيم صهيونيستي به همپوشاني و قرائت از منافع دست يابد.
جابري انصاري با يادآوري تلاش برخي بازيگران منطقهاي براي جلوگيري از حصول برجام با هدف محدود شدن روابط ايران در حوزه بينالملل ميگويد: عربستان از يك سال قبل هزينههاي جنگ يمن را پرداخت ميكند كه دليل آن هم اين است كه اين كشور فكر ميكند تحول در يمن، به تحول در نظام منطقهاي و در محيط زيست عربستان كه به آن عادت دارد، منجر ميشود، لذا حتي با جنگ مستقيم تلاشي ميكند چنين تحولي در يمن رخ ندهد.
از سوي ديگر اين كشور بعد از سقوط رژيم بعث عراق و ايجاد تحول تاريخي در اين كشور، حاضر نشد اين تغيير را به رسميت بشناسد. تا اين كه بالاخره وقتي از بازگشت عراق به وضع سابق نااميد شد، يك سال قبل سفارتخانهاش را در بغداد راهاندازي كرد ولي همچنان عربستان تغيير در عراق را به رسميت نشناخته است و همچنان تلاش ميكند با استفاده از ابزارهاي مختلف از جمله تروريسم و افراطگرايي مانع تثبيت وضع جديد در عراق شود.
معاون عربي آفريقاي وزارت خارجه تأكيد ميكند: عربستان سعودي همچنين در بحرين با ورود نيروهايش و به نحوي اشغال اين كشور، امكان تحول در آن را سد كرده است. در بحرين بخش عمدهاي از مردم و جامعهاش، مطالبات حقوق شهروندي دارند و صورتبندي منازعه به هيچ وجه صورتبندي طايفهاي و مذهبي نيست و اكثريت جامعه درخواست مشخص دارند ولي عربستان با اين موج تحول خواهي، با ورود مستقل نيروهاي نظامي خودش، مبارزه ميكند.
وي با تأكيد بر اين كه در چنين شرايطي، امكان همپوشاني ايران و عربستان وجود ندارد، ميافزايد: البته در اين حوزه نكاتي را هم بايد مدنظر قرار داد. نخست اين كه نبايد در تاريخ ماند و بلكه بايد نگاه به آينده هم وجود داشته باشد. اگر خودت را در اسارت تاريخ قرار دهي، بين خيلي از ملتها و دولتها روابط طبيعي شكل نميگيرد.
معاون وزير خارجه در پاسخ به اين سؤال كه همپوشاني با تركيه و روسيه تا چه ميزان ميتوان به اين كشورها اطمينان كرد، تاكيد ميكند: هيچ تضميني در روابط بينالملل به نام اطمينان قطعي وجود ندارد. در حقيقت در بستر منطقهاي و بينالمللي، سياست و منافع تعطيل نيست و كشورها بازي خودشان را انجام ميدهند اكنون تلاشي براي خروج از وضع بحراني فعلي، حل سياسي بحران در منطقه عربي، پايان درگيريهاي خونين داخلي و رجوع ملتهاي منطقه براي تعيين آينده كشورهايشان در قالب تحول خواهي مورد توجه است. اگر در مسيري كه با تركيه طي ميشود، امكان همپوشاني در قرائت تحولات و منافع در شرايط فعلي فراهم شود، در مجموع افقهاي مثبتتري در برابر منطقه گشوده خواهد شد.
اهداف سفر به سوريه، روسيه و تركيه
وي درباره اهداف سفرهاي اخيرش به سه كشور روسيه، سوريه و تركيه، ميگويد: اين سفرها با هدف ايجاد همپوشاني هرچه بيشتر انجام ميگيرد و ما در همه اين سفرها، به دنبال فراهم كردن فضاي مفاهمه بيشتر براي همپوشاني هستيم و هرچه اين همپوشاني بيشتر ايجاد شود و شرايط آن شكل بگيرد، امكان خروج از وضع فعلي و پرانتز تاريخي بيشتر فراهم ميشود اولويت ما، پايان دادن هرچه سريعتر به جنگ فرسايشي و رويارويي فرسايشي جاري در منطقه است كه به طور حتم در وضع فعلي بيشترين منفعت و سود را رژيم صهيونيستي و برخي از بازيگران بينالمللي و نيروهايي در سطح منطقه ميبرند، آنهايي كه علاقهاي به تحول ندارند و در گذشته باقي ماندهاند و سعي ميكنند عقربههاي زمان را به گذشته بازگردانند، البته تلاش آنها، غيرممكن است ولي همراه با تحميل هزينههاي گسترده به دولت ما و ملتهاي منطقه است.
وي ميافزايد: ما تلاش و سعي ميكنيم در اين راه به همپوشاني بيشتر با دولتهاي منطقهاي و بينالمللي دست يابيم تا به فهم مشتركي براي كمك به رفع وضع بحراني برسيم كه در اين چارچوب با بازيگران مختلفي در حال تعامل و رايزني هستيم كه رفت و آمدها در حوزه روابط خارجي، نمودي از پيگيري اين سياست است.
