تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۹۷۰۳۱

عهدنامه شيعه

پایگاه بصیرت / سيدمسعود شهيدي
(روزنامه رسالت - 1395/07/18 - شماره 8776 - صفحه 1)

زيارت عاشورا ، يکي از معتبرترين زيارات شيعه است و در اعتبار آن همين بس که تمامي علماي شيعه ، بدون استثنا ، اصالت آن را مورد تأييد قرار داده و اين زيارت را از امام محمد باقر عليه السلام نقل کرده اند. به جز يک جمله ، که در برخي از منابع وجود دارد و در بعضي از منابع وجود ندارد ، متن زيارت عاشورا ، از سوي همه بزرگان شيعه ، با متني يکسان مورد تأييد قرار گرفته . در اهميت زيارت عاشورا همين کفايت مي‌کند که بدانيم بزرگان ما بر اساس اسناد معتبر آن را حديث قدسي مي دانند و قرائت آن در هر روز در طول سال و در همه عمرو حتي در هر صبح و شام را مورد تأکيد قرار داده و بسياري از شيعيان به ويژه در ماه محرم ، با عشق و ارادت ، بر قرائت هر روزه آن مداومت دارند.اين تأکيد ها سبب شده مجالس ويژه زيارت عاشورا همواره در گوشه و کنار شهرها برقرار باشد و شيعيان عاشق اباعبدالله (ع) ازاين طريق ، کسب کمال و نورانيت وتقرب الي الله کرده ، به رفع حاجات نايل آيند . اما در زيارت عاشورا ، چه حقيقتي نهفته است که اينچنين مورد تأکيد قرار گرفته و چنين جايگاهي يافته است .

از يکسو ، مصيبت عظماي عاشورا و حقيقت شهادت حسين ابن علي عليه السلام ، سنگين ترين مصيبت اسلام و سنگين ترين مصيبت در زمين و آسمان است واين عظمت ايجاب مي‌کند همواره بيرق اين سوگ برافراشته و در اهتزازباشد و ياد آن در خاطر مسلمانان زنده بماند . با زنده بودن عزاي حسين(ع) ، حق بودن اهل‌بيت پيامبر (ع) و باطل بودن بني اميه ، در آن نقطه عطف تاريخي، که ازاصلي ترين استوانه هاي فرهنگ شيعه است ،در قلب ها زنده و پا بر جا مي ماند و از برکت اين عقيده و از برکت اين عزاداري ها و سوگواري ها، عشق ، ايمان ، معرفت و بصيرت ، فزوني يافته و رستگاري دنيا و آخرت ، تضمين مي گردد . احاديث بسيار در عظمت زيارت عاشورا وجود دارد و بزرگان حوزه ها ، سخنان بلندي در تأييد و تجليل آن بيان کرده و آن را از برترين عبادات شمرده اند .

از سوي ديگر،اين سوال مطرح است که آيا زيارت عاشورا فقط اشاره به يک واقعه تاريخي در سال 61 هجري دارد ومحدود و منحصربه آن است و فقط فرصتي براي بهره گيري و فيض گيري معنوي و روحاني است ، يا ، افزون بر آن ، حاوي پيامها و آموزش هايي است ، که مثل يک دانشگاه مي‌تواند در دورانهاي بعد از سال 61 هجري هم انسان هاي مستعد را ، براي تشخيص وظيفه و انجام وظيفه ، آموزش دهد ، حرکت دهد و هدايت کند. از احاديث معتبر وسخنان صريح مراجع و بزرگان به سادگي مي توان فهميد که عاشورا فقط يک واقعه تاريخي و محدود به يک زمان و مکان خاص نيست و درسها ، عبرت ها و دستور العمل هاي بزرگ آن ، براي همه جامعه بشري و براي همه دورانهاي تاريخي است که در صورت فهم آن حقايق و عمل به آن ، حيات عزتمند و حيات طيبه تضمين مي شود . اما اين درسها چيست که عاشورا به بشريت مي آموزد ؟

