(روزنامه ايران – 1395/12/08 – شماره 6444 – صفحه 16)
نوامبر سال 1998، آنگلا مرکل در مصاحبهای با عکاس و نویسنده معروف آلمانی، هرلند کولب، گفت: «به دنبال زمان مقتضی برای خروج از عالم سیاست هستم. همه چیز بسیار سختتر از آن است که تصورش را میکردم. نمیخواهم همچون «یک کشتی به گل نشسته» سیاست را ترک کنم. دوست دارم بعد از کنار گذاشتن سیاست و رفع خستگیهایم، کار دیگری را آغاز کنم.» مرکل وقتی این مصاحبه را انجام داد که شرایط کاریاش به واسطه شکست صدراعظم وقت آلمان، هلموت کهل، در انتخابات عمومی آن سال متزلزل نشان میداد. مرکل هفت سال عضو کابینه کهل بود و حالا کهل به دلیل آنکه نتوانسته بود تشخیص دهد، طرفداران حزبش از شیوه اداره مملکت توسط او به ستوه آمدهاند، انتخابات را به رقیب واگذار کرده بود.
اما مرکل چندان بدشانس نبود. ولفگانگ شوبل، رئیس جدید حزب دموکرات مسیحی (CDU)، او را به عنوان دبیر کل حزب انتخاب کرد. مرکل آن زمان با تمام قوایش تصمیم گرفته بود، هرگز به شیوهای که کهل از سیاست کنار رفت، سیاست را کنار نگذارد. از این رو در مصاحبه تاریخی خود با هرلند کولب از تمایلش برای خروج از سیاست در بهترین زمان ممکن خبر داد. اما سؤال این است که آیا مرکل اکنون بهترین زمان ممکن برای خروج از سیاست را از دست نداده است؟ آیا مرکل در همان تلهای که کهل در آن گرفتار شد، گرفتار نیامده است؟
دو هفته پیش مرکل طوری در جلسه اتحادیه حزب سوسیال مسیحی (CSU)، حزب خواهر دموکرات مسیحیهای آلمان شرکت کرد که گویی به مجلس ترحیم خود دعوت شده است. در کنار او هورست سیهوفر، رئیس اتحادیه سوسیال مسیحی نشسته بود. مردی که ماهها است، مرکل را به دلیل سیاستهای مهاجرتیاش مورد انتقادهای سنگین قرار داده و تهدید کرده بود، در انتخابات پیش رو از مرکل حمایت نخواهد کرد. او در جلسه روز دوشنبه مهر سکوت را شکست و به اصطلاح خودمانی من من کنان حمایت خود را از مرکل اعلام کرد و گفت: «من....آم..به عنوان رئیس اتحادیه حزب سوسیال مسیحی...آاام...می خواهم شما را از این قضیه مطلع سازم که.....آام....من....آاام..من حمایت خودم و..آااام...حزب سوسیال مسیحی را از....از...صدراعظم آنگلا مرکل اعلام میکنم..آااام...ما در انتخابات پیش رو از نامزدی او به عنوان صدراعظم جمهوری فدرال آلمان حمایت میکنیم...اااام...رهبری حزب و کمیته اجرایی از او پشتیبانی خواهند کرد.»
چرخش ناگهانی سیاسی
تا اینجای کار آنچه مسلم به نظر میرسد، این است که شور و هیجان مبارزات انتخاباتی در آلمان به چشم نمیخورد. درواقع مردم آلمان شاهد آغازی افسرده کننده و با کمترین سطح از نشاط انتخاباتی که تقریباً در تاریخ کشورشان بیسابقه است، هستند. نکته اینجاست که اگر مبارزات محافظه کاران هم مثل زبان حمایت سیهوفر از مرکل با لکنت و تردید همراه باشد، شکی باقی نمیماند، مرکل باید صدارت را به رقیب خود مارتین شولتز، عضو حزب سوسیال دموکرات (SPD) واگذار کرده و از سیاست کنارهگیری کند.
