(روزنامه اطلاعات ـ 1395/11/17 ـ شماره 26650 ـ صفحه 12)
قانون محدوديت ورود به آمريکا آمده تا بماند و موج آن احتمالاً به ساير کشورهاي غربي سرايت خواهد کرد. رضا نصري در ايرنا نوشت: وضعيت جديد را بپذيريم و متناسب با آن برنامهريزي کنيم. تمهيداتي که دولت ترامپ در امور مهاجرت اتخاذ کرده است، چنان هوشمندانه طراحي و تنظيم شده که «ساختارهاي دموکراتيک» آمريکا و جامعه مدني اين کشور نتوانند به آساني براي خنثيسازي آنها اقدام کنند. به همين دليل، معتقدم که - برخلاف تصور خوشبينانه برخي تحليلگران - اين تمهيدات نه قرار است کوتاهمدت باشد؛ نه اين تمهيدات به ايالات متحده آمريکا محدود خواهد ماند؛ و نه اين سياستها به طرز قابل ملاحظهاي «تعديل» خواهد شد. به عبارت ديگر، هرچند مقاومتهاي مدني و سازماندهي در برابر اين اقدامات را لازم و قابل تقدير ميدانم، اما عميقاً اعتقاد دارم که همه ايرانياني که در معرض اين تمهيدات جديد قرار گرفتهاند، بهتر است بجاي خوشبيني مفرط و انتظارِ خوشباورانه بهبود شرايط، برنامههاي بلندمدت خود را با وضعيت و قوانين جديد تطبيق دهند. از طرف ديگر، با توجه به عوارض جانبي اين اقدامات، و با توجه به روند تصاعدي «مشروع شدن تبعيض» در آمريکا، لازم است دولت ايران نيز در راستاي محافظت از منافع اتباع ايراني، زمينه بازگشت و جذب ايرانيان خارج از کشور را به صورت جدي فراهم آورد.براي اثبات استحکام، مانايي و سرسختي قانون جديد آمريکا، کافي است به چند ويژگي آن توجه کنيم:
1) اول اينکه اين قانون، با هوشمندي، ظاهرِ «موقت» خود را همواره در حين اجرا حفظ ميکند (به نحوي که محدوديتها بر حسب گزارشهاي نهادهاي تعيينشده، مرتب تمديد ميشوند) و از اين رو، امکانِ بررسيها قضايي به منظور ابطال قانون و مداخلات دادگاه عالي را - که روي تمهيدات «موقت» امنيتي کمتر اظهار نظر ميکند - به حداقل ميرساند. ضمن اينکه اصولاً، بر اساس «دکترين قدرت جامع» (Plenary Power Doctrine)، «امور مهاجرتي» در حوزه اختيارات انحصاري قواي مجريه و مقننه تعريف شده و دادگاهها امکان چنداني براي مداخله در اين امور ندارند.در نتيجه، اميد بستن به اينکه دادگاه عالي آمريکا - در پي تلاش جامعه مدني و قوه مدبره آمريکا - در اولين فرصت مانعِ تداوم و اجراي کامل اين قانون خواهند شد، اميد واهي و خوشباورانهايست.
2) دوم اينکه قانون ترامپ به نحوي تنظيم شده که بارِ مسئوليتِ بازگشايي مرزهاي آمريکا را عملاً به گردن «کشورهاي هدف» انداخته است. به عبارت ديگر، اين قانون جديد يک سري شروطِ همکاري براي کشورهاي نامبرده تعريف کرده که اگر از آن سر باز بزنند، اتباعشان از ورود به آمريکا منع خواهند شد! طبيعتاً، بسياري از آن کشورها به آساني به اين «همکاري تحميلي» تن نخواهند داد و از اين رو، مسئوليت محدوديتهاي سفري عمدتاً به گردن خود آنها خواهد افتاد. دولت ترامپ نيز - با اتکاء به اين استدلال که به آنها «حق انتخاب» داده است - خود را عملاً از هرگونه مسئوليت حقوقي و اتهام اخلاقي مبرا خواهد ساخت. در نتيجه، اميد بستن به اينکه دولت ترامپ تحت فشارهاي افکار عمومي و سياسي، از موضع فعلي خود عقبنشيني خواهد کرد نيز اميد واقعبينانهاي نيست؛ دولت ترامپ امور را به نحوي سامان داده که بتواند تمام فشارهاي پيراموني را به سمت و سوي «کشورهاي هدف» هدايت و کاناليزه کند.
