(فصلنامه مطالعات آسياي مركزي و قفقاز ـ بهار 1382 ـ شماره 41 ـ صفحه 217)
آسياي مركزي داراي اهميت بنيادي در تاريخ و سياست اوراسيا بوده است. به لحاظ تاريخي، آسياي مركزي در تحولات چندجانبه با روسيه، چين، ايران و شبهقارۀ هند دخيل بوده و جادۀ ابريشم يك واسطۀ متداوم از ارتباطات ماوراي قارهاي و تجارت فراهم مينمود. فروپاشي اقمار شوروي و متعاقب آن ظهور جمهوريهاي مستقل تاجيكستان، ازبكستان، تركمنستان، قرقيزستان و قزاقستان فرصتهاي جديدي را براي همكاري در حوزههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي در يك موقعيت جديد ايجاد نمود. كشورهاي همسايه مانند ايران، تركيه، روسيه، چين، پاكستان و هند كه داراي منافع اقتصادي و فرهنگي استراتژيك رقيب در منطقه ميباشند در پيشاپيش ايجاد پيوندهاي جديد با جمهوريهاي آسياي مركزي مطرح هستند.
كشورهاي آسياي مركزي از تطور به نظم جديد سياسي، اقتصادي و اجتماعي دستخوش تغيير شدهاند. اين كشورهاي محصور در خشكي با مشكلات اقتصادي بسياري چون تورم، افزايش بيكاري، كاهش توليد، نبود سرمايه، كمبود آب و مسايل اقليمي دست بگريبانند. جمهوريهاي آسياي مركزي مشتاق دسترسي به بازارهاي خارج از روسيه و ايجاد تأسيسات زيربنايي حمل و نقل منطقهاي و ارتباطات به منظور غلبه بر مشكلات اقتصادي و كاهش وابستگي به روسيه ميباشند. در پي فروپاشي ساختارهاي اقتصادي سابق اين منطقه به حكومت مركزي و گسيختن پيوندهاي داخل منطقهاي گذشته، كشورهاي تازه استقلاليافتۀ آسياي مركزي سعي در متنوع نمودن اقتصادهاي خود و جستجوي شركاي جديد با هدف همكاري اقتصادي و منطقهاي هستند. داشتن منابع عظيم از گاز، نفت، ذغال سنگ، فلزات گوناگون و معادن كمياب در كنار امكان توليد پنبۀ بسيار، منظري جديد از ظرفيت اقتصادي آنها نمايان كرده است.
كشورهاي آسياي مركزي كه مشكلات و علايق عمومي دارند در ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي مشابه نيز سهيم ميباشند؛ اين كشورها با مشاركت در اجلاسها و سازمانهاي گوناگون (از قبيل جامعۀ كشورهاي مستقل مشتركالمنافع ـ جامعۀ اقتصادي آسياي مركزي ـ سازمان همكاري اقتصادي ـ جامعۀ اقتصادي اروپا) به سمت همكاري منطقهاي گام برداشتهاند. حتي قبل از استقلال، جمهوريهاي آسياي مركزي در سال 1991 در مورد تأسيس يك شوراي مشورتي جمهوريهاي آسياي مركزي و قزاقستان به وحدت نظر رسيده بودند.(1)
اما با فروپاشي اتحاد شوروي و تأسيس جامعۀ كشورهاي مستقل مشتركالمنافع اين ابتكار صورت اجرايي پيدا نكرد. از زماني كه مشخص شد جامعۀ كشورهاي مستقل مشتركالمنافع وظايف و كارايي شايان توجهي ندارد هر يك از كشورهاي عضو اين جامعه جهت تأمين منافع ملي خود در پي ايجاد پيمانهاي منطقهاي تلاش نمود. در تاريخ 30 آوريل 1994 رؤساي جمهور قزاقستان، قرقيزستان و ازبكستان موافقتنامهاي جهت تأسيس اتحاديۀ اقتصادي آسياي مركزي، كه زيربناي همكاري اقتصادي بين سه جمهوري فوق گشت را امضا نمودند. تركمنستان كه مدعي اعمال سياست «بيطرفي مثبت»2 بود به اين اتحاديه نپيوست. تاجيكستان كه درگير جنگ داخلي بود بعداً در سال 1998 به اين اتحاديه ملحق شد. اعضاي اتحاديۀ اقتصادي آسياي مركزي (با نام جديد جامعۀ اقتصادي آسياي مركزي) 215 سند را به تصويب رساندهاند كه 107 سند آن توسط شوراي دولتي جمهوريها و 108 سند آن توسط شوراي نخستوزيران تأييد گشتهاند. برنامههاي موافقتنامۀ آوريل 1994 موارد زير را دربرداشتند(2):