بی شک آلمان شاهد یک چرخش ناگهانی در گرایشات سیاسی است. تا همین سه هفته قبل اوضاع به قدری به نفع مرکل بود که عمده پرسشها حول موضوعاتی از این قبیل بود که حزب سوسیال دموکرات با چه درجه و عمقی از فضاحت، انتخابات را به مرکل واگذار خواهد کرد و آیا پس از شکست در انتخابات نقش کنونی خود به عنوان شریک ائتلافی دولت مرکل را ادامه میدهد و یا در قامت اپوزیسیون وارد عمل خواهد شد. در واقع انتظار میرفت، رئیس سابق حزب سوسیال دموکرات آلمان یعنی زیگموند گابریل خود را به عنوان نامزد انتخابات صدارت آلمان و رقیب آنگلا مرکل معرفی کند که در این صورت همه متفقالقول باور داشتند، شکست او در برابر مرکل حتمی است. اما گابریل در اقدامی غیر منتظره، از ریاست حزب استعفا کرد و کنترل امور را به دست شولتز سپرد، اقدامی که از آن به عنوان آزادی حزب سوسیال دموکرات تعبیر شده است.
آیا مرکل به پایان خود رسیده
هرچند رخدادهای سیاسی اخیرمانند نتایج نظرسنجیها در جریان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری امریکا، نشان دادند نمیتوان پیامهای واضحی را از آمار قبل از انتخابات استخراج کرد، اما میتوان با اطمینان گفت که فضای سیاسی آلمان در حال تغییر است و حتی نزدیکان مرکل نیز با اطمینان از «تغییر روند» در این کشور سخن میگویند. به نظر میرسد فعلاً بخت حزب سوسیال دموکرات آلمان از حزب دموکرات مسیحی در انتخابات پیش روی این کشور بلندتر است.
براساس نتایج نظرسنجیهای شرکت انفراتست دیمپ، 50 درصد آلمانیها میخواهند دولت بعدی توسط حزب سوسیال دموکرات اداره شود، این تعداد 14 درصد بیشتر از تعداد افرادی است که در انتخابات عمومی سال 2013 به این حزب رأی دادند.
فقط 39 درصد از کسانی که در نظرسنجی شرکت کردند، به ابقای محافظه کاران مرکل در رأس حکومت رأی دادند. اما شولتز به عنوان نامزد مستقل بسیار محبوبتر از مرکل است. وقتی از رأی دهندگان پرسیده شد، اگر به جای حزب بخواهند به نامزدهای مستقل رأی دهند، از بین شولتز و مرکل کدام نامزد را انتخاب میکنند، اکثریت پاسخ دهندگان شولتز را به عنوان گزینه مورد علاقه خود برگزیدند. آخرین باری که مردم حزب سوسیال دموکرات را به عنوان حزب برتر خود در نظرسنجیهای قبل از انتخابات اعلام کردند، بیست سال پیش بود. دقیقاً ماه مارس 1998 وقتی که گرهارد شرودر، نامزدی خود را مقابل هلموت کهل اعلام کرد.
شولتز نیز درست مانند گرهارد شرودر در میان مردم محبوبیت بالایی دارد. دوشنبه گذشته وقتی او در کارخانه نساجی شهر بوشولت، در نزدیکی مرز هلند، ظاهر شد، مردم با تشویقهای پیوسته و شعارهایی مانند «نوبت مارتین است» از او استقبال کردند.
احیای قدیمیترین حزب آلمان افزایش نگرانیها در میان محافظهکاران
احیای قدیمیترین حزب سیاسی آلمان را میتوان در کل کشور احساس کرد: طبق یک گزارش 140 نفر برای شرکت در یک سمینار انتخاباتی محلی که توسط شعبهای از حزب سوسیال دموکرات در ایالت «شمال راین وستفالیا» برگزار میشود، ثبتنام کردهاند. این در حالی است که اعضای حزب انتظار نداشتند بیشتر از 25 نفر در این مراسم حضور پیدا کنند. از زمانی که شولتز خود را به عنوان نامزد حزب سوسیال دموکرات در انتخابات پیش رو معرفی کردهاست، بیش از 4 هزار و 600 عضو جدید به صورت آنلاین به این حزب پیوستهاند. این تعداد در حافظه تاریخی حزب سوسیال دموکرات بیسابقه است.