3) سوم اينکه قانون جديد، با تشديد و افزايش نقشِ سازمانهاي اطلاعاتي در امور مهاجرتي، عملاً حوزه «مهاجرت» و مرزباني را به يک موضوع کاملاً «امنيتي» تبديل کرده و حقيقت اين است که وقتي يک موضوع، «امنيتي» شد و در حوزه اختيارات نهادهاي بسته و غيرشفاف اطلاعاتي قرار گرفت، کارآمدي جامعه مدني، نهادهاي شهروندي و حتي دستگاههاي قضايي و سياسي در مورد آن نيز به حداقل ميرسد.به عبارت ديگر، تعديل و تصحيح تصميمات و رفتارهاي نهادهاي امنيتي، به دلايل مختلف - از جمله به دليل عدم دسترسي متقاضي به اسناد و اطلاعات آنها - امر پيچيده و بسيار دشواري خواهد بود.
4) چهارم اينکه سياستي که عليه مهاجران مسلمان در آمريکا به راه افتاده، به احتمال زياد محدود به آمريکا نخواهد ماند و به ساير کشورها تعميم و تحميل خواهد شد. بسيار محتمل است که در اقدام بعدي، دولت ترامپ با کشورهاي همسايه (به ويژه کانادا) و کشورهاي اروپايي به مذاکره بنشيند تا سياستهاي مهاجرتي و مرزي آنها را نيز تحت تاثير قرار دهد. به عنوان مثال، دولت ترامپ تلاش خواهد کرد تا دولت کانادا را - که با آمريکا نزديک به 10 هزار کيلومتر مرز مشترک دارد - وادار کند تا نسبت به «ورود و خروج» اتباع کشورهاي مسلمان به خاک خود حساسيت و سختگيري بيشتري اِعمال کند. طبيعتاً، بسياري از دولتهاي غربي نيز به شروط جديد و فشارهاي او تن خواهند داد. در نتيجه، فراگير شدنِ اين تهميدات و بسط آن به ساير حوزهها نيز عاملي است که شکستِ اين سياستها را از آنچه تصور ميشود دشوارتر خواهد کرد و به ابقاي بلندمدت آنها نيز کمک خواهد کرد. به واقع، به نظر ميرسد که اين قانون آمده تا بماند و موج آن احتمالاً به درجات متغيري به ساير کشورهاي غربي - که در حال راديکال شدن هستند - نيز سرايت خواهد کرد.پس چارهاي نيست جز اينکه وضعيت جديد را با واقعبيني بپذيريم و متناسب با آن - هم در سطح فردي و هم در سطح سياستگذاري - برنامهريزي کنيم.
دليل بدبيني به سياستهاي آمريکا در دوران ترامپ چيست؟
در اظهارات دونالد ترامپ در مراسم تحليف، نشاني از تغيير سياستهاي اين کشور وجود نداشت تا جايي که براي برخي متحدان آمريکا نيز اطمينان بخش نبود. به گزارش گروه بين الملل خبرگزاري تسينم به نقل از پايگاه خبري العهد، بررسي اظهارات هفته گذشته دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا در مراسم تحليف، مجموعه مسائلي را در خود جا داده بود که در آن نشاني از تغيير سياستهاي اين کشور در مورد مسائل مختلف از جمله جديت مبارزه با تروريسم مشاهده نشد و جايي براي خوشبيني باقي نگذاشت. دليل اين بدبيني در قبال عدم تغيير سياست آمريکا در دوره رياست جمهوري جديد، به ميزان زيادي با ترامپ و ترکيب دولت او به اضافه ماهيت مراجع تصميمگيري در آمريکا مرتبط است در نتيجه برخي از مهم ترين دلايل مزبور را مي توان به ترتيب زير ذکر کرد:
نخست: اظهارات ترامپ وبرخي از کساني که اخيرا از سوي او براي تعدادي از پستهاي مهم به ويژه پنتاگون در نظر گرفته شدند حاکي از تناقض بيش از پيش مواضع اين افراد و در عين حال افراط گرايي آنان است؛ به عنوان مثال مي توان به مواضع جيمز ماتيس وزير دفاع اشاره کرد که روسيه را به مثابه تهديدي براي آمريکا برشمرد آن هم درحالي که ترامپ همکاري با آن را تاييد کرده است.
