طلیعه نظم جدید جهانی با آزادسازی حلب و موصل
سبحان محقق
سوریه و عراق سال جاری میلادی را مثل سالهای گذشته سرگرم مبارزه با تروریسم بودهاند و طی این نبردها، دستاوردهایی هم داشتند که درخور توجه بوده است.
ارتش سوریه و رزمندگان مقاومت بیشترین پیروزیها را در مناطق شمالی خصوصا استان لاذقیه و سایر مناطق مثل حومه دمشق و «قنیطره» رقم زدهاند. تا اینکه، عملیات بزرگ آزادسازی شهر «حلب» و یا بهتر است بگوئیم بخش شرقی حلب از سیطره تروریستهای به اصطلاح میانهرو و عناصر تکفیری جیشالفتح پنجم تیر ماه گذشته آغاز شد که در مورد اهمیت و پیامدهای آن، در جای خود، سخن خواهیم گفت.
در حوزه مذاکرات سیاسی نیز نشستهای «ژنو-1» و «ژنو-2» و «ژنو-3» به شکست انجامید. علت اصلی شکست مذاکرات، به ذهنیت نادرست تروریستها و حامیان منطقهای آنها درباره جایگاهشان در بحران سوریه برمیگشت؛ آنها فکر میکردهاند که نظام «بشار اسد» به شدت تحت فشار است و لذا، تحولات سوریه خود به خود به سمت فروپاشی این نظام پیش میرود. لذا، حداکثر امتیازات را در مذاکرات مطالبه میکردهاند، که کنارهگیری «بشار اسد» از قدرت، ترجیعبند همه این مطالبات بوده است.
اما در میان جبهه حامی تروریسم، جالب است که آمریکا و شخص «جانکری» وزیر خارجه این کشور، به ناتوانی و ضعف خود پی برده بودند، آنها روسیه و ایران را مقابل توطئههای خود میدیدند و واقعا حس میکردند که زمینگیر شدهاند.
مشکل بزرگ واشنگتن در جبهه تروریسم این بود که دیگران ضعف آمریکا را باور نمیکردند و همین مسئله اوایل سال جاری میلادی باعث خشم «جان کری» هم شده بود. کری در ریاض و کشورهای د یگر به سرکردههای تروریستها غیرمستقیم گوشزد میکرد که ناتوانی آمریکا را در سوریه درک کنند. اما گروههای تروریستی این حرفها را جدی نمیگرفتهاند و همین موجب عصبانیت کری میشد.
حلب
در چنین بستری بود که عملیات بزرگ آزادسازی شرق شهر حلب کلید خورد. این عملیات و نتیجه آن، برای همه حیثیتی بود؛ در یک طرف، ارتش سوریه، رزمندگان حزبالله، ایران و روسیه قرار داشتند و در مقابل نیز تقریبا همه قدرتها قرار گرفتند و خصوصا رسانههای گروهی غربی و متحدان منطقهای آنها، جنگ روانی بیسابقهای را علیه جبهه ارتش سوریه و مقاومت راه انداختند، به طوری که نظامیان سوری تبدیل به اشغالگران عاملان جنایت جنگی تبدیل شدند و روسیه نیز توسط رسانهها و شبکههای غربی در شکل و قامت «هیولا» به جهانیان معرفی میشد.
از آغاز عملیات تا روز پیروزی ارتش سوریه و مقاومت در حلب و حتی پس از پیروزی ارتش و آزادسازی این شهر، این تبلیغات مسموم ادامه داشت و فقط پس از پوشش شادمانی گسترده شهروندان حلب توسط رسانهها، این خط کاذب خبری از سکه افتاد و همه فهمیدند میان ارتش و مردم سوریه پیوند دوستی وجود دارد. به هر حال، شنبه گذشته با خروج آخرین نفرات مسلح از شرق حلب، این شهر عملا آزاد شد.
