(روزنامه اعتماد – 1395/09/30 – شماره 3698 – صفحه 6)
* نخستين پس لرزه پس از انتخاب دونالد ترامپ، ريزش شاخص بورسهاي جهاني، افزايش قيمت نفت و كاهش قيمت دلار در بازارهاي جهاني بود. اتفاقي كه تحليلگران بينالمللي تاثير آن را به مراتب عميقتر از برگزيت ارزيابي كردند. اگرچه تا تشكيل كابينه ترامپ زمان زيادي باقي نمانده، اما برخي بازارها مثل نفت، طلا و بازار فلزات در تلاطم به سر ميبرند. به نظر شما مهمترين تاثيري كه سياستهاي دونالد ترامپ ميتواند بر اقتصاد جهان بگذارد، چيست؟
** پاسخ به بحثي که شما مطرح كرديد كه بعد از انتخاب ترامپ تحولاتي رخ داد، نياز به شفافيت دارد. به دنبال انتخاب دونالد ترامپ شاخص بورسهاي جهاني بهشدت سقوط كردند، قيمت نفت افزايش پيدا كرد و قيمت دلار بهشدت كاهش يافت. اين اتفاق را قبل از آنكه دونالد ترامپ انتخاب شود، همه پيشبيني كرده بودند. طبيعي بود كه از نظر رواني اين موضوع حمايت قوي داشت. اما نكتهاي ميخواهم به مسائلي كه شما اشاره كرديد، اضافه كنم اين است كه اين اتفاقات تنها يك روز دوام آورد و قيمت دلار پس از يك روز شروع به افزايش كرد. شاخصهاي بورس جهاني هم مجددا افزايش خود را از سر گرفتند به طوري كه در طول يك يا دو روز كاهشها جبران شدند. بعد از اين شوك اوليه تا به امروز، شاخصهاي بورس جهاني در حال افزايش هستند. همه اينها نشان ميدهد كه بازار جهاني نسبت به انتخاب ترامپ نظر خودش را تغيير داده است.
اما آيا اين همه ماجرا است؟ اطلاعات تغييرات متغيرهاي اساسي در بازارهاي مالي در چند دهه گذشته نشان ميدهد كه هرگاه رييسجمهور جديدي سركار ميآيد به دليل ايجاد فضاي رواني، ميتواند تغييرات قابل توجهي در اقتصاد امريكا ايجاد كند، بنابراين شاخصهاي جهاني شروع به رشد و بهبود ميكند. لذا بعد از اينكه ترامپ انتخاب شد، شاخصها ريزش كردند. براساس همين نظريه روانشناسي كه سالهاي گذشته در بازارها حاكم بود، بازارها شروع به افزايش كردند. اين افزايش طوري بود كه شاخص داوجونز و سمپيك نيويورك به بالاترين حد خود در طول تاريخ امريكا رسيدند. بنابراين اين نكته را در نظر داشته باشيد كه برخلاف آنچه مردم فكر ميكنند، متغيرهاي اقتصادي در حال حركت هستند- البته به جز قيمت نفت كه جامعه اقتصادي ايران ميداند چرا قيمت نفت برخلاف تغييرات دلار در حال افزايش است و بحث مفصل ديگري ميطلبد-اما به هر حال شاخصها در حال بهبودي است. بازار جهاني در حال توسعه است. دلار در حال قدرتگيري است. ساير ارزهاي بينالمللي در حال سقوط هستند. اين عمق اتفاقاتي است كه بعد از انتخاب دونالد ترامپ در جهان افتاد.
