(روزنامه شرق ـ 1395/01/26 ـ شماره 2559 ـ صفحه 3)
میدانید چه کسی را متهم میکنید؟!
عبدالله گنجی این مطلب را نهتنها در حمایت از نویسنده، بلکه در حمایت از محتوای آن نوشته است. در این یادداشت، به حکم امام در مواردی اشاره شده که پرداختن به آن در مطبوعات داخلی تقریبا بیسابقه بوده، مانند آنچه گنجی هم مطرح کرده است: «دستور مجدد برای بررسی پرونده اعضای نفاق که بعد از مرصاد در زندان بودند...». گنجی با برشمردن این احکام، بر محتوای یادداشت روز سهشنبه روزنامه زیر مدیریت خود صحه گذاشته است.
او نوشته است: «بعد از جوابیه کوتاه برادر کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان به مهدی کروبی مبنی بر اینکه خدا را شکر کن که در حصر هستی و این سید بزرگوار (مقام معظم رهبری) شما را نانجیب خواند - اگر این شوریدگی زمان امام علیه نظام اتفاق افتاده بود دستور میداد آویزانت کنند - عدهای، روزنامه جوان را متهم به توهین به حضرت امام کردند و با انواع جملات ضدانقلابی بدان پرداختند».
گنجی اضافه کرده است: «خوشبختانه آنطور که روزنامه شرق 95/1/25 نوشته هیچ اصولگرایی حاضر به خدشه به مطلب جوان نشده؛ اما مسئله اساسی این است که: پس از گرایش بخش نخبگی اصلاحات به لیبرالیسم تلاش شد از امام یک چهره متساهل یکپارچه اسلام رحمانی به نمایش گذارند که با استانداردهای سیاست و حکومت در غرب تطبیق کنند. حتی اکبر گنجی گفت اگر تطبیق نکند ایشان را به موزه تاریخ میسپاریم. بنابراین هرجا سخن از اقتدار و قاطعیت امام باشد، تلاش میکنند استتار نمایند؛ اما امام انقلابی که به سیاست نگاه دروندینی داشت از اتخاذ مواضع ذیل ابایی نداشت».
مدیرمسئول «جوان» سپس به این مواضع امام اشاره کرده است:
١- حکم اعدام سلمان رشدی در لندن بدون تشکیل هر دادگاهی
٢- صدور حکم اعدام برای پخش مصاحبهای که در روز تولد حضرت زهرا، «اشین» را الگو اعلام کرده بود (بعد از بررسی چون عمدی نبود عفو کردند)
٣- برخورد و عزل قاضی فهیم کرمانی برای صدور حکم قضائی اشتباه
٤- حکم ارتداد جبهه ملی پس از رد قصاص اسلامی توسط این تشکل
٥- عتاب به موسوی به علت استعفا در شهریور ٦٧، علیرغم اینکه استعفا حق فرد است و طرف موسوی هم رئیسجمهور بود نه امام.
٦ - دستور مجدد برای بررسی پرونده اعضای نفاق که بعد از مرصاد در زندان بودند، اما بر مبارزه مسلحانه تأکید داشتند (اصلاحطلبان این را ویژه میپوشانند) و مورد بعدی که هجمه به شورای نگهبان را معادل مفسد فیالارض میداند: «من تکرار میکنم مجلس بالاترین مقام است در این مملکت. مجلس اگر رأی داد و شورای نگهبان هم آن رأی را پذیرفت، هیچکس حق ندارد یک کلمه راجع به این بگوید. من نمیگویم رأی خودش را نگوید؛ بگوید؛ رأی خودش را بگوید؛ اما اگر بخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است و مفسد است یک همچو آدمی، تحت تعقیب مفسد فیالارض باید قرار بگیرد».
