(روزنامه آرمان – 1396/02/16 – شماره 3311 – صفحه 6)
* حمایت اصلاحات از روحانی به دلیل منافع ملی است یا اصلاح طلبان بر این باورند که روحانی طی چهار سال گذشته، انتظارات را محقق ساخته است؟
** در حقیقت دو مساله مذکور سبب گردید که جریان اصلاحات یک بار دیگر تصمیم بگیرد از روحانی در انتخابات 96 حمایت کند. جریان اصلاحات در این دوره به چند دلیل عزمش را برای حمایت مجدد از روحانی جزم کرده است: نخست؛ روحانی در مسیر برنامههایی که در سال 92 ارائه داد، حرکت کرد و در بسیاری از آنها نیز موفق شد. دوم؛ حمایت از روحانی در جهت منافع و مصالح ملی است، زیرا با نگاهی به قبل از آغاز ریاست جمهوری روحانی و وضعیت آشفته کشور در اقتصاد، سیاست داخلی و خارجی و مقایسه آن با امروز به این مهم میرسیم که باید یک بار دیگر از روحانی حمایت کرد. از سویی باید این واقعیت مهم را پذیرفت که حمایت از او در جهت منافع ملی است. زیرا همانطور که اشاره شد روحانی در تحقق وعدههای خود تا اندازهای موفق بوده است.
تحقق آن وعدهها امروز جامعه و کشور را از وضعیت پرتنش و نگران کننده گذشته تا حد بسیار زیادی خارج کرده و کشور در مسیری قرار گرفته است که اکنون دیگر دولت به مشکلات خارجی و بینالمللی خود نمیاندیشد، بلکه مسئولان امر به دنبال این مساله هستند که برای رفع مشکلات داخلی بر اساس منابع موجود چه کنند، اکنون کمتر نگرانی نسبت به حل مشکلات ایران در سازمان ملل و کشورهای ابرقدرت جهان وجود دارد. در دولت روحانی علاوه بر حل پرونده هستهای، امنیت و منافع ایران و... نیز محقق شده است و همچنین با استقرار دولت روحانی، اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجه و فرهنگ وضعیت بهتری پیدا کرده است. بنابراین جریان اصلاحات علاوه بر دلایل مذکور به چند علت دیگر تصمیم گرفت که بار دیگر از روحانی حمایت کند.
* پیروزی روحانی چه تاثیری در شرایط و آینده اصلاحات به ویژه در حاکمیت خواهد گذاشت؟
** اگرچه روحانی اعلام کرد که اصلاحطلب نیست اما با مروری بر برنامههای او به درستی میتوان پی برد که بخشهای مهم و بزرگی از برنامه و مطالبات جریان اصلاحات در برنامههای روحانی وجود دارد. بنابراین باید اذعان داشت که روحانی به حفظ منافع ملی و پیشرفت کشور میاندیشد، به همین دلیل اصلاحات راه روحانی را در امتداد مسیر خود میداند در نتیجه اصلاحطلبان حمایت از روحانی را حمایت از دیدگاههای خود میدانند. بنابراین فاصله معناداری میان اندیشه اصلاحات و عملکرد روحانی تاکنون وجود نداشته و آنها از حیث روش و منطق کاملا به یکدیگر نزدیکند، به همین دلیل نمیتوان میان دو جریان اصلاحات و اعتدالگراها خطکشی و مرزبندی کرد، اما همچنان این دو جریان میتوانند در زیر یک چتر باقی بمانند، زیرا این جریان هیچ تردیدی در دفاع از روحانی ندارد و سیاست و برنامههای روحانی را در امتداد مسیر خود میبیند.
* شکل مواجهه جریان رقیب در مقایسه با اسفند 94 و انتخابات مجلس شورای اسلامی تغییر کرده است؛ به نظر شما این تغییر رویه چه دلیلی دارد؟
** اقدامات و حرکت اصلاحات همواره بر مبنای منافع و مصالح کشور بوده است؛ بنابراین اقدامات مخالفان در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 94 تبلیغاتی و در جهت حذف جریان رقیب بوده، زیرا طی سالهای گذشته، عملکرد اصلاحات به خوبی نشان داده است که این جریان در جهت مصالح و منافع کشور حتی خود را نادیده میگیرد. بنابراین فتنه خواندن یک لیست از سوی جناح مقابل تنها با هدف تخریب و حذف رقیب از صحنه سیاسی کشور صورت میگیرد. همانطور که اکنون مخالفان به سهولت در مورد روحانی و عملکرد او دروغ میگویند و آمارهای جعلی ارائه میدهند اما این قبیل از تخریبها، هیچگاه ریشه در واقعیت و حقیقت ندارد، بلکه این اقدامات و سخنان غرضورزانه برای تخریب روحانی انجام میشود.