پيام عاشورا را در مرحله اول در کلام امام حسين عليه السلام بايد جستجو کرد . اگرمفهوم حديث شريف " مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياه في ذُلٍّ " را که يکي ازمعتبرترين احاديث کربلا است ، اصلي ترين پيام عاشورا بدانيم ، بدون ترديد اين معنا ، که در احاديث ديگرحضرت اباعبدالله نيز تکرار شده ، مسئوليتي بزرگ براي همه انسانها و به‌ويژه براي مسلمانان و شيعيان در هميشه تاريخ تعريف مي کند . اگر زندگي شيعه ، همسو با پيام عاشورا باشد ، هر لحظه از لحظات زندگي عاشورايي و هر زميني که بر آن گام مي نهد ، کربلايي است . عاشورا ، فقط يک تاريخ نيست ، يک فرهنگ است . ترديدي نيست که هرگز روزي مثل عاشوراي سال 61 هجري نخواهد بود ،و هرگز چنين روزي تکرار نخواهد شد " لا يوم کيومک يا ابا عبدالله " ، اما ترديدي نيست که پيام عاشورا و فرهنگ عاشورا ، هر زمين و هر زماني را شامل مي شود واين حقيقت زندگي ساز را با صداي بلند به هر جامعه و به هر انساني ابلاغ مي کند که مردن با عزت ، برتر از زندگي با ذلت است . عاشورا ي سال 61 هجري ، درخشان ترين ، عالي ترين و الهام بخش ترين مصداق تحقق اين پيام و قله رفيع اين فرهنگ الهي است .

پيام عاشورا ، پيامي است عام ، خطاب به همه انسانها در همه سرزمين ها و همه دوران ها تا کسي به بهانه قلت عِده و عُده ، در برابر ستمگران و ابر قدرت ها زانو نزند ، و امام حق را تنها نگذارد . شعار " هيهات من الذله " فقط شعار روز عاشوراي سال 61 هجري نيست ، بلکه مشعل فروزاني ازدرخشان ترين معارف دين خدا است که تا ابد فرا راه بشريت ، نور افشاني ميکند .همواره اين وسوسه در دلها بوده است و خواهد بود که براي رسيدن به امتيازات بيشتر ،از امام و رهبر حق ، دور شويم، از ابر قدرت ، امان نامه بگيريم ،و تحت ولايت کافراني مثل يزيد زندگي کنيم . در دنياي ديروز ودنياي امروز ، از اين گونه ، بسيارديده ايم و مي بينيم و خواهيم ديد . بسياري از بزرگان ، سابقه داران ، عالمان و ستونهاي جامعه شيعه در کوفه ، از اين نوع بوده اند و طوق ذلت بار خيانت به امام ، و سازش با يزيد تا قيامت بر گردن آنها است .

اين نوع زندگي توأم با ذلت ، اگرچه منافعي و وعده وعيد هايي هم دارد، ولي قرآن صريحاً فرمان مي دهد و هشدار مي دهد ." لاترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار " . اصل عزت طلبي در برابر ابر قدرت ظالم ، ستون خيمه فرهنگ قرآني و فرهنگ شيعه است و عاشورا ، زيباترين و با شکوه ترين صحنه تجلي آن .

اگر برخي از بزرگان ما بر اين جمله معروف تأکيد کرده اند که هر روز ، عاشورا و هر زمين کربلا است ، هرگز به اين معنا نيست که واقعه ديگري هرچند ابعاد عظيم داشته باشد بتواند با واقعه کربلا مقايسه شود ، اما به اين معنا هست که همواره انسانها مخاطب پيام کربلا و درمعرض انتخاب سرنوشت ساز بين بيعت با يزيد يا بيعت با حسين (ع) هستند ودر هر زمين و در هر زمان، جبهه زيدي و جبهه حسيني گشوده است .اگر درست بنگريم ، پهنه تاريخ ،براي همه انسانها ، بستر انتخابي بزرگ بين اين دو جبهه و اين دو فرهنگ است و هر انساني مخاطب دعوت " هل من ناصر" حسين (ع) است .

