در نهم دی ماه مدیریت بحران با خواست جامعه و مشارکت و همکاری طیفهای گسترده جامعه و گروههای اجتماعی برای گذار از سه مقوله بحران، آشوب و فتنه صورت گرفت.
حرکت خودجوش مردم ایران در 9دی سال 88 از نظر اساتید و محققین جامعه شناسی جایگاه ویژه ای دارد و توانایی نظام جمهوری اسلامی ایران در پایان بخشیدن به فتنه 88 را ناشی از قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و پیوند عمیق مردم و مسئولان می دانند. در این راستا گفتگویی انجام شده است با دکتر ابراهیم متقی استاد تمام علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که در ادامه می آید.
آقای دکتر ، در خصوص شکلگیری حماسه 9 دی عدهای میگویند در 9 دی فقط طرفداران جریان اصولگرایی حضور داشتند و یا عدهای معتقدند نیروهای حکومتی اعم از نظامیان، کارمندان و ... 9 دی را به وجود آوردند، به نظر چه طیف و سلیقههای اجتماعی در آن نقش آفرینی کردند؟
برای پاسخ به این سؤال و شبهه باید ابتدا حوادث و اتفاقات قبل از 9 دی را مرور بکنیم و سپس به ویژگیهای این حرکت بپردازیم. واقعیت مسئله این است که بعد از انتخابات ما ابتدا شاهد حضور عدهای از معترضین مردمی به نتایج انتخابات بودیم منتها این افراد صرفاً معترض بودند نه آشوبگر، به همین خاطر با اطلاع رسانی جوانب مختلف موضوع و از بین بردن شبهات و سؤالات عمومی توسط حکومت و افراد دارای پایگاه اجتماعی و اعلام رسمی حکومت مبنی بر بازشماری بخشی از آرا و دعوت از کاندیداهای معترض برای پیگیری خواستههایشان از طرق قانونی و عدم پذیرش این خواسته از سوی دو کاندیدای معترض و به نوبه آن گسترش ابعاد اعتراضی از راهپیماییهای آرام به سمت آشوب و درگیری، ما شاهد آن هستیم که مردم مسیر خود را از آشوب گران جدا میکنند و متوجه فریب و حقه بازی فتنهگران میشوند و حتی خواستههایشان را در قالب تجمعات آرام نیز دنبال نمیکنند. این رفتار اجتماعی در کنار نگاه حکیمانه و صبور حکومت، اقشار مختلف جامعه را در نهایت به حرکت گسترده و فراگیر مردمی در 9 دی سوق داد.
حماسه 9 دی چند ویژگی بارز داشت که این ویژگیها در شکلگیری این حماسه نقش اساسی داشتند.
یکی از ویژگیهای اصلی 9 دی این بود که مدیریت بحران توسط رفتار اجتماعی در قالب انگاره های دینی و فضای محرم حاصل شد. یعنی نه احتیاجی به شلیک بود و نه احتیاجی به رویاویی پرشدت. وقتی حکومتی از بدنه اجتماعی و عناصر وحدت بخش میان خود و ملت تهی باشد برای مدیریت بحرانها از ابزار نظامی بهره میگیرد. در حالی که حکومت اسلامی ایران در مقابل همین نوع رفتار در حکومت رژیم سابق ایستاد و به پیروزی رسید و در نگاه مردم زاویه گرفته و تهی از این رویکرد ظلم ستیزی نشده است. لذا الگوی کنش انقلاب اسلامی بر خلاف کنش مدرنیته، برآمده از کنش پست مدرن است که در آن ایدئولوژی اجتماعی و الله اکبر در برابر شلیک نظامی قرار میگیرد. به همین علت است که در ایام فتنه ما نمیبینیم نظام به نیروهای نظامی دستور شلیک و یا اقدام قهرآمیز بدهد حتی در مقاطعی شاهدیم علیرغم شلیک برخی افراد مسلح در فتنه، نظام مقابله به مثل نمیکند و به سمت آنها شلیک نمیکند. این نهایت پایبندی به مبانیای بود که نظام به واسطه آنها به وجود آمده بود و مردم این رفتار نظام را در این دوره رصد میکردند و تحلیلهایشان از این که برای حفظ نظام و جلوگیری از دستبرد به این دستاورد تاریخی باید اقدام جدی انجام داد، روز به روز قوت میگرفت.
پس ویژگی دوم 9 دی این بود که مدیریت بحران با خواست جامعه و مشارکت و همکاری طیفهای گسترده جامعه و گروههای اجتماعی برای گذار از سه مقوله بحران، آشوب و فتنه حاصل شد.
