«ریاض منتظر جنگ در درون عربستان نخواهد ماند و برای کشاندن نبرد درون ایران تلاش میکند»؛ اين را محمد بن سلمان، جانشين وليعهد و وزير دفاع عربستان، تنها چند روز بعد از آن گفت كه محمدجواد ظريف، وزير خارجه كشورمان، با اشاره به اينكه روابط با همسايگان در اولويت سياست خارجي است، گفته بود خواهان گفتوگو، همفکری و همکاری متقابل برای تأمین منافع مشترک و حلوفصل بحرانها هستيم.
ظريف در يادداشت خود به مناسبت روز ملي خليجفارس نوشته بود: «باید انگیزههای موقت یکجانبهگرایی و تقابلجویی را برای دستیابی به منافع پایدار و توسعه متوازن منطقه رها کرد و مانع از آن شد که خلیجفارس به محلی برای منازعات و همآوردی قوای جهانی در فرایند شکلگیری عصر پساغربی بدل شود». اما مقامات سعودي طور ديگري فكر ميكنند؛ وزیر دفاع آنها با اعتقاد به اينكه «هیچ نقطه مشترکی میان ایران و عربستان نیست»، بر تفكر انتظار در ايران ميتازد و ميگويد: «چگونه میتوان با آنان به تفاهم رسید؟ منطق ایران زمینهسازی برای ظهور مهدی است که آنهم از طریق سیطره بر جهان اسلام محقق میشود».
او مدعی است: «فکر افراطگرای ایران مانع گفتوگو با تهران است». اين در حالي است كه تهران همه تلاش خود را ميكند تا بحرانهاي منطقه از طريق مذاكره و گفتوگو حلوفصل شود. مقامات ايراني بارها تأكيد كردهاند اگر عربستان رفتار و گفتار خود را تغيير دهد، روابط دو كشور به سوي بهبود خواهد رفت. سعوديها اما نهتنها تغيير مثبتي در رفتار و گفتار خود نميدهند، بلكه هر روز تندوتيزتر از قبل عليه ايران موضعگيري ميكنند. از سوي ديگر، با تغيير دولت در ايالات متحده، روابط خود را با اين دشمن قديمي ايران ترميم كردند و اميدوار شدند كه معادلات منطقه به نفع آنها تغيير كند. عادل الجبير، وزيرخارجه آنها، مدت زيادي را در واشنگتن ماند تا حالا به اين نقطه برسند. در اين ميان انگلستان كه ميخواهد جايگاه خود را در خاورميانه بازيابد نيز با آنها همراه شد و شاهد بوديم كه خانم «مي» در سفر خود به عربستان، ايران را به بيثباتكردن منطقه متهم كرده بود. به همين خاطر است كه چندان اميدي به تلاش كشورهاي شوراي همكاري و نامههايي كه از طريق كويت فرستادند، نيست.
همه تقصيرها
نمیتوان انكار کرد كه همه تقصيرها در تيرهترشدن روابط ايران و عربستان، بر گردن سعوديها نيست و ماجراي حمله به سفارت نيز اوضاع را آنچنان به هم ريخت كه مرتبكردن آن براي دولت بسيار دشوار است. آن پرونده هنوز از سوي قوه قضائيه پيگيري ميشود؛ اما اين پيگيريها براي بازگرداندن روابط ايران و عربستان به نقطه پيش از آن شب، كافي نيست. مقامات سعودي كه بهانه لازم را به دست آوردند، روابط خود را با ايران كاملا قطع كرده و حتي برخي از كشورهاي منطقه را نيز با خود همراه كردند.
رويكارآمدن ترامپ و همسويي مواضع آمريكا و انگلستان در حوزه خاورميانه نيز بر اين آتش دميد. از همين رو، مقامات سعودي هر روز شديدتر از ديروز بر ايران ميتازند. همين چند روز قبل بود كه «عبدالله المعلمی»، نماینده دائم عربستان در سازمان ملل، ایران را به ایجاد بیثباتی در منطقه متهم كرد و مدعی شد: «عربستان آمادگی کامل دارد تا برای نابودی تروریسم در هرگونه تلاش بینالمللی شرکت کند». پس از او «نیکی هیلی»، نماینده آمریکا در سازمان ملل، ایران را «عامل اصلی» تنشهای موجود در خاورمیانه خواند. حالا نيز وزير ٣١ساله دفاع عربستان از مبارزه كشورش براي مقابله با اعمال نفوذ ايران در منطقه ميگويد.
اين نوع موضعگيريهاي عربستان از يك سو كورسوي اميد به كاهش تنشها و بهبود روابط ايران و عربستان را كور ميكند و از سوي ديگر، برخي تندروهاي داخلي را تحريك ميكند تا با روشهاي خود وارد ميدان شده و به اين حرفها پاسخ دهند؛ پاسخهايي كه بعيد نيست مثل ماجراي حمله به سفارت عربستان، عواقب بسيار بدي داشته باشد. در اين ميان، دستگاه ديپلماسي كشورمان همچنان بر مدار درايت حركت و از كنار اين قبيل اظهارات با آرامش عبور ميكند. واكنشنشانندادن مقامات ايراني به اظهارات محمد بن سلمان را ميتوان در همين چارچوب دانست.
http://www.sharghdaily.ir/News/120413
ش.د9600155