هرکس مختار است به اين ندا لبيک گويد و به جبهه حسين (ع) بپيوندد ، يا رو بگرداند و به ابرقدرت بپيوندد . در درون هر انسان و در درون هر حزب ودر درون هر گروه و قبيله اي، اين دوگانه وجود دارد و راه سومي نيست وسراسر تاريخ ، حکايت اين انتخاب ها و انتخاب کننده ها است ، بزرگاني همچون شهيد مطهري به صراحت تأکيد کرده اند که فرهنگ حسيني و فرهنگ يزيدي در تاريخ تداوم دارد و در هر زمان ، اين دو ، رو در روي يکديگرند و هنرشيعه بودن آن است که بتوان در هر زمان و مکان ، با بصيرت و بينائي ، حسين زمان خود را و يزيد زمان خود را شناخت و وظيفه تولي و تبري را به شايستگي به انجام رساند . اين ، تمام معناي شيعه بودن است .

بنا بر تصريح بزرگانمان ، آن همه تأکيد بر تبري از معاويه و يزيد در زيارت عاشورا ، در حالي که آنها هزار سال است مرده اند و خاک شده اند ، به معناي تبري از فرهنگ معاويه و تبري از معاويه هاي زنده زمان حاضر است . مشکل امروزبرخي شيعيان ، اين نيست که حسين (ع) و يزيد سال 61 هجري را نمي شناسد و در قبال آنها موضع ندارند ، بلکه مشکل اساسي اين است که در مورد حسين و يزيد زمان خود دچار عدم تشخيص و اشتباه در فهم و خطاي در محاسبه شده وعيناً مثل سال 61 هجري ، عمل مي کنند .

مگرامروز جبهه باطل و جبهه حق پنهان اند و تشخيص آنها دشوار است ؟ با نگاهي بسيار عادي به صحنه جهان به سادگي مي توان دريافت که محور شرارت جهان و قطب استکبار بين الملل ومرکزيت سلطه وقرارگاه اصلي دشمني با اسلام و مسلمين ، آمريكا است . و دستهايش تا مفرق به خون ملت هاي آزاده و مسلمانان بيگناه و شيعيان ايران و عراق و نيجريه و بحرين و ديگر نقاط آلوده است. در خباثت و دنائت اين شيطان مجسم ، همين بس که وزير خارجه سابق و کانديداي کنوني رياست جمهوري آمريكا ، خانم کلينتون ، در کتاب خاطرات خود ، با افتخار مي گويد داعش را من پديد آوردم و به 120 کشور سفر کردم تا حمايت آنها را در قبال داعش جلب کنم . مأموريت اصلي داعش هم اين بوده که حکومت سوريه، عراق ، ايران و يمن را در اختيار گيرد تا ديگر اثري از تشيع و بقاع متبرک شيعه و مرجعيت شيعه باقي نماند.

اين شواهد غير قابل کتمان کافي است که هر شيعه اي آمريكا را يزيد اين دوران بداند . از سوي ديگر امروز مراجع بزرگ شيعه در نجف و قم ، به صراحت و روشني ، بر امامت و ولايت و رهبري حضرت آيت الله خامنه اي تأکيد و تصريح دارند و اورا ستون خيمه اسلام و حسين زمان ونائب حضرت ولي امر(عج) مي دانند . دشمن نيز اورا ستون خيمه اسلام و مسلمين تشخيص داده و با تمام قدرت و از طريق هزارها رسانه و جنگ سخت و نرم ، در صدد هدم اوست . دوست و دشمن ،در اين زمان ، امام حق و امام باطل را شناخته وبه صراحت معرفي کرده و حجت را بر همگان تمام کرده اند . چرا برخي از روشنفکران و سياستمداران که مدعي تشيع و مدعي ولايتمداري اند ، در باطل بودن و يزيدي بودن آمريكا و اسرائيل و حق بودن امام و رهبرعزيزمان ترديد روا مي دارند و تقابل اين دو جبهه حق و باطل را که تداوم همان دو جبهه عاشورا است ناديده مي گيرند ؟ زيارت عاشورا ، تکليف شيعه را تا ابد روشن کرده .

بايد هر روز و هر صبح و شام زيارت عاشورا را خواند و آن را تکرار کرد تا در کوران مناقشات و معاملات سياسي پيام اصلي عاشورا فراموش نشود و در عمل اجتماعي ، انحراف پديد نيايد . بايد همه ، مطمئن شويم پيام عاشورا ، تبري ازاردوگاه يزيديان و پيوستن به اردوگاه حسينيان ،در هر زمان و مکان و با هر هزينه اي است .