در مورد اهمیت اتفاق فوق، این جمله «بشار اسد» که تاریخ منطقه و سوریه به قبل از آزادسازی حلب و پس از آن تقسیم خواهد شد، جمله اغراقآمیزی نیست و حتی باید گفت که آزادسازی حلب، پیامدهای جهانی نیز خواهد داشت. چرا که آمریکا بر اثر این اتفاق، خوار و ذلیل شد و متحدانش فهمیدند که نباید به این قدرت پوشالی تکیه کنند. این اتفاقی است که حتی تحلیلگران آمریکایی و افرادی مثل «چارلز کراتهامر» تحلیلگر ارشد نومحافظهکار این کشور هم به آن اعتراف کردهاند. کراتهامر ضمن ابراز دلخوری شدید نسبت به این اتفاق، نوشت که هفته گذشته وزرای خارجه و دفاع روسیه، ایران و ترکیه در مسکو دور هم جمع شدند تا درباره سرنوشت سوریه توافق کنند. در این نشست، آمریکا حضور نداشت و برای نخستین بار است که بحران سوریه به آمریکا ربط پیدا نمیکند! و این تحقیرآمیز است.
از جمله پیامدهای منطقهای آزاد شدن حلب این بود که «رجب طیب اردوغان» که برای پیوستن به ایران و روسیه بر سر سوریه، مردد بود، مصمم شد که به این محور بپیوندد و اگر این روند ادغام ترکیه در شرق ادامه پیدا کند، هم برای اروپا و هم برای آمریکا و ناتو، بسیار گران تمام خواهد شد.
عراق
در عراق هم مثل سوریه، تحولات سال جاری را میتوان به قبل و بعد از عملیات موصل تقسیم کرد. تا پیش از آغاز این عملیات، بزرگترین پیروزی نیروهای مسلح عراق، آزادسازی شهر «فلوجه» در استان «الانبار» بوده است. در این عملیات برخلاف عملیات آزادسازی «رمادی»، بسیج مردمی حضوری گسترده و محوری داشته است و همین حضور به همراه غیبت آمریکا، (باز هم برخلاف رمادی)، تلفات غیرنظامیان را به شدت پایین آورد و این اتفاق، بر خوشنامی، بسیج مردمی افزود.
پس از آزاد شدن فلوجه، همه نگاهها متوجه موصل شد. اما مرحله آمادهسازی و تدارکات آغاز این عملیات جدید، بسیار طول کشید و علت اصلی زمانبر شدن مقدمات، کارشکنی آمریکا و اصرار این کشور بر حضور نیافتن بسیج مردمی در عملیات موصل بود.
بالاخره، تصمیم بر این شد که بسیج در متن عملیات نباشد و وارد شهر موصل نشود، بلکه در حاشیه و در حد فاصل میان موصل و مرز سوریه باشد.
موصل
عملیات موصل بامداد 26 مهر ماه با فرمان «حیدر عبادی» نخستوزیر عراق آغاز شد. عبادی در همان زمان طی مصاحبهای، مدت پنج ماهه را تا زمان آزادسازی کامل موصل اعلام کرده بود.
اما، در میدان نبرد، پیشروی جلوتر از برنامهها بود و تاکنون بیش از 150 روستا و شهرک از اطراف شهر موصل و دهها محله در بخش شرقی این شهر که شرق ساحل «فرات» نیز میشود، از چنگال عناصر داعش رهایی یافتند.
بسیج مردمی نیز در حوزه عملیاتی خود، همه راههای مواصلاتی داعش به سوریه را بست و فرودگاه «تل عفر» را آزاد کرد.
در حال حاضر شهر اشغالی تل عفر نیز تحت محاصره بسیج مردمی قرار دارد.
