تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۹۷۱۷۱

اروپا جولانگاه تروريسم (بخش اول)

(روزنامه اطلاعات – 1395/05/19 – شماره 26507 – صفحه 12)

تروريسم پديده اي منحصر به زمان و مکان مشخصي نيست. تروريسم پديده اي نابهنجار است که طي آن شماري از انسان‌هاي بيگناه جان خود را از دست مي‌دهند و يا دست‌کم زخمي و آسيب ديده مي‌شوند.به گزارش خبرگزاري مهر، تروريسم هميشه در تاريخ به اشکال مختلف وجود داشته و در هر دوره‌اي تحقق آن اجتناب ناپذير بوده است. نگاه اجمالي به رويدادهاي يک قرن اخير نشان مي دهد که ابعاد و روش هاي تروريسم به اشکال مختلف در آمده و در مواردي حتي شدت پيدا کرده است.سال‌هاست که اقدامات تروريستي در قالب گروه‌هاي شناسنامه دار صورت مي گيرد، زماني طالبان، دوره اي القاعده و اکنون نيز داعش سردمدار گروه‌هاي تروريستي است. گرچه برخي جريان ها سعي دارند که وقوع حملات تروريستي را متوجه مسلمانان کنند؛ اما دانستن اين نکته خالي از لطف نيست که مفهوم تروريسم براي نخستين بار در جوامع اروپايي شکل گرفته است.

تاريخ نشان مي دهد که پس از انقلاب فرانسه در مدت سه قرن گذشته اروپا به عنوان يکي از کانون هاي اصلي حملات تروريستي بوده است. گرچه باز هم انگشت اتهام به سمت مسلمانان بوده اما پژوهشگران غربي بر اين باورند که اين حوادث از سوي اسلام گراها به هيچ عنوان با مذهب اسلام ارتباطي نداشته و اين مغاير با طرز تفکر برخي از سياستمداران و مقامات اروپايي است.آن زمان که برخي گروه‌هاي تروريستي در خاورميانه شکل گرفت اين اروپايي ها بودند که در سکوت از کنار آن گذاشتند و حتي سعي نکردند تا همراه با کشورهاي مخالف اقدامي در سرکوبي آنها انجام دهند.اکنون که اروپا بطور متعدد مورد حملات مختلف تروريستي قرار گرفته داعيه در سر دارند که بايد براي سرکوب تروريست ها چنين کرد و چنان. آنها بر اين باورند که ترکيه معبري براي ورود تروريست‌ها در قالب پناهجويان است.

ترکيه، تروريست ها در اروپا و خاورميانه را به يکديگر پيوند زده و همين عامل چند صدايي در قاره سبز شده است. اروپا اکنون به اشتباه خود در سال‌هاي گذشته پي برده که مي توانسته در سايه همکاري هاي امنيتي، دفاعي کوچک و دوره اي نيز نقشي در کمرنگ شدن و حتي نابودي تروريست ها ايفا کند.اين در حالي است که صاحبنظران يکي از مهمترين راههاي رهايي از تروريسم را همکاري همه قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي مي دانند. در اين ايام اروپا جولانگاه چهره پليد تروريسم شده و خود از آن بيم دارد که نتواند آنها را به کنترل در آورد.در يک ماه گذشته اروپا آبستن رويدادهاي متعددي بود که به نوعي دولتمردانش را با چالش روبرو کرد.

اروپايي ها هنوز از شوک نتيجه همه پرسي مردم انگليس مبني بر خروج از اتحاديه اروپا در نيامده بودند که با حادثه اي در نيس فرانسه روبرو شدند. اين در حالي بود که فرانسه براي سومين بار در طي 18 ماه شاهد حوادث و حملات مختلف بود. برخي از تحليلگران مشارکت فرانسه در امور سوريه به منظور بهبود شرايط در اين کشور را عامل مهمي در تحقق اين رويدادها اعلام و خاطرنشان کردند، تروريست‌ها و عاملان برخي حملات به گونه اي در صدد انتقام گيري از فرانسه هستند؛ چرا که گمان مي کنند تلاش آنها دستشان را در حملات تروريستي بيشتر بسته است.هنوز اوضاع در فرانسه به حالت عادي برنگشته بود که اين بار آلمان بواسطه تيراندازي يک جوان 18 ساله رنگ و بوي خون گرفت. مونيخ به عنوان سومين شهر بزرگ آلمان مورد حمله واقع شد که پليس اين کشور مجبور به اعلام وضعيت اضطراري در اين منطقه شد.

