(روزنامه آرمان – 1395/12/07 – شماره 3267 – صفحه 6)
* مدل انتخاباتی جریان اصلاحات برای سال ۹۶ چگونه است؟
** مدلهای انتخاباتی نسبت به اوایل انقلاب روز به روز پیچیدهتر میشود، چراکه گروهها به این نتیجه رسیدند که باید در انتخابات حساب شدهتر عمل کنند. البته دولت برگزار کننده انتخابات و شورای نگهبان ناظر آن است، اما همواره تصور میشد که احزاب، گروهها و جناحها برای کسب کرسی شوراها، مجلس و ریاست جمهوری در رقابت با یکدیگر نیاز به برنامهریزی دارند. در دهههای اول انقلاب یک ساختار نانوشته ای وجود داشت که احزاب و جریانها کاندیدا معرفی میکردند و این کاندیداها با یکدیگر به رقابت میپرداختند. این وضعیت به صورت ساده و غیرپیچیدهای تا مجلس هفتم پیش رفت اما در مجلس هفتم که رد صلاحیت حداکثری شکل گرفت جریانهای محافظهکار، تندرو و معتدل ایجاد شد. این جریانها تصور میکردند که باید انتخابات را برنامهمحور کنند.
از سویی در همان مجلس هفتم و پس از رد صلاحیتهای گسترده، جریان اصلاحات نیز شورای هماهنگی تحت عنوان شورای هماهنگی گروههای اصلاحطلب تشکیل داد و تبلیغات انتخاباتی و ایجاد همفکری، همیاری، همراهی و همکاری بین طیفهای ۱۸ گانه و بعد ۲۳ گانه ایجاد شد. در دوره یازدهم ریاست جمهوری، اصلاحطلبان یک شورای هماهنگی داشتند و برای سیاستگذاری که حلقه مفقوده جریان اصلاحات بود، یک شورای سیاستگذاری تشکیل شد که در چهارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی در رقابتهای انتخاباتی حضور داشته باشد. به تدریج این کارها در سال ۹۲ تحت عنوان شورای سیاستگذاری شکل کاملتری به خود گرفت. شورای سیاستگذاری با هدف برگزاری یک انتخابات باشکوه و کشاندن رایهای خاکستری به میدان و رقابت سالم طراحی شد. همانطور که مشاهده شد در انتخابات ۹۴ از این ساختار به خوبی استفاده شد و در دوره آتی نیزوضعیت به این صورت است.
* شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چه برنامهای دارد و تا به امروز که تنها کمتر از سه ماه به انتخابات زمان باقی است، چه کرده است؟
** در دوره دوازدهم هم به شیوه معمول شورای هماهنگی مانند دورههای دیگر کاندیدا معرفی خواهد کرد. شورای هماهنگی در مقام اجرا و سیاستگذاری با یک نگاه اصلاحطلبانه تصمیمگیری و در نهایت هماهنگی معرفی کاندیدا، تبلیغات انتخاباتی و رقابت سالم در کنار شورای سیاستگذاری پیش خواهد رفت. مهمترین اصلی که شورای هماهنگی و شورای سیاستگذاری و بهطور کل اصلاحطلبان به آن اعتقاد دارند اجرای کامل قانون اساسی است. در واقع جریان اصلاحطلبی معتقد است که اگر اصل جمهوری اسلامی و ولایت فقیه محترم شمرده میشود، باید اصول دیگر قانون اساسی هم محترم شمرده شود. اصل آزادی احزاب، مردم و آزادی نقد و قلم و بیان باید تحقق بپذیرد. چراکه نمیتوان بخشی از اصول را پذیرفت و بخشی دیگر از قانون اساسی را قبول نکرد. در واقع اصلاحات و اعتدالگراها بر این اعتقادند که رفتارها و عملکردها باید در چهارچوب قانون اساسی باشد.
* این اعتقاد وجود دارد که رحلت آیتا...هاشمی به عنوان یکی چهرهای بسیار تاثیرگذار و با نفوذ که همواره طی سالهای گذشته همراه و حامی اصلاحطلبان بود به نحوی جریان اصلاحات را تضعیف خواهد کرد. رحلت آیتا...هاشمی منجر به کندشدن حرکت جریان اصلاحات و اعتدالگراها خواهد شد؟
** رحلت آیتا...هاشمی یک ضایعه جبران ناپذیر برای کشور بود؛ زیرا ایشان از همان ابتدای انقلاب همواره شخص دوم نظام و به عنوان یک عنصر تاثیرگذار، مطرح بود. بدون شک زندگی سیاسی ایشان فراز و فرودهایی داشت. زیرا خط فکری میانه روی و اعتدالی که ایشان از همان ابتدا برگزیده بود وی را با دشورایهایی در استمرار مسیر سیاسی خود روبهرو ساخت. ایشان بهطور کل با تندروی در جبهه اصلاحات و نیز جبهه اصولگراها مخالف بود و همواره موضع سخت و محکمی نسبت به تندروها داشت. در جبهه اصلاحات مشاهده میشود که تعداد معدودی که رویکرد تندی داشتند به مرور یا اصلاح و یا از مجموعه اصلاحات خارج شدند.