اما، پس از گذشت دو ماه از آغاز عملیات موصل، به نظر میرسد که پیشروی نیروهای مسلح عراق در داخل شهر موصل کند شده است. «یار الله» فرمانده عملیات «نینوا» علت این کند شدن را به مراقبت و احتیاط نظامیان عراقی ربط داد و گفت که این نیروها نمیخواهند تحت هیچ شرایطی به مردم آسیبی برسد.
البته در این میان، آمریکا نیز کارشکنی میکند و طبیعی هم هست که چنین رویکردی را دنبال کند؛ چون از جانب پیروزی ارتش در موصل، نفعی نمیبرد و در عوض، آمریکا از طولانی شدن جنگ علیه تروریسم در عراق نفع میبرد و این چیزی است که «استفان تاوسند» فرمانده آمریکایی «نیروهای ائتلاف بینالمللی ضدداعش» اخیرا بر زبان آورد و مدعی شد که شکست داعش شاید دو سال طول بکشد.
در هر حال، به نظر میرسد که پیروزی ارتش سوریه و مقاومت در حلب، آمریکا را در موصل مردد کرده است و کند شدن عملیات موصل را از این منظر نیز باید مورد توجه قرار داد. در مورد ترکیه نیز طی یک سال اخیر قابل ذکر است که این کشور ابتدا سعی داشت در شمال دو کشور عراق و سوریه حضوری پررنگ داشته باشد؛ اما این اراده آنکارا در عراق تحت تاثیر تحولات دیگر، مثل اعتراض یکپارچه بغداد، تعدیل و کمرنگ شده است، ولی نظامیان ترکیه در شمال سوریه همچنان دست به حملات میزنند.
نگاهی به بحرانهای تودرتوی اتحادیه اروپا
حال اروپا خوب نیست
سیدمحمد امینآبادی
اتحادیه اروپا در سالی که گذشته به باور کارشناسان، سال بسیار سختی را پشت سر گذاشت. بحران پناهجویان و سرازیر شدن صدها هزار جنگزده به کشورهای اروپایی، غرق بیش از 5 هزار پناهجو در دریای مدیترانه، افزایش حملات تروریستی در اروپا، بازگشت تروریستهای چشم آبی به قاره سبز، قدرت گرفتن مجدد احزاب راست افراطی و جریانات فاشیستی، ادامه بحران اقتصادی و شکست اتحادیه اروپا در سیاست خارجی خود در غرب آسیا بخشی از این بحرانها بود که دولتهای اروپایی طی یک سال گذشت با آن دست و پنجه نرم کردند.
اما شاید یکی از مهمترین تحولاتی که سال گذشته اروپا را درگیر خود کرد و «زنگ خطر» را برای «فروپاشی اتحادیه اروپا» به صدا درآورد، رای مردم انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا بود. سوم تیرماه گذشته سرانجام کابوسی که خواب را از چشم مقامات اتحادیه اروپا ربوده بود محقق شد و مردم پادشاهی متحد انگلیس (انگلستان، ولز، اسکاتلند، ایرلند شمالی) در یک رفراندوم تاریخی به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند به این ترتیب اروپا یکی از وزنههای مهم سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را از دست داد. بسیاری از رسانهها و سیاستمداران اروپایی به نتایج همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا واکنش نشان داده و آن را «روزی تلخ برای اتحادیه اروپا» ارزیابی کردند. از طرف دیگر نتایج این همهپرسی موجی از شادی را در بین جنبشهای راست افراطی مخالف اروپا ایجاد کرده و جان تازهای به آنها بخشیده است.
