(ويژهنامه جام سياست – 1396/04/27 – شماره 52 – صفحه 3)
** اساس تشکیل گروههای مشابه این تفکر و باورشان و بخشی هم شرایط و زمینههای اجتماعی و حمایت لجستیکی حامیان و در نهایت بحث سازماندهی و نهاد حکومتی است که زمینه پیدایش این گروه را بوجود آورده است، اما چیزی که در حال فروپاشی است نهاد حکومتی داعش و سرزمین تحت تصرف داعش است البته هنوز دیرالزور و رقه و منطقهای در سوریه و عراق تحت تصرف داعش است، اما در بحث لجستیک حمایت عربستان سعودی اصلیترین حامی با همراهی بخشی از کشورهای محافظ کار عرب است که برای نفوذشان در عراق و سوریه تلاش کردند بعد از سقوط صدام چالشهایی را در عراق و پس از آن در سوریه ایجادکنند تا ضریب نفوذشان حفظ شود. به نظرم تا زمانی که عربستان و کشورهای عرب محافظهکار در عراق و سوریه به بخشی از منافع خودشان دست پیدا نکنند حمایت لجستیکی، سیاسی و امنیتی از این گروهها و گروههای مشابه سلفی ادامه پیدا خواهد کرد تا پای میز مذاکره با طرفهای ترک، آمریکایی و ایرانیها به یک منافع قابل قبول برسند و دایره نفوذ خودشان را حفظ کنند.
در حوزه مربوط به اندیشه و زمینه تفکر داعش نیز باید گفت بخشی از زمینههای اجتماعی شرایطی بود که در عراق بعد از فروپاشی حکومت صدام حسین ایجاد شد. براین اساس بخشهایی از عشایر، اهل سنت و گروههای درگیر در حکومت صدام حسین مثل نیروهای بعثی احساس کردند که در ساختار حکومت جدید کنار گذاشته شدهاند که عمده بدنه نیروهای داعش از همین ناراضیان تشکیل شد. افسران حزب بعث، گروهی از سنیهای ناراضی،بخشی از گروههای عشایری و گروههای سلفی از جمله کسانی بودند که برپایه اعتقادات خود به عنوان داعش میجنگیدند، لذا این زمینه وجود دارد که باز چالشهای داعش در منطقه بروز کند و افرادی در این گروه، به سمت تقابل با حکومتهای مرکزی عراق و سوریه پیش بروند.
* با این حمایتها میتوان از پایان داعش سخن گفت؟
** باید بدانیم که امکان ریشهکنی این گروهها فقط از طریق جنگ، سرکوب و مقابله وجود ندارد لذا باید زمینههای اجتماعی و سیاسی در عراق و سوریه اصلاح شود تا همه قومیتها و گروهها بتوانند در ساختار حکومت مشارکت کنند اما در مورد بخشی که مربوط به اعتقاد داعش است باید گفت که اندیشه سلفیگری قرنهاست در خاورمیانه وجود دارد و بخشی از این اندیشه در قالب جنبش وهابیت در عربستان سعودی قدرت را در دست دارد و بخشی در بین فلسطینیها، سوریها، اردنیها و حتی مبارزان چچنی و افغان دیده میشود که در منطقه بروز و ظهور پیدا میکند.
به نظر من تا زمانی که کار فرهنگی فراگیر در جهان اسلام انجام نشود این اندیشه افراطگرایی در جهان اسلام باقی خواهد ماند و ممکن است روزی اسمش داعش و روز دیگر القاعده و روزی جیش النصره و روزی دیگر انصارالاسلام در کردستان عراق باشد.
داعش قطعا در حکومتهایی که تضعیف میشود راحتتر رشد میکند، اما دیدیم که عراق، سوریه و لیبی در مقابل آنها ایستادند، چون حکومت مرکزی قوی بود و آنها را سرکوب کرد. بهنظر من اندیشه داعش و اندیشه سلفیگری کماکان از جهان اسلام در خاورمیانه قربانی خواهد گرفت تا زمانی که یاد بگیریم راه توسعه و پیشرفت جهان اسلام را مطابق آنچه در جهان رخ میدهد اعم از دموکراسی، پیشرفت اقتصادی و پیشرفت فرهنگی پیدا کنیم.
* به لحاظ فیزیکی نیروهای داعش پس از شکست موصل چه وضعیتی پیدا خواهند کرد آیا در دیگر کشورها پخش میشوند؟
** اگر دو شهر دیرالزور و رقه توسط نیروهای مخالف داعش گرفته شود، نیروهای داعش تبدیل به نیروهای انتحاری در عراق و سوریه خواهند شد و این روال در هر حکومتی که در سوریه و عراق به حکومت برسد ادامه خواهد داشت اما بخشی از نیروهای داعش به آسیایمیانه و بخشی به افغانستان منتقل خواهند شد و به نظرم کشوری که ممکن است میزبان داعش به لحاظ شرایط امنیتی باشد افغانستان است تا عمده نیروها به این کشور گسیل شوند.
* آیا نحوه مبارزه داعش از حالت سازماندهیشده به حالت انتحاری خواهد رسید؟
** تشکیلات داعش از هم میپاشد، وقتی تشکیلات اداری و حکومتی این گروه از هم بپاشد و ثروت نفت و گاز آنها در عراق و سوریه از بین برود، اینها به سمت کانونهای ثروت جهان عرب روی میآورند و از ثروتمندهای مذهبی جهان عرب پول و حمایت لجستیکی میگیرند و عملیاتهای انتحاری و تروریستی خود علیه کشورهای هدف را انجام میدهند، لذا چون تشکیلات و تجهیزات اعم از توپ، تانک و هلیکوپتر در اختیارشان نخواهد بود فقط میتوانند عملیاتهای تروریستی انتحاری انجام دهند.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2921671269665252725
ش.د9601482