در شهر فرایبرگ واقع در جنوب غرب آلمان، کتابچههای راهنمای حزب که به اعضای جدید داده میشود، تمام شده است. این مشکل در شهرهای سارلند و ساکسونی سفلی نیز گزارش شده است. صدها نفر به محض اطلاع از حضور شولتز در یکی از دفاتر محلی حزب سوسیال دموکرات در شمال شرق هامبورگ خواهان حضور در این مراسم شدند، بهطوری که یک مکان بزرگتر برای دیدار اعضای حزب با شولتز در نظر گرفته شد که البته فقط برای 100 نفر ظرفیت داشت. از زمانی که حزب سوسیال دموکرات آلمان مجبور شده بود طرفداران خود را به دلیل کمبود فضا پشت درهای بسته نگه دارد، زمان زیادی گذشته است. نگرانی در میان محافظه کاران روبهافزایش است. هورست سیهوفر، رئیس حزب سوسیال مسیحی آلمان میگوید: «شاید کسی بگوید که آمارها و ارقام دستکاری شدهاند، اما چیزی که مشاهده میشود تغییر فضای سیاسی است که به سختی میتوان آن را تغییر داد.» موفقیت مرکل برای مدت طولانی مدیون افول حزب سوسیال دموکرات آلمان بوده است. این حزب دست چپی آلمان سالها به خاطر ریاست زیگمار گابریل که با روحیه متزلزل خود حتی کسانی را که خیرخواهانه قصد کمک به وی را داشتند از خود دور کرد، خسارات زیادی را متحمل شده است. حالا گابریل کنار کشیده، اقدامی که شایسته تقدیر است. اما با خروج گابریل از حزب اکنون نورافکنهای منتقدین بروی ضعفهای صدراعظم کنونی متمرکز شده است.
آندریاس رودر، یک تاریخ شناس که مقر او در شهر ماینز، است، میگوید مسأله فقط این نیست که رأی دهندگان بعد از 12سال از مرکل خسته شدهاند بلکه مسأله این است که او رهبری یک اتحاد محافظهکار را بر عهده دارد که بیش از هر زمان دیگری شکننده است. اجلاس صلحی که هفته قبل بین دو حزب خواهران دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی برگزار شد، چیزی بیش از یک آتش بس موقتی نیست. هاله مرکل به عنوان صدراعظم آلمان در تابستان سال 2015 با تصمیم او مبنی بر باز کردن مرزهای کشور برروی مهاجران لطمه زیادی دید. عمل مرکل، به عنوان رئیس دولتی که معروف است، همیشه در مواقع بحرانی درستترین تصمیم را اتخاذ کرده است، یک عمل بشردوستانه بود اما این عمل انساندوستانه نه تنها آلمان بلکه اروپا را دوپاره کرد. در حقیقت، اتحادیه اروپا همچنان از تصمیم یک جانبه مرکل در رنج است.
تمایل اکثریت رأی دهندگان به انتخاب مخالفین حزب کنونی که در رأس است یک واقعیت تاریخی را درباره آلمان بازگو میکند و آن اینکه قدرت سیاسی در گذر زمان در این کشور رو به فرسایش میگذارد. لودویگ ارهارد و هلموت اشمیت به دلیل آنکه دیگر نمیخواستند از احزاب خود پیروی کنند، حذف شدند. هلموت کهل به این دلیل رقابت را واگذار کرد که بعد از 16 سال فعالیت به عنوان صدراعظم این کشور به قول خودش بیشتر شبیه یک اثر باستانی بود: پیر و فسیل شده و این سرنوشت بار دیگر برای آنگلا مرکل در حال رقم خوردن است. صدارت مرکل نیز کهنه و وصله پینه شده به نظر میرسد، بنابراین رأی به رقیب مرکل لزوماً به معنی نفی او نیست بلکه در ورای این رأی، معانی دیگری مانند تمایل به چهرههای جدید سیاسی در رأس حکومت وجود دارد.
