بسماللهالرحمنالرحیم
گناویوویچ کارلوف سفیر روسیه در ترکیه توسط مولودمرت آلتینتاش عضو 22 ساله نیروهای ویژه ضد شورش پلیس ترکیه هدف گلوله قرار گرفت و در جا کشته شد. اگرچه مقامات رسمی ترکیه درباره خاستگاه، عقاید و منشاء اصلی آمریت این قتل تروریستی اطلاعات معتبر و قابل ذکری منتشر نکردهاند ولی گمانه زنیها در این باره هرچه باشد، در این نکته مطلقاً تردیدی نیست که اردوغان در آستین خود مار پرورانده است.
آیا قاتل سفیر روسیه مطابق ادعای دولت و مقامات رسمی ترکیه به طیف مخالفین یعنی فتحالله گولن تعلق دارد؟ اگر این چنین باشد، اردوغان و دستیارانش پس از اجرای آن پاکسازی عظیم و آن همه بگیر و ببندهای پردامنه، هنوز هم در میان جامعه و بویژه در سطح نیروهای ویژه امنیتی و گردانهای ضدشورش، دشمنانی دارند که میتوانند همه جا بازی را به زیان وی و سیاستهایش به کلی دگرگون کنند. این، بدترین اعترافی است که میتواند ثابت کند اردوغان در زورقی شکسته و بیهیچ اختیاری در تلاطم امواج حوادث به سرنوشتی غیرمنتظره محکوم است.
جایگاه و موقعیت قاتل بسیار مهم و حیاتی است. در واقع پلیس مسئول امنیت که باید بتوانند امنیت جامعه ملتهب ترکیه را درگیرودار حوادث پرشتاب داخلی و محیط پیرامونی حفظ و تقویت کند، خود باعث ناامنی، بیثباتی و رسوائی شده است.
بدین ترتیب ترکیه نه تنها برای ساکنان و افراد عادی جامعه بلکه حتی برای دیپلماتها و مقامات بلندپایه هم ناامن است. تصادفی نیست که بسیاری از سفارتخانهها و مراکز عمده خارجی در ترکیه به دنبال این حادثه دفاتر و مراکز خود را تعطیل کرده و به اتباع خود هشدار دادهاند که تا اطلاع ثانوی از محل زندگی خود خارج نشوند.
اردوغان و دستیارانش خواسته یا ناخواسته، ترکیه را به جولانگاه تروریستها تبدیل کردهاند. و امروز شاید هیچکس در ترکیه احساس امنیت نکند، به ویژه آنکه قاتل سفیر روسیه جزو نیروهای شاخصی بوده که با اردوغان هم عکس یادگاری دارد و قاعدتاً چهره ناشناختهای درون صفوف نیروهای ویژه نبوده است. ضارب در هنگام حادثه در نهایت آرامش مرتکب قتل سفیر روسیه شده و سپس در محل قتل، به اظهارات تهدیدآمیز علیه روسیه به نشانه انتقام حلب پرداخته است. پیداست که وی عضوی از یک تیم همراه بوده و به تنهائی عمل نکرده است. طبعاً سئوال جدی به قتل مشکوک وی مربوط میشود که چرا علیرغم آنکه دیگر تیری برای شلیک نداشته، هدف قرار گرفته است؟ روشن است که بازجوئی و محاکمه وی میتوانست از بسیاری از مسائل پشت پرده، رفع ابهام کند.
آیا وی ماموریتی از جانب حکومت اردوغان و یا یک سازمان جاسوسی خارجی همچون موساد نداشته؟ حذف مشکوک وی این احتمال را تقویت میکند. لکن باید پرسید که چرا باید اردوغان از سقوط تروریستها و آزادی حلب خشمگین باشد؟
وی بارها رسماً اعلام کرده بود به حلب و سرنوشت تروریستهای محاصره شده در حلب کاری ندارد و فقط به عملیات سپر فرات میاندیشد. اگر اردوغان شکست تروریستها را به منزله شکست خود میداند، قتل سفیر روسیه، تکمیل شکستهای ترکیه است نه انتقام آن. به علاوه اگر هیچ دلیلی برای اثبات همدستی ترکیه با تروریستها وجود نداشت، همین حادثه با جزئیاتش برای اثبات همدستی اردوغان با تروریستهای ناکام در حلب کافیست.
اگر اردوغان در شعارها و ژست ضد تروریستی در سوریه صادق میبود، این روزها به خاطر شکست تروریستها در حلب و سقوط آنها باید جشن میگرفت و در شادی مردم سوریه شریک میشد.
موضوع مهم تر، پیامها و پیامد این حادثه تروریستی در یک فضای رسمی در عمق خاک ترکیه است که اوج ناامنی در میان حلقههای امنیتی را ثابت میکند و اوج بیاعتمادی به شبکههای امنیتی ترکیه را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که آنها خود عامل ناامنی و بیثباتی محسوب میشوند.
اینکه چنین حادثه غیرمنتظرهای تاثیراتی بر روند تحولات منطقه داشته باشد، چندان دور از ذهن نیست. به عکس آنچه در مخیله طراحان این قتل تروریستی میگذرد، قطعاً حادثه اخیر، مسکو را نه تنها از ادامه نقش آفرینی در سوریه منصرف نمیکند بلکه بر شدت و دامنه حضور و نقش نظامی مستقیم روسیه میافزاید و حتی به آن دامن میزند. علاوه بر این همزمانی مواضع غرب علیه مسکو و حادثه اخیر نشانگر نوعی همسوئی قاتل و سیاستهای غرب علیه روسیه است که پیام خاص خود را دارد. ادامه حضور مسکو در تحولات سوریه از این پس جنبه حیثیتی به خود میگیرد و کاملاً بعید است کرملین از این نکته غافل شود که حتی کوچکترین عقب نشینی و نرمشی میتواند عرصه را بر آنها تنگتر کند و به محور غربی – عبری – عربی فرصت و انگیزه برخورد جدیتری را بدهد.
بازتاب فوری این حادثه در صحنه مناسبات روسیه – ترکیه هرچه باشد، روسیه از این پس در روابطش با ترکیه تجدیدنظر جدی خواهد کرد و قطعاً مایل نیست به اردوغان برای وارد کردن «ضربه سوم» فرصت دهد.
http://www.jomhourieslami.com/index.php?year=1395
ش.د9503101