(روزنامه اطلاعات ـ 1395/05/13 ـ شماره 26502 ـ صفحه 12)
* برآورد شما از کودتاي ترکيه چيست؟
** تحولات ترکيه را بايد از ابعاد مختلفي مورد بررسي قرار داد، اما آن چيزي که در وهله اول به نظر ميرسد تلاش ناکام عده اي است که به نام ارتش براي ساقط کردن دولت قانوني ترکيه اقدام کرده بودند. اما حضور ملت و عدم همراهيهاي کشورهاي منطقه اي و جهاني باعث شد که اين اتفاق به نتيجه مطلوب مداخله گران در عرصه سياست ختم نشود. در مورد اينکه چه عواملي باعث شد که ارتش در اين مقطع زماني اقدام بکند و چه عواملي باعث شد که اين اقدام به نتيجه نرسد، مباحثي است که به نظرم بايد مورد بررسي قرار بگيرد.در کانتکس (context) تاريخي يا در بستر زماني، همانطور که مي دانيد، ارتش ترکيه در مقاطع مختلفي در سياست مداخله کرد، بهانه هايي که که نظاميان براي اين مداخله به کار مي بردند، عبارت بود از دفاع از قانون اساسي، دفاع از ارزشها و کماليسم، دفاع از ارزشهاي دموکراتيک. ارتش توانسته بود حداقل در اذهان عمومي مردم از منظر ارزشهاي فرهنگي، ساختار سازماني و همينطور بهرهگيري از تهديدات و بزرگنمايي تهديدات در ادوار پيشين موفق عمل بکند.
به عبارتي ارتش نه تنها خودش را حامل توسعه ميدانست، بلکه ضامن و مدافع اين ارزشها هم عنوان ميکرد. فضاي ناشي از جنگ سرد، شکافهاي منطقهاي و همينطور خوش نامي ارتش در افکار عمومي باعث ميشد که نظاميان به موفقيت دست پيدا بکنند.اما پايان جنگ سرد خاتمه يا تغيير بستر مکاني و زماني بود که ارتش را خلع سلاح کرد. تغييرات قانون اساسي، به قدرت رسيدن حزب آ.ک ، جديت يابي و تعميق ارزشهاي دموکراتيک در ترکيه، ارتش را روز به روز منزوي تر کرد به گونهاي که به هر حال با تغيير قانون اساسي هم اسلامگرايان و هم بخش زيادي از جنبش هاي مدني ترکيه توانستند از ارتش مصونيت زدايي بکنند و اين مصونيت زدايي همراه است با به نوعي عزل بسياري از رهبران، ژنرالهاي ارتش که از يک نفوذ و اعتبار اجتماعي بالايي در ترکيه برخوردار بودند. دهه بعد از 2000 خود به خود دوران انزوا و به حاشيه راندن نظاميان بود. نظاميان در اين مقطع دست و پا ميزدند و نمي خواستند تسليم اين شرايط بشوند. طبيعتاً اين از دست دادن منافع، تقليل جايگاه و پرستيژ ارتش در ساختار تصميم گيري سياسي و حتي منزلت اجتماعي جامعه ترک يکي از فشارهاي رواني بر رهبران ارتش بود که آنها را دائماً آزار مي داد. طبيعتاً اقدام به کودتا توسط ارتش تلاشي است براي احياي هويت.
* اين احياي هويت چرا در اين مقطع زماني انجام مي شود؟
** در تحليل اين پرسش مي توان از چند تا فاکتور نام برد:
اول، بحث وجود شکاف هاي قومي و مذهبي که در ترکيه در خلال چند سال اخير افزايش پيدا کرده، بالاخص بعد از تحولات بهار عربي يا بحران بيداري اسلامي.
دوم، افزايش تنشها و درگيريهاي ترکيه درمحيط منطقهاي يا فرامنطقه اي که نمونه اش را ميتوان چالشهاي اين کشور با روسيه، اتحاديه اروپا يا حتي چالشهاي اين کشور با آمريکا بر سر سوريه، چالشهاي اين کشور با ايران و عراق در قالب هاي متفاوت که شدت انتقادها را درافکار عمومي نسبت به دولت افزايش داده بود.