1. ايجاد شرايط سازماني، اقتصادي و حقوقي مناسب جهت نقل و انتقال آزاد كالاها، خدمات، سرمايه و كار؛
2. اجراي سياستهاي توافق شده در زمينههاي حمل و نقل و ارتباطات؛
3. ايجاد شرايط براي رقابت مطلوب شامل مكانيزم كنترل عمليات انحصارگرايي؛
4. آزادسازي تنظيم قيمت در تجارت دوجانبه و ممنوعيت عمليات يكطرفه جهت مقابله با محدوديتهاي تجاري مربوط به دسترسي به ديگر بازارها؛
5. ايجاد شرايط براي توسعۀ پيوندهاي اقتصادي مستقيم بين نهادهاي اقتصادي و افزايش همكاريهاي صنعتي؛
6. ارتقا و افزايش فعاليتها و تبادلات اقتصادي كه مستلزم ريسك اقتصادي است همراه با همكاري بخشهاي داراي اولويت در چارچوب مؤسسات بازرگاني، مالي و اعتباري؛
7. يكنواخت نمودن شرايط اقتصادي براي سرمايهگذاري دوجانبه، هماهنگي سياستهاي سرمايهگذاري براي جذب و جلب سرمايهگذاري و اعتبارات در زمينههاي منافع اقتصادي مشترك و ايجاد يك مكانيزم مؤثر براي حمايت از منافع و حقوق سرمايهگذاران؛
8. كاهش پيدرپي حقوق گمركي و تدوين رويههاي قضايي حقوق گمركي كه آسانتر و بسيار هماهنگتر با رويههاي مرسوم باشد.
9. استاندارد نمودن بيوقفه و دائم تعرفههاي باربري و كرايههاي حمل مسافر به موازات مطابقت دادن اصول آزادي حمل و نقل و تعيين تعرفه، همچنين تلاش در جهت فقدان مكانيزمهاي تعرفۀ نامنظم.
در ژولاي 1994، رهبران كشورهاي مذكور، شوراي نمايندگان كشورها و شوراي نخستوزيران و وزيران خارجه و نيز كميتۀ اجرايي را بنا نهادند. پس از چندي، بانك همكاري و توسعۀ آسياي مركزي براي بسط روابط بازرگاني و مالي و توسعۀ صنايع تأسيس شد. با چنين مكانيزمهاي سازماني، در منطقه، تصوير همكاريهاي منطقهاي در آسياي مركزي روشن و اميدبخش است. در ژوئن 1995، پنج كشور آسياي مركزي اولين كنفرانس آسياي مركزي در رابطه با همكاري منطقهاي را در ايسيككول3 قرقيزستان برپا نمودند. در اين كنفرانس مباحث زير طرح و مورد مطالعه قرار گرفت:
الف) همكاري منطقهاي و توسعۀ اجتماعي و اقتصادي؛
ب) مهاجرت و جابجايي افراد؛
ج) بلاياي طبيعي و مشكلات زيستمحيطي؛
اصغر آقايف رئيسجمهور قرقيزستان در پيام خود به اين كنفرانس تأكيد كرد كه: «هيچ يك از مسايل اقليمي، اقتصادي و سياسي بدون مشاركت تمامي كشورهاي منطقه قابل حل نيست».(3)
مشكلات مربوط به سهيم بودن كشورها در آب، تجهيزات زيربنايي مربوط به حمل و نقل، قواعد و مقررات صدور رواديد و حمل و نقل، شورشهاي مرزي، اختلافات بين قومي و جاهطلبيهاي بين رئيسجمهور اسلام كريماف (ازبكستان) و رئيسجمهور نظربايف (قزاقستان) بعضي از عواملي هستند كه مانع روند همكاري منطقهاي در آسياي مركزي ميباشند.
