در پي عهدشكني و نقض مكرر برجام توسط شيطان اكبر و طاغوت اعظم امريكا كه در نهايت به تمديد قاطع ۱۰ ساله تحريمهاي (ايسا) انجاميده و روياهاي دست نايافتني رئيسجمهور براي حل مشكلات كشور از طريق خوشبيني و اعتماد به شيطان و مذاكره با امريكا به يأس مبدل شد، رئيس دستگاه ديپلماسي در كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي به صورت محرمانه به خطاي خود اعتراف و اعلام كرد «من اشتباه كردم كه به جان كري و امريكا اعتماد كردم، آقاي كري قول داده بود كه مانع از تمديد تحريمهاي ايسا بشود!»
اعتراف ديرهنگام و محرمانه (اما شجاعانه) ظريف (كه توسط نماينده مردم مشهد علني و منتشر شد) دستمايه بسياري از تحليلهاي متنوع و ضدونقيض عليه آقاي ظريف يا آقاي كريميقدوسي شده و در گذر زمان بر شدت و حدت آن افزوده شده و بعضاً در دفاع ناشيانه از ظريف علاوه بر موضوع محرمانه بودن اين اعتراف به توجيه آن پرداخته و ميگويند اين اعتراف به همه برجام مربوط نميشود!
واقعيت اين است كه اشتباهات ظريف و تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران منحصر به اين يك اشتباه نبوده و موارد فراوان ديگري از جمله «عجله كردن غيرمنطقي در حصول توافق»، «گوش نكردن به نصايح و انتقادات دلسوزان نظام»، «پيشدستي در اجراي كامل تعهدات به جاي اجراي گامبهگام و پاياپاي»، «اعتماد نكردن به تجربه تاريخ»، «عدم استفاده از يك تيم مشاورهاي كامل فني، حقوقي، سياسي، امنيتي، اطلاعاتي و... » و... را نيز شامل ميشود ليكن به نظر ميرسد در بررسي دقيق اعتراف ظريف، يك نكته اساسي مغفول واقع شده است و آن فاصله گرفتن از رفتار متناسب با اسلام انقلابي و دشمن ندانستن امريكاست كه علتالعلل اشتباهات بوده و اشتباه ظريف معلول آن است كه موجب شده تيم مذاكرهكننده با سطحينگري (يا سادهلوحي) بدون توجه به تجربه ۶۰ ساله دشمني و شرارت امريكا عليه ايران، به دشمن اعتماد كنند. حتماً يادمان هست فرمايش حضرت امام خامنهاي خطاب به دستگاه ديپلماسي را كه فرمودند: «توجه داشته باشيد كه تاكتيكهاي سياست خارجي بايد در خدمت مباني راهبردي باشد نه اينكه به اسم تاكتيك، بر ضد اصول عمل شود.»
اما آنچه كه واقعاً شده نشان از اين خطاي راهبردي دارد و دليل آن هم همان رفتار غيرانقلابي است. ما در آستانه سيوهشتمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي قرار داريم و ظاهراً برخي احزاب و جناحهاي سياسي هنوز درباره مفاهيم بنيادين نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران نظير «مفهوم و تعريف انقلاب از منظر قانون اساسي و اسلام»، «مفهوم انقلابي بودن»، «راه تداوم انقلاب اسلامي»، «استكبارستيزي» و «دشمني با شيطان اكبر و طاغوت اعظم» ابهام اساسي دارند و برخي مواضع نشان از زاويه داشتن آشكار با دكترين و رسالت انقلاب اسلامي مصرح در قانون اساسي دارد. متأسفانه برخي افراد نه تنها، امريكا را دشمن نميدانند بلكه صراحتاً انقلاب را محدود و مقيد به سالهاي آغازين نظام جمهوري اسلامي ايران دانسته و انقلاب را مترادف احساسي بودن و افراطيگري تعريف ميكنند و معتقدند دوران انقلابيگري سالهاست كه سپري شده است.
۱۰ سال پيش آقاي روحاني در مقالهاي در نشريه تخصصي راهبرد تحت نظر «مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام» صريح و شفاف ديدگاه خود را نسبت به انقلاب اسلامي بيان كرده و ميگويد: «در واقع ما انقلاب كرديم كه به جمهوري اسلامي برسيم و ديگر بنا نيست كه به گذشته رجعت كنيم.» ايشان همين ديدگاه را اخيراً نيز در يك اجلاس رسمي شفافتر از قبل مجدداً مورد تأكيد قرار داده و ميگويد: (نقل به مضمون) «ما سال ۵۷ انقلاب كرديم و سالها از آن دوران احساسي ميگذرد ؛ يك سال، دو سال، پنج سال، ۱۰ سال... ۳۷ سال از دوران حركتهاي انقلابي و احساسي گذشته است، بس است ديگر...»