سوم، بحرانهاي اقتصادي که در نتيجه اين چالشها پديدار شده بود و تحريمهايي را از ناحيه بازيگراني مثل سوريه بر ترکيه به وجود آورده بود، کاهش رشد اقتصادي، کاهش رشد توريسم، کاهش درآمد سرمايهگذاران در بخشهاي ساخت و ساز، در بخشهاي هتلي، در بخشهاي خدمات؛ اينها بهانه هاي لازم را به ارتش ميداد و احساس ميکرد که اگر وارد مداخله بشود بتواند يک حمايت اجتماعي رو در داخل کسب بکند. اين عوامل در کنار بحران ارتباط با اتحاديه اروپا که زماني به هرحال اولويت اول ترکيه بود، در دولت اردوغان نيز به نحوي به بن بست رسيد و شدتيابي منازعه با توجه به حوادث تروريستي دراروپا از جمله فرانسه اينها را به سمت اقدام سوق داد.
* نظاميان بر اساس چه پشتوانهاي دست به کودتا زدند؟ آيا واقعا ميتوان گفت که اقبالي در ميان تودههاي مردم داشتند؟
** طبيعتاً اگر يک تحليلگر فهيم و آگاهي در ميان نظاميان بود، شايد ميتوانست پيش بيني واکنش در جامعه ترکيه و جهاني را داشته باشد. اما حضور موفقيت آميز نظاميان مصر که مورد استقبال جامعه قرار گرفتند آنها را به گونه اي وسوسه و دچار خطاي تحليل کرد، لذا وارد کودتا شدند، کودتايي که در حقيقت هماهنگي سازماني و ساختاري لازم را در بدنه ارتش و ساختار ارتش به همراه نداشت. طبيعتاً دراين فضا حضور مردم در خيابانها و يکدست شدن جريان دموکراسي خواه در ترکيه ناکامي را براي نظاميان رقم زد.
* فرضيه ساختگي بودن کودتا چقدر درست است؟
** در اين شرايط تحليل هاي ديگري هم مطرح ميشود از جمله اينکه اين کودتا عاملي براي شکل گيري اقتدارگرايي اردوغان بوده است. عده اي اين را در قالب تئوري توطئه مطرح ميکنند که بنده شخصاً بر اين باور هستم که با توجه به شرايط و شدت و گستردگي حادثه و پيامدهاي آن، اين اتفاق را نميتوان به هيچ وجه از منظر بدبينانه مورد تحليل قرار داد.چون واکنشها و شدت پيامدها آنقدر زياد است که بعيد به نظر ميرسد که يک تصميم گير سياسي از منظر عقلانيت نگر بخواهد دچار اين اشتباه بشود. نکته جالب اينجاست که ما بايد بدانيم که حضور مردم در خيابانها براي پايان بخشيدن به مداخله ارتش به هيچ وجه به معناي حمايت از يک فرد يا يک حزب نبود و مطمئناً همانطوري که اين مردم و احزاب در مقابل ارتش واکنش نشان دادند، همين جنبش اجتماعي، جنبش رسانه اي، وسائل ارتباط جمعي در مقابل اقتدارگرايي هاي افرادي که حتي اگر بخواهند از اين فضا سو استفاده بکنند قد علم خواهد کرد، لذا اين شکست به هيچ وجه نه به منزله پيروزي اقتدارگرايي است نه به منزله پيروزي يک فرد هست؛ به نوعي در حقيقت صيانت و دفاع از هنجارها و ارزشهاي دموکراتيک در ترکيه بايد تعبير بشود.
* آينده را چگونه پيشبيني ميکنيد؟
** من براين اعتقاد هستم که باتوجه به حضور مردم در خيابانها و يکدست شدن احزاب و گروهها، نظم سياسي به ترکيه باز مي گردد، اما با توجه به شکافها و منازعاتي که در بخشهاي قومي اين دولت با آن مواجه است، هزينه هايي که از ناحيه حمايتهاي ناآگاهانه اي که از گروههاي سلفي و داعشي در ادوار قبلي صورت گرفته و اين جدايي و فاصله گرفتن ممکن است در مقطعي به انتقام خواهي کشيده شود. مطمئناً ترکيه در روزهاي آينده، ناامني در بخشهاي قوميتي و ناامنيهاي اجتماعي شاهد خواهد بود. اما دولت موفق ميشود از اين پيچ تاريخي عبورکند، منتهي اين احتمال هست که در روزهاي آتي کشمکش بين دولت و افراد مداخله کننده در کودتا و حتي کساني که متهم به اين امر هستند را پيش رو داشته باشيم که اگر با عقلانيت و درايت صورت نپذيرد و دولت بخواهد وارد تسويه حسابهاي سياسي و فيزيکي با معارضين ومنتقدين خود بشود، بايد گفت که چالشها گسترش خواهد يافت.
