(روزنامه اطلاعات ـ 1395/11/11 ـ شماره 26645 ـ صفحه 12)
** سفرهاي خارجي رؤساي جمهوري به طور کلي داراي زمينهها ، اصول و فرآيند خاصي است. در مورد سفرهايي که دولت يازدهم در سطح رئيس کشور انجام مي دهد، در عرف ديپلماتيک، بعد از اينکه همه کارهاي ديگر هموار و دستور کارها آماده و زمينههاي اجراي آن ايجاد شد، سفر رئيس جمهوري انجام مي شود.آمار سفرهاي رئيس جمهوري در حوزه آسيا و اقيانوسيه و مشترک المنافع آمار بسيار جالب توجهي است. آقاي روحاني در ابتداي دولت يازدهم سفرشان را از بيشک با شرکت در اجلاس سران سازمان همکاريهاي شانگهاي آغاز کردند و آخرين سفرشان هم به بيشکک بود. تا به امروز 20 سفر انجام شده است. سفرهاي اين حوزه از جمله علت انجام و محتوي آنها همگي مشخص است .در حوزههاي ديگر ( اروپا و آمريکا) هم حدود 10 سفر انجام شده که چهار تا از آنها به نيويورک و دو سفر به اروپا و يک سفر نيز به آمريکاي لاتين و سفر براي شرکت در مجمع داووس در سوئيس بوده است. مي توان گفت بعد از انقلاب در هر مقطعي يک شرايطي براي سفرها وجود داشته است و در قالب و فرمهاي متفاوتي تنظيم شده اند. اگر اين 11 دولت را مقايسه کنيم شايد هم از ابعاد مختلف آماري و تعداد سفرها و محتواي آنها تفاوتهاي زيادي وجود داشته و البته نزديکي و شباهتهايي هم وجود دارد.
* دوره روحاني را با چه دوره اي در گذشته مي توان مقايسه کرد؟
** اگر بخواهيم دوره اول جناب آقاي روحاني را با دولتهاي گذشته مقايسه کنيم شباهت زيادي با دولت اول مرحومهاشمي رفسنجاني دارد (اين مصاحبه قبل از درگذشت آيت اللههاشمي رفسنجاني انجام شده است) که کشور به گونهاي با يک خسارت زياد از جنگ بيرون آمده و روند سازندگي شروع شده بود. در دوره جنگ هم البته سفرهايي انجام مي گرفت، ليکن در راستاي اهداف جنگ بود، ولي سفرهاي بعد از آن در راستاي سازندگي شکل گرفت. آمار و محتواي اين دوره را اگر با 8 سال پيش از آن مقايسه کنيد، شرايط آمار و اعداد و محتواي سفرها گويا است. در حال حاضر هم بر روي ميز من 3 سفر ديگر جناب آقاي روحاني به منطقه در دست بررسي است که براي اواخر امسال پيشبيني شده است . لذا ذکر اين نکته مهم خواهد بود که در اين دولت به شکل شديدي افراط براي سفر وجود ندارد. بعضي سفرهاي پيشنهادي حتي رد شده و جناب آقاي روحاني تمايل نداشتهاند تا انجام شود. سفر ايشان به مسکو نيز در دست بررسي است که در چه زماني انجام شود. در اين دوره همچنين جناب آقاي ظريف سفرهاي زيادي داشته است و ايشان نيز بعضي از سفرها را رد و به زمان ديگري موکول مي کنند. در بررسي سفرهاي مقامات ارشد کشور به خارج، معمولا ملاک سفر رئيس جمهوري و وزير امور خارجه و بعد از آن سفر رئيس مجلس و معاون اول و بقيه وزرا است.
* چه تفاوتهايي بين سفرهاي اين دوره با سفرهاي دوره گذشته وجود دارد؟
** در دولت قبلي مسائل خاصي وجود داشت از اين جهت که نيازهاي به خصوصي در دولت دهم شکل گرفت. در آن دوره فضاي بسته اي را شاهد بوديم و قسمتي از اين دوره هم در دوره تحريم بود. از زمان اوج تحريمها در 4 سال، دو سال آن در دولت قبلي و دو سال آن براي دولت فعلي بود. اما دو دوره دو ساله تحريم در دو دولت قابل مقايسه است که در دولت گذشته نه تنها سفرهاي اقتصادي بلکه سفرهاي سياسي هم تحريم بود. در آن دوره سفر خاص و قابل ملاحظهاي انجام نمي شد. نه کسي به ايران ميآمد و نه سفر پر محتوايي شکل مي گرفت.