* تقلیل اقدامات تخریبی امروز مخالفان نسبت به سال 94 میتواند به دیدارهای اخیر برخی اصلاحطلبان با رهبر معظم انقلاب ارتباط داشته باشد؟
** آقایان محسن رهامی و رسول منتجبنیا مشکلات جریان اصلاحات را با رهبر معظم انقلاب در میان گذاشتند، اما این دیدار از جانب خودشان برنامهریزی شده بود؛ البته همواره ممکن است که جریان اصلاحات در سطوح مختلف با رهبر معظم انقلاب دیدار داشته باشد و نقطه نظرات خود را در مورد مسائل مختلف به ایشان اعلام کند و همینطور دیدگاههای ایشان را در مورد مسائل مختلف بهکار بگیرد. به طور کل دیدار اخیر رهامی و منتجب نیا با مقام معظم رهبری اقدام مطلوبی بود، اما از سوی جبهه اصلاحات و با پیشنهاد بزرگان اصلاحات برنامهریزی نشده بود. بنابراین نمیتوان به درستی گفت که کاهش اقدامات تخریبی مخالفان نسبت به انتخابات سال 94 تا چه اندازه به دیدار اخیر رهامی و منتجبنیا با رهبر معظم انقلاب ارتباط دارد.
* با توجه به اینکه در سال 92 جامعه نشان داد که اهمیت چندانی به تبلیغات رسانهای نمیدهد، گمان میبرید که تخریب روحانی میتواند تاثیری در انتخاب مردم داشته باشد؟
** به طور کل نباید تصور کرد که تبلیغات هیچ تاثیری در انتخاب مردم ندارد، اما باید این مساله را در نظر داشت که امروز منابع رسانهای مانند گذشته محدود نیست و مردم تنها به یک یا دو مسیر اطلاعرسانی بسنده نمیکنند. 70 درصد آنها به اینترنت دسترسی دارند و از سویی افراد تحصیلکرده و دانشگاهی در بسیاری از خانوادههای ایرانی وجود دارند که آنها مورد اعتماد سایر افراد هستند؛ بنابراین برای رای و دریافت اطلاعات صحیح به نیروهای در دسترس خود در خانههایشان مراجعه میکنند. بر این اساس اگر اطلاعات صدا و سیما در این روزها دقیق و درست باشد، به دلیل فراگیر بودن تاثیر منطقی خوبی خواهد گذاشت. در واقع صدا و سیما نباید رفتارهای جناحی داشته باشد که در این صورت، بیتردید موجب انزوای آن خواهد شد. امروز با نگاهی به نظر سنجیها به خوبی میتوان دریافت که کدام رسانه هر روز از جایگاه خود تنزل یافته و کدام رسانه به خاطر رفتارهای مبتنی بر حق و واقعیت در نظر مردم ارزش بیشتری پیدا میکند.
** قطعا تبلیغات رسانههای عمومی بر این دسته از افراد تاثیرگذار خواهد بود و اگرچه آنها درصد کوچکی از جامعه هستند و امروز حدود 50 میلیون نفر از جامعه ایران به اینترنت دسترسی دارند اما روحانی باید بر آرای اقشار حاشیه نشین هم صد در صد حساب باز کند. علاوه بر تبلیغات رسانهای، امروز باید دولتمردان و ستاد انتخاباتی روحانی وارد دیالوگ مستقیم با مردم ایران به ویژه طبقات ضعیف جامعه شوند. در حقیقت اگر روحانی میخواهد از حمایت همه اقشار اجتماعی حتی طبقات ضعیف و تهیدست جامعه برخوردار شود باید نقد و انتظارات همه اقشار و طبقات اجتماعی را بشنود.
* پیروزی روحانی منوط به توانایی او برای کشاندن مردم به ویژه ناامیدها به پای صندوقهای رای است، این مهم چگونه ممکن خواهد شد؟
** روحانی باید تلاش بیشتری برای بهبود وضعیت اطلاعرسانی انجام دهد و اگرچه او اقدامات بسیار مهمی در همه حوزههای اقتصاد، سیاست داخلی، بینالملل و سیاست خارجه انجام داده است اما باید یک تیم رسانهای قوی به کار گیرد تا کار اطلاعرسانی در جهت ارائه عملکرد مطلوب از دولت یازدهم به ویژه در آستانه انتخابات بهبود یابد. تیم اطلاعرسانی روحانی باید در مورد آنچه در طی چهار سال گذشته از سوی دولت یازدهم انجام گرفته است، برنامههایش را برای چهار سال آتی به مردم توضیح دهد و این توضیات باید به صورت مقایسهای یعنی مقایسه وضعیت کنونی با 8 سال دولتهای نهم و دهم به جامعه ارائه شود. علاوه بر تیم رسانهای دولت، روحانی و جهانگیری که محور برنامههایشان دفاع از عملکرد دولت یازدهم است باید در برنامههای تبلیغاتی خود یک اطلاعرسانی دقیق حول سه محور مذکور یعنی «عملکرد دولت روحانی و وضعیت کشور در دولت گذشته و برنامههای روحانی در چهار سال بعد» بر مبنای مقایسه انجام دهد تا انتخاب برای جامعه ایران سادهتر شود.