در اين حال، رسانه هاي عربي طي روزهاي پس از کودتاي نافرجام ترکيه، ضمن پوشش تحولات اين کشور، تحليلهاي گوناگوني در مورد سمت و سوي روندهاي سياسي ترکيه ارائه دادند. بخش مهمي از اين تحليل ها معطوف به دگرگونيهاي سياست خارجي آنکارا در فضاي پساکودتا است.ساعت هاي پاياني شامگاه جمعه بيست و پنجم تيرماه، گروهي از نظاميان ترکيه کوشيدند با اشغال نقاط و مراکز مهم شهرهاي استانبول و آنکارا نظير فرودگاه بين المللي آتاتورک، ساختمان راديو و تلويزيون دولتي و مرکز فرماندهي ستاد مشترک ارتش طي کودتايي دولت آنکارا را سرنگون سازند.
اين کودتا اما فرجامي نداشت و عمليات کودتاچيان چند ساعت بيشتر دوام نياورد. به باور برخي رسانه هاي عربي، اين کودتا افزون بر تاثيرگذاري بر اوضاع داخلي ترکيه، موجب تغيير در رويکردهاي اين کشور در عرصه سياست خارجي خواهد شد. در اين گزارش به برخي تحليل ها در رسانه هاي عربي درباره رويکردهاي سياست خارجي ترکيه پس از کودتاي ناکام نظاميان در اين کشور اشاره شده است.
سياست خارجي ترکيه و احتمال دگرگونيهاي تازه
روزنامه «الشرق الاوسط» چاپ لندن، تارنماي شبکه خبري «العربيه» عربستان و روزنامه هاي «السفير» و «النهار» لبنان با پوشش اخبار کودتاي ترکيه، از احتمال تغيير رويکرد اين کشور در قبال برخي کشورها و همچنين تحولات منطقه نوشتند.روزنامه الشرق الاوسط نوشت، از اين پس سياست خارجي ترکيه به شرق گرايش پيدا ميکند. قرار است ديداري ميان اردوغان و پوتين رييسان جمهوري ترکيه و روسيه صورت گيرد. پس از تلاش هاي نافرجام براي کودتا در ترکيه، بر حجم گمانهزنيها درباره تغيير سياست خارجي اين کشور افزوده شده است. برخي از نشانه هاي تغيير سياست خارجي ترکيه در سخنان اخير اردوغان خود را نشان داد. او گفت آنکارا روابط خود با کشورهاي همسايه را بهبود خواهد بخشيد. اين مساله با توجه به اين که سخنگوي وزارت امور خارجه روسيه گفت که قرار است پوتين در يکي از شهرهاي روسيه ميزبان اردوغان باشد، آشکارتر مي شود.
در اين پيوند، شبکه خبري العربيه به نقل از روزنامه العرب نوشت، پوتين و اردوغان به تازگي به چيرگي واقعيت سياسي بر ايدئولوژي (جهان بيني) اعتراف کرده اند.به نوشته روزنامه السفير، پوتين نخستين برنده کودتاي شکست خورده در ترکيه است. رخدادهاي ترکيه از اهميت بالايي براي روسيه و شخص پوتين برخوردار است.