* برخي تحليلگران انتخاب ترامپ را نظم نوين ديگري در اقتصاد جهاني ارزيابي ميكنند. تغييري كه بيترديد بيشترين تاثير آن از اقتصاد نشات ميگيرد. آنچه ترامپ دنبال ميكند، تقويت ارزش دلار در مبادلات جهاني و بازيابي اقتصاد امريكا در بازارهاي جهاني در رقابت با چين و اقتصادهاي نوظهور است. به نظر شما چقدر اين سياستها ميتواند قابل اجرا باشد؟
** اگر بخواهيم دستهبندي كنيم، آثار اقتصادي انتخاب ترامپ در امريكا و اثر آن در اقتصاد جهاني بدينترتيب قابل دستهبندي است:
نكته اول و حساسترين متغير نسبت به سياستهاي دونالد ترامپ بعد از انتخابات، شروع سياستهاي اقتصادي و تغييرات قيمت دلار است. به نظر ميرسد قيمت دلار بهشدت پرنوسان خواهد بود. دليل آن هم اين است كه سياستهاي اقتصادي ترامپ، تيمي كه ميخواهد انتخاب كند و نگرش كلياي كه نسبت به اقتصاد دارند، نامشخص است. همانطور كه همه تشخيص دادند، اساسا ترامپ آدم غير قابل پيشبيني نيست. به همين دليل نميتوان گفت كه براي قيمت دلار چه اتفاقي ميافتد. اما اگر اثر افزايش قيمت دلار را چند روز گذشته به خاطر تغيير رييسجمهور امريكا در نظر بگيريم، ميتوان پيشبيني كرد كه بعد از به دست گرفتن كار، قيمت دلار مجددا كاهش يابد، يعني همان اثري كه بعد از انتخاب ترامپ افتاد، رخ دهد.
نكته دوم اين است كه با وجودي كه پيشبيني كاهش براي دلار وجود دارد، اما اين كاهش با نوسانات بسيار بالايي اتفاق خواهد افتاد. دومين اتفاقي كه انتخاب ترامپ بر اقتصاد دنيا ميگذارد، اقتصاد نفت است. ترامپ با نفت بيگانه نيست و اين بخش را خيلي خوب ميشناسد. بخشي از سرمايهگذاري ترامپ در زماني كه فعاليتهاي اقتصادي انجام ميداد، در حوزه نفت و نفت شيل بوده است. در اين حوزه كاملا نقطه نظر دارد؛ آنچه مسلم است اينكه تلاش ترامپ و حداقل موضع ترامپ اين خواهد بود كه واردات نفت را محدود كند و بيشتر به سمت صادرات نفت برود. در عين حال تلاش بسيار زيادي ميكند كه بخش نفت را در امريكا قوت ببخشد و تقويت كند. از سوي ديگر، ترامپ اساسا آدمي است كه به راحتي ميتواند تشنج ايجاد كند. به راحتي ميتواند مشكلاتي براي نظام جهاني ايجاد كند. همين مشكلات ممكن است بر قيمت نفت اثر بگذارد. در نتيجه قيمت نفت بالا پيشبيني ميشود وبه دنبال آن اثر ترامپ را در جهت قيمت دلار ميتوان ارزيابي كرد.
مساله سوم، حضور ترامپ در مقام رياستجمهوري امريكا ميتواند نوسانات قابل توجهي را در بازارهاي جهاني به وجود آورد. بازارهاي مالي جهاني نياز به ثبات و آرامش دارند. اين نوسانات ميتواند رفتارهاي غيرقابل پيشبيني در بازارهاي جهاني بگذارد. نكته بسيار مهم ديگر اين است كه بازارهاي جهاني اساسا در وضعيت شكنندهاي قرار دارند. درست است كه بازارهاي بورس در ركورد تاريخي به سر ميبرند، اما قيمت مواد اوليه پايين است. نرخ بهره پايين است. بدهي دولتها، شركتها و مردم بسيار بالاست. بنابراين اگر ترامپ بدون برنامه وارد شود، ميتواند شكنندگي بازارهاي مالي را بهشدت بالا ببرد. در سال ٢٠١٧ شاهد نوسانات قابل توجهي در بازارهاي مالي هستيم كه برخي از اين نوسانات ميتواند براي بازارهاي مالي مسالهساز شود. به عبارت ديگر اگر بپذيريم كه شرايط اقتصاد جهاني شكننده است، بايد آماده باشيم كه يك بحران پولي و بحران بدهيها را ببينيم كه در اين صورت، حضور ترامپ ميتواند اين روند را سرعت ببخشد.
