انتخابات پارلمانی فرانسه با پیروزی طرفداران امانوئل مکرون، رئیس جمهور جوان این کشور، و شکست سنگین حزب سوسیالیست و جبهه ملی به پایان رسید. این انتخابات در حالی برگزار شد که بسیاری از تحلیلگران مسائل اجتماعی و سیاسی، احتمال شکست سنگین سوسیالیست ها را پیش بینی کرده بودند. به عبارت بهتر، متعاقب برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2017 در فرانسه، که با شکست سنگین سوسیالیست ها و پیروزی مکرون همراه بود، پیش بینی نتایج انتخاباتی اخیر در فرانسه چندان دشوار نبود.
بحران در اردوگاه سوسیالیست های فرانسه هم اکنون سوسیالست های فرانسه در بحرانی ترین وضعیت ممکن قرار گرفته اند. اکثر نمایندگان حزب سوسیالیست فرانسه که طی سال های اخیر اکثریت نسبی کرسی های پارلمان این کشور را در اختیار داشتند، در انتخابات اخیر کرسی های نمایندگی خود را به حامیان دولت مکرون واگذار کردند. حتی کار به آنجایی رسید که «ژان کریستف کابادلیس» رهبر حزب سوسیالیست، کرسی خود را در پارلمان فرانسه از دست داد و حتی «بنوا آمون»، نامزد حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیز نتوانست کرسی خود را در پارلمان حفظ کند. آمون در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری امسال، با کسب 7 درصد آرا در رتبه پنجم قرار گرفته و به نماد شکست حزب سوسیالیست تبدیل شد.
مطابق آخرین بر آوردهای صورت گرفته، حزب سوسیالیست فرانسه حدود 240 کرسی پارلمانی را از دست داده است. این حزب تا کنون دارای 277 کرسی پارلمان بود، اما هم اکنون در بهترین حالت ممکن قادر به کسب 40 کرسی پارلمان خواهد بود. بدون شک، این شکست سنگین، معادلات درون حزبی سوسیالیست های فرانسه را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. حزب سوسیالیست فرانسه هم اکنون در بدترین وضعیت ممکن در طول تاریخ سیاسی خود قرار دارد.
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امسال، سران حزب سوسیالیست از وضعیت آشفته این حزب خبر داده بودند. به نظر می رسد پس از برگزاری انتخابات پارلمانی، این آشفتگی تقویت شده است. حزب سوسیالیست هم اکنون از حزب اول فرانسه، تبدیل به یکی از بی تاثیر ترین احزاب سیاسی در این کشور شده است. این برای سران حزبی که همواره مدعی کسب قدرت در فرانسه بوده یک فاجعه محسوب می شود.
سوال اصلی اینجاست که آیا حزب سوسیالیست فرانسه قادر به بازیابی وضعیت آسیب دیده خود در جریان دو انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان خواهد بود؟ پاسخ این سوال منفی است! بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی فرانسه معتقدند که حزب سوسیالیست مسیر بسیار سخت و پیچیده ای در این خصوص پیش رو خواهد داشت. هم اکنون، ائتلاف حزب «جنبش دمکراتیک» و حزب نوپای «جمهوری در حرکت» به رهبری «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری جدید فرانسه توانسته اند اعتماد افکار عمومی این کشور را جهت حضور حداکثری در پارلمان جلب کنند. در چنین شرایطی، احزاب سنتی دیگر مانند حزب جمهوریخواه، جبهه ملی و حتی حزب چپ سوسیالیست به مراتب وضعیت آرام تر و بهتری را نسبت به حزب سوسیالیست دارند. باید اذعان کرد که شهروندان فرانسوی حزب سوسیالیست فرانسه را به بدترین نحو ممکن در دو انتخابات اخیر تنبیه کرده اند.
نقش اولاند در ناکامی سوسیالیست های فرانسه ناکامی فرانسوا اولاند رئیس جمهور سابق فرانسه در کاخ الیزه، یکی از اصلی ترین عوامل شکست حزب سوسیالیست و افول شدید محبوبیت آن در نزد افکار عمومی این کشور بوده است. اولاند در سال 2012 میلادی توانست با حمایت معلمان و کارگران فرانسوی به پیروزی دست یابد و رقیب سرسخت خود، نیکولا سارکوزی، را شکست دهد. پس از راهیابی اولاند به کاخ الیزه، وی نه تنها نتوانست اقدامی در راستای بهبود وضعیت معیشتی شهروندان فرانسوی صورت دهد، بلکه در داخل اتحادیه اروپا و منطقه یورو نیز عملا سیاست های منفعلانه ای در پیش گرفت. بی دلیل نبود که مطابق نظرسنجی های عمومی صورت گرفته در داخل فرانسه، از اولاند به عنوان بدترین و ناتوان ترین رئیس جمهور تاریخ فرانسه یاد می شد. نارضایتی افکار عمومی فرانسه از اولاند به اندازه ای بود که او در نهایت تصمیم گرفت از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری انصراف دهد. محبوبیت اولاند در روزهای آخر حضور وی در کاخ الیزه، به حدود 15 درصد رسیده بود. این برای رئیس جمهور فرانسه و البته حزب متبوعش (حزب سوسیالیست) یک فاجعه محسوب می شد.