از آنجايي که ژرمن ها بيش از کشورهاي ديگر به مسائل امنيتي بها داده و براي آن سرمايه گذاري مي‌کنند دچار شوکه شدند.مقامات امنيتي آلمان در اعلام مواضع مختلف خواستار اعمال قوانين سختگيرانه تري چه براي ورود مهاجران و هم براي کنترل دسترسي به سلاح شدند.کشوري که مدعي تدوين بخش عمده اي از سياست‌هاي دفاعي اروپا به همراه ناتو است اکنون در مخمصه اي گير افتاده که سعي دارد ضمن در پيش گرفتن موضع نرم ديپلماتيک خشم خود را نيز نسبت به وقوع اين حوادث نشان دهد.در عين حال ناتو به عنوان يکي از ارگان هاي اصلي و محوري در تامين امنيت کشورهاي اروپايي بارها در اين زمينه دست ياري بسوي آمريکا دراز کرده است.

جاي تامل دارد که بدانيم آمريکا همواره منافع خود را بر کل دنيا ارجح مي داند و اگر در مواردي براي کمک و حمايت اروپايي ها اعلام آمادگي مي کند در نهايت بدنبال دستيابي به منافع امنيتي خود است.اروپا خوب مي داند که به تنهايي نمي تواند به مقابله با تروريسم بپردازد به همين روي بايد امتيازاتي را در اختيار يانکي‌ها بگذارد تا از کمک آنها برخوردار شود. استقرار موشک‌هاي دفاعي و پايگاههاي نظامي در کشورهاي اروپايي از آن جمله اند.اکنون بيم آن مي رود تا اروپا با هدف مبارزه با تروريسم به سمت نظامي گري قدم برداشته و چهره ديگري از خود را به نمايش بگذارد.

تروريسم، هر روز با «روشي» جديد

حملات پي در پي تروريستي به فرانسه نشان مي‌دهد متاسفانه تروريست ها يک يا چند گام از نهادهاي امنيتي اين کشور جلوترند و هر بار موفق مي شوند اين نهادها را غافلگير کنند.به گزارش عصر ايران حمله اخير به تجمع مردم فرانسه در شهر نيس در جنوب اين کشور بار ديگر ده ها کشته و زخمي برجا گذاشت.در حالي که قرار بود پس از منقضي شدن وضعيت اضطراري چند ماه گذشته فرانسه - پس از حملات ژانويه گذشته به شهر پاريس - اين حالت لغو شود؛ اما اين حمله جديد تروريستي بار ديگر به تمديد دوباره وضعيت اضطراري در فرانسه از سوي رييس جمهوري اين کشور انجاميد.

دولت فرانسه اعلام کرده است حمله نيس نشان مي دهد اين کشور همچنان با تروريسم در حال جنگ است و به همين خاطر وضعيت اضطراري در اين کشور تمديد مي شود.با اين حال مقامات فرانسوي هنوز به طور روشن به اين سوال و ابهام پاسخ نداده اند که ضربات پي در پي تروريست ها به اين کشور تا چه زماني قرار است شهروندان بي دفاع را به کشتن دهد و چرا دستگاه هاي اطلاعاتي يکي از پنج کشور داراي حق وتو در شوراي امنيت ، قادر نيست مقابل تهديدات تروريستي بايستد؟پس از حمله گروهي از افراد مسلح به دفتر نشريه فکاهي "شارلي ابدو" در پاريس ، فرانسه درگير زنجيره اي از حملات تروريستي شده است که هر دو يا سه ماه يکبار در يک حمله ويرانگر و خونين دهها و صدها نفر از شهروندان اين کشور را به گام مرگ مي کشد و دولت فرانسه نيز در عمل نتوانسته است تهديدات را پيش از اجرايي شدن خنثي کند.با اين حال ذکر اين نکته نيز لازم است که تروريست ها هر بار با "روش و شيوه اي جديد" به مصاف امنيت فرانسه مي روند.

زماني با حمله مسلحانه ، يک بار با گروگانگيري و زماني ديگر با استفاده از چرخ هاي يک کاميون بزرگ 34 تني .نکته اي که در ميان است مساله روش هاي انجام عمليات تروريستي است که در هر حمله‌اي با حملات پيشين تفاوت دارد. به نظر مي‌رسد تروريست‌هايي که به فرانسه و ديگر کشورهاي اروپايي حمله مي‌کنند و متاسفانه غالب حملات آنها به اهداف از پيش تعيين‌شده خود مي‌رسد، در زمينه روش‌هاي ابداعي يک يا چند گام جلوتر از نهادهاي امنيتي و انتظامي اين کشورها هستند.تروريست‌ها قادرند با استفاده از روش‌هاي بديع و نو ، نهادهاي امنيتي را غافلگير کنند .