دوم: هرچند رئيس جمهوري آمريکا در تصميم گيري اين کشور نقش مهمي دارد اما تصميمات اين کشور در موسسات متعدد از پنتاگون گرفته تا سيا و کنگره و نيز شرکتهاي تسليحات سازي اتخاذ مي شود که بيشتر در اختيار لابي صهيونيستي قرار دارد.
سوم: ترامپ و بيشتر افرادي که وي اخيرا تعيين کرده است، در قبال ائتلاف آمريکا با رژيم صهيونيستي اظهاراتي افراطي داشتند مبني بر اينکه اولين گام براي تقويت روابط با اين رژيم انتقال سفارت آمريکا به قدس اشغالي است.
چهارم: ترامپ در سخنان اخير خود به ماهيت برخورد دولت خود با بحران سوريه اشاره اي نکرد بلکه فقط از ايجاد مناطق امن در سوريه صحبت کرد و اينکه کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس را مجبور خواهد کرد بهاي آن را بپردازند و اين يعني اينکه واشنگتن همان سياستهاي اوباما مبني بر مانع تراشي در راهکار سياسي در قبال حل و فصل بحران سوريه را در پيش خواهد گرفت.
پنجم: ترامپ با اشاره به ريشه کني تروريسم و پيش از همه داعش به چگونگي آن اشاره نکرد حال آنکه تجربه نشان مي دهد هيچ تصميم جدي براي مبارزه با تروريسم بدون همکاري با دولت سوريه و عراق و نيز سوريه وجود نداشته و عملي نخواهد شد، بنابراين بايد پرسيد آيا دولت ترامپ آماده مبارزه با تروريسم است؟با اين تفاسير منابع ديپلماتيک معتقدند، نمي توان به دولت جديد آمريکا در جديت مبارزه با تروريسم حتي درصورت همکاري با روسيه اميدوار بود زيرا مسائل مورد کشمکش بين آمريکا و بيشتر کشورهاي جهان و ملتهايي که از سلطه آمريکا متضرر شده اند، دايره اي بسيار گسترده دارد تا جايي که کاخ سفيد به برخي از اين سياستهاي فاجعه بار اعتراف کرده است که نمونه آن اعتراف به اين موضوع است که داعش و گروههاي مشابه آن دست پرورده دولت اوباما هستند.
جلوه سياست يک بام و دو هوا در فرمان مهاجرتي ترامپ
تنها چند روز از مراسم تحليف «دونالد ترامپ» به عنوان رييس جمهوري جديد آمريکا مي گذرد که وي با اختيارات ويژه سعي در پياده سازي شعارهاي انتخاباتي خود در پيوند با مهاجران و پناهندگان دارد.
به گزارش ايرنا، فرمان منع صدور رواديد در حالي شهروندان هفت کشور از جمله ايران را از ورود به آمريکا باز مي دارد که راه براي شهروندان کشورهايي که بزرگترين رويدادهاي تروريستي را در ايالات متحده رقم زدهاند، همچنان باز است. گمانه زنيها در مورد تفاوت رفتار انتخاباتي ترامپ با وضعيت عملکرد وي در دوره رياست جمهوري تاکنون اشتباه از آب درآمده است. تا هفته گذشته و پيش از ورود ترامپ به کاخ سفيد، مردم و صاحبنظران اين حوزه انتظار فاصله گرفتن رييس جمهوري جديد از شعارهاي هيجاني دوره رقابتهاي پرچالش انتخاباتي را داشتند اما گويي وعدههاي انتخاباتي در همان هفته نخست با بازنگري و اصلاحاتي در سيستم مهاجرتي آمريکا در شرف تحققاند. اين بازنگري ابتدا در مورد مکزيک به عنوان همسايه جنوبي آمريکا و سپس برخي کشورهاي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا صورت گرفت. رييسجمهوري جديد ايالات متحده پس از مراسم تحليف، نخستين گفتگوي تلويزيوني خود را در مقابل دوربين شبکه «اي بي سي نيوز» انجام داد و تاکيد کرد کشورهايي که مايل هستند براي ما مشکلات زيادي ايجاد کنند با محدوديتهاي ويزا مواجه خواهند شد. با اين سخنان و همچنين پيام توييتري وي در روز قبل از آن مشخص بود که روي سخن ترامپ به چه گروهها و کشورهايي است.