اما پس از آن بازهم بهويژه در سالهای اخیر تندروی در میان جریان اصولگرا دغدغه خاطر آیتا...هاشمی بود. بنابراین همچنان موضع آیتا...هاشمی در طی سالهای اخیر بدین خاطر بود که تندروها میدان بیشتری نسبت به قبل گرفته بودند و این مساله برای آینده کشور و مسیر توسعه امری خطرناک بود. آیتا...هاشمی یک وزنه سنگین سیاسی بسیار قوی بود که میتوانست در کشور تعادل ایجاد کند. وقتی جریان اصلاحطلب یک رویه متعادل در پیش گرفت، آیتا...هاشمی دست از نقد کردن آنها برداشت، تا آنجا که وی در سال نخست دولت اصلاحات سخنرانیهای تندی علیه این دولت ایراد میکرد، اما وقتی پی برد دولت به دنبال تعادل، تعامل، سازندگی و توسعه کشور در همه امور است خاضعانه و متواضعانه از رئیس دولت اصلاحات تشکر کرد.
* در دوران حضور در دولت اصلاحات از مرحوم آیتا...هاشمی خاطرهای دارید.
** درست ۱۵ ماه از آغاز کار دولت اصلاحات میگذشت که مرحوم آیتا...هاشمی به خاطر بیتوجهی دولت اصلاحات به طرحهای سازندگی گلهمند بودند؛ در آن زمان من استاندارخوزستان بودم که تماس گرفتند و اعلام کردندهاشمی قصد بازدید از ۷ طرح عظیم نیشکر، فولاد، سدکرخه، کارون ۳، منطقه ویژه اقتصادی آبادان و خرمشهر و اتمام سد مارون را دارد که در بدو ورود به استان خوزستان برای ۵ روز بازدید انتقاداتی نسبت به اقدامات دولت اصلاحات در پروژههای عمرانی- سازندگی داشتند. به خوبی به یاد دارم که در آن زمان سکوت کرده و در عمل ثابت کردم که تغییرات بسیار زیاد و مهمی در حوزه عمرانی و سازندگی از جمله مواردی که در مطالب فوق ذکر شد و همه طرحها فعال بودند به عمل آمده است.
به همین دلیل نیز از رئیس دولت اصلاحات حضوری تشکر کردند و دیگر از آن پس نسبت به دولت اصلاحات انتقاد نکرد. یکی از مسائلی که آیتا...هاشمی در آن دوره نیز بدان اشاره کرد این بود که در اواخر دولت سازندگی علیه ایران یک اجماع جهانی شکل گرفت، تا آنجا که ده سفیر اروپایی در یک شب تهران را ترک کرده و تا پایان دولت مرحوم آیتا...هاشمی به ایران بازنگشتند. اما در شش ماهه نخست دوره اصلاحات ورق اجماع علیه ایران برگشت و به اجماع له ایران بدل شد. در آن دوره دیگر هیچ کشوری رودر روی ایران قرار نگرفت. وقتی از ایشان پرسیده شد که علت این تغییر در دیدگاه قدرتها و سازمانهای بینالمللی چیست آیتا...هاشمی در پاسخ گفت: «من خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که رئیس دولت اصلاحات سخنانی میگوید که جهان آن را میپسندد و این سخنان را با عبارات زیبا به زبان آورده و به جامعه جهانی ارائه میدهد. دیگر آنکه جهان رئیس دولت اصلاحات را برازنده ریاست جمهوری میداند، زیرا جهان از تیپ یا ترکیب ظاهری رئیس دولت اصلاحات خوششان آمده است.
