موضوع حضور داعش در افغانستان و پاکستان دارای ابهامات و ابعاد مختلفی است و برخی نخبگان افغانی تبلیغ بیش از اندازه درباره این موضوع را نوعی توجیه حضور آمریکا در افغانستان می دانند و برخی نظر دیگری دارند و معتقدند به هر حال ابعاد مختلف یک تهدید را باید شناخت. در هفته های قبل داعش در کویته پاکستان عملیات تروریستی انجام داد و منجر به کشته شدن دستکم 59 نفر شد تا به گفته پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره، حضور خودش را جدّی اعلام کند.
برای بررسی توان داعش در این منطقه و دیگر مسائل مطرح، خبرنگار گروه بین الملل بصیرت گفتگوی مفصلی را با جناب آقای ملازهی انجام داده است که در ادامه می آید. در این گفتگو کارشناس مسائل شبه قاره، ایده های آمریکا برای استفاده از داعش علیه ایران، چین و روسیه و با تکیه بر ظرفیت های موجود در افغانستان را شرح می دهد.
بصیرت: حضور داعش در افغانستان و پاکستان را با توجه به عملیات تروریستی کویته پاکستان در هفته های قبل، چگونه ارزیابی می کنید؟
اتفاقی که در شهر کویته در دانشکده افسری پلیس پیش آمد، دولت پاکستان معتقد است که لشکر جنگوی که شاخه نظامی سپاه صحابه است، این عملیات را انجام داده است. البته در ابتدا اعلام شد که 5 نفر جلیقه انفجاری داشتند که بعدا مشخص شد 3 نفر بودند. در هر صورت گروهی که مسئولیت این عملیات را پذیرفت، داعش بود.
دولت پاکستان اما معتقد است که لشکر جنگوی این عملیات را انجام داده است. البته به دلیل این که لشکر جنگوی چندی پیش اعلام همکاری با داعش کرده است، هر دو برداشت درست است. در واقع عمل کننده این عملیات تروریستی لشکر جنگوی بوده است و ارتباط این لشکر با داعش هم یک امر مسلمی است، بنابراین هم دولت و هم داعش می توانند مدعی باشند که عملیات را انجام داده اند. در حقیقت این عملیات پاسخی به صحبت های ژنرال راحیل شریف فرمانده ارتش پاکستان بود که در ارتباط با جنگ در وزیرستان صحبت کرده بود. ایشان مدعی شده بود که در مبارزه با تروریسم قاطعانه مبارزه کرده ایم و ارتش پاکستان مراکزی را که در استان های شمالی اشغال شده بود، را تخلیه کرده و الان امنیت را در پاکستان برقرار کرده اند. به نظر می رسد که لشکر جنگوی در پاسخ به سخنان ژنرال راحیل شریف، بگوید این طوری نیست، درست است یکسری عملیات در وزیرستان شمالی داشتید و بخشی از این نیروها را از آنجا آزاد کردید، ولی ما همچنان توان لازم را در جاهایی مانند دانشکده افسری داریم و در آنجا عملیات انجام می دهیم.
اما جدا از پاکستان، در روزهای اخیر عملیات هایی که داعش در افغانستان انجام داده که موضوع بسیار مهمی است. چرا که مدت ها دولت افغانستان و حتی پاکستان انکار می کردند که داعش در افغانستان حضور داشته باشد. اما با توجه به شواهد و عملیاتی که انجام شد، داعش عملیات تروریستی را به عهده گرفت، مشخص شد که داعش در افغانستان هم وجود دارد، اما داعش موجود در افغانستان با داعش در کشورهایی مانند عراق و سوریه متفاوت است. در واقع داعش در افغانستان به نوعی از نیروهای بومی قبایل پشتون در داخل افغانستان، یارگیری کرده است. در حقیقت می توان گفت داعش داخل افغانستان یک نوع داعش بومی است. هرچند افراد عرب آن تحت عنوان عرب - افغان که قبلا با گروه القاعده همکاری می کردند و از القاعده جدا شده و به داعش ملحق شدند، تدارکات و در اختیار گذاشتن سلاح و امکانات را برعهده دارند. آنها تدارکات را با توجه به امکاناتی مالی که در اختیار دارند بر عهده دارند، ولی عمل کننده واقعی در صحنه جنگ در میدان عمل، بومی های افغانستان هستند.
داعش در معنایی که در خاورمیانه حضور دارد حضورش در افغانستان در این حد نیست که عملیات گسترده انجام دهند، ولی به هر حال این گروه های بومی به داعش پیوستند، یعنی بنا به دلایل مختلفی پرچم داعش را بالا بردند. یکی از مسائلی که هست قرائت ایدئولوژیکی است که بین این افراد وجود دارد؛ یعنی بحثی که داعش در مورد خلافت خراسان که در اهل سنت دارای جایگاه خاصی است، مطرح کرده است. در حال حاضر داعش تحت فشار است و حتی در سوریه مناطقی را هم که به دست آورده بود را در حال از دست دادن است. اما سعی دارد در کشورهایی که زمینه نفوذ وجود دارد، وارد شود و فعالیت کند. برداشت من این است که افغانستان یکی از این کشور هاست.