منع صدور رواديد سدي در برابر تردد مسلمانان
ايجاد تنگناهاي بيشتر براي جلوگيري از مهاجرت به آمريکا و اخراج مهاجران غيرقانوني از مهمترين وعدههاي انتخاباتي ترامپ به شمار مي رفت. او در تشريح برنامههاي خود طي 100 روز نخست دوره رياست جمهوري از بيرون راندن دو ميليون مهاجر غيرقانوني و همچنين اجراي حکم زندان براي مهاجراني که پس از اخراج به طور مجدد برمي گردند، سخن به ميان آورد. اما مشخص بود که وي در قبال اقليت مسلمان آمريکا، رفتاري تبعيض آميز و سختيگرانه تري در پيش خواهد گرفت. فرمان اجرايي يا همان دستورالعمل اجرايي ترامپ با عنوان منع صدور رواديد و اعطاي پناهندگي را مي توان در اين راستا تفسير کرد؛ فرماني که به امضا ترامپ رسيده و آيين نامه اجرايي آن از جانب وزارت امنيت داخلي اين کشور طي روزهاي آينده ابلاغ خواهد شد. رويترز درروزهاي اخير بخشي از اين دستور رياست جمهوري را انتشار داد که بر پايه آن، شهروندان هفت کشور از جمله ايران، عراق، سودان، سومالي، ليبي ، سوريه و يمن اجازه ورود به آمريکا را نخواهند داشت. همچنين صدور ويزا به طور موقت براي شهروندان اين کشورها در سفارتخانههاي آمريکا ممنوع خواهد شد. اين مدت يک ماهه در صورت همکاري نکردن کشورهاي هفتگانه در ارايه اطلاعات امنيتي شهروندان خود به آمريکا دوباره تمديد خواهد شد. افزون بر آن، آمريکا همچنين پذيرش پناهنده از سوريه را تا اطلاع ثانوي و پذيرش پناهنده از هر کشور ديگري را تا 4 ماه (120 روز) ممنوع اعلام کرد که اين بند نيز قابل تمديد است.
نگاه گزينشي به مسائل امنيتي
اينکه چرا آمريکا با دستور تازه خود، ايران را به عنوان يکي از کشورهاي تهديدساز به جهان معرفي کرده، دست کم براي مردم کشورمان موضوع تازه اي نيست. آغاز تحريم و ايجاد تنگنا عليه جمهوري اسلامي ايران به اواخر دهه 50 خورشيدي و رويداد تسخير سفارت آمريکا در تهران برمي گردد. پس از آن رويداد نه تنها روابط ديپلماتيک دو کشور براي هميشه قطع شد که در برهههاي مختلف شاهد اعمال فشارهاي اقتصادي در قالب تحريم عليه جمهوري اسلامي بودهايم؛ تحريمهاي ضدايراني يکجانبه آمريکا به تدريج پس از مطرح شدن موضوع هستهاي ايران سويه ديگر به خود گرفت و اجماع جهاني را عليه ايران رقم زد. هر چند پس از توافق هستهاي در تيرماه پارسال شماري از اشخاص حقيقي و حقوقي از فهرست تحريمها خارج شدند اما هنوز برخي شخصيتهاي نظامي به ويژه فرماندهان سپاه پاسداران، مقامهاي قضايي و نيز مسئولان اجرايي و اقتصادي کشورمان به بهانههايي چون نقض حقوق بشر، حمايت از تروريسم و غيره زير تحريمهاي غرب با محوريت آمريکا قرار دارند. تصميم تازه دولت آمريکا درباره تغيير سيستم مهاجرتي اما در نوع خود بي سابقه بوده است چرا که تا پيش از اين موضوع هيچ گاه قانون يا دستوري مبني بر منع تردد براي شهروندان عادي ايراني وجود نداشته است. در حالي که ترامپ با رونمايي دوباره از حادثه تروريستي 11 سپتامبر سعي در نشان دادن ايران و 6 کشور ديگر به تحرکات خرابکارانه دارد اما شواهد تاريخي از واقعيتي ديگر پرده بر مي دارد؛ واقعيتي مبني بر اينکه متحدان منطقهاي آمريکا، بازيگران اصلي اقدامهاي هراس افکنانه در خاک اين کشور بودهاند.