به باور کارشناسان موجهای سهمگین این همه پرسی به زودی به دروازههای سایر کشورهای اروپایی نیز خواهد رسید و موج استقلالطلبی در اروپا را گسترش خواهد داد و درست به همین دلیل است که رهبران اروپایی به شدت از این همهپرسی ناراحت هستند. مارتین شولتز رئیسپارلمان اروپا آن را به «حماقت» تشبیه کرده است. به باور این کارشناسان، نتایج این همه پرسی عملا فرایند فروپاشی اتحادیه اروپا را کلید زد پیش از این نظر سنجیها نشان میداد که حدود نیمی از مردم در ۸ کشور اتحادیه اروپا خواستار برگزاری همه پرسی شبیه انگلیس برای ادامه عضویت در این اتحادیه هستند. بلافاصله پس از مشخص شدن نتایج همه پرسی رئیسحزب راست افراطی فرانسه با استقبال از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا خواستار برگزاری همهپرسی مشابه در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی شد.
در هلند نیز احزاب ملی گرا خواستار برگزاری همه پرسی مشابه شدند. معاون رئیسحزب افراط گرای ضد یوروی آلمان نیز تصمیم انگلیسیها برای خروج از اروپا را تمجید کرده و تاکید کرد که از «شادیگریه کرده است.» «نایجل فاراژ» رهبر حزب استقلال انگلیس نیز اروپا را پیکری «رو به موت» توصیف کرد و گفت امیدوار است که انگلستان تنها کشوری نباشد که از اتحادیه اروپا خارج میشود. سوئد، اتریش و ایتالیا کشورهایی بودند که او میگوید ممکن است در آینده از جمع 27 کشور باقی مانده خارج شوند.
در داخل خود انگلیس نیز برخی کارشناسان بر این باورند این همه پرسی به فروپاشی «بریتانیا» منجر خواهد شد چرا که در میان کشورهای پادشاهی بریتانیا، مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی در همه پرسی پنج شنبه به ماندن در اتحادیه اروپای رأی دادند. مسئلهای که میتواند بار دیگر مباحث مرتبط با استقلال کامل این دو اقلیم را از انگلیس بار دیگر مطرح سازد. مقامات اسکاتلند که بخشی از پادشاهی متحد بریتانیا محسوب میشوند پیش از این تهدید کرده بودند که در صورت رای مثبت مردم به این رفراندوم، برگزاری همه پرسی درباره استقلال اسکاتلند از انگلیس اجتناب ناپذیر خواهد بود.
«بریگزیت» تنها تاثیرات روانی بر تداوم ایده اروپای واحد نداشت بلکه اخبار و گزارشهایی که طی ماههای اخیر منتشر شده نشان میدهد که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، هزینههای سنگین مالی نیز بر لندن تحمیل خواهد کرد. روزنامه تلگراف چندی پیش گزارش داد که روسای بانکهای بزرگ آمریکایی به ترزا مینخستوزیر انگلیس هشدار دادهاند که ممکن است منابع مالی خود را از بانک «هالی» لندن بیرون بکشند.«گاردین» نیز نوشت مشتریان اروپایی پس از برگزیت خودروهای ساخت انگلیس را تحریم کردهاند. شرکتهای مالی انگلیس نیز اعلام کردهاند که در صورت خروج این کشور از اتحادیه اروپا، سالانه 40 میلیارد پوند و نیز 70 هزار شغل از دست خواهد رفت. به نوشته روزنامه ایندیپندنت، مدیران بانکها و موسسات مالی تهدید کردهاند در صورتی که پس از جدایی از اتحادیه اروپا، به آنها تضمین داده نشود تا از درون انگلیس بتوانند به مشتریان اروپایی خدمت ارائه دهند، دفاترشان را از انگلیس خارج خواهند کرد.
شاید بتوان وضعیت اروپا در سال 2016 و چشمانداز سال آتی میلادی را در گزارشی که روزنامه «تاگس شاو» آلمان نوشته به خوبی درک کرد. «تاگس شاو» در گزارش خود با اشاره به به اوضاع «بد» اروپا در سال 2016 مینویسد: «سال 2016 سالی سخت برای اتحادیه اروپا بود. از جمله چالشهای این اتحادیه میتوان به عواقب بحران پناهندگان و نتیجه همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا اشاره کرد. این مسائل از قدرت اتحادیه اروپا هزینه کرده و نگرانیهایی را ایجاد کرد که اروپا را به طور فزایندهای متزلزل کرده است. دیگر کمتر کسی به اتحادیه اروپا به عنوان یک جزیره مرفه مینگرد. سال آینده اتحادیه اروپا شصت ساله میشود و ما در بدترین شرایط هستیم، چرا که ما ناسیونالیسم و خودخواهی بیش از حد و بیسابقهای را در اروپا تجربه میکنیم. ما به یک نقطه و شرایط جدی رسیدهایم.