* اين نکتهاي است که قبلا بدان اشاره نشده است که از لحاظ سفر هم تحريم بوديم؟
** نه تنها تحريم سفر بلکه تحقير سفر. وقتي رئيس جمهوري به کشوري ميرود و او را به شام دعوت نمي کنند اين چه معنايي دارد؟ مثال آن سفر رئيس دولت گذشته به رم بود. اين از تحريم فراتر است. لذا از اين جهت اگر بخواهيم آماري حرف بزنيم يک مفهومي دارد و اگر محتوايي سخن بگوييم يک مفهوم ديگر به ذهن متبادر ميشود. حال نميخواهيم به مسائل از جهت سياست داخلي نگاه کنيم و از زاويه محتوايي مي خواهيم ببينيم چگونه سفرهايي انجام شده است؟ يک ماه بعد از تصدي دولت جناب آقاي روحاني سفر بيشکک تنظيم شد که پس از آن تا به حال 20 سفر انجام شده است.
* اين چيدمان به چه شکل بوده است؟
** مي بينيم که 20 سفر در اين حوزه انجام شده و 10 سفر به بقيه دنيا که بعضي از آنها دو جانبه هم نيست. از اين رو بعضيها دولت را متهم به گرايش به غرب مي کنند که چراغ راهنمايش به آن سو مي زند. در حالي که آمار و محتواي سفرها و وضعيت اقتصادي چيز ديگري نشان ميدهد. اصول ما اين است که وقتي قرار است در مورد موضوعي قراردادي بسته شود مي بايست به همه گزينهها فکر کنيم. اين را بايد در نظر گرفت که اگر با تعداد زيادي از کشورها رابطه داشته باشيم، قراردادهاي راحتتر و محکمتري مي توانيم ببنديم. اما اگر با کشورهاي محدودي ارتباط داشته باشيد به همان حالت براي شما شرايط سختتري بوجود مي آيد. آنها مي بينند که شما چارهاي نداريد و فقط مجبور هستيد با او کار کنيد و اين باعث مي شود با شرايط او پيش رويد. مجبور هستيد با قيمت و شرايط او پيش برويد و اين باعث مي شود در سياست گذاري خود محدود شويد و نتيجه دقيقي نمي گيريد.
مثال آن مثل خريد يک جنسي است که اگر تنوع فروش آن جنس وجود داشته باشد، شما انتخاب بهتري خواهيد داشت. اگر بجاي چند کشور محدود با تعداد زيادي کشور تعامل داشته باشيد و رفت و آمد کنيد بر اساس منافع خودتان سياستگذاري بهتري در رسيدن به نتيجه خواهيد داشت که مي توانيد شرايط خود را بيشتر و بهتر تحميل کنيد و با تنوع و گوناگوني بيشتري از کشورها کار کنيد. چيدمان ما در دنيا به گونهاي است که بتوانيم با قوت و سرعت خوبي حرکت کنيم. اگر دقت شود بيشتر از 50 درصد اين سفرها براي زماني است که تحريمها را برنداشته بودند و در چنين شرايطي سفرها انجام شده است. در کنار جناب آقاي روحاني، 59 سفر هم جناب آقاي ظريف در اين حوزه داشته است و اين در حالي بود که ايشان درگير شديد بحث هستهاي بود و عليرغم آن اين آمار وجود دارد. البته سفرها هم بعد از برجام و هم قبل از برجام انجام شده و اين تعداد شامل سفرهاي مربوط به مذاکرات هستهاي نيست.
* سفرهاي به کشورهاي آسياي ميانه و قفقاز چند سفر بوده است؟
** دکتر روحاني در اين حوزه سفر به اقيانوسيه که نداشتند و از 59 سفر جناب آقاي ظريف فقط دو سفر به اقيانوسيه بوده است. از اين رو سفر به کشورهاي مشترک المنافع بيشتر از جاهاي ديگر بوده و 13 سفر از 20 سفر جناب آقاي روحاني به اين منطقه بوده است. آقاي ظريف 32 سفر از اين 59 سفر را به کشورهاي مشترک المنافع رفتهاند. از اين رو در عين گرفتاريهاي هستهاي و محدوديت وقت اين سفرها انجام شده که مقايسه آن با دورههاي گذشته اهميت آنرا نشان مي دهد.اين را هم بايد در نظر گرفت که ملاحظاتي هم به خاطر مسائل و بحرانهاي منطقهاي، سوريه و عراق و سپس عربستان هم وجود داشت که بر روي کاهش تعداد سفرها تاثير گذارده است.