اثر چهارمي كه انتخاب ترامپ ميتواند بر اقتصاد جهان بگذارد، تحركات جديدي است كه در حوزه سياسي كشورهاي مختلف ميگذارد. جناح راست و جناح محافظهكار مدافع ترامپ و سياستهاي اوست؛ اخيرا فعل و انفعالاتي در سياست كشورهاي مختلف اروپايي به وجود آمده و ممكن است در جهت تقويت جناح راست در اروپا- اگر اين جناح سركار بيايد- بعضي كشورها هم مثل انگلستان بخواهند از اتحاديه اروپا بيرون بيايند. اين مساله براي كشورهاي اروپايي مشكل ايجاد كند.
تحليل سازمانهاي مختلف و كارشناسان برجسته بازارهاي مالي در امريكا نشان ميدهد كه انتخاب ترامپ ميتواند ضربه سنگيني به يورو وارد كند، لذا پيشبيني ميشود كه برابري يورو در مقابل دلار در سال ٢٠١٧ به ميزان يك به يك برسد. اين هم يكي از آثاري است كه ميتوان بدان اشاره كرد.
مساله پنجم درگيري ترامپ با سياستهاي پولي توسط فدرال رزرو است. چه در مبارزات انتخاباتي، چه بعد از انتخاب، همواره ترامپ سياستهاي پولي امريكا را بهشدت نقد كرده و زير سوال برده است. ترامپ معتقد است كه سياستهاي پولي غلط بوده و بنابراين افزايش نرخ بهره در دستور كار قرار گرفته است. از آن گذشته تضعيف سياستهاي فدرال رزرو يكي از سياستهاي ترامپ است كه اين مساله ميتواند تاثير بسيار عميقي بر بازارهاي جهاني بگذارد كه اين تحولات يك بحث ديگري ميطلبد.
مورد ششم اينكه، ترامپ اساسا همانند بسياري از دولتهاي راست در اروپا و كشورهاي ديگر بر سياستهاي مالي تكيه دارد تا سياستهاي پولي. بنابراين ما وارد يك حوزهاي از سياستهاي پولي ميشويم كه با كاهش مالياتها و افزايش هزينههاي دولتي همراه است. به همين دليل است كه بازارهاي سرمايه اقبال خوبي به ترامپ داشته و معتقدند در ٧-٨ سال گذشته سياستهاي پولي نتوانسته عملكرد خوبي داشته باشد. شايد تحريك سياستهاي مالي اينبار جواب بدهد.
* در واقع معتقديد كه بازارهاي مالي جهان روي خوشي به انتخاب ترامپ داشتهاند؟
** دقيقا بحث همين نكته است؛ ساختار سياستگذاري امريكا مثل ايران يا مشابه ايران اينگونه نيست كه رييسجمهور راسا هر تصميمي بگيرد. مسيرهاي سياستگذاري براي اجراي يك سياست، مسيرهاي بروكراتيك و طولاني است. بنابراين نميشود پيشبيني كرد آنچه در ذهن ترامپ ميگذرد حتما تحقق پيدا ميكند. در عين حال ترامپ رييسجمهور امريكاست و داراي قدرت مشخصي است؛ ميزان اثرگذاري او هم قابل توجه است. اما نبايد اين ميزان اثرگذاري را قائم به ذات بدانيم. هرچند سنا و كنگره هم راستا با ترامپ هستند و اين مجموعه هماهنگ ميتواند اثر بر اقتصاد امريكا و جهان بگذارد.