در نهایت آورده است: «حال سؤال این است اگر کسی نظام را متهم به تقلب و تجاوز کند و باعث کشتهشدن ٤٥ نفر بیگناه شود و تدابیر و فرمان رهبر جامعه اسلامی را نادیده بگیرد و قانون را به سخره گرفته باشد، امام برایش فرش قرمز پهن میکرد؟ حریت شرط انصاف است. شهید چمران فرمود کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد».
جوان چه نوشته بود
اما یادداشت روزنامه جوان چه بود که مدیرمسئول آن؛ یعنی عبدالله گنجی هم اینچنین به دفاع از آن پرداخته است. محمدرضا کائینی در یادداشتی با عنوان «حصر ارزش، حصر ضدارزش! آقای کروبی!» خطاب به شیخ مهدی کروبی چنین نوشته بود:
«شما به همان دلیل یا مصلحتی در حصر هستید و محاکمه هم نمیشوید که در «دوران طلایی امام» آیات شریعتمداری، قمی، روحانی و... الخ محاکمه نشدند و در حصر ماندند... نامهپراکنیهای شما هم به همان دلیل دیده و مسموع نخواهد شد، که نامههای آنها نشد... بهراستی شما و آقای موسوی در آن دوره درباره پدیده «حصر» چگونه میاندیشیدید؟ اگر شما یادتان نیست، من بهخوبی به یاد دارم که کتککاری خود با طرفداران آقای شریعتمداری در مراسم ترحیم مرحوم اثنیعشری را با افتخار تعریف میکردید و از بابت همین دعوا، به آلاف و الوف رسیدید!» در ادامه مطلب آمده بود: «من یادم هست که در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتید که چرا خبرنگاران رسانهها را برای مصاحبه به منزل آقای شریعتمداری میبردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضدارزش میخوانید؟» نویسنده «جوان» در انتهای این یادداشت که نقطه مورد توجه آن است، چنین نوشته بود: «مگر شما علاقهمند به بازگشت به دوران طلایی امام راحل نیستید؟ مگر به دریافت دهها سمت از ایشان افتخار نمیکنید؟ امروز نظام جمهوری اسلامی شما را به همان دوران بازگردانده و تنها چشمه کوچکی از نحوه مواجهه با شوریدگان بر نظام در آن دوران را، به شما نشان داده است... باز خدا پدر این «سید» را بیامرزد که نجیبانه تنها شما را «نانجیب» میخواند، اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند».
این مطلب بازخورد زیادی در فضای مجازی و البته سایتها و رسانههای تلویزیونی آنسوی مرزها داشت و البته یک کانال تلگرامی به نام «اطلاعات سیوششمیلیونی» که به مطلب و نویسنده آن انتقادهای زیادی را وارد دانسته بود؛ هرچند کائینی دوباره در جوابیهای انتقادهای این کانال تلگرامی را وارد نداسته بود.
پاسخ جماران
اما سایت جماران در یک نامه بدون امضا به این مطلب واکنش نشان داد. این واکنش بعد از آن بود که حمید انصاری، قائممقام موسسه نشر و تنظیم آثار امام که عموما در چنین مواردی وارد میشود و موضع میگیرد، به «شرق» گفته بود: «از آنجا که موضوع حساس است، باید بررسی دقیقی در تطبیق نوشته و چگونگی واکنش به آن انجام شود»، بنابراین فعلا نمیتواند اظهارنظری کند. مؤسسه تا لحظه تنظیم این گزارش همچنان سکوت اختیار کرده است و به نظر میرسد که این نامه را باید به مثابه واکنش جماران به یادداشت مزبور تلقی کرد.
در این نامه خطاب به نویسنده یادداشت جوان آمده است آیا متوجه هستید که چه کسی را متهم میکنید و به تطهیر چه کسی پرداختهاید؟ همچنین در بخشی از نامه مزبور آمده: «در فراز ابتدایی از آقایان و بزرگانی نام برده میشود که به ادعای نویسنده، بدون محاکمه در حصر بوده و نامه نوشتهاند و مسموع واقع نشده است و خلاصه نوعی مشابهسازی که از مبنا قیاس معالفارق است؛ زیرا در کنار هم قراردادن این حضرات اولا امری نادرست و نارواست همچنانکه این امر را به «دوران طلایی امام» نسبتدادن نادرست و نارواست.»