تشکیل دولت ائتلاف ملی؛ نقطه عطف در تحولات یمن
محمدرضا مرادی
عربستان در یک سال گذشته متحمل شکستهای زیادی در یمن شده است. این کشور که با اندیشه شکست دادن انقلابیون یمن، از فروردین 94 به این کشور حمله کرد، اکنون کاملا گرفتار شده است. شکستهای پیدرپی رژیم آلسعود در جنگ باعث شد آمریکا از مدتها قبل برای نجات این رژیم دست به کار شود. در همین مسیر تاکنون چندین دور نشست در عمان و کویت برگزار، اما به دلیل کارشکنیهای ائتلاف سعودی با شکست مواجه شد. شکستهای عربستان، آمریکا را کاملا ناامید کرده و رسانههای این کشور به ارتش آلسعود لقب ارتش کاغذی دادهاند. گستردگی کشتار عربستان در یمن حتی نهادهای حامی ریاض را نیز به اعتراض واداشت. اخیرا یونیسف اعلام کرد که در هر هفته 1000 کودک یمنی قربانی میشوند.
این پیامدها باعث شده تا آمریکا اعلام کند که در فروش سلاح به عربستان تجدید نظر خواهد کرد و حتی عربستان برای نخستین بار نیز اعتراف کرد که از بمبهای خوشهای استفاده کرده است. تمام این موارد حاکی از گرفتار شدن آلسعود در باتلاق یمن است. از سوی دیگر، موشکهای بالستیک یمن اخیرا فرودگاه جده را هدف قرار دادهاند و این به معنای افزایش برد موشکهای انصارالله است که تهدیدی جدی برای پایتخت عربستان به شمار میرود. موشک «برکان- 1» با برد 800 کیلومتر، کابوسی برای آلسعود است. اما شکست بزرگتر و نقطه عطف بحران یمن در یک سال گذشته مربوط به تشکیل دولت نجات ملی در این کشور است.
مذاکرات صلح با هدف پایان دادن به بحران فوق، با حضور نماینده سازمان ملل و به میزبانی کشور کویت در دو دور متوالی برگزار شد، اما بعد از سه ماه، بینتیجه پایان یافت. این اقدامات بیحاصل سازمان ملل باعث شد تا شورای عالی سیاسی یمن روز دوشنبه(8 آذر) در نشست اضطراری خود، تشکیل «دولت نجات ملی» یمن را اعلام کند. رئیس و اعضای شورای عالی سیاسی یمن اعلام کردند، تشکیل دولت وحدت ملی که طیفهای مختلف را در بر میگیرد، به منظور مقابله همهجانبه و منسجم با تجاوز سعودی تشکیل شده است. «عبدالعزیز بن حبتور» به عنوان نخست وزیر دولت نجات ملی تعیین شده است.