داعش در کشور هایی نفوذ کرد که دارای هرج و مرج بودند و دولت مرکزی قدرتمندی نداشتند. مثل سوریه، عراق، لیبی، یمن و سومالی و چند جای دیگر که این نیروها فعال شدند در حقیقت از آن فضای تجدید قدرتی که پیش آمد بهره گرفتند و نفوذ کردند. افغانستان و تا حدی پاکستان در چنین شرایطی قرار دارند. در افغانستان یک قدرت متمرکز در دولت مرکزی وجود ندارد و نوعی تجزیه قدرت در این کشور متاسفانه پیش آمده است. در چنین فضایی داعش می تواند نفوذ و از نیروهای محلی یارگیری کند تا بتواند عملیات انجام دهد. چنان که در روزهای گذشته در چند نقطه شاهد عملیات بودیم.
بصیرت: آیا کشورهای حامی تروریسم تکفیری در منطقه مایل به فعال سازی داعش در افغانستان هستند؟
دو تا بحث وجود دارد که داعش در منطقه چگونه عمل می کند:
بحث اول: به لحاظ ایدئولوژیک، آنها به جریان های فکری و ایدئولوژیک موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا وابسته هستند. در افغانستان ترکیبی از ایدئولوژیکی اخوانی مصری و القاعده وجود دارد.
بحث دوم: بخشی از آنها هم سلفی - وهابی هستند که عربستان سعودی حامی آنها می باشد. همچنین ترکیب این گروه ها به علاوه مکتب دیوبندی شبه قاره هند در افغانستان ایجاد کردند. در واقع این گروه های رادیکال اسلامی که به دنبال خلافت خراسان در منطقه هستند، به لحاظ ایدئولوژیکی ترکیبی از مکتب محلی دیوبندی هندی، اخوانی ها و سلفی وهابی هستند. یک مقداری این ترکیب ذهن ها را به این سمت می برد که این افراد علاوه بر حامی ایدئولوژیکی، دارای حامی مالی هم باشند. این نوع کمک ها به صورتی است که خیلی قابل پیگیری نیست، اما تردیدی نیست که پولی که به این گروه ها می رسد عمدتا از سمت کشورهای نفت خیز خلیج فارس است.
یک بحثی وجود دارد اما خیلی ابعاد آن مشخص نیست، ولی مسئله مورد نظر آمریکا این است که این تفکر رادیکال اسلامی می تواند در معادلات روابط آمیز قدرت بین قدرت های بزرگ جهانی وارد شود و از لحاظ ایدئولوژیکی هم توجیه دارد. زمان جهاد افغانستان که علیه ارتش سرخ اتحاد شوروی سابق در سال 1979 صورت گرفت، نیروهای جهادی با کشورهای غربی و اسلامی هماهنگ شدند و پیمان سه جانبه ای بین مجاهدین افغان، کشورهای اسلامی حامی آنها، آمریکا و اروپا به وجود آمد. در آن زمان توجیهی که نیروهای رادیکال داشتند این بود که می گفتند جهان کفر دارای دو شاخه است: شاخه اول کمونیستی است که در حال حاضر افغانستان را اشغال کرده است و برای نابودی این شاخه می توان از شاخه دیگر کفر که لیبرالیسم و کاپیتالیسم غربی در آمریکا و اروپا است، کمک گرفت. در حال حاضر هم این توجیه به لحاظ شرعی درباره نیروهای رادیکالی مانند داعش وجود دارد. هرچند که در خاورمیانه، کشورهای غربی، آمریکا، روسیه و کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه به داعش فشار می آورند.
با توجه به حمله ارتش عراق و دیگر نیروها مانند حشدالشعبی به موصل، این احتمال وجود دارد که داعش جغرافیای خود را در عراق از دست بدهد. در این صورت با توجه به از دست دادن جغرافیای خود، نیروهای خودشان را جابه جا خواهند کرد. در سوریه هم چنین وضعیتی وجود دارد. استان رقه که به عنوان پایتخت خودخوانده داعش محسوب می شود، تحت فشار است. یکی از فرمانده های نظامی آمریکا اعلام کرده است که به زودی به آنجا حمله می کنیم و آن را آزاد خواهیم کرد. بنابراین احتمال اخراج نیروهای داعش از سوریه و عراق و مناطقی که تحت عنوان خلافت اسلامی اعلام کردند وجود دارد. با توجه به اخراج نیروهای خودی، باید جابجا شوند و به جاهای دیگر بروند. یکی از مناطقی که مستعد حضور این افراد است، افغانستان است.