* همانطور كه اشاره كرديد، انتخاب ترامپ سبب شد تا همه شاخصهاي بورس كشورهاي آسيايي همان روز سقوط كند، اما در امريكا شاهد افزايش شاخصها بوديم. با اين حال تا انتخاب كابينه و سياستهاي جديد در اقتصاد امريكا، ابهامها ادامه دارد و به نظر ميرسد كه كشورهاي آسيايي از انتخاب ترامپ واهمه دارند. به نظر شما اين ترس ناشي از چيست؟
** اين بحث كه مطرح ميكنيد كه همه شاخصهاي بورس آسيايي به دنبال انتخاب ترامپ سقوط كرد ولي بورس امريكا شاهد افزايش شاخصها بود، احتياج به بررسي دارد. چون با اين صراحتي كه مطرح ميكنید، اتفاق نيفتاده است. روزي كه ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا انتخاب شد، سه شاخص عمده بينالمللي تغيیرات قابل توجهي كردند. اولي يورو بود كه جفت دلار محسوب ميشود. يورو ٩ روز متوالي كاهش داشت. يورو از 1/095 به 1/051 رسيد كه چنين كاهشي سابقه ندارد. افتي كه ٩ روز پشت هم اتفاق افتاد. دليل كاهش يورو اين بود كه بعد از انتخاب ترامپ، دلار امريكا بهشدت تقويت شده و اين موضوع هم به دليل چشمانداز مثبتي بود كه بازارهاي مالي و سهام به حضور ترامپ داشتند. شاخص دومي كه دچار تغيير شد، شاخص SMP بود كه مهمترين شاخص بورس امريكا محسوب ميشود.
در همان فرداي انتخاب ترامپ شاخص بورس از ٢١٦٥ به ٢٠٣٣ سقوط كرد، اما همان روز هم برگشت. بعد از چند روز دوباره به ٢٢٥٠ رسيد. بنابراين شاخص بورس امريكا تنها يك روز سقوط كرد اما مجددا ميزان اعداد از دست رفته بازسازي شد و هماكنون هم رو به افزايش است. شاخص بورس امريكا در حال حاضر به٢٢٥٠ رسيده كه در طول تاريخ امريكا عددي بيسابقه است. اين موضوع نشان ميدهد كه بازار بورس امريكا به ترامپ اعتماد كرده و معتقد است كه ترامپ با سياستهاي متفاوتي واردعرصه سياستگذاري شده و به همين دليل بازار بورس از حضور ترامپ استقبال ميكند. بورس بازان امريكايي معتقدند ترامپ موجب تقويت اقتصاد امريكا ميشود.
سومين متغيري كه مهم است، ايندكس دلار (US dollar index) امريكاست كه بهشدت بالا رفت. اين افزايش ادامه يافت. به طوري كه براي نخستين بار بعد از ١٤ سال شاخص بورس امريكا به بالاي ١٠١ رسيد. اين سه شاخص عمده نشاندهنده جهتگيري خاصي در سياستگذاري جديد امريكاست. در مجموع واكنشها نشان ميدهد، بازار بورس، بازارهاي مالي و فعالان معاملات شاخص بورس امريكا متفقالقول راي مثبت به ترامپ دادند. به طور معمول و از بعد تاريخي، بعد از انتخاب يك رييس جمهور معمولا شاخص افزايش مييابد. اما اگر به سوال شما برگرديم كه چرا شاخصهاي آسيايي سقوط كردند؟ واقعيت آمارها به ما نشان ميدهد كه شاخصهاي آسيايي فقط روز بعد از انتخاب دونالد ترامپ سقوط كردند و بعد از آن عمده آنها افزايش يافتند. اما علت اينكه برخي بورسها همچنان در افت ماندند اين بود كه افزايش دلار موجب تضعف قيمت كالاها ميشود و كشورهاي آسيايي كه صادركننده كالا هستند قاعدتا از افزايش قيمت دلار متضرر ميشوند.
چون صادرات آنها كم ميشود. بنابراين طبيعي بود كه شاخصهاي بورس آنها كاهش يابد. اما جالب بود كه شاخصهاي عمده آسيايي سقوط نكردند. دقيقا اين اتفاق در ايران هم افتاد. در ٩ نوامبر بورس ايران هزار واحد سقوط كرد، اما دو سه روز بعد افت جبران شد. همين اتفاق با مكزيك افتاد. البته بيشترين سقوط را اين كشور به دليل موضعگيري ترامپ به اين كشور داشت. پول رسمي اين كشور يعني پزو حدود ٩ و نيم درصد سقوط كرد. اما اگر مكزيك را هم در نظر نگيريم، مثلا در برزيل هم همين اتفاق افتاد. در مسكو كمي كاهش داشت اما در روزهاي بعد بهشدت افزايش يافت. حتي در عربستان سعودي يك روز هم سقوط نداشت و رو به افزايش بود. در تايوان و هنگهنگ فقط يك روز كاهش اتفاق افتاد. تايلند و هندوستان هم همين شرايط را داشت. بنابراين همه بازارهاي بورس بعد از يك سقوط يكروزه رو به افزايش گذاشتند از جمله بازارهاي آسيايي.
