یادداشت: این
روزها سوءاستفاده از عواطف و احساسات، ایجاد رعب و ترس، القای حس ناامنی،
بزرگنمایی فسادهای اقتصادی، امنیتیسازی فضا و هزار و یک موضوع دیگر با
ابزار رسانه و بازی با خبرها و کلامها با توجه به چتر گسترده رسانهها و
فضای مجازی به راحتی امکانپذیر و رایج شده است تا جایی که حتی رئیس دستگاه
قضا در آخرین نشست مسئولان قضایی کشور اعلام میکند: «ما نباید به کسانی
که گمان میکنند، با فشار رسانهای میتوانند منویات خود را اعمال کنند
مجالی بدهیم. گاهی تصور میکنند که با فضاسازی گسترده و وسیع میتوانند در
روند رسیدگیهای قضایی و یا اجرای حکم تأثیر بگذارند؛ در حالی که چنین
اقداماتی نه وجهه قانونی دارد و نه در مسیر رسیدگی نیز تأثیری خواهد داشت.»
اگرچه این گفته آیتالله آملیلاریجانی از عزم دستگاه قضا خبر میدهد که
در خور تقدیر است؛ اما واقعیت آن است که نمیتوان تأثیر منفی فضاسازیهای
مختلفی را که به ویژه در هفتههای اخیر شبکهها و کانالهای خاص ایجاد
کردهاند، انکار کرد و در فکر پادزهر این فضاسازیها نبود!
کوتاهترین و
نزدیکترین راه برای به دست آوردن چنین پادزهری، توجه ویژه به ابزار رسانه
و تغییر سیاستهای رسانهای موجود است، اکنون دیگر نمیتوان با همان
سیاستهایی که در دهههای قبل بر فضای رسانهای کشور حاکم بود، کار
رسانهای مؤثری انجام داد؛ امروز نیازمند رسانههای چابک، شفاف و صریحی
هستیم که جنجالسازیها و شبههافکنیها را رصد و تبیین کند؛ اتفاقی که
خوشبختانه در برخی از شبکههای سیما، به ویژه شبکه افق نمونههایی از آن به
چشم میآید؛ مانند آنچه در برنامه «جهان آرا» درباره عملکرد شبکه
«بیبیسی فارسی» در مواجهه با فوت آقای هاشمیرفسنجانی صورت پذیرفت؛
نمونه امیدوارکنندهای که البته برای تبدیل شدن به گفتمان غالب رسانه ملی
راهی طولانی در پیش دارد.