(روزنامه مردمسالاري ـ 1395/12/05 ـ شماره 4264 ـ صفحه 13)
برجامِ لازم، برجامِ کافی
پربیراه نیست اگر اصلیترین دلیل منجر به رای آوردن حسن روحانی را در انتخابات سال 1392، رویکرد او به سیاست خارجی و به طور خاص پرونده هستهای ایران بدانیم. موضوعی که چندین تحریم و اقدام را توسط سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و نهادهای مختلف دولت آمریکا علیه ایران تحمیل کرد و مابهازای اقتصادی آن در تحریم صادرات نفت، نقلوانتقال پول، بیمه و کشتیرانی، مبادلات تجاری و بانکی قابل مشاهده بود.
جهش نرخ ارز، رشد اقتصادی منفی 6/8درصدی در سال 1391 و افزایش تورم نقطه به نقطه تا سطح کمسابقه بیش از 40 درصد، برخی از واقعیتهای اقتصاد ایران طی دوران تحریم به شمار میرفت. تاثیر تحریم در اقتصاد کشور به اندازهای بود که امید به حلوفصل مساله هستهای ایران با روی کار آمدن روحانی، بلافاصله در بازار ارز و سرمایه اثر خود را نشان داد.
او نیز پس از روی کار آمدن، این موضوع را در دستور کار قرار داد تا نهایتا توافق ژنو در آذرماه 1392 حاصل شود. انتظار از توافق هستهای، بازگشت به وضعیت پیش از مطرح شدن جدی پرونده هستهای ایران در مجامع جهانی بود؛ و در نخستین گام، لغو هفت قطعنامهای که توسط سازمان ملل متحد وضع شد.
در کنار آن، اتحادیه اروپا و آمریکا نیز به صورت جداگانه تحریمهایی را وضع کرده بودند که بیشترین آنها در حوزه نفت و بانک بود. در حوزه نفت، صادرات نفت ایران به اروپا به طور کلی تحریم شده و ظرف چند ماه به صفر رسیده بود. آمریکا و اروپا هر دو نفت ایران را به شیوه های مختلف تحریم کرده بودند و با معافیتهای ارائهشده، نفت تنها به پنج کشور آسیایی صادر میشد. پول نفت در کشورهای واردکننده بلوکه میشد و به کشور بازنمیگشت و در کشورهای آسیایی که عمدتا طرفهای اصلی مبادلات تجاری بودند، به مصرف واردات میرسید.
لذا انتظار مهم دیگر از برجام، بازگشت ایران به بازار نفت و امکان دریافت پول صادرات نفت و میعانات گازی بود. گسترش تحریم بانکی و پولی، همزمان با تشدید تحریمها، به سقوط ارزش ریال انجامید که البته از سالها قبل با بیش ارزشگذاری (Overvaluation) پول ملی، زمینه آن فراهم شده بود. افزایش محدودیتهای بانکی و پولی، به معنای ایجاد مانع بر سر واردات بود که در کنار سقوط ارزش پول ملی و ایجاد بحران ارزی، موجب بحران در صنایعی شد که در تولید به واردات وابسته بودند و از سوی دیگر گرانی بسیاری از کالاهای مصرفی وارداتی را رقم زد. انتظار مهم دیگر از برجام، در این حوزه بود؛ که تاثیر آن بر زندگی مردم ملموس و روشن به نظر میآمد.
شاید حتی این گزاره نیز از سوی برخی از مردم مطرح میشد که انتظار از برجام، بازگشت نرخ ارز به 1000 تومان و شاخص قیمت به دوران پیش از تحریم است؛ انتظاری ناممکن و بسیار بزرگ. در حالی که تورم دورقمی جزء لاینفک اقتصاد کشور به شمار میرود، برخی اعتقاد داشتند قیمتها با اجرای برجام به پیش از 91 برمیگردد.
در این شرایط، برجام به غولی تبدیل شد که با بیرون آمدن آن از چراغ جادو، تمام مشکلات کشور کنار میرفتند. در واقع امر نیز اجرا و موفقیت بسیاری از سیاستهای اقتصادی همچون حمایت از بنگاهها در زمینه پرداخت تسهیلات، اصلاح بازار ارز و نیز سیاستهای بهبود محیط کسبوکار معطوف به تحریمها بود.
شاید همین باعث شد تا انتظار از برجام، نه به عنوان یک بستر و «شرط لازم» برای توسعه اقتصادی، که به عنوان یک «شرط کافی» شکل گیرد. این در حالی است که برجام، در ناممکنترین و خوشبینانهترین سناریوی ممکن، میتوانست کشور را به سالهای قبل از تحریم هستهای بازگرداند؛ یعنی سالهایی که ایران کماکان کشوری با رتبه نهچندان مطلوب و در بسیاری موارد نامناسب در شاخصهای محیط کسبوکار، رقابتپذیری، فساد و آزادی اقتصادی به شمار میرفت، تورم و بیکاری دورقمی همراه با رشد اقتصادی پایین ویژگی طولانیمدت اقتصاد بود و کشور با یارانه انرژی، وابستگی به نفت و انبوه مسائل دیگر دستوپنجه نرم میکرد.