در حالي كه تأكيد سياست خارجي قزاقستان به نفع حمايت از اتحاديه اوراسيايي بوده است كه روابط نزديك با روسيه و جمهوريهاي آسياي مركزي را طلب مينمايد ازبكستان با طرح اوراسيايي نظربايف مخالفت كرده است. تمامي اين مشكلات كشورهاي آسياي مركزي را به يك پاسخ دستهجمعي فراميخواند تا منافع ملي مشروع و علايق خود را تأمين نمايند. اين امر از طريق ابتكارهاي مشترك براي ايجاد بازرگاني منطقهاي، افزايش ظرفيت توليد، كه توسعه اقتصادي در آسياي مركزي را نيز تسهيل ميكند صورت ميپذيرد. در اينجا ضرورت دارد حمايت دولتي و تضمينهايي جهت ارتقاي همكاريهاي اقتصادي بخش خصوصي دولتهاي منطقه به منظور افزايش توليد، تجارت و توزيع بين جمهوريهاي آسياي مركزي به اجرا درآيد.
تأسيسات زيربنايي حمل و نقل
دسترسي آسان به اقتصادهاي كشورهاي همسايه (ايران، تركيه، چين و آسياي جنوبي) جمهوريهاي محصور در خشكي آسياي مركزي را قادر خواهد ساخت تا با اقتصادهاي جهاني و منطقهاي پيوند برقرار نمايند. دولتهاي آسياي مركزي نسبت به تلاشهاي ايران و چين براي داشتن يك خط آن ماوراي آسيايي از سينكيانگ در آسياي مركزي به ايران با ذوق و ابراز اشتياق مينگريستند كه پروژهاي با اهميت بازرگاني، سياسي و استراتژيك براي تمام منطقه محسوب ميگردد.
به بيان ديگر، سيستم اصلاح و تعديل شدۀ راههاي ابريشم دوباره احيا شده است. سه جمهوري آسياي مركزي (قزاقستان، قرقيزستان و تاجيكستان) در حدود 5000 كيلومتر با منطقۀ سينكيانگ چين مرز مشترك دارند. خط آهن بين ارومچي4، مركز سينكيانگ و آلماتي در قزاقستان در سال 1992 افتتاح شد. آن راهآهن نه فقط پكن را با قزاقستان مربوط ميسازد بلكه از جانب ديگر تاشكند و عشقآباد و مشهد را نيز به هم مرتبط مينمايد.
با اتمام خط آهن مشهد ـ سرخس ـ تجن و ارتباط جادهاي بين ايران و تركمنستان در 1996، جمهوريهاي محصور در خشكي آسياي مركزي به ايران مرتبط شدند. اين امر نه تنها زمان مسافرت به اروپا از قزاقستان را كوتاه كرد بلكه شبكۀ حمل و نقل آسياي مركزي را براي دسترسي به بازارهاي آسياي جنوبي و آسياي غربي تسهيل نمود. قبل از آن در آوريل 1995، ايران، هند و تركمنستان سه موافقتنامۀ سهجانبه امضا نمودند كه بر طبق آن دسترسي هند به آسياي مركزي از طريق ايران فراهم ميگردد. اين موافقتنامه چارچوبي را براي انتقال كالاهاي هندي از بنادر هند به بندر عباس پيشبيني مينمايد تا سپس حمل و نقل آن كالاها به شهر مرزي سرخس براي ورود به تركمنستان و بنابراين به بقيۀ آسياي مركزي (و بالعكس) انجام گيرد.(4)
از هنگامي كه اين موافقتنامه صورت اجرايي يافته، اين مسير جايگزين مؤثري براي مسير درياي سياه5 نيز محسوب ميگردد. اين خط جديد ارتباطي كه بندر ايراني چاهبهار را به افغانستان و نيز به آسياي مركزي پيوند ميدهد باعث ارتقاي همكاريهاي اقتصادي منطقهاي بين هند، ايران، افغانستان و آسياي مركزي نيز خواهد شد. پل بين قارهاي آسيا ـ اروپا6 از ليانيونگآنگ7 در جيانگشو8 داخل سينكيانگ (چين) شروع شده