البته مجموعه نظرسنجیها نشان میدهد که روحانی نسبت به سایر کاندیداها از وضعیت بسیار مطلوبتری برخوردار است و فاصله رای قابل توجهی دارد. اما روحانی نباید به این فاصله رای بسنده کند بلکه باید تلاشش بر این باشد که با ارائه یک گزارش جامع، دقیق و اطلاعات صحیح، آنهم به صورت مقایسهای به مردم اطمینان لازم را برای انتخاب مجدد خود بدهد به ویژه به آن بخش از جامعه که همچنان برای آمدن به پای صندوق رای تردید دارند یا با انتخابات قهر کردهاند اطمینان لازم را برای آمدن به پای صندوقها و رای به خود بدهد.
* پخش زنده مناظرهها تا چه اندازه میتواند به روحانی در جهت جلب آرای خاکستری و کشاندن آنها به پای صندوقهای رای کمک کند؟
** روحانی نه تنها در مناظره اخیر بلکه حتی قبل از این نیز در سال 92 نشان داد که نه تنها در اجرا بلکه در بیان نیز فرد توانایی است و از نظر روانی در برابر انتقادها و تخریبها دچار ضعف نمیشود و در هر شرایطی پاسخهای معقولی ارائه میدهد. بنابراین همچنان این فرصت در مناظرهها در اختیار اوست. تردیدی در توانمندی روحانی در مناظرهها نیست، البته نقش تکمیلی جهانگیری نیز در این امر بر کسی پوشیده نیست. زیرا همانطور که مناظره روزجمعه نشان داد، تسلط او بر مسائل اجرایی و اقتصادی کشور بالا بوده و همراه بسیار مطلوبی برای روحانی است. به طور قطع حمایت دو نفر از یک اندیشه و راه مشترک نتیجه بهتری در انتخابات پیش رو رقم خواهد زد.
* حضور جهانگیری در انتخابات 96و در نهایت کنارهگیری او به نفع روحانی چه تاثیری در وضعیت او و جریان اصلاحات در انتخابات 1400 میگذارد؟
** مناظره اخیر به خوبی نشان داد که انگیزه نخست جهانگیری رفع دغدغههای موجود است، در حقیقت این دغدغهها سبب گردید که او وارد صحنه انتخابات شود. در مرحله دوم یعنی تبلیغات او نیک نشان داد از سیاستهای دولت به مفهوم واقعی تاکنون دفاع و از انتقادات و فرافکنیها در ارتباط با عمکرد دولت ابهامزدایی کرده است. گام سوم این است که جهانگیری به عنوان معاون اول دولت یازدهم و یک چهره مطرح و اصلاحطلب از این فرصت در عمل بیشتر استفاده کند و بیش از گذشته به جامعه معرفی شود. بنابراین جهانگیری در سه مرحله میتواند از شرایط موجود بهرهگیری کند. اما به هر رو مردم ایران فراموش نخواهند کرد که جهانگیری به عنوان فردی که خود نیز دارای جایگاه و منزلت اجتماعی و سیاسی در دولت یازدهم و حتی پیشتر بود به خاطر دغدغههای جریان اصلاحات فداکاری کرده و وارد صحنه انتخابات شده است. او نقش رزرو را پذیرفت، درحالی که میتوانست شخص اول باشد. به هر حال حضور جهانگیری در انتخابات به طور قطع در آینده او تاثیرگذار است.