بنابراین انتظار منطقی را از برجام نه به عنوان فرمولی برای تسریع توسعه، که درمانی برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت کشور میتوان داشت. اما آیا این انتظار برآورده شد؟
رشدِ برجامی: بیکیفیت، ولی مغتنم
همانطور که گفته شد، انتظار منطقی از برجام این نبود که به خودی خود موجب گشایش اقتصادی شود، محیط کسبوکار را بهبود بخشد و رشد اقتصادی به همراه آورد. برجام در بهترین حالت، میتوانست از پیشرفت تاثیر تحریم بر اقتصاد کشور جلوگیری کند و حتی از ترمیم آسیبها نیز عاجز است؛ و این البته دستاورد اندکی نیست. توقف روند روبه گسترش محدودیتهای بانکی و پولی، بازگشت ایران به بازار نفت و امکان ازسرگیری مبادلههای تجاری و صنعتی، جزء امور جاریه و پیششرط تداوم فعالیتهای اقتصادی هستند.
لذا همانقدر که نمیتوان از آنها به عنوان پیشران رشد و بسترساز توسعه اقتصادی یاد کرد؛ عبور از وضعیت بحرانی به شرایطی که در آن این الزامات فراهم باشند، مهم و اساسی تلقی میشود. باوجوداین، چنان که در ادامه گفته خواهد شد، برجام بر بهبود شاخصهای اقتصادی موثر بوده و اصلیترین عامل رشد اقتصادی نیمه نخست سال 1395 به شمار میرود.
از ماهها پیش از اجرای برجام و حتی توافق، وزیر نفت ایران گفته بود به محض لغو تحریمها، تولید نفت ایران افزایش خواهد یافت و به سطح پیش از تحریمها خواهد رسید. با طولانی شدن مذاکرات، اظهارنظرهای وزیر نفت در این خصوص ادامه داشت و او اعلام کرد حتی یک بشکه نیز از سهم ایران در بازار نفت کوتاه نخواهد آمد.
تولید نفت خام ایران در سالهای تحریم به کمتر از سه میلیون بشکه در روز رسیده بود و در نتیجه صادرات نفت خام میانگین یک میلیون بشکه در روز را نشان میداد و در برخی ماهها نیز گزارشها از سقوط صادرات به کمتر از این رقم حکایت میکردند.
گزارشهای اوپک به نقل از منابع ثانویه، میانگین سالانه تولید نفت ایران را در برخی سالهای تحریم حدود2/8 میلیون بشکه در روز نشان میدادند. با لغو تحریمها، و در حالی که پیش از آن رکوردگیری تولید نفت انجام شده بود، صادرات نفت ایران با سرعتی بیش از انتظار کارشناسان خارجی از سر گرفته شد. طی مدتی کوتاه تقریبا تمام محموله نفت ذخیرهشده در شناورهای روی آب به فروش رفت و فروش میعانات گازی ذخیرهشده نیز در دستور کار قرار گرفت. همزمان با رشد صادرات، تولید نفت در نتیجه لغو محدودیت پیشین، افزایش یافت و به مرز چهار میلیون بشکه در روز رسید. با فروش میعانات گازی و نیز فروش تدریجی میعانات ذخیرهشده، مجموع صادرات نفت و میعانات گازی ایران در برخی ماهها به مرز سه میلیون بشکه نیز رسید؛ اگرچه ناپایدار و برای مدتی موقت. رشد تولید نفت ایران با هدف رسیدن به سطح پیش از تحریمها ادامه یافت و اعضای اوپک نیز در نشست خود پذیرفتند ایران کاهش تولید را نه از سطوح فعلی، که از رکورد تولید پیش از تحریمها که حدود یک دهه قبل بود صورت دهد؛ رقمی که توان فعلی تولید کشور در همان حدود و نه بیشتر ارزیابی میشود. همین باعث شد ایران ضمن بهرهگیری از مزیت رشد قیمتها، تولید خود را نیز عملا کاهش ندهد و در نتیجه بیشترین بهره را به دست آورد.
گشایش مهم دیگر برجام، در حوزه بانکی بود؛ جایی که ازسرگیری روابط کارگزاری با موسسات مالی و بانکهای خارجی، و نیز لغو تحریم سوئیفت، تقریبا به صورت همزمان آغاز شد؛ اگرچه در مورد نخست مدتی به طول انجامید و همین انتقاداتی را در خصوص تاثیرگذاری برجام به وجود آورد.
منتقدان از کارشکنی در ازسرگیری عملیات بانکی مثل گشایش اعتبار اسنادی و نیز روابط کارگزاری میگفتند و در ادامه مسیر نیز ولیالله سیف، رئیس کل بانکمرکزی، گفت تقریبا هیچ چیز از توافق هستهای عاید ایران نشده است.
http://mardomsalari.com/4264/page/13/8829
ش.د9504206