رئیسجمهور کشورمان روز گذشته در نخستین مجمع ملی سلامت عصبانی بود، البته این عصبانیت مدتی است که آغاز شده و به قول منطقیون نباید برای آن دنبال «دلیل» گشت؛ بلکه باید آن را «علتیابی» کرد[...]
یادداشت: رئیسجمهور
کشورمان روز گذشته در نخستین مجمع ملی سلامت عصبانی بود، البته این
عصبانیت مدتی است که آغاز شده و به قول منطقیون نباید برای آن دنبال «دلیل»
گشت؛ بلکه باید آن را «علتیابی» کرد. در جلسه دیروز اگرچه خیلی تلاش
میشد با خندههای مصنوعی این موضوع پوشیده شود؛ اما تنشهای کلامی و لحن
توهینآمیز به منتقدان عملکردهای دولت، مانند همیشه نشانههایی از این
عصبانیت بود. بیان عبارتهایی، چون «متأسفانه برخی از تعامل با جهان بدشان
میآید و از تقابل استقبال میکنند که البته این تقابل برای برخی نان داشته
است» و «برخی دچار آلزایمر سیاسی هستند»، گلایه از «عملکرد رسانه ملی در
تیتر یک کردن گرانی گوشت»، انتقاد و اتهام ضمنی به نیروهای مسلح برای
مداخله در انتخابات، ربط دادن ریزگردهای اهواز به ترک معروف و...، بخشی از
اظهارات ناشی از عصبانیت وی در دو سه روز اخیر است.
اما چرا روحانی این
روزها عصبانی است؟ به نظر میرسد، این عصبانیت به دستان خالی آقای روحانی
از عملکرد چهار ساله دولتش برمیگردد؛ زیرا کاندیداهایی که سابقه سکانداری
قوه مجریه را ندارند، «برنامه» پروپیمانی را ارائه و نقشه راه آینده را با
شعارها و وعدههای رنگارنگ ترسیم میکنند؛ اما برای رئیس دولت مستقر که
میخواهد بار دیگر خودش را در معرض آرای مردمی قرار دهد، بیشتر به
«کارنامه» وی توجه میشود و اگر شعار و وعده جدیدی هم بدهد، با شاقول
عملکردش سنجیده میشود. حال اگر کارنامه آقای روحانی در این سالها ارزیابی
شود، موارد زیادی را نمیتوان برشمرد و انگشتشمار میتوان به دستاوردها
اشاره کرد؛ اما دولت بخشهای متنابه زیادی را شامل میشود که عمدهترین
آنها از اقتصاد و به قول روحانی در ایام تبلیغات سال ۹۲ از جیب مردم شروع
میشود و به حوزههای دیگر در سیاست داخلی، سیاست خارجی، حوزه فرهنگ و هنر،
دانشگاهها و رشد تولید علمی و... میرسد. البته دولت میتواند راه دیگری
در پیش بگیرد و آن، به کار بستن تمام تلاشش در ماههای باقیمانده برای کامل
کردن لااقل بخشی از برنامههای نیمهکاره یا تنها کلنگ خورده است و دیگر
اینکه با صداقت و شفافیت عذر به درگاه مردم به عنوان ولینعمتان خود
بیاورد.