(روزنامه كيهان – 1395/08/06 – شماره 21474 – صفحه 8)
«سعدالدین حریری» در یک کنفرانس مطبوعاتی، حمایتش را از «میشل عون» نامزد مورد حمایت حزبالله لبنان اعلام کرده است. یکی از اصلیترین دلایل چرخش سیاسی حریری در سطح داخلی، بحران مالی است که به ویژه، حریری اکنون با آن دست و پنجه نرم میکند.
بیش از 30 ماه است که لبنان به دلیل «خلأ ریاستی»، در یک بنبست سیاسی گیر افتاده است. آغاز مواجهه با این خلأ، به تاریخ 25 مه 2014 و پایان دوره ریاست جمهوری «میشل سلیمان» بازمیگردد. از آن تاریخ تاکنون احزاب و جریانهای سیاسی لبنان نتوانستهاند، بر سر معرفی گزینهای مشترک به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به توافق برسند. بر اساس قانون اساسی، رئیسجمهور لبنان فقط از میان مسیحیان توسط پارلمان این کشور انتخاب میشود. اما ترکیب جریانهای سیاسی داخل پارلمان، امکان توافق روی یک رئیسجمهور جدید را که رای نصف به اضافه یک نمایندگان (65 رای) را داشته باشد، دشوار ساخته بود. از میان 128 کرسی پارلمان مطلقا هیچیک از جریانهای سیاسی واجد اکثریت لازم برای تعیین رئیسجمهور نبودند. ناگزیر رئیسجمهور لبنان تنها از طریق ائتلاف گروههای سیاسی امکانپذیر بود که این خود تاکنون میسر نشده است.
در این کشمکش سیاسی حزبالله و احزاب همپیمان آن موسوم به «ائتلاف 8 مارس» از ریاست جمهوری «میشل عون» حمایت کرده و میکنند و جریان مقابل یعنی «جریان 14 مارس» به رهبری حریری، تاکنون حامی ریاست جمهوری «سمیر جعجع» بودند. اما این روزها شاهد یک گردش سیاسی و عقبنشینی استراتژیک از سوی جریان 14 مارس و شخص حریری هستیم. حریری در یک کنفرانس مطبوعاتی به صورت رسمی از مواضع قبلی خود عقب نشسته و حمایتش را از عون اعلام کرده است. این چرخش مواضع در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی قابل بررسی است.
تغییر توازن قوا در سطح بینالملل
در سطح بینالمللی طی سالهای جاری شاهد تغییر توازن قوا میان قدرتهای فرامنطقهای و متحدان منطقهای آنها هستیم. آمریکا در دور دوم حضور «باراک اوباما» در کاخ سفید با اتخاذ سیاست انزوا و تغییر ثقل استراتژیک از خاورمیانه به خاور دور، متحدان منطقهای خود را رها کرده است. این امر باعث شده تا بسیاری از بازیگران منطقه در سیاستهای خود تجدید نظر کرده و به دنبال ایجاد ائتلافهای جدید باشند. از سوی دیگر، این روزها شاهد حضور فعال مسکو در منطقه غرب آسیا و به ویژه در سوریه هستیم. جایی که «ولادیمیر پوتین» برخلاف همتای آمریکایی خود، به جای خالی کردن پشت همپیمانان، به صورت رسمی وارد نبرد شده است. لبنان به عنوان کشوری که از قدیم محل تعامل و زورآزمایی بلوکهای قدرت بوده، قطعا از تحولات در عرصه بینالمللی متاثر است. سفر چندی پیش حریری به مسکو را میتوان در همین راستا تفسیر کرد.
دست بالای مقاومت در سطح منطقهای
در سطح منطقهای نیز دست بالای مقاومت در تحولات میدانی سوریه، عراق و یمن به صورت مشخص عاملی تعیینکننده بر تغییر سیاست حریری بوده است. علاوه بر این، عملیات اخیر و جاری علیه داعش در موصل عراق و همچنین در حلب سوریه، میتواند باعث کوچ این گروه تروریستی به یک بستر مناسب باشد و لبنان به دلیل ساختار شکننده خود، در معرض ورود این جریانهای تروریستی است.
از سوی دیگر، این روزها زمزمههای جدایی میان حریری و دربار سعود به گوش میرسد. روزنامه العرب، چاپ لندن در این رابطه مینویسد: «شاید تمایل حریری به حمایت از عون و شکست رکود در روابطش با حزبالله به این دلیل باشد که حریری دریافته ریاض به دنبال حمایت از بدیلی سنی به جای اوست. برای همین رهبر جریان المستقبل تحرکاتی را آغاز کرده است تا بتواند خسارتهای گذشته را جبران کند و مجددا در راس پازل سیاسی لبنان قرار بگیرد، اما تغییر متحدان عربستان در داخل لبنان، میتواند هزینههایی را نیز بر او تحمیل کند.»