* همانطور كه اشاره كرديد، در ايران هم انتخاب ترامپ سبب شد تا شاخصهاي بورس دستخوش تغيير شود. قيمت دلار در بازار افزايش يافت و شاخص بورس كاهش يافت. خيليها در داخل كشور نميدانستند و هنوز هم نميدانند كه سياستهاي جديد كاخ سفيد چه تاثيري براقتصاد ايران ميگذارد. اگر بورس و بازار را نبض اقتصاد يك كشور ارزيابي كنيم، اين تغييرات در كوتاهمدت چه تاثيري بر اقتصاد ايران ميگذارد؟
** همانطور كه شما اشاره كرديد، شاخص بورس تهران بعد از انتخاب ترامپ دستخوش تغيير شد و بيش از هزار واحد سقوط كرد ولي اين سقوط موقتي بود. در روزهاي بعد شاهد بوديم كه اين كاهش به سرعت جبران شد. حتي شاخص بورس رشد هم داشت. از آن گذشته، دلار هم در داخل افزايش يافت. اما در اين افزايش نميتوان ارتباط مستقيمي بين انتخاب ترامپ و افزايش قيمت دلار در بازار يافت. به اين دليل كه علل رواني موجب افزايش قيمت دلار بود و نه شرايط جهاني. چون از نظر اقتصادي نميتوان رابطهاي بين اين افزايش يافت.
سالهاست سياستهاي مديريتي بانك مركزي اين ارتباط را قطع كرده است. در نتيجه اتفاقي كه در اثر انتخاب ترامپ در اقتصاد ايران افتاد، تقريبا اين بحث جمع شد. اين آثار تقريبا ميرا شده است. از همين رو نميتوان تغييراتي را كه بعدا اتفاق افتاد، به انتخاب ترامپ مربوط كرد. اما ميتوان گفت در ميان مدت و بلندمدت انتخاب ترامپ بر بازار ايران تاثير خواهد داشت. به دليل اينكه بازار سرمايه سياستهاي ترامپ را به عنوان سياستهاي اثر گذار بر ساختار اقتصادي امريكا و جهان ميدانند، بنابراين احتمال بالارفتن و قوي شدن دلار در سال ٢٠١٧ را بسيار بالا ميبينند.
* ريشه چنين تحليلي كجاست؟
** چون بر همه محرز شده كه سياستهاي پولي و كاهش نرخ بهره در اقتصاد امريكا جواب نداده و تمام كاهشهاي نرخ بهره و تزريقهاي پول به اندازه كافي نتوانسته كل اقتصاد امريكا را از بحران خارج كند، در نتيجه طبيعي است كه جامعه امريكا منتظر يك تغيير سياستي است. اين تغيير سياستي را ترامپ با تاكيد بر سياستهاي مالي و دوري جستن از سياستهاي پولي تعقيب ميكند كه مورد استقبال قرار گرفته است. بنابراين اگر آنطور كه دلار قدرت گرفته و با توجه به اينكه اين چشمانداز هم تقويت شده و به بالاترين حد خود در ١٤ سال گذشته رسيده، اگر هم مقداري روند افزايشي داشته باشد، به نظر ميرسد اين روند حفظ خواهد شد. در اين صورت ما شاهد دلار قدرتمند خواهيم بود. بنابراين كالاها قيمت بسيار پايين در سطح جهان خواهند داشت. يعني دقيقا همان اتفاقي كه در سال ٢٠١٦ افتاده، در سال ٢٠١٧ و ٢٠١٨ هم تكرار خواهد شد؛ لذا در سال٢٠١٧ نميتوان منتظر قيمتهاي نفت، فولاد، سنگ آهن يا آلومينيوم در سطح بالايي باشيم.
* اما به نظر ميرسيد كه با افزايش شاخصها، در ساير بازارها هم شاهد افزايش قيمتها باشيم.