این اقدام انقلابیون یمن در نگاه اول میتواند عاملی در بر هم خوردن مذاکرات صلح تلقی شود، اما باید توجه داشت که مردم یمن بیش از 20 ماه است که در انتظار یاری سازمان ملل هستند و پس از حمایتهای سازمان ملل از آلسعود که 10 هزار یمنی را به شهادت رسانده است چاره کار را در این دیدهاند که خود برای نجات خویشتن اقدام نمایند. از این رو این اقدام پس از ناامیدی از تلاشهای بینالمللی صورت گرفته است. بنابراین این اقدام انصارالله پیامدها و آثار مثبتی را برای یمن خواهد داشت. بدون شک تشکیل دولت نجات ملی نقطه عطف بیسابقهای در جریان تحولات سیاسی یمن از زمان آغاز تجاوز نظامی رژیم سعودی از حدود ۲۰ ماه پیش، محسوب میشود. مهمترین دستاوردی که تشکیل دولت نجات ملی با خود به همراه خواهد آورد، برقراری ثبات سیاسی در یمن خواهد بود. در این میان، عصبانیت و خشم سعودیها نیز بسیار قابل تأمل است.
در حقیقت، خشم رژیم متجاوز سعودی از تشکیل دولت نجات ملی در یمن، خود به تنهایی حاکی از موفقیت احزاب و جریانهای مختلف یمنی در راهی است که پیمودهاند. تشکیل دولت نجات ملی در یمن دستاورد بزرگی برای احزاب و جریانهای داخلی این کشور محسوب میشود؛ دستاوردی که به یمنیها این امکان را میدهد تا به صورت سازماندهی شده به مقاومت در برابر تجاوز نظامی سعودیها بایستند. علاوه بر این، تشکیل دولت نجات ملی یمن این امکان را فراهم میکند تا این دولت به صورت رسمی و به عنوان نماینده قانونی مردم این کشور، حقوق آنها را در مجامع و سازمانهای بینالمللی پیگیری و مطالبه کند.
این اقدام انقلابیون یمن از آنجا اهمیت بسیاری دارد که تمام تلاش عربستان بر این بوده تا انصارالله را از معادلات سیاسی یمن حذف کند چرا که عربستان انصارالله را دشمن سرسخت و سازشناپذیر خود میداند. حال تشکیل دولت نجات ملی با محوریت انصارالله شکست بزرگی برای عربستان خواهد بود. در این شرایط سازمان ملل که با حمایتهای خود از متجاوزان سعودی در یمن باعث پیچیدهتر شدن معادلات در این کشور شده راهی جز تعامل با دولت نجات ملی یمن نخواهند داشت و دولت تحت فرمان «عبدربه منصورهادی» که پیش از این نیز مشروعیت نداشت، اکنون به صورت رسمی مشروعیت خود را از دست داده و دولت جدیدی در یمن تشکیل شده است.
مردم یمن حسن نیت خود را طی 22 ماه گذشته به جامعه جهانی نشان دادند و در هر مذاکرهای با هدف پایان دادن به جنگ شرکت نمودهاند اما آلسعود با کارشکنیها و زیادهخواهی خود مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات شده است و در واقع مذاکرات ابزاری برای اتلاف وقت و بازسازی نیروی متجاوزان بوده است. شکست خوردن مذاکرات صلح انصارالله را بر آن داشت تا از طریق راه حل داخلی به دنبال پایان بحران یمن باشد. در هر صورت عربستان به این نتیجه رسیده است که در یمن شانسی برای پیروزی ندارد و به همین دلیل به دنبال خروج از این باتلاق است.
پدیده ترامپ
شاید بتوان مهمترین اتفاق سال 2016 آمریکا را در کنار سایر تحولات سیاسی، اقتصادی اجتماعی این کشور انتخابات ریاست جمهورری این کشور و پدیده ترامپ دانست. به باور بسیاری از کارشناسان و حتی مقامات سیاسی آمریکا مردم این کشور در زشتترین و بیشرمانهترین انتخابات تاریخ آمریکا و به نوشته گاردین وحشیانه نظر خود را اعلام کردند و دونالد ترامپ را علی رغم همه مفاسد اخلاقی و اظهار نظرهای جنجالی و نژادپرستانه اش علیه رنگین پوستان، مسلمانان و مهاجران به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور خود راهی کاخ سفید کردند.