واقعیت این است که ماجراجوییهای عربستان و شاهزادگان جوان این کشور در منطقه با شکست مواجه شده است. علاوه بر این، این اقدامات بیخردانه باعث شده تا دولت سعودی برای سال جاری در انتظار کسری بودجه 87 میلیارد دلاری باشد و کار به جایی رسیده که دولت عربستان سعودی برای اولین بار اوراق قرضه دولتی صادر کرده تا بتواند از طریق استقراض بینالمللی بحران اقتصادی خود را ترمیم کند. به بیان سادهتر نه تنها عربستان در منطقه شکست خورده، بلکه کفگیر هم به ته دیگ خورده و حریری هم فهمیده که دیگر نمیتواند به دربار سعود اتکا کند. لذا درصدد برآمده تا با اتکا به اندک اعتبار طایفهای خود در داخل لبنان به حیات سیاسیاش ادامه دهد.
قمار حریری در سطح داخلی
در سطح داخلی میتوان گفت که حریری دست به یک قمار حیاتی و پرریسک زده است. یکی از اصلیترین دلایل چرخش سیاسی حریری در سطح داخلی بحران مالی است که به صورت خاص دامن خاندان حریری را گرفته است. حریری تلاش دارد تا با یک توافق سیاسی به نخستوزیری لبنان باز گردد و شاید از این طریق بتواند وجههاش را ترمیم کند و به علاوه، اموال خود را نجات دهد. به اعتقاد ناظران، نخستوزیری هدفی است که او گریزناپذیر است به دنبالش باشد. او در حال حاضر بسیاری از داراییهای خود را به دلیل همراهی با آل سعود از دست داده است و از سوی دیگر، جایگاه و نفوذ خود را در لبنان به دلیل کاهش شدید نفوذ عربستان، از دست رفته میبیند.
المانیتور مینویسد: «میان بحران مالی حریری با تمایلش به انتخاب میشل عون برای سمت ریاست جمهوری لبنان رابطه مستقیم وجود دارد و حریری میخواهد با این کار وضعیت شخصی خود را در عرصه سیاسی لبنان تثبیت کند و به منافع دیگری نیز برسد.» حریری برای این منظور دست به یک قمار سیاسی بزرگ زده است. او تصمیم گرفته محبوبیت خود را به عنوان رهبر اهلسنت لبنان به قمار بگذارد، چرا که هضم ریاست جمهوری میشل عون بعد از سالها مخالفت، برای هواداران و متحدان او بسیار دشوار است. از سوی دیگر چرخش سیاسی حریری باعث اختلاف او با ریاض خواهد شد. پیشتر «عادل الجبیر»، وزیر خارجه عربستان سعودی گفته بود که مواضع سیاسی حریری مواضع شخصی اوست و به معنای حمایت ریاض از مواضع سیاسی او محسوب نمیشود و مسئولیت و عواقب این مواضع نیز مستقیما متوجه شخص حریری است. اظهاراتی که به روشنی نشان میدهد، که راه حریری از راه عربستان سعودی جدا شده است. بازنگری حریری در مواضع سیاسیاش سبب میشود نگاه ریاض به دیگر متحدان لبنانیاش چون «ولید جنبلاط»، رهبر دروزیهای لبنان و «وائل ابوفاعور» بیشتر شود.
به هر حال، کمتر از هشت روز دیگر به نشست بعدی پارلمان لبنان برای انتخاب رئیسجمهور باقی مانده است. لحظه سرنوشتسازی که میتواند در خروج لبنان از یک بنبست سیاسی دو سال و نیمه، نقش مهمی داشته باشد.
در یک جمعبندی، شکست رژیم آل سعود در منطقه و لبنان، شکست حریری نیز محسوب میشود، و این شخص احتمالا محبوبیت خود را در جامعه لبنان از دست خواهد داد. زیرا اکنون دیگر هیچکس نمیتواند انکار کند که حریری بخشی از پازل مثلث غربی، عربی و عبری در منطقه بوده است. پازلی که بخش دیگر آن را جریانهای تکفیری در منطقه تشکیل میدهند.
منبع: خبرگزاری فارس
http://kayhan.ir/fa/news/88755
ش.د9502327