اگر داعش در افغانستان حضور پیدا کند، می تواند با آمریکایی ها هم به مصالحه برسد و از کمک های آنها استفاده کند و علیه سه جریان حرکت کند. یکی این که به طرف ولایت بدخشان، کندوز، ولایت فاریاب و مناطق مرزی آسیای مرکزی حرکت کند و وارد حوزه امنیتی مناطقی شود که متعلق به روسیه است. به خصوص این که تعداد زیادی از فرماندهان اصلی داعش در سوریه و عراق، تاجیک، ازبک و چچن هستند. این نیروها می توانند برای روسیه مشکل ساز باشند. اگر برای روس ها مشکل ساز باشد در این صورت اگر آمریکایی ها از آنها حمایت نکنند، حداقل این که در این زمینه بی طرف هستند و به اصطلاح کاری به کار آنها نخواهند داشت، داعش ها می توانند بدون مزاحمت غرب، علیه روسیه در چچن و آسیای مرکزی وارد عمل شوند.
بخشی از این نیروها که در سوریه و عراق جنگ می کنند، ایغور هستند. ایغور یعنی قومیت مسلمان که تحت عنوان ضد پاکستان شرقی، به دنبال تجزیه ایالت سین کیانگ چین هستند. این نیرو می تواند با مدیریت آمریکایی ها علیه چین به کار گرفته شوند. در واقع اگر به معادلات بین چین و آمریکا توجه کنیم این ظرفیت برای نیروهای داعش وجود دارد که آمریکا به این افراد کمک کند تا وارد عمل شوند. .
بخش دیگری از این نیروها از نظر آمریکا می توانند در دو منطقه فراه و هلمند مستقر شوند که هم مرز با ایران است. تصور آمریکا این است که ایران با آمریکایی ها در طرح هایی که برای حفظ امنیت منطقه دارند، قرار گیرد، اوباما اخیرا به عربستان سعودی توصیه کرد که سهم ایران را در خاورمیانه به رسمیت بشناسد. به این معنا است که سیاست آمریکا بر می گردد به سیاست دو ستونی در زمان نیکسون که تحت عنوان دکترین نیکسون در خاورمیانه طراحی شد. سیاست آمریکایی ها در این است که می خواهند در این زمینه ایران را وارد بازی خود کنند. اگر ایران به هیچ صورتی نخواهد با آمریکایی ها وارد تعامل شود، بعید نیست که آمریکایی ها از داعشی هایی که در مناطق هم مرز با ایران مستقر می شوند، حمایت کنند.
بصیرت: تا چه اندازه این وضعیت شکل خواهد گرفت و عملی خواهد شد؟
البته این نشانه ها خیلی واضح نیستند، اما به لحاظ تحلیلی این احتمال می رود، چرا که اگر داعش در خاورمیانه با شکست مواجهه شود، یکی از کشورهایی که عامل این شکست بودند نیروهای ایران است و داعشی ها نیروهای ایران را به عنوان یک نیروی شیعی در تضاد با خودشان می دانند و همچنین حزب الله لبنان که در سوریه در کنار نیروهای اسد در حال جنگ با نیروهای داعش می باشد. به نظر می رسد اگر این اتفاق بیافتد داعش این انگیزه و ظرفیت را دارد که با آمریکایی ها در منطقه هلمند مستقر شوند و در بخش دیگر، شرق افغانستان، و در منطقه ننگرهار، الان داعش عملیات خود را در آنجا تمرکز کرده است. در واقع الان تمرکز داعش در شرق افغانستان یعنی منطقه ننگرهار است به این دلیل است که نیروهای بومی که به داعش پیوستند قدرتمند هستند که همان تحریک طالبان پاکستان است مانند ملافضل الله که الان در افغانستان نیروهای تحت فرمان او به داعش پیوستند.
در واقع قدرت نظامی که در آنجا بتواند زیر پرچم داعش عملیات کند در شرق افغانستان قرار دارد که عمدتا نگاه آنها نه تنها به خود افغانستان بلکه شبه قاره هندوستان، پاکستان، بنگلادش، میانمار حتی در کشورهایی مانند مالزی، اندونزی و مسلمانان فیلیپین که به نوعی ارتباط با گروه هایی مانند القاعده دارند، می باشد. در واقع می خواهند خلافت خراسان را تا جایی که می شود گسترش دهند. اخیرا داعش بعد از این که سازمان القاعده شعبه هندی خودش را اعلام کرد، داعش هم شعبه هندی راه انداخته است که عمدتا در بنگلادش فعالیت می کند. بنابراین اگر اهداف راهبردی داعش را در نظر بگیرید حضورش در شرق افغانستان، بیش از آن که به سوی افغانستان باشد، نگاهش به شبه قاره هند است.
با تشکر از جناب آقای ملازهی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: وحید قاسمی