و از قزاقستان عبور كرده، از طريق روسيه در اروپا ادامه يافته و تا بندر روتردام (هلند) امتداد يافته به طور بالقوه آماده استفاده ميباشد. اين مسير زميني اوراسيايي چين را به اروپا متصل كرده و زمينۀ توسعۀ راهآهن، جادهها، خطوط نقل و انتقال نفت و گاز و ارتباطات فيبر نوري را فراهم مينمايد. طول راهآهن 10/356 كيلومتري كه بهرهبرداري از آن در ژولاي 1991 آغاز گشت 2000 كيلومتر كمتر از پل ارتباطي قارهاي سيبري ـ اروپا ميباشد. اين شبكۀ ارتباطاتي همچنين در پي ارتقاي وضعيت سينكيانگ به توسعۀ بيشتر و وضعيت عاليتر هست و بدين طريق تسهيلاتي جهت عرضۀ منابع غني انرژي و معدني سينكيانگ فراهم ميگردد. از طرف ديگر، چين در جستجوي ارتباط با آسياي مركزي از طريق خط ارتباطي زميني اوراسيا ميباشد. ارومچي و لانچو9 در انتظارند مراكز مهم ارتباطاتي محسوب گردند و كانونهايي در اين پل بين قارهاي جهت جذب منابع مالي خارجي به شمار روند. به اين منظور، چين فعالانه خود را ملزم به توسعۀ روابط اقتصادي و بازرگاني با جامعۀ اقتصادي كشورهاي مشتركالمنافع ميداند.
جمهوريهاي ازبكستان، قزاقستان و قرقيزستان علاقمند به گسترش راههاي حمل و نقل از طريق اوش10 و نارين11 در امتداد كاشغر12 و ياركند13 در سينكيانگ ميباشند. همچنين، طرحي براي اتصال سرزمينهاي كوهستاني پامير در كاراتگين14 (شامل كمسومولآباد15، گارم16، تاجيكآباد17 جيرگيتال18، درواز19 و واهيو20 (يا طويلدره21) در شرق تاجيكستان، به قرقيزستان و منطقۀ كاشغر سينكيانگ به واسطۀ احداث يك مسير اقتصادي و حمل و نقلي از طريق سوهو22 و قزلسو23 (در قرقيزستان)، ساريتاش24 در كوههاي پامير، و از راه ايركشتام25 به كاشغر در چين در دست اجراست.
بر مبناي بررسيهاي انجام شده، اين مسير 750 كيلومتري فاقد گذرگاههاي مرتفع و بخشهاي غير قابل دسترسي ميباشد و در عرض يكسال مهيا ميگردد. علاوه بر اين، راههاي موجود در برخي بخشهاي اين مسير (از دوشنبه تا كاشغر حدود 770 كيلومتر) آسفالت ميباشد. فقط بخشهايي از اين جاده شوسه نبوده و احتياج به شنريزي و زيرسازي دارد.
مسير مطرح و ناحيۀ مذكور كه كاراييهاي متنوع دارد زمينۀ توسعۀ پيراموني و محيطي تاجيكستان، قرقيزستان و جنوب سينكيانگ را داراست. اين مسير حوزۀ پامير و راههاي جديد به قزاقستان و قرقيزستان (با عبور از تنگۀ تورگارت26) و به جنوب سيبري و مغولستان را دربرميگيرد. پل ارتباطي زميني آسيا ـ اروپا ـ طرح احداث بزرگراه با اتمام جادههاي ماوراي مرزي زير جهت اتصال كشورهاي آسياي مركزي و منطقۀ سينكيانگ چين تكميل ميگردد:
الف) خورگوس27 (قزاقستان) ـ كولجا28 (سينكيانگ)
ب) بيشكك ـ تنگۀ تورگات (قرقيزستان) ـ كاشغر (سينكيانگ)
ج) اوش ـ ساريتاش (قرقيزستان) ـ كاشغر (سينكيانگ)
با اين حال، مشكلاتي پيش روست كه لازم است به منظور تحقق ظرفيت كامل همكاري اقتصادي در منطقه مرتفع گردند. شبكههاي موجود راهآهن و جاده نياز به تعمير و ارتقاي كيفيت دارند كه اين امر مستلزم سرمايهگذاري كلان ميباشد.