اقدام براي کودتا در ترکيه در جوامع مردمسالار انعکاس داشته و همزمان سوالهاي بسياري را درباره برنامه آينده پوتين در منطقه مطرح کرده است.از روزنامه السفير مي خوانيم، سرعت از سرگيري روابط ميان ترکيه و رژيم اسراييل و عاديسازي روابط ترکيه و روسيه، سوالهايي را درباره انگيزه هاي تغيير گرايش اردوغان در سياست خارجي و دستاوردهاي آنکارا، تل آويو و مسکو در برهم خوردن اوضاع منطقه و ائتلافهاي منطقه اي مطرح مي کند. ترديدي نيست که ائتلاف سازي هاي تازه منطقه بر مساله سوريه هم سايه خواهد انداخت. اين ائتلاف ها نشان مي دهد که رييس جمهوري ترکيه از خطر منزوي شدن و رنگ باختن نقش اين کشور در حل بحران هاي منطقه در آينده مي ترسد. اردوغان که زماني تلاش مي کرد از طريق سازوکار «اسلام سياسي» نقش اصلي را در انقلاب هاي موسوم به بهار عربي ايفا کند و روح تازه اي در کالبد بي جان عثماني جديد بدمد، از رسيدن به اهداف خود در نتيجه تحولات مصر و سوريه، پيدايش داعش، دخالت آمريکا در موضوع کردها و رسيدن دامنه آشوب ها به ترکيه، نااميد شده است.
در ادامه آمده است، اکنون براي اردوغان مشخص شده است که بلند پروازي هايش براي ملحق شدن به اتحاديه اروپا، رسيدن به رهبري منطقه و تقسيم نفوذ در جهان عرب ديگر عملي نخواهد شد. مصيبت بارتر براي ترکيه اين بود که پس از سرنگون ساختن جنگنده روسيه، ناتو از آنکارا حمايت نکرد و موضع گيري هاي آمريکا عليه ترکيه اين کشور را نااميد کرد. با تغيير موازنه قدرت در جنگ سوريه و شتاب قدرت هاي بزرگ براي بازي با برگ برنده کردها در جنگ عليه داعش و همچنين با ائتلاف سازي روسيه و رژيم اسراييل و کمتر شدن تنش ميان ايران و آمريکا، اردوغان به اين مساله پي برد که بايد با همه برگ هاي برنده بازي کند.
به خاطر اشتباه هاي ترکيه در سوريه، توافق ترکيه با اتحاديه اروپا بر سر مساله پناهجويان و روابط اين کشور با آلمان هم نمي تواند اين کشور را به جايگاه برتر منطقه اي برگرداند. افزون بر اين، وجود بحران بي اعتمادي ميان آنکارا و واشنگتن، رييس جمهوري ترکيه را به بن بست رسانده است. روزنامه النهار هم نوشت، تحولات ترکيه پس از کودتا عمق اختلاف ميان ترکيه و آمريکا را نشان داد. اين مساله در موضع گيري ديرهنگام واشنگتن درباره کودتا و بسته شدن حريم هوايي ترکيه بر روي جنگنده هاي آمريکايي که از پايگاه «اينجرليک» براي نبرد عليه داعش پرواز ميکردند، خود را نشان داد. درخواست ترکيه از آمريکا براي تحويل «فتح الله گولن» به آنکارا و مخالفت «جان کري» وزير امور خارجه آمريکا به اين درخواست هم گوياي اين شکاف است.
به نوشته النهار، از زماني که آمريکا از کردهاي سوريه در نبردهاي شمال اين کشور پشتيباني کرد، روابط اين دو کشور به تيرگي گراييده است. اين اقدام براي ترکيه که با کردها در حال مبارزه است، خوشايند نيست. همچنين اقدام هاي ترکيه در سرکوب مخالفان، روابط آنکارا با اتحاديه اروپا را تيره کرده است به طوري که «اشتفن زايبرت» سخنگوي دولت آلمان گفته است که اين مساله به منزله پايان گفت وگوها براي پيوستن ترکيه به اتحاديه اروپا است.
پيامد تحولات ترکيه در مناسبات منطقهاي
روزنامه هاي «الحيات» و «راياليوم» چاپ لندن و النهار و السفير لبنان از جمله رسانه هايي بودند که از تاثير احتمالي تحولات ترکيه بر مناسبات و رخدادهاي منطقه اي سخن گفتند. روزنامه الحيات با اشاره به سخنان «بينالي ييلدريم» نخست وزير ترکيه درباره برقراري روابط با همسايگان، در گزارشي به قلم «محمد سيد رصاص» نوشت، شايد سخنان ييلدريم مانند طرح پيشينيان او بلند پروازي باشد. اما اين مساله براي ترکيه پيش از اينکه جنبه هجومي داشته باشد جنبه پيشگيرانه دارد. ميان ترکيه و ايران و روسيه مناسباتي وجود دارد و احتمال آن مي رود که ترکيه روابطي هم با دمشق برقرار کند تا مانع رسيدن دامنه آتش به داخل قلمرو خود شود.