در حمله اخير به نيس نيز اين مساله بار ديگر به اثبات رسيد. تروريست مهاجم اين بار به جاي استفاده از تفنگ و يا جليقه انفجاري و... از يک کاميون بزرگ استفاده کرد. هر چند گفته مي شود تروريست مزبور به سمت مردم تير اندازي نيز کرده است اما تکيه اصلي اين حمله تروريستي روي سرعت يک " کاميون " بزرگ بوده است.شايد کمتر کسي فکر مي کرد تروريست ها در شب جشن روز ملي فرانسه در يک شهر جنوبي اين کشور ، ماشين کشتار خود را روي " سرعت و چرخ يک خودروي عظيم" متمرکز کنند. يک يا دو نفر پشت کاميون نشستند و با سرعت 90 کيلومتر در ساعت مسافتي حدود 2 کيلومتر در يک بلوار شلوغ را که مملو از جمعيت بود در نورديدند که نتيجه اين اقدام آنها کشته شدن دستکم 80 نفر و زخمي شدن دهها تن ديگر شد.

هر چند مقامات پليس و شهرداري شهر نيس گفته‌اند مهاجم يا مهاجمان مسلح هم بوده اند و به روي مردم آتش هم گشوده اند، اما به نظر مي رسد بيشتر قربانيان اين حمله وحشيانه تروريستي زير چرخ هاي اين کاميون جان داده باشند.نبرد " روش هاي حمله " بين تروريست ها و سازمان هاي امنيتي مسئول دفاع از شهروندان و امنيت کشورها همچنان ادامه دارد . به نظر مي رسد مادامي که تهديدات تروريست ها از قوه به فعل مي رسد ، اين تروريست ها هستند که يک گام از سازمان هاي مسئول امنيت کشورها جلوترند .نکته پاياني اينکه با وجود اذعان به سخت بودن تامين امنيت و جلوگيري کامل از وقوع تهديدات تروريستي، اما سازمان هاي امنيتي وظيفه دارند از تروريست ها عقب نمانند و پيش از وقوع تهديدات تروريستي همه "روش‌هايي" را که ممکن است تروريست ها با توسل به آنها در تيراژي وسيع دست به کشتار شهروندان بي گناه بزنند، مورد نظر و توجه قرار دهند و راه هاي توسل به آنها را از سوي تروريست ها مسدود کنند.

نقش داعش و راست‌گرايان در بي ثباتي اتحاديه اروپا

محمد زارعي، پژوهشگر مطالعات کشورهاي آلماني زبان در يادداشتي براي ديپلماسي ايراني نوشت، داعش تنها نام خود و نيروهاي خود را براي تهديد اروپا برگ برنده نمي بيند، بلکه راست گرايان وجنبش هاي افراطي نيز خواسته و ناخواسته به کمک نيروي خارجي داعش مي آيند. تا قبل از بحران هاي بزرگ جنگي و بي ثباتي خاورميانه شايد تنها دغدغه اتحاديه اروپا حفظ نظام مالي و رشد و توسعه بود. اگرچه بحران‌هاي مالي نيز بارها و بارها از طريق يونان، پرتغال، اسپانيا، ايتاليا و ديگر کشورهاي اروپايي نظام اقتصادي يورو و ساختارهاي ديگر آن را تهديد مي کرد، اما هيچ کدام به اندازه تهديد جان شهروندان اروپايي خطرناک به شمار نمي آمد.