علاوه بر آن، پيچيدگيهاي بروز انسداد گذرگاههاي مرزي، مقررات نامناسبات و تسهيلات مرزي ناكافي، محدوديتهاي حمل و نقل، مقررات حقوقي گمركي و كنترل پليس نياز به اصلاح دارند. فقط يك سياست و عمل هماهنگ از طرف تمامي كشورهاي منطقه رشد تجارت و حمل و نقل را تسهيل نموده فرصتهاي توسعۀ اقتصادي منطقه را افزايش ميدهد. همكاري منطقهاي بين ايران، آسياي مركزي و آسياي جنوبي ميتواند به خودكفايي تمامي منطقه در انواع انرژي و منابع كشاورزي و معدني منجر گردد. اين امر يك ظرفيت صادراتي و صنعتي قوي ايجاد كرده كه با مهارتهاي ارزان قيمت و منابع انساني حرفهاي توسعۀ اقتصادي منطقه را افزايش خواهد داد.
شراكت در آب ـ منابع آبي
افزايش جمعيت و مصرف آب و نبود مديريت منابع محدود آب يك مشكل همگاني و عمومي است كه مبحثي مهم در بخشي عظيم از آسياي مركزي محسوب ميگردد. كشاورزي تكيهگاه اصلي فعاليت در آسياي مركزي ميباشد و نياز به آب براي آبياري به واسطۀ توسعۀ ناحيۀ تحت كشت و افزايش جمعيت شديداً افزايش يافته است. ازبكستان، تركمنستان و قزاقستان كه از منابع گاز و نفت غني برخوردارند به ميزان آب دريافتي از رودخانههاي جاري از كشورهاي قرقيزستان و تاجيكستان وابسته ميباشند. كشورهايي كه منشاء آب در سرزمين آنهاست (قرقيزستان و تاجيكستان) علاقمند به توليد انرژي حاصل از آب (هيدروالكتريك) هستند. در واقع، درصد الكتريستۀ حاصل از مراكز توليد نيروي هيدروالكتريك در قرقيزستان از 72% در 1991 به 91% در سال 1994 و در تاجيكستان از 93% در 1991 به 98% در 1994 افزايش يافت. مشاجراتي بين ازبكستان و قرقيزستان در مورد چگونگي مصرف آب بوده است. قرقيزستان كنترل عرضۀ آب به ازبكستان را از طريق چندين ايستگاه هيدروالكتريك و نيز سد توكتوگل29 در نارين بر عهده دارد.
پس از استقلال كشورهاي آسياي مركزي، اختلاف بين اين دو جمهوري در مورد ثابت نگهداشتن قيمت گاز عرضه شده از طرف ازبكستان به قرقيزستان بالا گرفت. زماني كه قرقيزستان نتوانست قيمتهاي بالاتر تقاضا شدۀ گاز را بپردازد ازبكستان جريان گاز ارسالي را قطع نمود.(5) در نتيجه، «طي تابستانهاي 1993 و 1994، قرقيزستان مخازن آب خود را جهت افزايش ظرفيت توليد انرژي هيدروالكتريك پر كرد»(6) در حاليكه براي گرمايش نياز نداشت. اين امر به عرضۀ كمتر آب به ازبكستان براي مقاصد آبياري در ماههاي تابستان منجر گشت. در مقابل، قرقيزستان آب اضافه بر مصرف خود را از مخازن در ماههاي زمستان براي افزايش توليد نيرو تخليه نمود به طوري كه باعث جاري شدن سيلابهايي در مناطق سيراب ازبكستان شد.(7)
همچنين، ازبكستان علاقمند به پيگيري پيشنهاد تركمنستان جهت احداث يك كانال فرعي كه آب اضافي را از آمودريا منحرف نمايد تا در نتيجه 4060 كيلومتر مربع از زمينهاي خشك تركمنستان آبياري گردند.(8) در 24 ژولاي 1997، افراد مقيم در جنوب قزاقستان تظاهراتي در مخالفت با رفتار ازبكها در مورد قطع آب در جريان از ازبكستان در امتداد قزاقستان برپا نمودند.(9) آنها اظهار داشتند كه قطع جريان آب از ازبكستان به مزارع توليد پنبه و ذرت به وسعت 100،000 هكتار خسارت وارد مينمايد.