آقاي ظريف نيز به عنوان رئيس دستگاه ديپلماسي انديشهاي مغاير با اصول راهبردي نظام و همسو با رئيسجمهور داشته و امريكا را نه دشمن ميداند و نه شيطان بزرگ و صراحتاً ميگويد: «من تلاش ميكنم هيچگاه از واژه دشمن استفاده نكنم... اختلافات اساسي ما با امريكا داريم همانطور كه تمام كشورها با يكديگر اختلاف اساسي دارند اما اين دشمني نيست.»
اينكه درباره شيطان بزرگ از واژه دشمن استفاده نكنيم (و چه بسا كه در عالم واقع هم امريكا را دشمن خودمان ندانيم) و چشم خود را بر ۶۰ سال كينهتوزي و دشمني امريكاييها عليه ايران كه روز به روز بر مداومت و شدت و حدت آن افزوده شده است ببنديم، يك نگاه سادهانديشانه، غيرواقع بينانه و متأثر از فاصله گرفتن از اصول راهبردي جمهوري اسلامي ايران است. مرور اجمالي ديدگاههاي حضرات امامين انقلاب اسلامي، به خوبي اين اختلاف فاحش و راهبردي را نمايان ميكند: «اگر امريكا و اسرائيل لاالهالاالله بگويند ما قبول نداريم چرا كه آنها ميخواهند سر ما كلاه بگذارند.» «صحيفه نور ج ۱۵ ص ۳۳۹»
«ما تا آخر عمر با دولت امريكا مبارزه ميكنيم.» «صحيفه نور ج ۱۲ ص ۱۷۵»
«ما رابطه با امريكا را ميخواهيم چه كنيم، روابط ما با امريكا روابط يك مظلوم با ظالم و يك غارت شده با يك غارتگر است.» «صحيفه نور ج ۷ ص ۳۵۷»
مقابله و دشمني با استكبار جهاني و مستكبر اكبر و طاغوت اعظم امريكا، يكي از مهمترين اصول راهبردي و بنيادين انقلاب اسلامي است و هرگونه فاصله گرفتن از اين نگاه بيترديد به تحميل خسارتهاي جبرانناپذير و فرصتسوزيهاي فراوان منتهي خواهد شد. حضرت امام خميني (ره) و امام خامنهاي بارها بر خباثت، بدعهدي، دشمني، شيطانصفتي و شرارتهاي مكرر امريكاييها تأكيد فرمودهاند و اين دشمني را ناشي از خوي ظالمانه و استكباري امريكا ميدانند. حال سؤال جدي اين است كه آيا در رفتار و عملكرد استكباري و ظالمانه امريكاييها تغييري مشاهده شده يا ما از اصول راهبردي و بنيادين انقلاب اسلامي فاصله گرفتهايم؟!
اگرچه تلخ است اما حقيقتي انكارناپذير است كه وقتي از اصول راهبردي نظام و رفتار انقلابي فاصله بگيريم به اشتباهات مكرر دچار شده و از اقدام انقلابي دور خواهيم شد و همواره از تصميم انقلابي عقب خواهيم ماند؛ آن زماني كه بايد با صبر و حوصله و تدبير كار را پيش ببريم عجله ميكنيم و با تعجيل غيرمنطقي، خسارت به بار ميآوريم و متقابلاً آن هنگام كه بايد در دادن پاسخ به گستاخي دشمن سريع و قاطع باشيم، متأسفانه صبوري غيرمنطقي پيشه ميكنيم كه اين اقدام نيز خسارتبار خواهد بود.
آنچه در حاشيه اعتراف به اشتباه بودن اعتماد به دشمن، موجب نگراني جدي است و فلسفه وجودي اين نوشتار نيز هست، اين است كه اخباري بهگوش ميرسد كه در كنار مواضع مغاير با اصول راهبردي نظام، به فرمايش حضرت امام خميني (ره) «يك جرياني در كار است كه تلاش ميكند بهطور خزنده اين كشور را هل بدهد به طرف امريكا» «صحيفه نور ج ۱۴ ص ۴۳۷»؛ اين جريان از نفس افتاده و واداده سياسي شايد با اغراض انتخاباتي به جاي برخورد قاطعانه و انقلابي با نقض برجام صريح امريكا، به دنبال اخذ تماس با ترامپ است تا با وادادگي بيشتر و تكرار اعتماد به دشمن، فرصت جبران اشتباه را از نظام سلب كند.
http://javanonline.ir/fa/news/830615
ش.د9503742