چرا تخریب قالیباف آنقدر برای اصلاحطلبان اهمیت یافته که برای رسیدن به این مقصود حاضرند منافع جناحی را بر منافع ملی ترجیح دهند؟
یکی از آفتهای انتخابات این است که برخی از سیاسیون و تحلیلگران همه چیز را با عینک سیاسی و جناحی دیده یا تحت پوشش آن به وارونهسازی واقعیتها میپردازند. یکی از نمونههای بارز و البته عجیب ترجیح منافع حزبی و گروهی بر منافع و مصالح ملی را میتوان در بحث نقض برجام مشاهده کرد که مورد تأیید رهبر معظم انقلاب، رئیسجمهور، شورای عالی امنیت ملی، بیشتر نمایندگان مجلس از هر دو جناح و... واقع شده است. علت این امر واضح است؛ چراکه اساساًً پرونده هستهای، تحریمهای غرب، مذاکره با گروه ۱+۵، برجام و مسائل مربوط به آن موضوعی ملی و حتی فراملی است و اکنون که برجام از سوی آمریکا نقض شده، هرگونه برخورد دوگانه و جناحی با آن سبب سوءاستفاده دشمنان و لطمه به منافع ملی میشود.
در چنین شرایطی روزنامه «شرق» در سرمقالهای با عنوان «باطلالسحر ٩٦» مینویسد: «اگر رسانههای مخالف دولت، برجام را شکستخورده میخوانند و بر بدعهدی آمریکا تأکید دارند، گذشته از واقعیتهای موجود، هدفی سیاسی را دنبال میکنند. مخالفان دولت، افکار عمومی را نشانه رفتهاند تا با بسترسازی و دستکاری آن نامزد مورد تأییدشان را بر کرسی ریاستجمهوری بنشانند.»
سردبیر «شرق» در حالی این نتیجهگیری را در سطور پایانی این نوشتار درج میکند که پیش از آن به رقابت گذشته قالیباف با روحانی در سال 92 اشاره کرده و با این ادعا که در شرایط کنونی دو نهاد روحانیت و نظامیان به شخصی نظامی روی آوردهاند، مینویسد: «مذاکرات هستهای به پایان رسیده و کارکردهای تبلیغاتی خود را از دست داده است. اينك باور آنان، اين است که هر خلف وعدهای از سوی آمریکا به ضرر روحانی تمام میشود و به جناح مخالف این امکان را میدهد تا برای رسیدن به هدف خود افکار عمومی را به سمتوسوی دلخواهش سوق دهد و آن را رمزگشایی، کدگذاری مجدد و حتي دستکاری کند. بیتردید این کار برای جناحهایی که در دولتِ مستقر نقشی ندارند و منتقد شرایط موجودند، سهلتر است.»
در پاسخ به این پرسش چند نکته مطرح میشود؛۱ـ شرایط نامناسب برای تکرار دوقطبی روحانی و قالیباف و احتمال تغییر رویکرد مردم از سیاست تعاملگرایی به سیاست مقاومسازی درونی کشور؛ این مفهوم به صراحت در سرمقاله «شرق» آمده است و تصریح دارد معلوم نیست اتفاق سال 92 در 96 هم میان قالیباف و روحانی رخ دهد. به ویژه آنکه در این هفته روزنامه «آرمان» از ائتلاف احتمالی قالیباف، جلیلی و ضرغامی خبر داد.
۲ـ مقابله با بستر اجتماعی پیروزی چهرههای مقاومتگرا؛ اصلاحطلبان تلاش دارند شرایط دوره ترامپ را محصول ذهن رقبای روحانی قلمداد کنند. چنانچه سردبیر «شرق» مینویسد: «اگر میتوان افکار عمومی را به سمت هراس از جنگ پیش برد، چرا اینک نتوان آن را به سمت مدیری تکنوکرات و نظامی سوق داد که در صورتِ شکست مذاکرات هستهای، اتوریته نظامیاش را بهکار گیرد. آن هم در وضعیتی که با درهمتنیدگی و وفاق نهادهای مقابل مواجهیم. شوقزدگی جناحهای مخالفِ دولت از روی کار آمدن ترامپ از همین جا نشئت میگیرد.»
۳ـ دامن زدن به دو قطبیهای اقتصادمحور و اقتدارگرا؛ آنها تلاش میکنند رقبای خود را افرادی موشکمدار به جای مردمدار معرفی کنند که به فکر مشکلات مردم نیستند.
۴ـ کاهش اختلافات درونی اصلاحات و اعتدال و تلاش برای مقابله با طرح «عبور از روحانی» از سوی اصلاحطلبانی که خطر اصولگرایان را جدی ندانسته و درصدد رقابت با روحانی هستند. در اینباره روزنامه «اعتماد» در تیتر نخست خود با عنوان «چرا روحانی» مینویسد: «تندروها و ذينفعهاي بازدارنده هر آنچه در توان دارند براي زمين زدن دولت اعتدال به ميدان آوردهاند و براي عبور از بحرانهاي پيش روي دولت و جلوگيري از بازگشت به فضاي پيشا ٩٢ يك اقدام و كنش اساسي حس ميشود، هماني كه اين روزها اصلاحطلبان يكپارچه و بهطور خلاصه از آن سخن ميگويند: حمايت تمامقد از روحاني.»