مرکل در محاصره مخالفان
مرکل بندرت موجبات غلیان احساسات شدید در این کشور شده است و به این ترتیب برای مدتهای طولانی از فضایی آرام سود برده است. مدرنیزاسیون آرام و تدریجی حزب دموکرات مسیحی سبب افزایش تعداد اعضای این حزب از اقشار مختلف جامعه آلمان شد. او برای زنان جوان و ساکنان شهرهای بزرگ - دو گروه از رأی دهندگان بالقوه که تا قبل از مرکل هرگز به احزاب سوسیال دموکرات و سوسیال مسیحی رأی نداده بودند - جذابیت داشت. درست است که تعدادی از رأی دهندگان محافظه کار به حزب پشت کردند اما روی هم رفته تعداد کسانی که به واسطه مرکل به حزب گرویدند بسیار بیشتر از تعدادی بود که از حزب روی برگرداندند.
اما بحران پناهندگان همه چیز را تغییر داد. از تابستان 2015، موقعیت مرکل در میان طرفدارانش بشدت دوقطبی شده است. موقعیت مرکل را میتوان با موقعیت هیلاری کلینتون در انتخابات اخیر امریکا مقایسه کرد. یکی از نزدیکان مرکل میگوید: «شهروندانی هستند که حتی حاضرند دستشان قطع شود اما به مرکل رأی ندهند.»
مرکل تابستان سال گذشته در جریان برنامههای مبارزاتی خود در مکلنبرگ در پومرنیای غربی، با احتیاط تمام فقط در مقابل مخاطبان دست چین شده که از طرفدارانش بودند، سخنرانی میکرد. در غیر این صورت، این اطمینان وجود داشت، سخنانش در میان سوت و صدای هو کردن مخالفان خاموش شود.
با چنین وضعیتی، به نظر میرسد اوضاع کاملاً بر وفق مراد شولتز است. عجیب آن است که شولتز حتی توانسته از میان «حزب راستگرای پوپولیست بدیلی برای آلمان» نیز حامیانی را به خود جلب کند. شولتز قادر است پوپولیستها را با چپ میانه — مانند تعهدش به اتحادیه اروپا و به سیاستهای پناهندگی لیبرال — آشتی دهد. تا همین اواخر، فقط حزب راست ای اف دی جایگزینی برای مرکل پیشنهاد داده است. اکنون، سوسیال دموکراتها نیز فقط یک شعار دارند: مرکل باید برود.
مرکل هرگز نتوانسته این حقیقت را که نامزدی مجدد او چیزی جز دردسر برای او نیست، مخفی نگه دارد، چرا که بازیگری هرگز جزو استعدادهای او نبوده است. مرکل هرگز در زندگی سیاسی خود با این حجم از مشکلات مواجه نبوده است. او را بسختی در حزب دموکرات مسیحی پذیرفتند. به عنوان دبیر کل حزب، او با یک رسوایی انتخاباتی مواجه شد. رسواییای که نه تنها آینده کهل را خدشه دار کرد بلکه زندگی حرفهای ولفگانگ شوبل را نیز تحت تأثیر قرار دارد. اما در نهایت مرکل توانست با تمام موانع و مخالفتهایی که بر سر راهش بود، مبارزه کند و خود را تا ریاست حزب دموکرات مسیحی ارتقا دهد. به عنوان صدراعظم آلمان، مرکل مدام بحران پشت بحران از جمله بحرانهای مالی جهانی و بحرانهای مالی مربوط به اروپا را پشت سر گذاشته و حالا با ترامپ مواجه است. میتوان گفت سیاست حرفهای است که زخمهای عمیق بر جای میگذارد.
بر خلاف مرکل، زندگی حرفهای شولتز مسیر پرپیچ و خم و تدریجیای را پیموده است. او قبل از آنکه رهبر فراکسیون سوسیالیستها شود، به مدت 10 سال عضو هیأت قانونگذاری در پارلمان بود. انتخاب او به عنوان نامزد حزب سوسیال دموکرات برای رقابت برای کسب عنوان صدارت در آلمان یک اوج ناگهانی در زندگی حرفهای او محسوب میشود و به نظر میرسد در این مسیر حزب سوسیال دموکرات کاملاً حامی اوست. مسأله حمایت شدن از سوی حزب یکی دیگر از تفاوتهای مرکل و شولتز است. مرکل در حزب دموکرات مسیحی جایگاه خود را از دست داده بهطوریکه فرانز بائر، فرزند یکی از مؤسسان این حزب، این روزها فقط بر روی یک موضوع تأکید دارد و آن اینکه «مرکل باید برود.» یک سوم اعضای حزب تصمیم دارند اصلاً رأی ندهند و ما بقی معتقدند رأی دادن به ای اف دی بهتر از حمایت کردن از مرکل است. بائر درباره علت مخالفتش با مرکل میگوید دقیقاً نمیداند کدام یک از ضعفهای مرکل علت اصلی است ولی شاید بتوان از تصمیمات او در زمینه مهاجران به عنوان علت اصلی نام برد. به علاوه، بائر معتقد است «مرکل فاقد توانایی لازم برای ایجاد حس همدلی در میان مردم و بسیج کردن آنهاست.» بسیاری از اعضای حزب دموکرات مسیحی معتقدند که مرکل در چالش دائمی با این حزب است که بزرگترین نقطه ضعف او محسوب میشود.