زيارت عاشورا يک برنامه عملي است ، زيارت مؤمنان به ولايت الله و کافران به ولايت طاغوت است .شايد کساني ، بر اين سخن اشکال کنند و بگويند جملات زيارت عاشورا ، فقط و فقط ، مربوط به سال 61 هجري است و مجاز نيستيم آن را در مورد دوران هاي ديگر به کار بريم . آيا واقعا زيارت عاشورا و مفاهيم بلند آن منحصر به گذشته است و، ارتباطي با متن زندگي و جامعه و نظام سياسي امروز ما ندارد . پاسخ اين سوال را زيارت عاشورا داده است . " يا ابا عبدالله ، اني سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الي يوم القيامه " . تقابل جبهه حسين (ع) و جبهه‌زيد ، تا قيامت ادامه دارد و محدود به سال 61 هجري نيست. در اين فراز ، صحبت از جنگ و صلح است . حرب يعني جنگ ،در اين جمله زيارت عاشورا با حضرت ابا عبد الله (ع) عهد مي بنديم که جبهه گيري با دشمنان را تا قيامت ادامه دهيم ، آيا اين جمله زيارت عاشورا يک تعارف است يا يک پيمان با امام معصوم ؟ متن زيارت مي گويد " عهد مني " است ؟ . وقتي هر روز در زيارت عاشورا به درگاه الهي دعا مي کنيم " ثبت لي قدم صدق عندک مع الحسين و اصحاب الحسين " . واقعا چه چيزي را از خدا طلب مي‌کنيم ؟ قدم صدق و ثبات قدم با حسين (ع) در اين روز که ما زيارت عاشورا مي خوانيم ، چه معنائي دارد ؟ .

شايد بگويند منظور از قدم صدق با حسين (ع) ، قدم صدق در آخرت است و ارتباطي با امور دنيائي ندارد ، ولي در زيارت قبر امام حسين (ع) تصريح شده "قدم صدق عندک مع الحسين و اصحاب الحسين في الدنيا والاخره " . يعني ، همين حالا در همين دنيا از خداوند ، ثبات قدم و قدم صدق ، با حسين (ع) و اصحاب حسين(ع) را طلب مي کنم . ثبات قدم و قدم صدق ، ويژگي هاي اقدام عملي است ، اين دعا و اين عهد نامه ،در زمان ما ، در دوران غيبت ، چه معنايي دارد و براي تحقق آن چه بايد کرد ؟

آيا جز پيوستن به جبهه حسينيان راهي دارد ؟. وقتي در زيارت عاشورا دعامي‌کنيم و از خدا مي خواهيم ما را خونخواه حسين قرار دهد " ان يرزقني طلب ثارک " ،آيا منظورمان خونخواهي کردن از همان قاتلان هزار و چهار صد سال قبل است که مرده اند و نابود شده اند ، يا خونخواهي کردن از " اتباعهم " ،و ادامه دهندگان راه آنها و فرهنگ آنها است ؟ وقتي حضرت ولي عصر (عج) پرچم خونخواهي حسين (ع) را بر مي افرازند ، از چه کسي خونخواهي مي‌کنند ؟ يزيد مرده است ولي جبهه‌يزيد و فرهنگ يزيد الي يوم القيامه در طول تاريخ ادامه دارد . در تمام تاريخ ، معاويه ها و يزيدها بر سر راه بشريت کمين کرده اند وعمر سعد ها و شمر ها در صحنه اند .

آن شيعياني که امروز از دوستي با آمريكا و آشتي با اين دشمن خدا و دشمن ابا عبدالله (ع) دم مي زنند ، وقتي در زيارت عاشورا با آن حضرت عهد مي‌بندند که " عدو لمن عاداکم " و به خداوند عرض مي‌کنند "رزقني البرائة من اعدائکم " چه پاسخي براي وجدان خود دارند ؟ اگر بگويند منظور از اعداء همان اعداء هزار و چهار صد سال قبل است ، تصريح " الي يوم القيامه " را و " آخر تابع له علي ذلک " را چگونه پاسخ مي دهند ؟. و اگر بگويند آمريكا و اسرائيل دشمن خدا و دشمن امام حسين (ع) نيستند جواب واقعيات عيني روز را چه مي دهند ؟ آنها که خيال دوستي با آمريكا و اسرائيل را در سر مي پرورانند ، و چهره کريه آمريكا را براي مردم بزک مي کنند ، آيا هنگام خواندن زيارت عاشورا ، خود را يکي از "اشياعهم و اتباعهم و اوليائهم " نمي بينند ؟ .