مردم به شکل ظاهری رئیسجمهور و مسئولان اهمیت میدهند.» بنابراین در یک عبارت باید گفت که آیتا...هاشمی به مفهوم حقیقی در نظام و جامعه ایران تاثیرگذار بود. وی به عنوان یک لنگرگاه تعادل در همه دوران خدمتش موثر بود. لنگرگاهی که هدف آن حرکت کشور در مسیر توسعه، تعامل و تعادل بود. آیتا...هاشمی پس از رویدادهای سال ۸۸ پشتوانه عظیمی برای جریان اصلاحات شده بود. اگرچه بسیاری نسبت به سیاستهای وی انتقاد داشتند او حتی پس از جریان سال ۸۸ هم متعادلکننده جریانات سیاسی بود اما در رابطه با این مساله که آیا فقدان مرحوم آیتا...هاشمی در انتخابات آتی تاثیرگذار است باید اذعان داشت که بهطور قطع فقدان او تاثیرگذار خواهد بود، اما باید با تلاش بیشتر جای خالی ایشان را پر کرد.
* این خلا میتواند منجر به تضعیف جریان اصلاحطلب و اعتدالگراها شود؟
** رحلت آیتا...هاشمی تنها نباید از زاویه فقدان ایشان مورد بررسی قرار بگیرد. هر یک از افراد موثر از همان ابتدای انقلاب تا به امروز مانند شهید بهشتی، باهنر و رجایی موثر بودند. با شهادت هر یک از این افراد این تصور میرفت که دیگر در نبود آنها انقلاب تمام شده است و در همان زمان این پرسش به میان میآمد که در نبود این افراد حاکمیت میخواهد چه کار کند، اما مساله اینجاست که اگرچه شهادت و رحلت هر یک از آنها جامعه را متاثر میکند در عین حال یک انرژی در بدنه اجتماع ناشی از فقدان آنها ذخیره میشود. آن انرژی تا حدود زیادی جبران فقدان شخصیتهای تاثیرگذار کشورمان را خواهد کرد. بنابراین این مساله پس از آیتا...هاشمی مشهود است و انرژی عظمیی متاثر از فقدان آیتا... در مردم ایجاد شده است که این انرژی اصلاحات و بدنه اجتماعی را برای ادامه مسیرهاشمی مصممتر خواهد کرد.
* بعد از فوت آیتا... مهدوی کنی و آقای عسکر اولادی، اصولگرایان به نحوی با چنددستگی و بحران مواجه شدند. گمان میکنید که پس از مرحوم آیتا...هاشمی ما شاهد چنین وضعیتی در اردوگاه اصلاحطلبی خواهیم بود؟
** بعید به نظر میرسد که ما شاهد ایجاد بحران در میان اصلاحات باشیم. اگرچه تلاش برای ایجاد تفرقه در جبهه اصلاحطلبان زیاد است اما با وجود لیدر و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان این اتفاق نخواهد افتاد. در سال ۹۲ تلاشها بر این بود که در میان جبهه اصلاحات شکاف ایجاد شود. منظور از جبهه اصلاحات همه احزاب میانهرو و اصلاحطلب است. اگر اختلاف میان آقایان عارف و روحانی در سال ۹۲ ادامه پیدا میکرد منجر به ایجاد انشقاق در جبهه اصلاحات میشد. در این وضعیت که نظر سنجی شده بود لیدر اصلاحات به این نتیجه رسیده بود روحانی رای بیشتری نسبت به عارف دارد که پس از نامه رئیس اصلاحات در رابطه با انصراف عارف از انتخابات و رای به روحانی، رئیس فراکسیون امید نیز به آن تمکین کرد و از سال ۹۲ تا به امروز همچنان انسجام اصلاحطلبان برقرار است. البته مردم هم از روز جمعه قبل از انتخابات شعار اصلیشان این بود. «عارف، روحانی، ائتلاف». بنابراین درگذشت آیتا...هاشمی برخلاف فوت آقایان مهدوی کنی و عسکر اولادی که در جبهه اصولگرایان بحران و دودستگی ایجاد کرد در اردوگا ه اصلاحطلبان و میانهروها بحران و انشقاق ایجاد نمیکند.
* عدهای خواهان ورود آیتا...سید حسن خمینی به فضای سیاسی وانتخابات هستند. این نگرش بیانگر چه مسالهای است؟
** آیتا...سید حسن خمینی میراثدار و پاسدار راه و اندیشه امام خمینی (ره) است. در این میان فردی نیست که به اندازه ایشان دلسوز نظام، راه امام (ره)و رهبری باشد. آیتا...سید حسن خمینی تاکنون در دسته بندیهای سیاسی ورود پیدا نکرده است. به نظر من عدم احراز صلاحیت ایشان در انتخابات مجلس خبرگان ۹۴ اقدام درستی نبود. اکنون آیتا...سید حسن خمینی در موقعیتی است که هر کاندیدایی که مورد تایید ایشان قرار بگیرد مردم به خاطر تایید یادگار امام به او رای خواهند داد. بنابراین روحانی برای موفقیت در این دوره باید تلاش کند که از حمایت و پشتیبانی ایشان برخوردار شود. همانطور که قبل از این، از حمایت آیتا...هاشمی، سید حسن خمینی و جریان اصلاحات برخوردار بود. یکی دیگر از شخصیتهایی که میتواند در موفقیت روحانی اثرگذار باشد آقای ناطق نوری است، چراکه وی همواره یک وزنه ملی بوده است و نظرش در بدنه اجتماعی بُرد دارد و ایشان میتواند از آقای روحانی حمایت ویژه کند.