انتخاب ترامپ روح عریان جامعه آمریکا را نشان داد انتخاب ترامپ نشان داد که دموکراسی در آمریکا فرسوده شده و به پایان رسیده است، این انتخاب نتیجه مستقیم رسوایی و خواری آمریکا در دوره اوباما بود، «مردم از فساد دستگاه حاکم خسته شده بودند ترامپ خود را نماینده تغییر وضعیت موجود نشان داد و تلاش داشت خود را سخنگوی مشکلات مردم آمریکا معرفی کند دموکراتها اکثریت مردم آمریکا را نادیده گرفتند خستگی مردم از وضعیت موجود و سیاستهای حزب دموکرات باعث انتخاب ترامپ شد و... اینها تنها بخشی از تحلیلهایی بودند که رسانههای بینالمللی و منطقهای به آن پرداختند.
اما انتخاب ترامپ با واکنش گسترده طرفداران هیلاری کلینتون در سراسر آمریکا نیز مواجه شد و آنها که انتظار شکست نامزد مورد حمایت خود را نداشتند با تشکیل کمپین «ترامپ رئیسجمهور من نیست» راهی خیابانها شدند و اعتراضات سراسری را به راه انداختند که در برخی از شهرها نیز رنگ شورش به خود گرفت.
مخالفان ترامپ نه تنها به اعتراضات خیابانی بسنده نکردند، بلکه در حال برنامهریزی جدی بهمنظور ایجاد اختلال در مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید آمریکا که در اوایل سال آتی میلادی «اول بهمن» برگزار میشود، هستند.گاردین درباره برنامهریزیهای انجام شده برای روز تحلیف ترامپ، گزارش داده مخالفان وی از تصمیم قطعی خود برای راهاندازی یک حرکت بزرگ سخن میگویند، از جمله این برنامهها برگزاری راهپیمایی «یک میلیون زن» در پایتخت آمریکا، برای ابراز خشم و انزجار نسبت به اتهامات ترامپ در زمینه آزار و اذیت جنسی زنان است. علاوه بر آن، گروههای چپگرا و آنارشیست نیز طرحهایی برای برگزاری اعتراضاتی در این روز تدارک دیدهاند، تا جایی که برخی ناظران احتمال میدهند که مراسم تحلیف ترامپ به یک «رخداد پر هرج و مرج» تبدیل شود.
اما ماجرای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هنوز تمام نشده و ماجرای جنجالی دیگری که طی روزهای گذشته به شدت در آمریکا سر و صدا کرده اتهاماتی است که سیا و اف بیآی به روسیه و شخص پوتین در مورد دخالت وی در انتخابات به نفع پیروزی ترامپ وارد کردهاند. کاخ سفید به استناد گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده است که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه شخصا دستور هک شدن ایمیلهای مقامهای ارشد دموکرات در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را صادر کرده است و اقدامات مسکو به کمپین دونالد ترامپ کمک کرده است. اوباما نیز گفته است پیش از ترک کاخ سفید در اول بهمن ماه قطعا در صورت تائید نهایی این گزارشها به آن واکنش نشان خواهد داد.
ترامپ وعدههای زیادی در مورد سیاست خارجی و داخلی آمریکا در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری داده بود. برخی کارشناسان معتقدند ترامپ رئیسجمهور با ترامپ کاندیدا فرق خواهد کرد و سیستم سیاسی آمریکا و نخبگان و لابیهای قدرتمند پشت پرده نظام سیاسی این کشور اجازه نخواهند داد که ترامپ خارج از این چارچوب عمل کند و چه بسا وی را کنار بزنند. برخی دیگر معتقدند شخصیت ترامپ به گونهای است که نمیتوان وی را در چارچوب ساختار محصور کرد و ریاست جمهوری فرصتی را در اختیار این موجود عجیب قرار داده تا ایدههای خود را عملی کند. باید منتظر بود و دید.
http://kayhan.ir/fa/news/93819
ش.د9503400