سیهوفر معتقد است، تصمیم مرکل در مورد تحریمهای روسیه یکی از اشتباهات او محسوب میشود. سیهوفر خود را نماینده صنعت باواریا میداند و خواستهاش برقراری ارتباط تجاری با روسیه است. سیهوفر ماه آینده دیداری با پوتین در مسکو خواهد داشت. سیهوفر میگوید: «60 درصد تولید اقتصادی باواریا به صادرات وابسته است. به همین دلیل معتقد است که «آلمان نباید به سوی هیچ کشوری انگشت تهدید تکان دهد.» سیهوفر معتقد است که رویکرد سیاست خارجه مرکل زیاد از حد جامه اخلاق بر تن دارد. او همچنین از نخستین بیانیه مرکل بعد از انتخاب ترامپ که بیپرده از ارزشهای غربی سخن گفت، راضی نیست. علی رغم این سخنرانی، فرماندار باوریا برای احیای روابط تجاری به واشنگتن سفر خواهد کرد.
شولتز قصد ندارد بر ضد سیاستهای مهاجرتی مرکل مبارزه کند. او همچنین نمیخواهد احساسات را بر ضد اتحادیه اروپا، آن طور که گرهارد شرودر در سال 1998 انجام داد و بروکسل را به «به باد دادن پول آلمان متهم کرد»، بشوراند. سیاست شولتز در قبال اتحادیه اروپا بیشتر نزدیک به سیاست کهل در این زمینه است تا سیاست مرکل. یکپارچگی، آزادی، صلح و جنگ کلماتی هستند که شولتز اتحادیه اروپا را در قالب آنها چارچوببندی میکند. کلماتی شور برانگیز که به نظر میرسید عمرشان به سر رسیده باشد اما با انتخاب ترامپ در امریکا و نامزدی مارین لوپن برای ریاست جمهوری فرانسه همه چیز تغییر کرده است.
سوسیال دموکراتها هنوز استراتژی مشخصی برای متوقف کردن شولتز ندارند. اما نکتهای که اعضای حزب دموکرات مسیحی بر سر آن توافق دارند این است که آنها مسأله اعتیاد شولتز به الکل و اینکه او حتی مدرسه را تمام نکرده به عنوان نقاط ضعف او علم نخواهند کرد. پس حربه آنها در مبارزه با شولتز چه خواهد بود؟ به نظر میرسد هنوز پاسخ مشخصی برای این پرسش در میان اعضای حزب دموکرات مسیحی وجود ندارد. شخص مرکل فعلاً از حملات مستقیم به نامزد حزب سوسیال دموکرات پرهیز میکند چرا که نمیخواهد توجهات را به سمت او جلب کند. رهبران حزب دموکرات مسیحی بشدت به دنبال معکوس کردن اثر ترامپ هستند. آنها برای جهانی که از مدار کنترل خارج شده یک پیام دارند و آن اینکه آلمانیها به امنیت و ثبات رأی میدهند.
بسیاری از سیاستمداران حزب دموکرات مسیحی قصد دارند از گذشته کاری شولتز در پارلمان اتحادیه اروپا در بروکسل اطلاعات بیشتری به دست بیاورند. در اقدامی اخیر، نامهای توسط این حزب تهیه شده و در آن از اعضای پارلمان اروپا خواسته شده چنانچه داستانی درباره شولتز میدانند به اعضای این حزب در میان بگذارند.
منبع: Spiegel
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6444/16/174023/0
ش.د9504127