بازنگري در سياست خارجي ترکيه به منظور جلوگيري از دچار شدن اين کشور به سرنوشت سوريه و عراق است. اين اقدام ترکيه آثار بزرگي بر خاورميانه خواهد داشت. اين اقدام در تسهيل شرايط حل بحران سوريه موثر واقع خواهد شد و از کينه و کدورت ميان اهل تسنن و شيعيان مي کاهد. همچنين اين اقدام شايد در اجرايي شدن طرح روسيه براي انتقال گاز به اروپا از طريق ترکيه به جاي اوکراين موثر باشد.
به نوشته روزنامه راي اليوم، اقدام ها و موضع گيري هاي غيرمنتظره اردوغان اين روزها زياد شده است. بارزترين اين موضع گيري هاي غيرمنتظره ممکن است آشتي با سوريه و ورود به گفت وگو با اين کشور و تغيير همه هماوردي هاي سياسي و نظامي دولت ترکيه درباره سوريه باشد. عبدالباري عطوان تحليلگر اين روزنامه افزود، در اين مدت بينالي ييلدريم مرد شماره 2 ترکيه چندين بار از بيهوده بودن جنگ در سوريه، پايان دادن به وضعيت حمام خون در اين کشور و حرکت به سمت روند به صفر رساندن مشکلات با همسايگان سخن گفت. گفتگوي تلفني رييسان جمهوري ايران و ترکيه که در بردارنده تبريک به خاطر شکست کودتا و آمادگي براي همکاري ميان 2 کشور بود، شايد سرآغازي براي ميانجيگري مشترک روسيه و ايران براي احياي روابط ميان سوريه و ترکيه باشد.
به نوشته النهار رخداد کودتاي نافرجام در ترکيه احتمال دارد بر تنش هاي منطقه تاثيرگذار باشد به گونه اي که ممکن است نيروهاي ترکيه از پايگاه «بعشقه» در شمال عراق عقب نشيني کنند. همچنين اين اتفاق از دامنه دخالت نظامي ترکيه در سوريه خواهد کاست زيرا ترکيه ديگر قدرتي براي اجراي عمليات در خارج از مرزها دست کم در کوتاه و ميان مدت نخواهد داشت. همچنين به نوشته روزنامه السفير، «الکساندر شوملين» مدير مرکز تحليل درگيري ها در خاورميانه، پيش از اين گفته بود که کودتاي نافرجام در ترکيه به نزديک شدن نگاه روسيه و ترکيه در خصوص سوريه منجر خواهد شد.
همزمان درباره روابط ترکيه با مصر نيز «احمد وصال» کارشناس مسايل ترکيه به روزنامه النهار گفت: تلاش نظاميان براي کودتا در ترکيه بر آينده روابط مصر و ترکيه تاثير خواهد گذاشت. روابط دو کشور از زمان برکناري «محمد مرسي» رييس جمهوري پيشين مصر به دست نظاميان تيره شده است. ترکيه از فرصت برقراري روابط ميان اين 2 کشور کاسته است. به يقين ترکيه اکنون حساسيت بيشتري براي تعامل با کشورهايي دارد که در آنها کودتا صورت گرفته است.
کودتاي ترکيه؛ پيشبينيپذير يا غيرمنتظره؟
وقوع ناگهاني کودتا در ترکيه، از نگاه بسياري از کارشناسان مسايل بين الملل رخدادي شگفت آور و غيرمنتظره بود. با اين حال، برخي تحليلگران با بررسي تحولات ترکيه، وقوع کودتا در اين کشور را محتمل دانسته بودند.ترکيه چند روز گذشته را در التهاب پيامدهاي يک کودتاي نافرجام گذراند؛ کودتايي سريع که بين نخستين خبرها از آغاز تا خبر شکست کامل آن تنها چند ساعت اختلاف وجود داشت.طي چند روزي که از آن رويداد ميگذرد، رسانههاي مختلف در سطح جهان به موضوعهاي مهمي چون چرايي شکل گيري کودتا، دلايل شکست و پيامدهاي آن پرداخته اند.در همين رابطه،روزنامه انگليسي «گاردين» در گزارشي به نقل از مقام هاي ترکيه نوشت که کودتاي نظامي به خوبي برنامهريزي شده بود و تا رسيدن به موفقيت فاصله اي نداشت.