حزب سوسیالیست فرانسه که خود را وامدار میتران رئیس جمهور اسبق و درگذشته خود می داند، در حال حاضر نه تنها با بحران رهبری رو به روست، بلکه بسیاری از هواداران سنتی خود را نیز از دست داده است. نتایج انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی اخیر نشان داد که بسیاری از آرای طرفداران حزب سوسیالیست به سبد دیگر احزاب فرانسوی واریز شده است. بدون شک، از این پس تغییراتی اساسی در رهبری حزب سوسیالیست فرانسه صورت خواهد گرفت؛ تغییراتی که شاید در آینده ای نزدیک نتواند برای حزب سوسیالیست فرانسه ثمر بخش باشد.
امیدهای لوپن بر باد رفت! شکست جبهه ملی در انتخابات پارلمانی فرانسه، موضوع دیگری بود که مورد توجه بسیاری از رسانه های اروپایی قرار گرفت. مارین لوپن، رهبر جبهه ملی فرانسه، توانست در حوزه انتخابیه خود بیشترین آرا را کسب کرده و راهی دور دوم انتخابات شود، اما به طور کلی این حزب (که در اکثر نقاط فرانسه نماینده داشت) نتوانست بیشتر از 5 کرسی پارلمانی را به دست بیاورد. این یکی از بدترین نتایج انتخاباتی برای جبهه ملی فرانسه محسوب می شد. سران جبهه ملی در صددند شکست سنگین خود در انتخابات اخیر را به مشارکت اندک شهروندان فرانسوی نسبت دهند.
مطابق آمار منتشر شده، حدود 49 درصد از فرانسوی ها در انتخابات اخیر مشارکت داشته اند که یکی از کمترین میزان مشارکت در انتخابات های صورت گرفته در فرانسه بوده است. مارین لوپن و سران جبهه ملی فرانسه در صدد بودند پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شکستنی که از مکرون پذیرفتند، به احیای سیاسی خود دست زده و خیز بلندی برای حضور موثرتر در صحنه سیاسی و اجرایی و قانونی کشورشان بردارند. با این حال شکست جبهه ملی در انتخابات اخیر این معادله را بر هم زده است. هم اکنون جبهه ملی بار دیگر در وضعیتی آشفته قرار گرفته است. مارین لوپن که با راهیابی به دور دوم و نهایی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه تا اندازه زیادی وجهه خود را به عنوان رهبری سیاسی ارتقا داده بود، هم اکنون در بدترین برهه زمانی ممکن شکست سنگینی را در انتخابات فرانسه پذیرفته است.
خیز مکرون برای اصلاحات اقتصادی در فرانسه و اروپاهمان گونه که اشاره شد، ائتلاف حزب جنبش دمکراتیک و حزب نوپای «جمهوری در حرکت» به رهبری «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری جدید فرانسه توانسته است بیش از 400 کرسی از 577 کرسی پارلمان فرانسه را به خود اختصاص دهد و به اصلی ترین بازیگر سیاسی و قانونی در این کشور تبدیل شود. این ائتلاف نوپا، توانست بر دیگر احزاب و ائتلاف های سنتی غلبه پیدا کند و آنها را به چالش بکشد. بی اعتمادی شهروندان فرانسوی نسبت به عملکرد احزاب سنتی در طول سال های گذشته، در شکل گیری این روند موثر بوده است. طی 10 سال اخیر، نیکولا سارکوزی و فرانسوا اولاند که وابسته به دو جریان راست میانه و چپ سنتی بودند، هر دو به نماد ناکارآمدی و بحران در کشورشان تبدیل شدند. در حال حاضر، امانوئل مکرون قادر خواهد بود با حمایت پررنگی که از سوی پارلمان وجود دارد، اصلاحات اقتصادی خود را در فرانسه و حتی اتحادیه اروپا و منطقه یورو عملی نماید. حال باید دید که آیا مکرون نیز به سرنوشت سارکوزی و اولاند دچار خواهد شد و سرنوشتی مانند دو رئیس جمهور سابق فرانسه پیدا خواهد کرد؟ بدون شک پاسخ این سوال در آینده ای نه چندان دور مشخص خواهد شد، اما آنچه مشخص است این که احزاب و گروه های سنتی فرانسه و شاید کل اروپا در حال کاهش مقبولیت هستند و شهروندان اروپایی به گروه ها و احزاب نوپا تمایل پیدا کرده اند. این وضعیت می تواند خود گویای پیام های مهمی باشد و کلیت اروپا را در مسر پوست اندازی تعریف کند و پوست اندازی وضعیتی است که منجر به فرورفتن بیشتر اروپا در خود می شود و از میزان بازیگری آن در عرصه بین الملل می کاهد./