** اثر بالا بودن قيمت دلار در سال ٢٠١٧ به طور مشخص روي كالاها قابل پيشبيني است. ميتوان پيشبيني كرد كه نفت و ساير كالاها در حد ٢٠١٦ بماند و همين مساله باعث ميشود كه درآمدهاي نفتي در بودجه سال آينده كم پيشبيني شود. همانطور كه مستحضر هستيد اين درآمد در بودجه سال آينده ايران كم هم پيشبيني شده است؛ ٥٠ دلار به ازاي فروش در هر بشكه كه به نظر من بسيار واقع بينانه انتخاب شده است. البته ميتوان انتظار داشت كه كماكان كسري بودجه داشته باشيم و دولت مجبور باشد كه مجددا هزينههاي عمراني را كاهش دهد. از طرفي براي تامين كسري بودجه مجددا شاهد افزايش نقدينگي خواهيم بود كه اين اتفاق از طريق خلق پول و افزايش نقدينگي يا از طريق حجم پول و ضريب فزاينده پولي صورت ميگيرد.
طبعا نميتوان انتظار داشت تورم يك رقمي بماند. اما انتظار ميرود تورم زير ١٥ درصد در سال ٩٦ داشته باشيم. ازاين نقطه نظر ميتوان حضور ترامپ را موثر دانست. از سوي ديگر به نظر ميرسد ترامپ چالشهاي جديدي را در اقتصاد ايران ايجاد كند كه موجب ميشود اقتصاد ايران تحت تاثير تحولات سياستي اقتصاد امريكا دچار التهابات جديدي شود. از همه مهمتر سال ٢٠١٧ براي اقتصاد امريكا و جهان پيشبيني ميشود سال پرالتهابي خواهد بود. براي ايران كه كشوري است كه به هوشمندي اقتصادي مصلح نيست و قابليت انعطاف در نظام جهاني پايين است، به نظر ميرسد سال بسيار خوبي نباشد. به همين جهت اين مساله كه چه تاثيري بر اقتصاد ايران ميگذارد موضوع مفصلي است كه در زمان كوتاه نميتوان بدان پرداخت.
* يكي از بخشهاي حساس به دنبال انتخاب دونالد ترامپ، توافق برجام است. به نظر شما نوسان در سياستها چقدر ميتواند اقتصاد ايران را دستخوش تغيير كند؟
** اينكه برخورد ترامپ با برجام چگونه است و اين برخورد چه تاثيري بر اقتصاد ايران ميگذارد، مساله بسيار مهمي است. ترديدي نيست كه برخورد دونالد ترامپ با برجام چالشبرانگيز خواهد بود. ولي اساسا نظام حكومتي امريكا با قدرتگيري نظام جمهوري اسلامي ايران توافق ندارد. موافق نيست جمهوري اسلامي ايران در منطقه قدرت بگيرد. بنابراين اين برخوردها ادامه خواهد يافت. زمينههاي فكري اين برخورد در ترامپ و افراد كابينه اوهم هست. افرادي هم كه انتخاب كرده به نظر ميرسد برخوردهايي هم با ايران و سياستهاي ايران خواهند داشت. همانطور كه اخيرا نخست وزير بريتانيا برخورد تندي با ايران داشت، طبيعي است كه امريكا هم با بريتانيا در يك راستاست. پس بايد انتظار برخورد تند از سوي افراد كابينه ترامپ داشت. فشار سياسي بر ايران در سال ٢٠١٧ ادامه دارد. ولي اينكه چه تاثيري بر اقتصاد ايران ميگذارد، به چند مورد اشاره ميكنم:
يكي از موارد بسيار مهم در اين تحولات نوسان بالا در اقتصاد جهاني است. اگر اين نوسان همراه با چالشهاي سياسي باشد اين نوسان به اقتصاد ايران هم رسوخ خواهد كرد و بنابراين سال ٢٠١٧ را سالي پرنوسان خواهيم ديد.