در ادامه اين گزارش آمده بود، بسياري از ناظران، کودتاگران را ناشي ميدانند حال آن که مقام هاي رسمي آن را سازماندهي شده و نزديک به موفقيت ميدانستند. اين در حالي است که در برخي رسانه ها مساله دخالت دولت در طرحريزي کودتا طرح شد.رسانه هاي غربي طي روزهاي گذشته همچنين به زمينه ها و پيامدهاي کودتا در ترکيه و موضوعي چون برخورد دولت با مخالفان و عاملان کودتا پرداخته اند. در اين ميان، کودتاي ترکيه طي روزهاي گذشته از منظر پيشبينيپذيري يا غيرمترقبه بودن نيز مورد توجه رسانه هاي غربي قرار گرفته است.خلاصه اي از ارزيابي برخي رسانه ها و کارشناسان غربي از اين قرار است:
در اين حال،تارنماي «فارين افيرز» گزارشي را با عنوان «کودتاي نظامي بعدي در ترکيه» به قلم «گونول تول» بازنشر کرد که پيشتر در تاريخ دهم خرداد (سي ام ماه مي) منتشر شده بود. اين گزارش تحليلي چند هفته پيشتر، وقوع کودتا در ترکيه را محتمل دانسته بود. اين تحليل، قدرتمند کردن ژنرال هاي ارتش را خطري توصيف کرد که ممکن است براي اردوغان نتيجه عکس داشته باشد.
گزارش فارين افيرز اينگونه آغاز شد: پيش از آنکه نظام ترکيه در دوره رياست جمهوري «رجب طيب اردوغان» شکلي اقتدارگرايانه به خود بگيرد، بسياري عقيده داشتند از رهبر پيشين «حزب عدالت و توسعه» به عنوان فردي ياد خواهد شد که توانست ارتش را رام کند و ده ها سال تنش با کردهاي اين کشور را خاموش سازد؛ انگاره هايي که اکنون نادرستي آن مشخص شده است. اردوغان به نظاميان چک سفيد امضايي را براي جنگ با کردها داد.
وي فکر مي کرد با اين سياست ميتواند چند هدف را شکار کند؛ از جمله اينکه بزرگترين اقليت ترکيه را تضعيف و قدرتش را در ميان ملي گرايان ترکيه تحکيم کند، از سوي ديگر ارتباطش را با ارتش محکم تر سازد و از شدت انتقاد آن ها به سياست هاي داخلي و بين المللي اش بکاهد.روزنامه گاردين نيز گزارش هايي را در مورد کودتاي ترکيه منتشر و پيام دعوت اردوغان از مردم اين کشور براي حضور در خيابان ها را مهم ارزيابي کرد. در يکي از گزارش هاي اين تارنما آمده است، اردوغان، «فتح الله گولن» چهره اجتماعي و معنوي مستقر در آمريکا را پشت وقايع اخير ترکيه دانست.
در اين کشور رقابت هميشگي ميان سکولارها با گولنيست ها، ارتش و اسلام گراها بر قرار است. گولن اکنون در پنسيلوانياي آمريکا حضور دارد و جنبش اجتماعي «خدمت» را رهبري مي کند. وي به شدت خواستار پاسخگويي دولت ترکيه به اقداماتش است.در بخش ديگري از اين گزارش، تصميم رييس جمهوري در مقابله با طرفداران گولن در دستگاه انتظامي و دادگاه هاي اين کشور به عنوان عامل اصلي تنش ميان گولن و اردوغان عنوان شده است.
نويسنده مدعي شد که گولن خواستار مقابله با فسادها و به ويژه در ميان فرزند و حاميان اردوغان بوده است. با وجود همه اتهام هايي که اردوغان در مورد راه اندازي کودتا به گولن وارد کرده است، وي به شدت دخالت در اين واقعه را تکذيب و عنوان کرده است که از دخالت نظاميان در سياست حمايت نمي کند.روزنامه «وال استريت ژورنال» نيز در تحليل تازه خود از کودتاي ترکيه، اردوغان را مقصر دانست نوشت، تلاش هاي روزافزون اردوغان براي سرکوب مخالفان، موجب سرخوردگي و دلسردي در ترکيه شده است. ادامه دارد...
ش.د9502580