(روزنامه رسالت ـ 1394/11/21 ـ شماره 8597 ـ صفحه 1)
سالگرد انقلاب اسلامي، با حال و هواي انتخابات ...
و چنين تقارني، اصولاً بايد اتفاق خوبي باشد و هست؛ چرا که انتخابات نوعي "نفس تازه کردن" انقلاب است، ولي ... ولي، رقابتهاي انتخاباتي طي دورههاي اخير، رنگ "سياه نمايي" به خود گرفته است، چرا که نخبگان سياسي اصولاً پذيرفتهاند که انتقاد سکه رايج روزگار است و گمان ميبرند که منتقدان توان بيشتري در جلب آراي مردم دارند. امور دنيا به واسطه انقلابهاي متوالي و عظيم ارتباطات که از دهه 1940 مدام و مکرر از دست سياستمداران و حتي دانشمندان در ميرود و مسائلي پيش ميآيد که هيچ راهحلي براي آنها در دست نيست. از اين قرار و از آنجا که سياست مانند علم و فلسفه و هنر و ادبيات و ... مشغول سرگيجه در مقابل اين تحولات بنيانکن و پياپي است، عدهاي به اين نتيجه رسيدهاند که در سياست نميتوان سخن مثبتي گفت و مدام بايد انتقاد کرد تا مردم چيزي از نارساييهاي ناشي از سرگيجهها را به نام منتقد ننويسند و باور من اين است که اين طرز فکر از يک ديد وسيعتر اشتباه است و مطابق حديث شريف، چيزي جز "نفاق" نيست.
بله؛ اين روزها، کساني مانند او که خود زماني در خطبههاي نماز جمعه، مکانيسم شوراي نگهبان را بهترين مکانيسم ممکن ميدانست، به بهانههاي واهي و غير اصولي، همان مکانيسم را با بدترين الفاظ بدنما جلوه ميدهند و از اين طريق ميخواهند به رايدهندگان بباورانند که پس از نسخه 2005، نسخه 2016 از آنان برآمده است و سخنان بسيار جديدي دارند. اين دست افراد، باور دارند که نگاه منفي بيشتر جلب اعتماد ميکند، ولي از يک ديد وسيعتر اشتباه ميکنند. واقعيت آن است که کم کم گوش مردم از انتقاد پر ميشود و ديگر چيزي جز سخن مثبت و پرمغز خريدار ندارد.
البته، شايد منتقدان، نسبت به مدافعان بلاوجه سياستهاي موجود، خوش آب و رنگتر به نظر برسند، ولي، تنها کساني قادر به رقم زدن تحول اجتماعي معنادار خواهند بود که طرح روشني براي آيندهاي روشنتر داشته باشند.
طرح روشني براي آيندهاي روشنتر ...
اين، روح و ادب مؤدب انقلاب اسلامي است؛ اينکه سياستمدار مسلمان، به اتکاي بينش اسلامي، به جاي مشوش و مفتون ساختن فضاي تصميمگيري مردم، خلق را به پيام صريح دين فرابخواند. اگر اهل اجتهاد است، عماروار بگويد و اگر اهل اجتهاد نيست، اهل تبعيت باشد که اين، مسير نزديکتر به تقواست.
ارائه يک طرح روشن، به جاي تشويش و مفتون ساختن فضاي فکري مردم، روح و ادب متعالي انقلاب اسلامي است و من اميد دارم که تقارن سالگرد انقلاب اسلامي با حال و هواي انتخابات، اين ادب و نزاکت انقلابي را بين ما تقويت کند. من اميد دارم تا همه با باز خواندن پيام انقلاب اسلامي، مسيرهايي مثبت براي پيشرفت اين پيامها در دوره سياسي آينده بگشايند. اين مؤدب بودن، آرامش و همدلي و همزباني بيشتري براي ما به ارمغان خواهد آورد.
اينچنين، تقارن زمينههاي انتخابات و سالگشت انقلاب، به مفهوم نفس تازه کردن "آداب اسلامي انقلاب 1357" خواهد بود.
برهان
گام 1. ضرورت مکتبي بودن سياست
سياست در تفکر انقلاب اسلامي از اصول اعتقادي آن سرچشمه ميگيرد، و با نفاق ضروري فرض شده در سياست مدرن سازگار نيست. نميشود با اظهار نظرهاي ظريف، خود را از اين سمت سياست به آن سمت سياست کشاند و ميان جناحهاي سياسي در نوسان بود، و خود را در چارچوب مکتبي انقلاب اسلامي تعريف کرد. يک روز اصولگرا، يک روز اصلاحطلب، يک روز ولايت گرا و يک روز فاميل گرا، يکي روز اهل بيتي فاطمي بود و يک روز اهل بيتي ابوبکري ...؛ نه، اين رنگ به رنگ شدن بر وفق وزش باد سياست، خلاف آداب مکتبي انقلاب اسلامي است، و نحوي "نفاق" محسوب ميشود.
بر مبناي آداب انقلاب اسلامي، سياست و تدبير يک مجموعه انساني، در راستاي اصول جهانشمول مديريت جهان خلقت ترسيم ميشود. با اين ويژگي، سياست، بيش از يک تکنيک مبارزه انتخاباتي، به عنوان يک بينش مطرح است. بر اساس اين بينش، سياستمدار، عضوي از اعضاي نظام خلقت حق است، و بايد همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانين تکويني آن حرکت کند، زيرا، کمال مجموعه تشکيلاتي که به وي سپرده شده، در جهت نظم کلي جهان و براي پيشبرد فعاليتهاي بشري به منظور دستيابي به آرمانهاست. کمال سياستمدار مسلمان در آن است که تشريع خود را در راستاي تکوين الهي قرار دهد، و غير اين، "انحراف" است. و اگر از من بپرسيد که چه بايد کرد که به اين انحراف دچار نشد، پاسخ خواهم گفت که شناخت حرکات و فعاليتهاي هستي، تدبيري براي "مبادي آداب بودن" محسوب ميشود.