(10) بنابراين، آب موضوع حياتي است كه جمهوريهاي آسياي مركزي كميسيوني ويژه را براي بررسي آن معين نمودهاند. اين كميسيون موظف به تعيين سهم، مصرف و مبادلۀ آب در قبال گاز طبيعي، نفت و زغال سنگ يا ارزش پولي آن ميباشد. موافقتنامههايي براي حمايت از كارا بودن و تعمير و نگهداري مخازن آب در قرقيزستان و اسلوب آبياري تدوين شدهاند. يك موافقتنامه در تاشكند بين قزاقستان، قرقيزستان و ازبكستان در مورد حجم و مقادير آب عرضه شده از سد «توكتوگل» قرقيزستان و مخازن شردارا30 به ميزان 2/8 ميليارد متر مكعب طي سال 2001 به جنوب قزاقستان امضا شد. قزاقستان تعهد كرد كه 12 ميليون دلار از 17/7 ميليون دلار بدهكاري خود را به قرقيزستان در مورد آبهاي دريافت شده در سابق را تسويه نمايد. موضوع پرداخت 5/7 ميليون دلار باقي مانده به اجلاسهاي بعد موكول شد. همچنين، قرقيزستان موافقت نمود كه آب به ازبكستان عرضه كند و در قبال آن گاز طبيعي وارد نمايد.(11)
در اين زمينه، موضوع پيچيدۀ شراكت در آب موضوعي است كه سه جمهوري آسياي مركزي علاقمند به حل آن ميباشند.
حملات تروريستي 11 سپتامبر در ايالات متحده و در نتيجه مبارزۀ جهاني عليه تروريسم به رهبري آمريكا معماي جديدي را مطرح كرده كه جنبۀ ژئوپلتيك منطقۀ آسياي مركزي را تحت تأثير قرار داده است. آمريكا پايگاههاي نظامي در جمهوريهاي قرقيزستان، تاجيكستان و ازبكستان دائر نموده است. در يك چرخش سياسي مهم، روسيه به حضور نظامي غرب در آسياي مركزي تن در داده و در قبال آن در انتظار حمايت غرب از سياست روسيه در چچن ميباشد. متقابلاً، چين حمايت خود را از مبارزۀ جهاني عليه تروريسم اعلام كرده تا رضايت و موافقت آمريكا در قبال سركوب جداييطلبان مسلمان در سينكيانگ را جلب نمايد.
به رغم حضور فيزيكي آمريكا در آسياي مركزي و افغانستان و پاكستان، چين و روسيه همچنان عناصر اصلي و مهم در توسعۀ همكاريهاي منطقهاي و تلاش مشترك جهت مقابله با چالشهاي مخل امنيت منطقهاي محسوب ميشوند. در راستاي روند همگرايي بين جمهوريهاي آسياي مركزي و قدرتهاي همسايه، چين و روسيه با برپايي شانگهاي 5 در سال 1996 اصولي را با حل كمكشهاي مرزي، توسعۀ پيوندهاي اقتصادي، مقابله با تهديدها عليه امنيت منطقهاي از طرف افراطگرايي مذهبي، مقابله با تروريسم برونمرزي، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و اسلحه نهادينه كردهاند. با پذيرش ازبكستان به عنوان عضو شانگهاي پنج، تعداد اعضاي آن به شش افزايش يافته و نام آن به سازمان همكاري شانگهاي31 تغيير يافت. اين سازمان همكاري بيشتر چهار كشور آسياي مركزي (تاجيكستان، قرقيزستان، قزاقستان و ازبكستان) كه مشتمل بر 60 درصد اوراسيا ميباشد با چين و روسيه وسعت ميبخشد. اين امر مشاركت اين كشورها را در سازمانهاي ديگر همكاري منطقهاي چون جامعۀ كشورهاي مستقل مشتركالمنافع، جامعۀ اوراسيا، جامعۀ اقتصادي آسياي مركزي، اكو و شانگهاي شش متوازن مينمايد. به طور كلي، جمهوريهاي آسياي مركزي در تلاش براي غلبه بر مشكلات گذار و ايفاي نقش مؤثر در سطوح بينالمللي و منطقهاي از اين تشكلها بهرهمند ميگردد.