بانيان بزرگترين رويداد تروريستي در اين کشور که يازدهم سپتامبر 2001 اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن حدود 3000 تن شد، نه از اتباع اين هفت کشور که از شهروندان عربستان سعودي بودند. در آن حمله تروريستي اعضاي 19 نفري هواپيماربايان شامل 15 عربستاني، 2 اماراتي، يک لبناني و يک مصري مي شدند. با نگاهي ساده به اين آمار به خوبي مشخص است که شهروندان هفت کشور کنوني که در فهرست منع صدور رواديد قرار گرفته اند، در خلق بزرگترين رويداد تروريستي آمريکا جايي نداشتهاند. در سال 2015 و اقدامي تروريستي ديگر، دو تن از اتباع پاکستاني ساکن عربستان در سن برناردينوي کاليفرنيا با تيراندازي خود 14 تن را کشتند. افزون بر آن، تازه ترين اقدام تروريستي در آمريکا سال گذشته ميلادي از جانب «عمر صديق متين» يک فرد افغاني الاصل انجام شد که وي با حمله مسلحانه به باشگاه شبانه اورلاندو بيش از 100 تن را کشته و زخمي کرد؛ رويدادي که مرگبارترين تيراندازي در تاريخ آمريکا لقب گرفت.طنز تلخ فرمان ترامپ اينجا است که شهروندان هيچ يک از کشورهاي بحران ساز براي آمريکا همچون عربستان، پاکستان و افغانستان که بزرگترين رويدادهاي تروريستي را در تاريخ ايالات متحده به ثبت رسانده اند در فهرست ممنوعان ورود به آمريکا قرار ندارند! نکته مهمتر اين که پيدايش و تقويت گروههاي مختلف تروريستي حاصل اقدامات زياده خواهانه و مداخله جوييهاي نظامي آمريکا در آسيا و به ويژه منطقه خاورميانه بوده است چرا که پس از حمله آمريکا به افغانستان در سال 2001 و حمله به عراق در سال 2003 اين گروهها پا به عرصه گذاشتند و امروز تمامي جهان را تهديد مي کنند.
اعتراض به فرماني عجولانه، نسنجيده و تبعيضآميز
از 20 ژانويه و مراسم تحليف ترامپ 10 روز بيشتر نمي گذرد. از همان روز نخست ورود ترامپ به کاخ سفيد در بيش از 60 کشور جهان شاهد موجي از نارضايتيها و نگرانيها عليه اقدامهاي عجولانه و نسنجيده ترامپ هستيم که زنان طيف اصلي حاضران در اين تظاهرات را شکل داده اند. پس از آشکار شدن تصميمهاي مهاجرتي ترامپ، مهاجران، وابستگان آنها و همچنين گروههاي مدني حامي مهاجران و پناهندگان به اين جنبش مدني ناراضي ملحق شده اند. چه بسا که با اجراي آن، اعتراضات در سطح گسترده تر و با خشونت بيشتري ادامه يابد. جالب تر اين که، تنها شهروندان، آزادي خواهان و نهادهاي مدني نيستند که در گفتار و رفتار از اقدامهاي ترامپ ابراز انزجار کرده اند، استعفاي دسته جمعي مقامات ارشد وزارت امور خارجه نمونه آشکار نارضايتي در درون دستگاه دولتي است.
ش.د9504293