* بهطور کل حذف روحانی از صحنه قدرت چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟
** اگر وزنه قابل ملاحظه اصلاحطلبی وجود داشته باشد که توان رای آوری بالا را داشته باشد، اصلاحطلبان، جامعه و کشور ضربه سنگین و بحرانسازی متحمل نخواهند شد. به ويژه در شرایط کنونی که ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا رسیده است. به همین دلیل اثر مهمی که حذف روحانی از قدرت میتواند در پی داشته باشد در واقع تکرار رخدادهای دوره احمدینژاد در عرصه سیاست خارجی است و علاوه بر آن فساد سیاسی و اقتصادی در کشور بیشتر خواهد شد. در دولت احمدینژاد همه ارکان با دولتهای نهم، هم جهت و یکدست بودند. با روی کار آمدن احمدینژاد انضباطهای مالی، سیاسی، تجاری و اقتصادی به هم خورد. سازمان مدیریت و برنامه ریزی که نخ تسبیح دستگاههای اجرایی و حاکمیتی بود، منحل شد و آن فسادهای وحشتناک نظیر ۳۰۰۰ میلیارد تومان، بابک زنجانی بروز و ظهور پیدا کرد. فساد گسترده و عمیق شد، طوری که بیست سال دیگر هم نمیتوان وضعیت را به قبل از سال ۸۴ برگرداند.
اگر روحانی از قدرت حذف شود و کاندیدای اصولگرا رای بیاورد کشور از مسیر توسعه و پیشرفت خارج خواهد شد و وضعیت کشور به شرایط بدتر از دوران قبل انقلاب بازمیگردد. البته ما میتوانیم شرایط کنونی را با شرایط قبل از انقلاب مقایسه کنیم، قبل از انقلاب موشک نداشتیم اما اکنون موشک داریم، قبل از انقلاب موتور گازی داشتیم اما اکنون در هر خانوادهای چند تا ماشین وجود دارد، اگرچه ما میتوانیم به این پیشرفتهای حداقلی برسیم اما نمیتوانیم خود را با کره مقایسه کنیم که قبل از انقلاب وضعیت بسیار بدتر از ایران داشت. پيش از انقلاب به دنبال مسافرت شهردار وقت تهران به سئول در سال۱۳۵۴جهت همكاري بين دو كشور سنگبناي دو خيابان بزرگ در پايتخت دو كشور گذاشته شد.
در این قرارداد خياباني در تهران با نام سئول و خياباني در سئول با نام تهران نام گذاری شد که در آن زمان شهردار سئول آروز ميكند اين تفاهم باعث شود سئول نيز مانند تهران شهر پيشرفتهای شود، اما امروز با گذشت ۴۲ سال خيابان تهران مبدل به اصليترين، زيباترين و گرانقيمتترين خيابان سئول شده و در این خیابان همه مراکز تجاری و اقتصادی وجود دارد اما خیابان سئول در تهران یک خیابان غیرفعال است. امروز اين دو خيابان جلوه معناداري به داستان توسعه يافتگي اين دو شهر و كشور بخشيدهاند. اگر حال خود را با کره مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که فرسنگها از کره عقب مانده ایم. عمده کشتیهای ایران را کره ساخته است. با دلارهای ایران، کره کشتیسازشد، بزرگترین کشور صادرکننده خودرو به اروپا و آمریکا است و بهطور کل کره در دانش، تکنولوژی و تولید از ایران بسیار جلوتر است.
* اصولگرایان با اصرار به جامعه القا میکنند که اصلاحطلبان در سال آینده در برابر روحانی کاندیدا دارند. این اصرارها چه دلیلی دارد؟
** اصولگراهای تندرو موفقیت خود را در کاندیداتوری روحانی نمیببینند، چون رقیب سرسختی درمقابل روحانی ندارند. بنابراین تلاششان بر این است که آرای کاندیدای رقیب خود را بشکنند و اگر کسی هم در کنار روحانی مطرح شود در صورتی که مساله خاصی ایجاد شود، باید کاندیدا و یا کاندیداهایی کنار روحانی در دوران ثبت نام مطرح شوند.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/179545
ش.د9504111