* به نظرتان اولويتهاي سياست خارجي در دوره آقاي روحاني تغيير کرده است؟
** در مجموع نگاه و رويکرد در سفرها با در نظر داشت چارچوبهاي کلي سياست خارجي است. براي ايران، چين و روسيه هنوز هم از اولويتهاي سياست خارجي است که بيشترين ديدار را جناب آقاي روحاني با پوتين و شي جين پينگ داشته اند.از اين رو کار با منطقههاي نزديک تر در اولويت بيشتري قرار دارد، با دو سفري که دکتر روحاني به غرب آسيا داشته است و همراه با آن 13 سفر به کشورهاي حوزه مشترکالمنافع، در مجموع 15سفر از 20 سفر به منطقه پيراموني کشورمان بوده است. آقاي دکتر ظريف هم با 10 سفري که به غرب آسيا داشته اند در مجموع تاکنون 42 سفر به منطقه داشته اند . لذا رويکرد کلي به همسايگان، منطقه پيراموني و مسلمانها و متحدين بوده است. ارمنستان آخرين همسايهاي بود که جناب آقاي روحاني به آنجا رفتند و عليرغم حساسيتهاي آن، اين سفر هم انجام شد. با ارمنستان هيچ مشکلي وجود ندارد و فکر مي کنيم که با رفت و آمد و نشست و برخاست و نه با قهر ميتوان به حل مناقشه قره باغ کمک کرد. به دوستان جمهوري آذربايجاني هم گفته شده که دو روش وجود دارد، اولي روش ترکيه است که با ارمنستان قطع رابطه کرده و دومي روش ايران است که با هر دو کشور رابطه دارد و فکر مي کند که با اين روش براي تاثير در صلح و امنيت مي تواند موثرتر باشد. لذا به تنها همسايه غير مسلمان هم سفر شد و ديدار موفقي از لحاظ تجاري و امنيتي و بينالمللي بود.
* بعد از چين و روسيه با رئيس جمهوري آذربايجان نيز ديدارهاي زيادي انجام شده است؟
** بله درست است . بجز رفت و آمدهاي دوجانبه که الهام علي اف و دکتر روحاني به ايران و جمهوري آذربايجان داشتند، در استانبول، نيويورک، داووس و آستاراخان روسيه هم ديدار داشتند. روابط با جمهوري آذربايجان يکي از روابط موفق در دوره جناب آقاي روحاني بوده است که تنشهاي گذشته از بين رفت و کارهاي جديدي هم انجام شده است. خط آهن آنها به مرز رسيد و مسير آستار-آستار به زودي راه مي افتد. مسير نخجوان- مشهد هم به راه افتاده است و زوار نخجواني مي توانند با قطار به اين سفر بروند.
* در مورد تسهيل و لغو رواديد چه فعاليتهايي انجام شده است؟
** با ارمنستان و گرجستان به تفاهم لغو رواديد براي اتباع دو کشور رسيده ايم . با جمهوري آذربايجان هم در اين مسير حرکت مي کنيم. روسيه هم تسهيلات ويزايي را بهبود بخشيده است و يکي از علتهاي تلاش در جهت برداشتن ويزاي روسيه، شکل گيري ناامنيهاي ترکيه براي توريستها بود. تلاش شد تا رواديد 4 کشور لغو يا تسهيل شود و با توجه به اينکه ايران به جاهاي نزديک فکر ميکرد، اين چهار کشور جايگزين نسبتا خوبي براي توريستها هستند . 2ميليون توريست براي ترکيه وجود داشت که نصف آن بدليل مسائل امنيتي مي تواند به اين کشورها سرريز شوند. از آن طرف هم گردشگري زوار مذهبي و سلامت به ايران زياد شده است. پروازهايي که در منطقه وجود دارد آمار بالا و خوبي از اين روند را نشان مي دهد.