جامعه به این علت بسیج شدند که گروههای سیاسی و اجتماعی به هیچ وجه تمایلی به گسترش بحران نداشتند و اگر بخواهیم 9 دی را بر اساس قالبهای جامعه شناختی تبیین کنیم باید بگوییم که جامعه جلوتر از نیروی انتظامی و سپاه ایفای نقش کرد. سوالی که پیش میآید این است که جامعه در چه قالبی ایفای نقش کرد؟ جامعه در قالب برگشت همبستگی ایفای نقش کرد. مشاهده رفتار حکومت در قبال معترضین، کاندیداهای معترض و آشوبگران و مشاهده صعه صدر بالای نظام در کنار چتر اطلاعاتی قوی و مدیریت و کنترل آشوبها، بسیج اجتماعی آرامی در جامعه شکل داد و نیروهایی با سلیقههای مختلف را در حماسه 9 دی جمع کرد. بنابراین در 9 دی حتی کسانی حضور داشتند که شاید منتقد به برخی اقدامات و مدیریتها در کشور بودند، اما همه این افراد با سلیقههای مختلف آمدند چون به این تصمیم رسیده بودند که بقای آنان و تحقق خواستههایشان تنها با حمایت از نظام سیاسی امکانپذیر خواهد بود. پس حوادث فتنه 88 منجر به همبستگی اجتماعی با هدف حفظ نظام در روز 9 دی شد.
ویژگی سوم 9 دی این است که در این روز یکپارچگی نظام و جامعه حاصل شد و حتی بحث ها فراتر از سلیقهها مطرح بود و هیچ کسی نمیتوانست بگوید که انقلاب مربوط به من یا مجموعه دیگر است. در 9 دی همبستگی ماهیت ارگانیک داشت،یعنی خواستههای مردمی علاوه بر تمرکز بر روی یک هدف که آن حفظ و تقویت نظام بود، خواستههایی درونی شده بود و هیجانی نبود، مبتنی بر اجبار هم نبود. مردم حضور یافته در حماسه 9 دی به گروههای سیاسی و نتایج انتخابات کاری نداشتند، برای دفاع از عقیده این جناح یا آن جناح، این دسته یا آن دسته، این حزب یا آن حزب در 9 دی جمع نشدند بلکه مردم بنا به خواسته دلشان و تسکین وجدانشان آمدند.
مردم 8 ماه صبر کردند تا شاید اختلافهای درون حکومتی ختم به خیر شود ولی زمانی که مطلع شدند مسئله نه انتخابات است، نه نتیجه انتخابات و نه تعداد آراء، بلکه مسئله مربوط به نظام سیاسی است و هدف از بین بردن آن، وظیفه شرعی خود دیدند به دفاع از مظلوم واقعی که همان نظام اسلامی بود بشتابند.
نقش گروههای مختلف اجتماعی در دوران فتنه و بعد از آن، در به وجود آمدن تنش و درگیری در درون نظام را چگونه تحلیل میکنید؟
نیروهای اجتماعی در ایران ماهیت یکپارچهای با نظام سیاسی دارند اما تمایل چندانی به احزاب و گروههایی که حوزه قدرتشان گسترش پیدا کند و منجر به یک دستی شود، ندارند، نگاه مقام معظم رهبری هم مبتنی بر این است که جامعه و نخبگان باید روح انقلابی خود را حفظ کنند. بنابراین تقسیمبندی اصولگرا، اصلاح طلب کارکرد خودش را از دست داده است. سخنان مقام معظم رهبری در 14 خرداد 1394 در حرم حضرت امام (ره) تأکید بر تحول بر شکلبندیهای اجتماعی ایران دارد. بنابراین ممکن است افرادی در درون اصولگرایان باشند که فاقد رویکرد انقلابی باشند و یا افرادی در درون اصلاحطلبان باشند که دارای رویکرد انقلابی هستند. رویکرد انقلابی عناصر خاص خودش را دارد. محوریت رویکرد انقلابی مبتنی بر تفکر نظامگراست، یعنی این که اعتقاد به نظام وجود داشته باشد. نکته دوم، مسئله مربوط به ساختار است. چون هر نظام دارای شکلبندی خاصی از قدرت و الگوی رفتاری است؛ به این ترتیب میشود نتیجه گرفت که دغدغه آینده نظام سیاسی باید این باشد که چگونه میتواند تفکر انقلابی را در حوزه سبک زندگی، سیاست خارجی، روابط اجتماعی و سیاست داخلی تقویت کند.
تحولات شکل یافته در سال 88، یعنی فتنه و حماسه 9 دی، در نهایت چه وضعیتی برای نیروهای اجتماعی در داخل کشور به وجود آورد؟
سال 88 و به ویژه حضور اجتماعی در 9 دی زمینههای لازم برای شکلگیری همبستگی اجتماعی با نظام را بوجود آورد اما وضعیت فعلی مبتنی بر انتظارات کم شدت جامعهای است. یعنی جامعه انتظارات سیاسی نهفته ندارد. جامعه انتظارات اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی دارد. همان انتظاراتی که جامعه دارد، رهبری هم دارد. یعنی جامعه میخواهد وضع اقتصادیش بهتر شود، رهبری هم میگوید همه مسئولین باید تلاششان را برای بهبود وضع اقصادی انجام دهند. جامعه میگویند توافق هستهای انجام شد چرا تحریمها برداشته نشد، مطالبه رهبری هم همین است. جامعه میگوید چرا این فساد و ارتشاء و اینها ادامه دارد، رهبری به مسئولین میگوید چرا شما مقابله مؤثر با این اقدامات انجام نمیدهید. بنابراین مطالبه جامعه و رهبری اینجا با هم یکپارچه است، و در چنین فضایی طبعاً باید حوزه اجرایی و بروکراتیک پاسخگوی انتظارات هم جامعه و هم رهبری باشد.