طبق بررسي ها و نظر بسياري از کارشناسان، بدبيني به نظام اتحاديه اروپا تنها مختص به انگليس که به زودي در آن رفراندوم خروج از اتحاديه صورت مي‌گيرد، نيست. بلکه فرانسه، مجارستان، لهستان، اتريش يا حتي آلمان نيز رضايتمندي کامل از شرايط موجود در اين اتحاديه ندارند. اگر به طور قاطع و اکثريت نتوان گفت که نارضايتي وجود دارد، اما آمارها نشان مي‌دهد که اين نارضايتي ها در بيشتر موارد از 50 درصد عبور کرده و خوش بيني، ديگر در قاطعيت کامل به سر نمي برد. نمونه تازه آن موافقت 50 درصدي مردم اتريش با سياست هاي ضد اروپايي کانديداي رياست جمهوري اين کشور است. از سوي ديگر درگيري ها و اعتراضات شديد کارگران در فرانسه، آن هم قبل از برگزاري مسابقات فوتبال جام يورو 2016 نشان مي‌دهد، اگرچه در شرايط فعلي رفراندومي براي خروج از اتحاديه در اين کشور برگزار نمي شود، اما با اين شرايط فرانسه نيز شانس کمي براي خروج از اين اتحاديه را نخواهد داشت.

اين نگراني ها تنها به شرايط اقتصادي اين کشورها مربوط نمي شود، بلکه انفجارهاي تروريستي در قلب اروپا در پاريس و بروکسل، پتانسيل خطرناک تري براي تهديد و بي ثباتي در اين منطقه به شمار مي آيد.کشتار و تيراندازي در اورلاندو آمريکا نيز بار ديگر زنگ خطري است براي کشورهاي اروپايي. همچنين تصور اين که نام يک سازمان تروريستي مانند داعش اين قدر بتواند تأثيرگذار باشد و ثبات جامعه، نظام سياسي، انتخابات پارلماني و رياست جمهوري دولت هاي اروپايي را تهديد کند يا تحت تأثير منفي خود را قرار دهد، اگرچه تا يکي دو سال قبل کم رنگ به نظر مي رسيد، اما در حال حاضر پررنگ شده و تهديد جدي محسوب مي‌شود. تنها يک انفجار تروريستي مي تواند مردم يک کشور را براي خروج از اتحاديه قانع کند، مي تواند در انتخابات رياست جمهوري يک کشور مانند امريکا يا اتريش تأثيرگذار باشد، مي تواند در تقويت احزاب افراطي بيگانه ستيز و اسلام ستيز موثر باشد، مي تواند نظام پيچيده و بروکراتيک يک اتحاديه مانند اروپا را تهديد کند و در نهايت مي تواند جامعه و شهروندان يک کشور و زندگي روزمره آن مردم را تحت تأثير قرار دهد و تهديد به فروپاشي کند.

راست‌گرايان و نيروهاي افراطي مکمل نيروي داعش

داعش تنها نام خود و نيروهاي خود را براي تهديد اروپا برگ برنده نمي بيند، بلکه راست گرايان وجنبش هاي افراطي نيز خواسته و ناخواسته به کمک نيروي خارجي داعش مي آيند.سال هاي طولاني است که نيروهاي چپ و راست در نظام هاي سياسي و ساختار حکومتي دولت هاي اروپايي شانس کمتري براي خودنمايي داشتند (به طور مثال در آلمان چپ‌ها به اوپوزيسيوني بسيار ضعيف و ناکارآمد تبديل شده‌اند).

بحران پناهجويان و سرازير شدن آوارگان جنگي به اروپا (که بيشتر محصول مداخله و مشارکت در بي ثباتي همين کشورها يعني خاورميانه بودند) يکي از شانس ها و موقعيت هاي بزرگي بود که به ويژه احزاب راست گراي اين کشورها براي تقويت و احياي خود به دست آوردند.

در کنار آنها احزاب چپ نيز توانستند دست کم براي تخريب احزاب حاکم و ملي قدم هاي بزرگي بردارند. به طور مثال آلمان يا اتريش در اين زمينه شاهد رشد سريع و گسترده نيروهاي افراطي در کشورهاي خود بودند. از قضا يا با پيش بيني قبلي، شعارها و نقشه راه سياسي احزاب راست افراطي متناسب با خواست و اهداف داعش است. در اين بين احزاب راست افراطي که از منظر فهم سياسي جنبشي دموکراتيک و مشروع به شمار مي‌آيند (يعني خواسته اکثريت مردم را دنبال مي‌کنند و به تعبير ديگر جمعيت کثيري از مردم آنها را حمايت مي‌کنند)، در بسياري موارد دقيقا نقشه راه ايدئولوژيک و استراتژيک داعش را پياده مي‌کنند. اين نقشه‌ها شامل فروپاشي اتحاد کشورهاي اروپايي و غربي، رويارويي جوامع غرب با جمعيت کثير پناهجويان و مهاجران در کشورهاي اروپايي (که به طور طبع با پيامد سرخوردگي مهاجران در دولت هاي غربي همراه است)، تخريب چهره اسلام ومسلمانان و تقويت نيروهاي افراطي سرخورده مسلمان و غير‌مسلمان مي‌شود.