* سفرهاي عمومي رئيس جمهوري بيشتر بوده است يا سفرهاي دو جانبه و هدفگذاري شده که برنامههاي از پيش تعيين شدهاي براي آن چيده مي شود؟
** در مورد سفرها بايد گفت که تعدادي از آنها غير دو جانبه بود و از درون آنها ديدارهاي دوجانبه اي شکل گرفته است. مثال آن سفر جناب آقاي روحاني به نشست سران آفريقا و آسيا در جاکارتا بود که طي آن با اندونزي نيز نشست دو جانبه برگزار شد. ذهنيت و برنامه ريزي ما اين است که سفرهاي بين المللي که ماهيتا دو جانبه نيستند مي تواند فرصتي براي چند ملاقات و ديدار با روسا و سران ديگر کشورها را فراهم سازد . به هر حال با رفتن به يک محفل بين المللي مي توان با چند رئيس کشور ديدار داشت و اصل هم همان ديدار و ملاقاتهاست. از اين رو از اين 20 سفر، سفر به آستارا خان، اوفا، شانگهاي، جاکارتا و دوشنبه و ديدار اول ايشان از بيشکک، سفرهاي غير دوجانبهاي بود که ديدارهاي دو جانبه اي نيز در حاشيه آنها انجام شد. در مذاکرات هستهاي رويکرد ما اين بود که در عين حال که با کشورهاي 5 بعلاوه 1 در مورد مسائل هسته اي مذاکره مي شود با بقيه دنيا، ارتباط گيري و تعامل شکل گيرد. نگاه به اين شکل بود که اگر تحريم بردشته شود که برداشته شد معنياش اين نبود که از اين منطقه بخواهيم چرخش به سمت ديگري داشته باشيم بلکه دست ما باز ميشود که با جاهاي ديگر هم بتوانيم کار کنيم. طبعا همه بلوکهاي دنيا تلاششان اين است که با منطقه خود کار کنند و با کشورهاي آن آميختگي و وابستگي داشته باشند چرا که روابط اقتصادي به مسائل امنيتي هم کمک شاياني مي کند و درگيريهاي مذهبي، قومي و قبيلهاي را کاهش مي دهد. از اين لحاظ اين رويکرد طبيعي است و يک تعريف عمومي و بين المللي دارد و ايران هم به دليل وضعيت و موقعيت خود در اين راه قدم بر مي دارد. ضمن اينکه مسائل اقتصادي و داخلي و هسته اي فرصت کمتري به دکتر روحاني و جناب آقاي ظريف مي داد که روي مسائل و روابط منطقه اي فکر و برنامهريزي داشته باشند.
* به نظرتان در راستاي سياستگذاري اين سفرها، به اهداف تعيين شده رسيدهايد؟
** به طور کلي اگر به سفرها نگاه کنيم مي بينيم که سياست عاقلانهاي در پيش گرفته شد. در عين گرفتاريها و مشکلات موجود مي خواستيم آن قسمت نايافته سياست خارجي ايران را برگردانيم که قسمتي از آن اروپا بوده است، که اين کار انجام شد. عليرغم آن ذهنيت و تلاش، لزوما اين نيست که سياست يک جانبه اي داشت و يک طرف را تحريم کرد، با اروپا هم بايد به هر حال ارتباط باشد، با منطقه هم ارتباط برقرار کرد. اين به نفع منافع ملي خودمان است. هر چقدر حيطه فعاليت را کاهش دهيم مجبوريم بصورت تحريم گونه با طرف ديگر کار کنيم. يک طرف وقتي ميبيند که ما ارتباطمان يکجانبه است موانع و شرايط خاص براي ما مي گذارد و مولفههاي خود را به ما تحميل مي کند. چين به عنوان مثال شريک اول تجاري ايران است. اما در دوران تحريم آنها هم تلاش داشتند با مدل خودشان با ما کار کنند. با يک سري عادات و رفتارهايي که اگر تحريم نبود به هيچ وجه چنين مسائلي شکل نمي گرفت. در شرايط جديد باز هم چين مي تواند شريک اول کشورمان باقي بماند.
* نگاه به شرق که در سياست خارجي ايران و سفرهاي آقاي روحاني و ظريف وجود دارد در دورههاي قبل هم وجود داشت و آقاي احمدي نژاد هم ادعاي نگاه به شرق داشت، تفاوتها دو دوره در کجاست؟
** مواقعي هست که غرب تمايلي به ارتباط گيري ندارد و ما مجبوريم نگاه به شرق را در پيش گيريم. اين هنر نيست. اين از سر ناچاري است. در دوره گذشته يک معاونت براي قاره آفريقا و يک معاونت براي قاره آمريکا ايجاد شد، بايد ديد که چه از درون آن بيرون آمد. فقط اين نيست که تابلويي زده شود و ويتريني چيده شود بدون آنکه راهبرد خاصي وجود داشته باشد. نبايد قصه سودان تکرار شود که برايشان هزينه کني و وقتي چيزي به آنان ندادي به راحتي شما را ترک کنند. ارتباط گيري بايد با هوشمندي باشد و طرف مقابل با شما تعامل و همراهي کند.در حال حاضر به شرکاي ديگر مانند چين گفته مي شود که دوره تحريم گذشته است و بايد با شرايط جديد کار کنيم. اکنون بايد سرمايه گذاران سرمايه بياورند و با شرايط جديد با ايران کار کنند. آنها در دوره تحريم عادت ويژه اي پيدا کرده بودند و شايد ما هم مجبور بوديم تن به قراردادهايي بدهيم که حالتي برابر نداشته باشد.
ش.د9503725