جابري انصاري با تاكيد بر اين كه ما بارها اراده خود را براي تغيير در روابط با عربستان سعودي نشان دادهايم و آمادگيمان را براي گفتگوهاي جدي با اين كشور در مسير خروج از وضع فعلي اعلام كردهايم، ميگويد: عربستان دير يا زود به اين واقعيت ميرسد كه امكان بازگشت منطقه به وضع سابق وجود ندارد. نه يمن و نه عراق و سوريه به قبل باز نخواهند گشت و آنچه اتفاق ميافتد، تحميل شدن يكسري هزينهها به ملتهاي منطقه از جمله ايران در پي مقاومتهاي عربستان در مقابله با اين تغيير است. لذا بايد تلاش كنيم اين هزينهها را به حداقل برسانيم و از هرگونه اقدامي كه بازي در زمين مقابل محسوب ميشود و به حداكثرسازي هزينهها منجر ميشود، جلوگيري كنيم.
اولويتهاي دولت در منطقه
جابري انصاري با بيان اين كه نبايد فكر كنيم همه راهها به رياض و عربستان ختم ميشود، تأكيد ميكند: يكي از اولويتهاي دولت ما، ترميم روابط با عربستان سعودي و گفتگوهاي مشترك است، ولي عربستان در مقابل اين سياست ايستاد؛ لذا ما پشت درهاي عربستان نخواهيم نشست. ما با ديگر دولتها و كشورهاي منطقه در مسير مفاهمه بيشتر براي مشخص شدن مشكل و رفع آن در حال حركت هستيم و فكر ميكنيم در سطح منطقهاي و بينالمللي بسياري از بازيگران در حال نزديك شدن به اين فهم مشترك هستند.
وي در ادامه با تأكيد بر اين كه ادامه اين وضع به ضرر خود عربستان هم خواهد بود، ميافزايد: اين كشور يا بايد خود را بازسازي كند و از وضع فعلي خارج شود و بستر واقعي تحولات را بپذيرد و يا اين كه خود را بازسازي كند و در برابر واقعيتها، در وضع جديدي قرار بگيرد كه در اين وضع ميتوان فروپاشي دروني را براي اين كشور متصور بود.
جابري انصاري در پاسخ به اين سؤال كه به رغم اظهارات شما مبني بر اين كه ايران به فهم مشتركي با كشورهاي ديگر درباره وضع منطقه و عربستان رسيده است اما در شوراي همكاري خليج فارس شاهد طرفداري و حمايت اكثر كشورهاي عضو از عربستان و صدور بيانيه عليه كشورمان بوديم، ميگويد: قطعنامهها و بيانيهها در منطقه ما، دهها سال است كه صادر ميشود، ولي با هيچ قطعنامهاي، تحولي واقعي رخ نداده است.اگر بنا بود با صدور قطعنامه اتفاقي بيفتد، پيش از اين درباره مسائل ديگر از طريق قطعنامه، اتفاقي رخ ميداد.
منطقه ما، منطقه حرف زدن و بيانيه صادركردن است ولي با اين كارها، اتفاقي نميافتد. بايد ديد بستر واقعي تحولات چيست؟ عربستان از يك سال و نيم قبل در يمن ميجنگيد، آيا توانسته است اراده خود را در يمن تحميل كند؟، به طور حتم پاسخ به اين سؤال منفي است.
وي ميگويد: به دنبال تحميل عقايد خود به بازيگران ديگر نيستيم و تفاوت ما با عربستان در همين موضوع است. وقتي پنج سال قبل درباره بحران سوريه صحبت ميكرديم، به صراحت تأكيد داشتيم سوريه راه حل نظامي ندارد كه چند روز قبل آقاي اوباما رئيس جمهوري آمريكا در سخنرانياش در مجمع عمومي سازمان ملل به صراحت بر اين موضوع تأكيد كرد ولي عربستان همواره با اين موضوع مخالف بوده است. حال بايد اكنون موضع رئيس جمهوري آمريكا تأكيد بر موضع پنج سال گذشته ايران بوده با خطي است كه عربستان دنبال ميكند.
به اعتقاد من همه اين قطعنامهها و بيانيههاي توخالي كه هيچ وقت فايدهاي در منطقه نداشته است و تحت فشار و پرداختهاي مالي و خريد و فروش آرا انجام شده است، با بستر واقعي تحولات، تفاوت دارد.
در بستر واقعي تحولات، سؤال اين است كه عربستان بيش از يك دهه است كه ميجنگد تا عراق به دوره وضع قديم خود بازگردد، اما آيا موفق بوده است؟ آيا سياستهاي اين كشور درباره سوريه به نتيجهاي رسيده است؟
جابري انصاري در پايان با تأكيد بر اين كه ما با زمان نميجنگيم، يادآور ميشود: ما مخالف تحول نيستيم و انتخاب ملتها را به رسميت ميشناسيم. ما پيگيري حقوق خانواده قربانيان حادثه منا را وظيفه ذاتيمان ميدانيم و تحقق اين موضوع، دير يا زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد.
ش.د9502049