زيارت عاشورا نه فقط حاوي اصلي ترين عقايد دين اسلام و مکتب تشيع است ، بلکه دستور العمل زندگي سني و شيعه ، در طول تاريخ است تا بتوانند با رعايت اصل تولي و تبري ، در مقابل ابر قدرت ها بايستد و با سربلندي و عزت زندگي کنند . همه بايد پرچم عاشوراي حسين (ع) و پرچم برائت از يزيديان را ، تا هنگام ظهور ، در اهتزاز نگاه داريم و سال به سال آن را بر افراشته تر کنيم تا وسوسه غربگرايان ، نتواند تولاي حسين (ع) و حسينيان را کمرنگ ، و تولاي ابرقدرت ها را جايگزين آن کند .

زيارت عاشورا اين متن کوتاه دو صفحه اي ، بيش از بيست بار به حسين(ع) و اصحاب حسين(ع) که جبهه حق اند ابراز وفاداري و محبت مي‌کند و بيش از بيست بار، لعن و برائت از يزيديان را تکرار مي‌کند تا شيعه به اهميت اين تولي و تبري پي ببرد و دچار غفلت و اشتباه نشود وراه را گم نکند . با نگاهي به مصائب کنوني جهان اسلام و مصائب کنوني جامعه شيعه و انحرافات بزرگي که حتي برخي از بزرگان کشور ما در تشخيص حق و باطل و دوست و دشمن با آن روبه‌رو هستند ، علت اين تأکيدها و تکرارها معلوم مي شود . در قبال جنگ تاريخي حق و باطل ، همه مسئوليم .وقتي مي بينيم برخي بزرگانمان پرچم دوستي و سازش با جبهه باطل را بر افراشته اند ، اگر در خانه ها بنشينيم و به شنيدن اخبار اکتفا کنيم ، ما هم که دوست دار حضرت اباعبدالله (ع) و دوست دار فرهنگ عاشورا بوده ايم جزء " الذين سمعت بذلک " و الي الابد مخاطب لعن هاي زيارت عاشورا خواهيم بود . بايد عملا به خيمه حسين زمان خود بپيونديم .

پيام عاشورا ، بر خلاف آنچه شيعيان انگليسي يا برخي دوستان نادان داخلي ترويج مي‌کنند ، جنگ طلبي و ستيزه جوئي با اهل سنت نيست ، بلکه استقلال طلبي و عزت خواهي در برابر آمريكا و اسرائيل است . برائت طلبي از ابر قدرت ها است . آنها که ، آمريكا را منشأ توسعه و پيشرفت تصور کرده ودست تولي به سويش دراز کردند و دل به وعده اين دروغگو بستند ، امروز رانده از اين جا و مانده از آنجا شده ، متحير مانده اند . اما اين پايان راه نيست .

هنوز فرصت تمام نشده . راه بازگشت از خيمه معاويه گشوده است ، اگر چه سخت است واز منافعي واز وعده هائي بايد دل شست ، اما عزت ، آبرو و سربلندي دنيا و آخرت را در پي دارد .

حرابن يزيد رياحي ، الگوي عملي و زيباي بازگشت از جبهه ابرقدرت ، به سوي جبهه امام حق است . فقط ، توفيق و ادب مي خواهد . شهيدان ، رزمندگان و مدافعان حرم ، با آن قلب هاي صاف و پاکشان ، چه درک صحيح و روشني از پيام عاشورا دارند ، چه آسان آن را با زمان خود تطبيق مي دهند و چه ساده و صميمي ،" يا ليتني " را از کلام به عمل مي آورند و با " قدم صدق " راه تقرب الي الله را مي پويند.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=241454

ش.د9502500

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات