سوريه دومين اولويت روسيه پس از اوكراين است
هماينك خاورميانه به يكي از حوزههاي اصلي فعاليت روسيه تبديل شده است؛ به گونهاي كه ميتوان گفت بحران سوريه پس از مساله اوكراين در سياست خارجي روسيه، مساله دوم است. مسكو دو مساله را دليل اصلي حضور نظامياش در سوريه اعلام كرده است: نخست، مبارزه با تروريسم و دوم، دفاع از دولت مشروع سوريه. حضور روسيه در سوريه به گونهاي است كه مسكو تنها از دولت بشار اسد حمايت نميكند بلكه حضورش در سوريه متضمن دفاع از منافع و امنيت ملي خودش نيز محسوب ميشود تا گروه تروريستي نخواهند دولت رسمي يك كشور را ساقط كرده و اين قاعده را تسري ببخشند. نكته جالب آنجاست كه روسيهاي كه مشهور به رعايت ارزشهاي دموكراسي نيست، بيشتر از هر كشور ديگري از يك دولت قانوني حمايت كرده است.
البته مسكو با جريانهاي اسلامي تندرو و حاميان گروههاي افراطگراي اسلامي هم مشكل دارد. عمده اعضاي گروههاي افراطي در سوريه از شهروندان كشورهاي حوزه قفقاز و آسياي ميانه هستند و روسيه نيز با دولت آن كشورها، داراي رژيم لغو ويزا است و آن افراد ميتوانند به راحتي به روسيه بيايند و احيانا اقداماتي تروريستي انجام دهند. مبارزه با آن افراد و نابوديشان كه در سوريه هستند، راحتتر است تا آنكه روسيه بخواهد با تانك و جنگنده به دنبال تك تك آن افراد در پناهگاههاي مخفيشان در آسياي ميانه و قفقاز يا روسيه باشد.
روسيه در سوريه به دنبال احياي وجهه جهانياش بود
با اين حال، حضور در سوريه ابعاد ديگري هم دارد كه رسانهاي نشده يا كمتر مورد پرداخت قرار گرفته است. نخستين مساله، تلاش براي احياي وجهه روسيه به عنوان بازيگري بزرگ و در سطح كلان است. روسيه براي ايفاي نقش جهاني بايد براي كشورهاي ديگر جذابيت داشته باشد، هرچند كه ممكن است آن كشورها، كشورهايي در حال توسعه يا خودكامه باشند. مساله مهم، نحوه رفتار روسيه با شركاي خود است؛ كشورهايي كه روسيه را به عنوان شريك خود انتخاب كردهاند و در راستاي منافع روسيه گامهايي را برداشتهاند. روسيه در سوريه نشان داد تحت هر فشاري از شركاي خود دفاع ميكند.
اين مساله، وقتي اهميت مييابد كه امريكا بسياري از شركاي خود را در سالهاي گذشته رها كرده است. جالب آنجا است كه امريكا آن شركا را به قيمت باارزشي هم نفروخته است. مثلا امريكا در مصر، حسني مبارك را كه ٢٠ سال از منافع واشنگتن دفاع ميكرد، به خاطر احتمال روي كار آمدن يك دولت ميانهرو اسلامگراي دموكراتيك فروخت ولي به اين هدف هم نرسيد. نتيجه امروز آن تصميم، روي كار آمدن مجدد نظامياني شده است كه ديگر به امريكا اعتمادي ندارند. تعداد آن شركا كم نيستند؛ تركيه، اسراييل، ژاپن و بسياري از كشورهاي عربي. در بستر سوريه، روسيه نشان داد شريك بهتري است و ضمانتهاي بيشتري را ميتواند به شركايش بدهد.
غربيها پيام روسيه در سوريه را فهميدند
روسيه در نگاه كشورهاي پيشرفته و جهان اول نه تنها اعتبارش را بالا برد بلكه قدرتش را نيز به آنها نشان داد. مسكو در سوريه به كشورهاي پيشرفته نشان داد كه آماده است مسووليتهاي بزرگ در سطح كلان و جهاني را برعهده بگيرد. اين نقش به ويژه در ايفاي نقش براي مبارزه با تروريسم است و ناتواني امريكا در سالهاي اخير نيز به روسيه براي ايفاي اين نقش كمك كرده است. روسيه در سوريه نشان داد كه برخلاف تبليغات غرب، تانكهايش همچنان حركت ميكند، جنگندههايش قديمي نيستند و ميتوانند پرواز كرده و اهدافشان را بمباران كنند. اين پيام مهمي بود و كساني كه بايد اين پيام را ميفهميدند، آن را متوجه شدند.
روسيه توانسته به تمامي اهدافش در سوريه دست يابد
از نقطه نظر رسانهاي نيز روسيه از انزواي رسانهاي خارج شد. بعد از بحران اوكراين، رسانهها، روسيه را به عنوان اهريمن نشان ميدادند. متاسفانه ذهنيت مخاطب غربي هم يك ذهنيت سياه و سفيدي است. در بحران اوكراين، رسانههاي غربي از پوتين يك چهره منفي و سياه و از پروشنكو يك چهره مثبت و سفيد ساختند. تمام تلاش مسكو براي آن است كه نشان دهد نه پروشنكو، سفيد است و نه روسيه، سياه. براي ايجاد اين تصوير، بايد مركز توجهات رسانهاي به جاي ديگري منتقل ميشد تا روسيه را بدون پيشفرض ديد و بررسي كرد. ميتوانيد بگويد پوتين خودكامه است ولي او در جلوي دوربين، كسي را نكشته بود و روسيه زنان و كودكان را براي بردگي نفروخته بود.
در سوريه، وضعيت به گونهاي بود كه روسيه در برابر داعش چهره مثبت و موجهاي تلقي ميشد. داعش نه فقط براي روسيه بلكه براي غرب هم تهديد محسوب ميشود. قطعا طرف مقابل روسيه در سوريه مانند عربستان تلاشهايي را انجام داد تا برنامه روسيه در سوريه متوقف نشود ولي انجام اين كار هم براي آنها دشوار بود چراكه همه از خطر داعش آگاه هستند. شما مشاهده كرديد كه پس از آزادي حلب، مساله بمباران شهروندان عادي كنار رفت و مخالفان روسيه، ديگر بهانهاي براي فشار به مسكو ندارند. پس ميتوان گفت روسيه توانسته است به اهداف اوليه نخست در سوريه دست پيدا كند.
همكاري در سوريه پلي براي بهبود روابط روسيه و آمريكاست
روسيه دو گزينه پيشروي خود در سوريه دارد: نخست، خروج آهسته و اندكاندك نيروها. اين كار براي زمينگير نشدن در سوريه مانند افغانستان است. دوم، ادامه روند قبلي براي نابودي كامل داعش و در كنار آن، توسعه روابط با كشورهاي ديگر. مثلا اگر روسيه و امريكا در دوران ترامپ با يكديگر همكاريهايي نظامي در سوريه انجام دهند، اين مساله ميتواند پلي براي بهبود روابط ميان مسكو و واشنگتن باشد. هماينك من مخالفتي با اين رويكرد در محافل كارشناسي در روسيه مشاهده نكردم.
مسكو صددرصد مخالف لغو برجام است
پس از پايان سخنان گئورك ميرزايان، نوبت به سوال شركتكنندگان اين نشست و پاسخگويي اين كارشناس روسي رسيد. خبرنگار اعتماد از اين پژوهشگر روسي پرسيد كه دونالد ترامپ، رييسجمهور جديد امريكا در مبارزات انتخاباتي خود از پاره كردن برجام سخن گفته بود. با اين وجود، به نظر ميآيد دولت او رويكرد سختگيرانه در اجراي برجام را در پيش خواهد گرفت. روسيه از كشورهاي حاضر در مذاكرات هستهاي ايران و گروه ١+٥ بود. مسكو در برابر اقدامات ويرانگر واشنگتن درباره برجام در دوران ترامپ چه رويكردي را خواهد داشت؟ ميرزايان در برابر اين پرسش، پاسخ گفت: ميليونها انسان، رقابتهاي انتخاباتي امريكا را زيرنظر داشتند و همه نيز وعدههاي انتخاباتي ترامپ درباره برجام را به ياد داريم.
از سويي، ميدانيم كه روسيه تلاشهاي زيادي را براي دستيابي به توافق هستهاي انجام داد. او با بيان اينكه مسكو صددرصد مخالف لغو برجام است، گفت: هم ايران و هم روسيه ميدانند كه ترامپ وعدهاش را عملياتي نميكند. حتي فردي مانند ژنرال ماتيس هم با لغو برجام مخالفت كرد. هرچند او به سگ هار و ديوانه مشهور است ولي ماتيس در سنا حرف معقولانهاي زد و گفت هرچند برجام توان ايران را افزايش ميدهد ولي لغو برجام مشكلاتي را براي امريكا با شركا و متحدان خود ايجاد ميكند.
اين پژوهشگر ارشد آكادمي علوم روسيه با بيان اينكه اگر ايران تخلفي در برجام انجام ندهد، امريكا قادر به لغو توافق هستهاي نيست، تصريح كرد: لغو برجام با دكترين ترامپ تناقض دارد زيرا لغو توافق هستهاي منجر به افزايش تنشها در خاورميانه ميشود. براساس دكترين ترامپ خاورميانه بايد آرام باشد تا امريكا از يكسو بتواند بيشتر به مسائل داخلي خود بپردازد و سپس بتواند راحتتر با چين مقابله كند. البته ممكن است شما اين تئوري را هم مطرح كنيد كه امريكاييها ميخواهند به بيثباتي در منطقه دامن بزنند و تنشها را مديريت كنند ولي هيچ بينظمياي قابل كنترل نيست و تبعاتش هم مانند سابق متوجه امريكاست.
مبارزه با تروريسم، با اهداف ايران همخواني دارد
خبرنگار اعتماد مجددا پرسيد كه نشانهها از نزديكي مسكو و واشنگتن و همكاري ميان اين دو كشور درخصوص سوريه است. بسياري در اين باره نگران هستند و ميترسند كه روسها بخواهند از ايران به عنوان برگهاي براي معامله با امريكاييها استفاده بكنند. چه تضميني وجود دارد كه روسيه اين كار را نكند؟ ميرزايان به اين سوال اينگونه پاسخ داد: دليلي براي نگراني ايران از همكاري احتمالي ميان روسيه و امريكا وجود ندارد. البته من متوجه بياعتمادي ايران نسبت به امريكا هستم زيرا سياست امريكا همواره متوقف كردن ايران در خاورميانه بوده است.
او افزود: دولت ترامپ كارش را تازه آغاز كرده است و هنوز در حوزه سياست خارجي كار چنداني انجام نداده است. در اين شرايط، فقط ميتوان به تئوريها و تحليلها روي آورد. ترامپ گفته است كه به دنبال كنار زدن بشار اسد نيست و هدف امريكا از تغيير رژيم به مبارزه با تروريسم تغيير كرده و اين مساله صددرصد با اهداف ايران تطابق دارد. ترامپ در مراسم تحليفش گفت كه موافق تغيير رژيم از طريق مداخله نظامي نيست بلكه امريكا با توسعه خود ميخواهد الگويي به همه كشورها تبديل شود. اينها حرفهاي قشنگي نيست بلكه تجاربي هستند كه امريكا آن را در جنگ سرد به دست آورد كه برخلاف سياستهاي سالهاي اخير امريكا است كه مبتني بر دخالت و حمايت از كودتاها و انقلابهاي رنگي بود.
اين پژوهشگر ارشد آكادمي علوم روسيه با بيان اينكه تروريسم خطري براي همه كشورها است، گفت: من فكر ميكنم عزم ترامپ براي مبارزه با داعش واقعي است ولي امريكا به تنهايي توانايي انجام اين كار را ندارد. داعش گروهي نيست كه يك كشور به تنهايي بتواند آن را كنترل كند بلكه تهديدي جدي براي غرب است و اين تهديد را با انجام عملياتهاي تروريستي در اروپا نشان داد. ما هيچ گروه تروريستي را نداشتهايم كه اين سطح توانمنديهاي نظامي را داشته باشد. همچنين توانمندي رسانهاي داعش را هيچ گروه تروريستي ديگري ندارد. آنها توانستهاند ايدئولوژي خود را تبليغ كنند و صدها نفر را در اروپا جذب و در صدها نفر تمايل براي جذب شدن ايجاد كنند.