اروپا نيازمند چشم‌اندازي نو

مسلم است که تهديد توسط تروريسم به زودي نه در منطقه خاورميانه و نه در کشورهاي اروپايي از بين نخواهد رفت. تأثيرات آن در منطقه خاورميانه که پيامدهايي مانند بي ثباتي سياسي و اقتصادي، قحطي، گرسنگي، آوارگي، افراطي گري، خشونت و فرار را به همراه داشته، در اروپا نيز به شکلي ديگر وجود خواهد داشت.

دست کم تزلزل در نظام هاي حاکم ديده مي‌شود و احزاب چپ و راست تقويت مي شوند و روزمرگي شهروندان اروپايي مانند قبل نخواهد بود. هيچ سياستمداري نمي تواند منکر وجود سايه تهديد و ترس، مثلا در بازي هاي فوتبال يا جشن ها و تجمعات خياباني شود. بنابراين حفظ اين شرايط بدون شک تنها به تضعيف جايگاه و وضعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي اين کشورها کمک خواهد کرد. شايد وقت آن رسيده که سياستمداران اروپايي به ويژه کشورهاي بزرگ و تأثيرگذار آن نه تنها در اعمال رفتار خود در منطقه تأملي کنند، بلکه به فکر برنامه و استراتژي جديدي در جوامع خود براي مهار اين بحران ها بيفتند.

طبيعي است که مرزهاي آزاد و جامعه امن نيازمند ثبات در روابط بين الملل است. در همين راستا وزير امور خارجه ايران، دکتر ظريف به طور مکرر در سخنراني هاي داخلي و خارجي خود تأکيد کرده است که بي ثباتي و ناامني امروزه تنها در يک منطقه يا يک کشور نمي ماند، بلکه در ديگر مناطق و کشورها تأثيرگذار خواهد بود.

علاوه بر بحران هاي خاورميانه و کشورهاي عربي نيز مي توان به انتقال بحران کشورهاي شمال آفريقا و سيل عظيم پناهندگان آفريقايي به اروپا اشاره کرد. بنابراين چشم انداز اروپاي باثبات و جوامع امن نيازمند تامل جدي در جهت ثبات و عدم گسترش بحران در ديگر مناطق به ويژه خاورميانه است.

تحليل امنيتي حادثه مونيخ

آنچه در مونيخ رخ داد نقطه آشکارساز استيصال امنيتي آلمان در برهه کنوني است. پيش از اين تنها شاهد هشدار مقامات آلماني نسبت به وقوع حملات تروريستي بوديم، اما اکنون با واقعه اي عيني مواجهيم.به گزارش خبرگزاري مهر،حادثه تروريستي اخير در مونيخ که منجر به کشته و زخمي شدن چندين نفر شد، داراي پيام هاي آشکار و نهفته زيادي است. مقامات امنيتي آلمان قبل از اين حادثه نسبت به وقوع حملات تروريستي در اين کشور هشدار داده بودند. با اين حال بيشتر توجهات بر روي ايالاتي مانند نورث راين وستفاليا، درسدن و ديگر ايالاتي بود که طي سال‌هاي اخير در آن گروه‌هاي پرخطر رشد فزاينده‌اي پيدا کرده بودند.کمتر کسي تصور مي‌کرد که نخستين حادثه تروريستي جدي آلمان در شهر مونيخ رخ دهد. در اين خصوص نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت:

الف) آنچه در مونيخ رخ داد نقطه آشکارساز استيصال امنيتي آلمان در برهه کنوني است. تا قبل از اين حادثه تنها شاهد هشدار مقامات آلماني نسبت به وقوع حملات تروريستي در اين کشور بوديم، اما هم اکنون با واقعه اي عيني و ملموس مواجه هستيم.بديهي است که از اين پس معادلات امنيتي در آلمان وارد فاز تازه اي خواهد شد زيرا ديگر کسي سخن از انتزاعيات و خطرهاي بالقوه به ميان نخواهد آورد! دستگاه هاي امنيتي و سياسي آلمان از اين پس با خطرات بالفعل و ملموسي رو به رو هستند که هر يک مي تواند دامنه وسيعي حتي جدي تر از واقعه اخير در مونيخ داشته باشد.از اين رو مخاطرات امنيتي در آلمان از فاز انتزاعي وارد فاز عيني شده و اين گذار امنيتي بسياري از رفتارها و محاسبات قبلي دولت و مقامات امنيتي آلمان را دچار تغيير خواهد کرد.