در ادامه این نامه آمده است: «فردی با سوابق مشخص قبل از انقلاب و سپس نقش اصلی در فعالیتهای حزب خلق مسلمان و کودتای نوژه و قضایای قطبزاده که هرکدام داستان مفصل و شگفتانگیزی دارد، ولی شگفتتر اینکه در آن دوران واقعا طلایی فقط از این فعالیتهای تخریبی و براندازی جلوگیری میشود و نه حرف از دادگاه و محاکمهای است و نه صحبت حصری و ممانعت از رفت و آمدی چنانکه به اقرار نویسنده در همین نوشته چند سطری حرف از رفتوآمد خبرنگاران و مصاحبه با وی در میان است؛ ولی بزرگان دیگر که با توجه به نوع نگاهشان به مسائل، فعالیت اجتماعی با نام دین را قبول نداشتند، خود گوشهگیری انتخاب کردند و نسبت حصر و... درمورد آنها کذب محض و ظلمی نابخشودنی است».
در ادامه این نامه آمده است: «... همه یادشان مانده است که مجموعه نامهها و شبنامههای منتشره در اوج جنگ تحمیلی بر علیه دفاع مقدس هیچگونه محدودیتی برای صادرکنندگان آنها به دنبال نداشت. آیا واقعا تا اعمال آنها در مقام حرف و شبنامه بود کسی متعرض آنها شد؟ حتی منافقین تا دست به دشنه نبرده و در سطح کوچه و خیابان به جان مردم نیفتادند و دست آنها به آن ترورهای مخرب و بعضا کور آلوده نگشت و خود به مبارزه مسلحانه و رفتن به خانههای تیمی و آن اعمال جنایتکارانه نپرداختند، آیا کسی محدودیتی برای آنها اعمال کرد؟ خدا انصاف بدهد».
این نامه در ادامه میافزاید: «قابل ذکر است که غرض، مقایسه وضع کروبی با دیگران و یا قضاوت در این باب نیست، اما برای اثبات یک موضوع اینچنینی چه لزومی دارد که نظام جمهوری اسلامی را به لجن بکشیم و اینچنین خوراک تبلیغاتی برای دشمن فراهم آوریم؟ این حرف چه معنی دارد که: «اگر در آن دوران طلایی بودید، با چند کلمه فرمان همهتان را آویزان میکردند»؟ این چند کلمه فرمان را چه کسی صادر میکرد؟ چند بار اتفاق افتاد؟ آیا برای همین افرادی که نام بردید چنین حادثهای رخ داده است؟ آیا متوجه هستید که چه کسی را متهم میکنید و به تطهیر چه کسی پرداختهاید؟ آیا در این وانفسای اسلامهراسی و هنگامه بدترین و ناجوانمردانهترین حملات به تشیع و سمبول راستین آن یعنی خمینی کبیر، این تهمتها بهترین دستمایه برای آن همه پستی و رذالت نخواهد شد؟»
در آخر نامه از قوه قضائیه و وزارت ارشاد چنین میخواهد: «اکنون و با این اوصاف حق این است که مسئولان ذیربط، بهویژه قوه محترم قضائیه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جهت دفاع از امام و نظام جمهوری اسلامی و نیز مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) به دفاع از حیثیت رهبری آن عزیز سفرکرده اقدام بایسته صورت دهند تا دیگر شاهد اینچنین بیپرواییهایی برای لطمهزدن به اعتبار نظام اسلامی و تاریخ انقلاب نباشیم».
http://www.sharghdaily.ir/News/90351
ش.د9503971