نتيجه
تأسيس و همكاري با نهادهاي منطقهاي و قارهاي مختلف از جمله جامعۀ اقتصادي كشورهاي آسياي مركزي، جامعۀ كشورهاي مستقل مشتركالمنافع (CIS)، سازمان همكاري اقتصادي و جامعۀ اقتصادي اروپا از جانب جمهوريهاي آسياي مركزي به منظور بسط همكاري منطقهاي انجام گرفته است. سازمان همكاري شانگهاي 5 نيز شامل پنج كشور چين، روسيه، قزاقستان، قرقيزستان و تاجيكستان در 1996 به منظور حل منازعات مرزي بين امضاكنندگان و جهت كاهش نيروهاي نظامي در طول مرزها تأسيس شد. طي سالها، هدف گروه شانگهاي به بررسي موضوع مبارزه با افراطگرايي اسلامي و تجارت مواد مخدر كشانده شد. جمهوريهاي آسياي مركزي در تلاش براي غلبه بر مشكلات گذار و ايفاي نقش مؤثر در سطوح بينالمللي و منطقهاي از اين تشكلها بهرهمند ميگردد. در مقالۀ زير با بررسي ابعاد و اشكال گوناگون همكاري در منطقه، درمييابيم به رغم حضور فيزيكي آمريكا در آسياي مركزي و افغانستان و پاكستان، چين و روسيه همچنان عناصر اصلي و مهم در توسعۀ همكاريهاي منطقهاي و تلاش مشترك جهت مقابله با چالشهاي مخل امنيت منطقهاي محسوب ميشوند.
يادداشتها
1. رجوع شود به متن سخنراني اس.دي.پريمبتوف (S.D. Primbetov) در كنفرانس آسياي مركزي و همكاري منطقهاي، 5 الي 7 ژوئن 1995 (قرقيزستان)، بيشكك، 1995، ص 68.
2. همان.
3. همان، ص 1.
4. جان چريان (John Cherian)، انگيزهاي جديد: پيوندهاي ايران و هند پس از ديدار رفسنجاني، Frontline، سال 12، شمارۀ 10، مه 1995، ص ص 9-4.
5. هريبرت ديتر (Heribert Dieter)، «همگرايي منطقهاي در آسياي مركزي: چشماندازها و موقعيت اقتصادي جاري». Central Asian Survey، سال 15، شمارههاي 3 و 4، 1996، ص 377.
6. همان، ص 378.
7. همان، ص 378.
8. نزاويسيماياگازتا، 5 نوامبر، 2000.
9. عظمت حياتخان (Azmat Hayat Khan)، «استراتژي انرژي و ارتباطات در آسياي مركزي». مجله آسياي مركزي، شمارۀ 40، تابستان 1997، ص 17 تا 19.
10. همان.
11. The Times of Central Asia، 5 ژوئيه 2001، ص 6.
پينوشتها:
* Regional Cooperation in Central Asia: Problems and Prospects
1. دكتر واريكو (K. Warikoo) عضو گروه مشاوران امنيت ملي هند و استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو ميباشد. اين مقاله كه به دهمين سمينار بينالمللي آسياي مركزي و قفقاز ارائه شده توسط آقاي قاسم ملكي از انگليسي به فارسي ترجمه شده است.
2. Positive Neutrality
3. Issyk – Kul
4. Urumchi
5. The Black Sea Route
6. Asia – Europe Continental Bridge
7. Lianyungang
8. Jiang Shu
9. Lanzhou
10. Osh
11. Naryn
12. Kashgar
13. Yarkand
14. Karategin
15. Komsomolabad
16. Garm
17. Tajikabad
18. Jirghital
19. Darvaz
20. Vahio
21. Tavildara
22. Suhov
23. Kyzyl Su
24. Sary Tash
25. Irkeshtam
26. Turgart
27. Khorgos
28. Kuldja
29. Toktogol
30. Sherdara
31. Shanghai Cooperation Organization (SCO)
ش.د820538ف