گام 2. يک سطح عميقتر ...
يکي از دلايل فقدان نگاه مکتبي به سياست، ابن الوقت بودن و مصلحتجو شدن مفرط است. بگذار اين انتخابات را بگذرانيم؛ بعداً به راه بر ميگرديم. بگذار امروز بگوييم که ما ورژن 2005 يا 2016 هستيم، فردا عيناً به همان سياستهاي تعديل برميگرديم که گفتيم "گذشت". اينها پس از سالها، به ديد مثبت مردم به سياست هم آسيب ميزنند؛ آيا کساني که چنين "سياستبازي" ميکنند، براي يک مقصد الهي ميکوشند يا زد و بند ميکنند و به يکديگر نان قرض ميدهند.
از با اهميتترين مباني "آداب" انقلاب اسلامي، استواري بر يک ديد بلند مدت به کمک پايبندي به اصول است، تا از اين طريق، سياستمدار بتواند هم ديد آيندهنگرانه و بلند و مثبتي به مردم ببخشد، و هم آنها را براي اقدامات تاريخي آماده کند. براي ايجاد حيات درازمدت و ترسيم افق برنامهها، فعاليتها و منابع، لازم است تا اطمينان به اصول را در سرتاسر جامعه گسترد. بايد، مدام، اصول تبيين شوند، و بر مبناي آنها به آينده نور تابانده شود.
از اين رو، مدلسازي متکي بر اصول ضرورت مييابد تا گامهاي آينده، با قلبي مشحون از دلگرمي معلوم و پيموده شوند. شناخت محيط آتي و عوامل مؤثر بر آن و يافتن موقعيتها و فرصتها، در کنار الزامات، امکان تخصيص بهينه منابع و بسط و بهرهبرداري از آنها را با تبديل نقاط ضعف به قوت فراهم مينمايد، و توليد اين متاع فکري براي جامعه، وظيفه و تکليف سياستمدار انقلابي و مکتبي است.
بر مبناي اصول مکتبي انقلاب اسلامي که بر اصل ولايت و حجت الهي استوار است، دستگاه سياسي پيرو ولايت حق موجب خواهد شد تا با به وجود آمدن "سکينه" يا دلگرمي، شرايط دروني اجتماع به گونهاي مساعد گردد تا مردم در سطوح مختلف، بتوانند به اثربخش بودن پيشبينيها و سنجش نتايج باور داشته باشند، به فهم و تفسير پيشبيني و آيندهنگري فعاليتها بپردازند، برنامهريزي کنند، و به تعالي و يک زندگي پر معنا توأم با ايثار و ازخودگذشتگي دست يابند.
گام 3. يک سطح عميقتر ...
مراعات اصول و سنتهاي الهي و ملحوظ نمودن آنها در تدبير و اميدهاي مقطعي، سهم مهمي در استمرار ديدگاه مثبت در ميان مردم دارد. فايده اصولگرا بودن نه فقط آن است که روندهاي فعلي به درستي درک ميشوند، بلکه سکينه و اميد و دلگرمي و اطمينان در مورد فرجام امور هم به ارمغان ميآيد، و اگر دلگرمي حاصل آمد، اقدامات ملت در يک جهت الهي همافزا ميشوند و نتايج بزرگ به دست خواهد آمد.
آيندهنگري هم بر سنتها و اصول استوار است، و پايبندي به اصول، مستلزم آگاهي و درک در دين، صبر و پايداري در مقابل حوادث و مصائب، و اندازهگيري و برنامه داشتن است. در اين راستا، سياست و کياست و زيرکي ملازم با آن، ابداً به معناي نفاق ظريف نيست، بلکه به معناي تندذهني و سرعت انتقال در تشخيص اصول، صحت و استمرار در صبر، و دقت و سرعت در اندازهگيري و برنامهريزي است.
آنچه امروز، و در آستانه انتخابات، ميتواند به آداب اسلامي انقلاب لطمه وارد کند، اين است که گروهي سياست را به نفاق، کياست و زيرکي را به ماکياولمآبي و اصولگريزي و نان به نرخ روز خوردن تعبير کنند، و اگر اين نباشد، آن گاه است که مردم بر مبناي صداقت در قول حکمرانان، و پايبندي آنها به اصول، به نحوي همراهي خواهند کرد، که اميد و دلگرمي به آينده، به رغم مضايقي که ممکن است پديد آيد، پاينده بماند. اين آداب را امروز، بيش از هر چهره ديگر، آيت آ... سيد علي حسيني خامنهاي، مقام معظم رهبري از خود نشان ميدهند، و مردم به دلخوشي روحيه اين شخص است که مستحکم در صحنه هستند و ماندهاند. اميد که اين روحيه در همه سياستمداران کشور، و بويژه کساني که به واسطه قدمت در انقلاب، توقع بيشتري از آنان هست پديد آيد (توأم با اقتباسهاي آزاد از محمد رضا حميدي زاده).
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=223145
ش.د9405958