* برخی معتقدند اصولگرایان همچنان نتوانستهاند بر سر یک فرد به اجماع برسند و از سویی هر سه کاندیدای این جریان در مناظره اخیر نشان دادند که توان مقابله با روحانی را ندارند. آیا با توجه به این وضعیت اصولگرایان به دنبال بازآفرینی انتخابات 84 هستند؟
** با این نگاه چندان موافق نیستم و معتقد نیستم که اگر اصولگرایان از همان ابتدا با یک نامزد وارد صحنه میشدند، وضعیت آنها بهتر از امروز بود. زیرا آنها شاید به طور کل وجود چند کاندیدای اصولگرا را در صحنه ضروری میدیدند و بر این باور بودند که با راهکار چندگزینهای در مقابل کاندیدای رقیب وضعیت بهتری به نفع خود رقم خواهند زد یا حتی اگر در شرایطی ناگزیر شدند، تعدد چند نامزد را به نفع یک نفر حل کنند. به همین دلیل این مساله که اصولگرایان نتوانستند یک فرد را به عنوان نامزد نهایی خود معرفی کنند و در نهایت به دنبال بازآفرینی انتخابات 84 هستند، چندان باور درستی نیست. به ویژه اینکه در میان اصولگرایان فردی که از توان رای آوری بالا در مقابل روحانی برخوردار باشد، وجود نداشت. بنابراین منطقیتر همان راهکار چند گزینهای یا حضور چند چهره و تبدیل وضعیت فعلی به نقطه نهایی بود که آنها انجام دادند.
زیرا وقتی یک گزینه مطلوب در میان اصولگرایان برای رویارویی با روحانی وجود نداشت آنها ناگزیر به قبول وضعیت موجود یعنی حضور چند رقیب در صحنه برای رویارویی با روحانی هستند. با این همه مجموعه برخوردهاي نامزدهاي اصولگرا حکایت از این امر دارد كه هرسه کاندیدا در صحنه انتخابات باقي خواهد ماند و اگر اين تصور را دور از ذهن ندانيم كه رفتارهاي اين جريان كمابيش ساماندهي شده و با برنامهريزي پشت پرده صورت ميگيرد، بیانگر این امر است كه ارزيابي اين جريان يك انتخابات دو مرحلهاي است و يا اينكه قبول دارند كه هيچيك از نامزدهايشان شانس پيروزي در مرحله اول را ندارد، به همین دلیل با تمام ظرفيت براي دو مرحلهاي شدن تلاش ميكنند.
* امروز وضعیت جریان اصلاحات نسبت به انتخابات 84 کاملا متفاوت است، این جریان یک کاندیدای نهایی در صحنه دارد و همگی بر سر روحانی متفقالقول هستنند. در صورت دو مرحلهای شدن، اصلاحطلبان و روحانی میتوانند باز هم پیروز انتخابات 96 باشند؟
** ارزيابيام اين است كه انتخابات يك مرحلهاي است و در همان مرحله اول آقاي روحاني پيروز ميشود و تفاوت حسب شرايط بالا يا پايين بودن آرای روحاني است. با تلاش بيشتر و تدبير دقيقتر ميتوان آقاي روحاني را با راي قاطعتر راهي پاستور كرد. توسل به هر روش و بيان مطالب خلاف واقع و قبول تعهداتي بدون مبناي كارشناسي توسط نامزدهای اصولگرا، بیانگر این امر است كه گويي اين آخرين فرصت و آخرين انتخابات است.
* با توجه به مناظره اخیر و کاهش هواداران سه کاندیدا باز هم سه کاندیدای اصولگرا خطری برای روحانی محسوب میشوند؟
** هرگز نباید رقبا را دست کم گرفت. باید تواناییها و قابلیتهای آنها را جدی گرفت و برای جلب رای هوداران رقیب تلاش کرد؛ این نگاه که چون رای قالیباف و رئیسی پایین است، لازم نیست که به خودمان چندان زحمت دهیم، خردمندانه نیست. باید برای افزایش رای روحانی برنامهریزی کرد، با جامعه وارد گفتوگو شد و نقاط مثبت و مشکلات کنونی کشور را با جامعه در میان گذارد.
* شرایط موجود نشان میدهد اصولگرایان و حامیان آنها به دنبال ایجاد یک فضای روانی هستند، برای مثال پس از اتمام نخستین مناظره کاندیدای ریاست جمهوری، این جریان مدام در شبکههای مجازی اعلام میکرد «پروژه عبور از روحانی به نفع جهانگیری پس از نخستین مناظره انتخاباتی کلید خورد»؛ چگونه باید با این مساله برخورد کرد؟
** همانطورکه اشاره شد محور پاسخ به انتقادات و افشاگریها باید بر اساس کارنامه دولت در چهارسال گذشته، وضعیت کشور در دولت سابق و برنامههای روحانی در آینده باشد که البته روحانی در ستاد انتخاباتی خود این مسائل را در نظر دارد و تخریبهای جریان مقابل را به عنوان تخلف در اختیار مراجع مسئول قرار میدهد و در نهایت در جهت رفع ابهامات و انتقادات تخریبی به جامعه توضیح میدهد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/184821
ش.د9600429