همانطور كه در ابتداي ٢٠١٦ سال با نوسان اقتصادي ارزيابي كردم و همين اتفاق هم افتاد. در ٦ ماه دوم سال نوسان قابل توجه رخ داد. در سال ٢٠١٧ كه سال ٩٦ شمسي را هم در دل دارد، تغييرات متغيرهاي اقتصادي از نوسان بالايي برخوردار خواهد بود. نتيجه اين ميشود كه هرزمان نوسان قابل توجهي در اقتصاد به وجود آيد، فعاليتهاي سوداگري در اقتصاد ايران افزايش خواهد يافت. مثلا بازار پول، سكه و ارز دچار التهاب ميشود و اين نوسان بالا شرايط خوبي براي ورود سوداگران به عرصه اقتصاد ايران دارد.
* يعني افزايش قيمت دلار چندان تحت تاثير تحولات جهاني نيست؟
** پيشبينيها از قيمت بالا براي دلار و طلا حكايت ميكند. به دليل بالابودن نوسانها ورود سوداگران به عرصه اقتصاد بسيار بالاست. بنابراين اقتصاد ايران به دو بخش تقسيم ميشود، يك بخش واقعي است كه در اين بخش كالاها خريد و فروش شده و نياز مردم در اين بخش تامين ميشود. پيشبينيها حكايت از آن دارد كه اين بازار تغيير چنداني نميكند. ديگري بخش سوداگري است. در بخش واقعي اقتصاد ما رشدي بالاتر از سال ٩٥ نخواهيم داشت. بخش دوم اقتصاد، اقتصادي است كه به دور از نيازهاي واقعي كشور است و به نظر ميرسد اين بخش توسعه مييابد. از آن سو بخش واقعي افزايش ندارد و سوداگري بيشتر ميشود، نتيجه اين ميشود كه قيمت كالاها افزايش قابل توجهي نخواهدداشت و فقط كالاهايي كه موضوع فعاليتهاي سوداگري است افزايش مييابد كه همان طلا و دلار خواهد بود. از سوي ديگر موضوع اين تغيير سياستهايي است كه اشاره شد. پيشبيني ميشود باقيمانده تحريمهاي هستهاي كه در برنامه توافق هستهاي نبود، اعمال شود. مجموعه اين تحولات شناور كردن نرخ ارز را به تعويق مياندازد.
* با اين حساب به نظر ميرسد در سياستهاي پولي و اصلاحاتي كه دولت مد نظر دارد، شاهد تاخير خواهيم بود.
** به نظرمن در سال ٩٦ سياست تك نرخي كردن ارز اتفاق نخواهد افتاد. در سال آينده بانك مركزي براي اينكه جلوي اين نوسانات را بگيرد، مجبور است كه در بازار دخالت كند. به طوري كه نرخ ارز را در محدوده مشخصي نگه دارد. بنابراين پيشبيني ميشود كه در سال ٩٦، دوگانگي در نرخ ارز پديد آيد و بازار موازي به موازات اين بازار شكل بگيرد. چون دولت و بانك مركزي شهامت اينكه اثرات اين يكسانسازي را بر اقتصاد ببيند، نخواهد داشت كه اين موضوع هم از احتياطهاي سالهاي گذشته بانك مركزي نشات ميگيرد؛ لذا فضا براي اصلاحات بنيادين وجود ندارد.
سال آينده در عين حال كه افزايش قيمت دلار را ميبينيم شاهد نوسان در ارز شناور مديريت شده خواهيم بود. مورد بعدي در حوزه اقتصاد سياسي است. به دليل اينكه يكسري مسائل در كشور حل نشده و تضادهاي سياسي در كشور اتفاق ميافتد، لذا آنطور كه بايد و شايد سياستهاي اقتصادي هماهنگ با سياستهاي بيرون از دولت نيست چون اين تضادها با سياستهاي خارج از كشور متضاد است، قاعدتا بخشي به خارج از كشور منتقل شده و اين گرايشهاي سياسي راديكال تضادها را به منطقه انتقال خواهند داد. در نتيجه تنش ايران با منطقه و فشارهاي منطقه خليج فارس رو به افزايش ميگذارد. در هرحال مديريت شرايط اقتصادي حساس است و لازم است كه تمهيدات اساسي براي رويارويي با اقتصاد سال ٩٦ ديده و سياستهاي معقولي در اين ارتباط اتخاذ شود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=63033
ش.د9502896