داعش هماينك در اروپا است چون به اروپا هم نزديكتر هستند ولي به امريكا هم خواهند رسيد و فقط مساله زمان رسيدن مطرح است. ميرزايان با بيان اينكه امريكا به دلايل مختلف امكان همكاري مستقيم با دولتهاي ايران و سوريه براي مبارزه با تروريسم ندارد، گفت: برخلاف ايران و سوريه، امكان همكاري امريكا با طرف سوم يعني روسيه وجود دارد و در اين صورت، سپاه پاسداران ديگر نياز به اعزام نيرو ندارد و ديگر امكان تبديل شدن مناقشه سوريه به جنگ شيعه و سني كه عربستان آن را دنبال ميكند، وجود ندارد. البته همكاري احتمالي امريكا و روسيه به معناي آن نيست كه اين همكاري كاملا دلخواه ايران است و ممكن است اختلافاتي را هم ايجاد بكند ولي براساس تئوري خسارت كمتر بايد به اين مساله نگاه كرد يعني منافع نابودي تروريسم از زيانهاي ناشي از همكاري روسيه و امريكا بيشتر است.
روسيه شركايش را به بهاي اندك رها نميكند
او در پاسخ به سوال ديگر خبرنگار «اعتماد» مبني بر اينكه آيا در دوران ترامپ، روسيه از سوريه به عنوان كارتي براي حل مناقشه اوكراين استفاده خواهد كرد؟ گفت: قطعا روسيه از مساله سوريه به عنوان يك كارت استفاده ميكند. سياست جهاني استفاده از همه كارتها است. اگر بخواهم مثالي بزنم، سياست جهاني مانند بازاري بزرگ است كه همه در آن، چانهزني ميكنند و اگر در آن چانه نزني، خواهي باخت. با اين حال، نكته مهم آن است كه روسيه برخلاف امريكا هيچ كسي را ارزان نميفروشد و شركايش را به بهاي اندك رها نميكند. اگر روسيه هم با ايران و هم با سوريه به توافق ميرسيد كه بشار اسد در روندي درازمدت و دموكراتيك از قدرت كنارهگيري كند، امكان توافق با امريكا وجود داشت ولي ترامپ هنرمندانه اين برگه را بيارزش كرد. اين كارت زماني ارزش داشت كه هدف امريكا، تغيير رژيم بود ولي ترامپ اين هدف را به مبارزه با تروريسم با همراهي همه نيروها در سوريه تغيير داده است چون داعش يك تهديد براي همه كشورها از جمله كشورهاي اسلامي است.
روسيه ميخواهد از همه مهرهها در سوريه استفاده بكند
در ادامه اين نشست، شركتكنندهاي از ميرزايان پرسيد كه روسيه مدعي است شركاي خود را ارزان نميفروشد ولي هنوز ترامپ كار خود را آغاز نكرده است كه مسكو اصرار به حضور واشنگتن در مذاكرات آستانه ميكند و اين در مخالف شريكش يعني ايران است. آيا در اين سياست تناقضي وجود ندارد؟ كه او پاسخ داد: تغييري در سياست خارجي روسيه ايجاد نشده زيرا دولت ترامپ هنوز اقدامي را انجام نداده و مستقر نشده است. روسيه همان سياست قبلي خود را در سوريه ادامه ميدهد ولي با اين دعوت خود نشان داد كه آماده همكاري با امريكا است.
او در تشريح دلايل دعوت مسكو از امريكا در اجلاس آستانه گفت: نخستين دليل، اين دعوت مبتني بر رويكردي است كه همه ابرقدرتها دارند. اگر ميتوان به راهحل ميانهاي رسيد، ابرقدرتها تلاش ميكنند اين كار با حضور همه باشد. در تابستان پيش از حضور روسيه نظامي در سوريه يعني تابستان ٢٠١٥، روسيه توانست با امريكا، اتحاديه اروپا و اسراييل مذاكراتي را انجام بدهد و راهحل ميانهاي دست يابد. تا آن زمان، امريكا درخواست خروج فوري بشار اسد از قدرت را داشت ولي بعد از آن مذاكرات، هدف امريكا به كنارهگيري تدريجي بشار اسد از قدرت تغيير يافت كه نتيجه آن رايزنيها بود. دليل ديگر نيز آن است كه فراموش نكنيم امريكا هنوز بزرگترين ابرقدرت دنيا است و ابزارهاي زيادي را در خاورميانه دارد، پس دليلي ندارد تا اين بازيگر را كنار بگذاريم تا با اين كار، او كل روند را برهم بزند و بر صلح اثر بگذارد. اين تغيير سياست روسيه نيست بلكه پختگي او است كه تلاش ميكند از ديگر مهرهها هم استفاده بكند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=66813
ش.د9503650