ب) بررسي سير منطقي حادثه تروريستي اخير نشان مي دهد که دستگاه هاي امنيتي آلمان در اين خصوص قصور زيادي داشته اند. اين قصور در وهله اول متوجه فعاليت آزادانه گروه هاي افراطي اعم از تکفيري ها و گروه هاي راست افراطي در داخل خاک اين کشور است. گروه هاي تکفيري سال‌هاست تحت حمايت مشترک دستگاه هاي امنيتي عربستان سعودي و آلمان در ايالات مختلف اين کشور اروپايي حضور داشته و به تبليغ پرداخته اند. انتشار تصاوير حاميان داعش در برخي شهرها و ايالات آلمان و همچنين حضور شماري از اتباع آلماني در صف گروه هاي تروريستي و تکفيري در عراق و سوريه موضوعي نيست که بتوان آن را لاپوشاني کرد.

از سوي ديگر؛ عدم برخورد جدي دستگاه هاي سياسي و امنيتي آلمان با ظهور جريان هاي راست افراطي، نئونازيستي و فاشيستي در آلمان ـ به ويژه طي سال هاي اخير ـ نيز نشان از بازي طراحي شده نادرست دستگاه هاي امنيتي اين کشور دارد.تفکر تکفيري و راستگرايي افراطي دو مصدر اصلي بحران هاي تروريستي در آلمان امروز هستند که اگرچه خاستگاه و جنس اين دو با يکديگر متفاوت به نظر مي رسد، اما محصول و نتيجه عملکرد هر دوي آنها يکسان است.دستگاه هاي امنيتي آلمان از ابتداي هزاره سوم تاکنون نه تنها گامي عيني در مهار اين دو خطر بزرگ برنداشته‌اند که در برهه هايي هر دوي اين جريانات را مورد حمايت قرار داده اند.

بديهي است که نتيجه اين خطاي محاسباتي و امنيتي بزرگ، چيزي جز ناامن شدن بستر امنيت داخلي در آلمان نبوده است.مقامات امنيتي آلمان تصور مي‌کردند قادر به مديريت هر دوي اين جريان ها خواهند بود زيرا هرگز تصور نمي کردند که تکفيري گري و راستگرايي افراطي از پيله فکر و انديشه بيرون آمده و تبديل به خطراتي عيني و ملموس شوند.

ج) گرچه آنچه در مونيخ رخ داد محصول مستقيم عملکرد تکفيري ها يا گروه هاي راست افراطي در آلمان نبوده اما بستر ناامني که در آلمان و به طور کلي اروپاي واحد ايجاد شده در وقوع اين حادثه دخيل بوده و متعاقبا شرايط را براي فعاليت تکفيري ها و راستگرايان افراطي در آلمان مهيا خواهد ساخت. اگر در اينجا منظومه اي امنيتي را ترسيم کنيم، متوجه خواهيم شد که در حرکت و گردش چرخه تروريسم در آلمان کاتاليزورهايي وجود دارد که حرکت اين چرخه را تسريع مي کند. يکي از اين کاتاليزورها حمايت تسليحاتي آلمان از عربستان سعودي به عنوان اصلي ترين حامي منطقه اي داعش است.

در حالي که مقامات امنيتي آلمان به خوبي نسبت به اينکه سلاح هاي آلماني از طريق واسطه هاي عربي به دست گروه داعش و النصره و ديگر تکفيري‌ها مي‌رسد آگاه هستند، همچنان به اين روند ادامه مي‌دهند که در اين باره هر دو حزب دموکرات مسيحي و سوسيال دموکرات مقصرند.بنابراين مقامات آلماني با چرخه اي مواجه هستند که خود بخشي از آن محسوب مي شوند. حال آيا زمان آن نرسيده است که حادثه مونيخ تلنگري براي بستر سازي امنيتي جديد در آلمان با اتکا به مبارزه واقعي و گسترده با تروريسم تکفيري و راستگرايي افراطي باشد؟ ادامه دارد...

https://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\08\08-08\19-55-06.htm&storytitle=%C7%D1%E6%81%C7%20%CC%E6%E1%C7%E4%90%C7%E5%20%CA%D1%E6%D1%ED%D3%E3

ش.د9502556

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات