تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۹  ، 
کد خبر : ۳۰۳۶۹۲

شبستري در گفتگو با نماينده صليب سرخ: من هم يک تاجيکم (بخش سوم)

(روزنامه اطلاعات – 1396/04/25 – شماره 26768 – صفحه 12)

ناگفته‌هايي از روابط تهران و دوشنبه و مذاکرات صلح تاجيکستان

موضع روسيه (که در آن ايام از برقراري روابط ايران با تاجيکستان چندان دل‌خوشي ‌نداشت)، پس از شروع تظاهرات و درگيري‌هاي داخلي‌در دوشنبه و روي کار آمدن دولت مصالحه ملي‌ در بهار 1371، جلوگيري از گسترش روابط ايران با تاجيکستان بود زيرا از نظر روسها حکومت مصالحه ملي‌طرفدار ايران تلقي‌مي‌شد و اين حکومت از ديدگاه روسيه و ازبکستان تهديدي براي آسياي مرکزي به حساب مي‌‌آمد. آمريکا نيز با اين استدلال که اين حکومت مصالحه ملي‌ عامل تقويت بنياد گرايي در آسياي مرکزي مي‌شود با آن مخالفت مي‌‌کرد. کوزيرف وزير خارجه وقت روسيه در شهريور 1372 در ملاقات با محمود واعظي معاون وقت وزير خارجه به صراحت اعلام كرد که تاجيکستان منطقه امنيتي و حوزه منافع ملي‌روسها ست و روسيه نسبت به اوضاع تاجيکستان نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد و به هر قيمتي که شده در تاجيکستان باقي‌خواهد ماند.

در پاسخ، واعظي بر نقش ميا‌نجيگرانه ايران تاکيد كرد و خواستار مساعدت روس‌ها براي حل سياسي درگيري‌هاي بين تاجيکان شد. سينکويچ نخستين سفير روسيه در تاجيکستان نيزبراي انتقال اين مطلب آنقدر عجله داشت که درآغاز اولين ديدار تشريفاتي خود با نگارنده (به‌عنوان مقدم السفرا)، قبل از هرگونه سخني به صراحت گفت که ما 70 سال است که در اين کشور حضور داريم و خواهيم بود!. بنده هم ضمن تائيد حرف سفير به‌وي گفتم ترديدي نيست که شما در هفت دهه گذشته روابط سياسي اقتصادي و فرهنگي‌گسترده‌اي با تاجيکستان داشته‌ايد و ادامه خواهيد داد ولي‌اگر شما از مردم عادي اين کشور هم سوال کنيد خواهند گفت که ما قرن‌هاست اينجا حضور داريم و روابط ما چندين هزار سال سابقه دارد چون ما از يک نژاد و يک تاريخ و يک فرهنگيم. ايران به دنبال برقراري صلح و آرامش در تاجيکستان است. ‏

در ماه‌هاي اول فروپاشي شوروي که دوران ماه عسل روابط روسيه و آمريکا بود، سفراي اين دو کشور از گستردگي فعاليت‌هاي سفير ايران در تاجيکستان و حضور وي در محافل و مراسم مختلف ناخرسند بوده و طبق شنيده‌ها از منابع موثق، به مشّوش نمودن ذهن مقامات تاجيکي پرداخته و خواهان تقليل سطح روابط دو کشور بودند. متاسفانه سفراي مذکور توجه نداشتندکه اگر سفير ايران در همه جا حضور دارد و مورد استقبال قرار مي‌گيرد به سبب يکي‌بودن نژاد و تاريخ و فرهنگ وي با تاجيکان است و بين او و مردم تاجيک فاصله‌اي نيست. به نوشته يکي‌از فرهيختگان تاجيک:‏

‏«...‌شبستري نماينده راستين ايران در تاجيکستان بود و پرچم ميهنش بالاي سرش در ا‌هتزاز بود و او در همه جا به عنوان منادي جان بر کفّ سياست خارجي‌کشورش عرض هستي ‌مي‌‌نمود. اما در صد‌ها محفل مختلف خرد و بزرگ از جشن‌هاي عروسي تا مراسم‌هاي ملي‌و مذهبي‌، او به مانند پاره‌اي از جگر ملت تاجيک به چشم مي‌‌رسيد. از تمدن پر بارو گران سنگ ايران زمين سخن مي‌‌پيراست»

گرچه روسيه در ابتدا ايران را رقيب خود در تاجيکستان تلقي‌مي‌کرد ولي ‌به ‌تدريج دريافت که بدون همکاري متقابل با ايران، استقرار صلح در تاجيکستان و خاتمه دادن به درگيري‌ها در مرز‌هاي اين کشور با افغانستان امکان‌پذير نيست. به يقين مي‌‌توان گفت که بدون تبادل نظر‌ها و همکاري‌هاي ايران و روسيه برقراري صلح در‌ تاجيکستان ميسر نمي‌‌شد و رئيس‌جمهور و ديگر مقامات و فرهيختگان و مردم تاجيکستان نيز در فرصت‌ها و مناسبت‌هاي متعدد به اين امر اشاره و از تلاش‌هاي هر دو کشور قدرداني كرده‌اند. همکاري‌هاي ايران و روسيه با گفتگو‌هاي صلح تاجيکستان آغاز و روز به‌روز توسعه يافت و امروز شاهد گستردگي روابط دو کشور در همه زمينه‌ها هستيم. ‏

سياست خارجي ‌ايران در تاجيکستان يکي ‌از نمونه‌هاي موفق ‌بعد از انقلاب بود. به‌طور کلي ‌بايد گفت جمهوري اسلامي ايران از هر فرصتي که به‌دست آورده در جهت استقرار صلح و امنيت در کشور‌هاي منطقه استفاده کرده است.

عليرغم ادامه تبليغات و شايعات منفي‌ بر عليه جمهوري اسلامي ايران و سفير، عملکرد صادقانه و سازنده جمهوري اسلامي ايران در فيصله دادن به جنگ برادرکش چنان بود که سفير ايران مورد وثوق هر دو طرف مذاکره کننده بود و نقش مهمي‌در نزديکي‌نظرات طرفين ايفا كرد. «.... به‌رغم بعضاً تيره شدن روابط دو کشور، او (شبستري) با هشياري و درايت توطئه‌هاي دشمنان را خنثي کرد و باب درخشان در اول کتاب دوستي ‌و برادري ايرانيان و تاجيکان باز نمود. معرفت والا و فضيلت بلند انساني ‌سفير امکان داد که جمهوري اسلامي ايران در برقراري آشتي ‌ملي ‌تاجيکان نقش بارزي داشته باشد.»

‏ميانجيگري ايران در منازعه تاجيکان به همان روز‌هاي اول نا‌آرامي‌ها بر مي‌گردد. در پي اولين گزارش‌هاي سفارت ايران در مورد ناآرامي‌ها در دوشنبه، رئيس‌جمهور وقت مرحوم‌ هاشمي رفسنجاني در ارديبهشت 1371 (مي 1992) طي ‌تماس تلفني با رئيس‌جمهور وقت تاجيکستان (رحمان نبي‌اف) آمادگي ايران را براي هرگونه کمک در جهت استقرار صلح و آرامش به طرف تاجيکي اعلام كرد. سفير ايران در دوشنبه نيز در راستاي سياست کشور خود، در ملاقات‌ها و مصاحبه‌هايش به عنوان يک برادر، طرفين را به خويشتنداري دعوت مي‌‌‌كرد. سياست ايران جانبداري از هيچ گروه و حزبي نبوده و تمامي تلاش‌ خود را در جهت آرامش و امنيت تاجيکستان متمرکز کرده بود.‏

در اوائل پائيز 1992 (1371) که به سبب شدت درگيري‌ها، تمامي ديپلمات‌ها و عده‌اي از اهالي شهر دوشنبه را ترک کرده بودند، به‌رغم وضعيت جنگي خطرناک، شبستري شهر را ترک نکرد. اين امر سبب شد که تبليغات منفي ‌فتنه‌گران و‌ دشمنان دوستي ‌دو ملت تا حدود زيادي خنثي شده و تاجيکان کاملاً احساس کنند که ايران تنها کشوري است که آنها را در سختي و غم تنها نمي‌‌گذارد.‏

قابل ذکر است در همان روز‌هايي که سفير آمريکا با محافظ مسلح رفت و آمد مي‌‌کرد و به هنگام ترک دوشنبه مسير هتل تا فرودگاه را با اتومبيل‌هاي زرهي طي‌ كرد، سفير ايران هرگز همراه خود محافظ نداشت و مانند مردم عادي در خيابان‌ها رفت و آمد ‌‌کرده و در مراسم عزا و شادي مردم يا مراسم ديگر شرکت مي‌‌‌كرد.‏

آغاز جنگ داخلي‌ و بسته شدن راه‌ها، وضعيت معيشتي سختي در تاجيکستان به‌ويژه دوشنبه و کولاب به‌وجود آورده بود. در اين شرايط جمهوري اسلامي ايران اولين کشوري بود که کمک‌هاي بشر دوستانه خود را از طريق هلال احمر با هواپيما به دوشنبه منتقل كرده و در اختيار نيازمندان و آواره‌شدگان قرار مي‌داد.‏

با توجه به اينکه راه‌هاي منتهي ‌به کولاب (که مخالفين حکومت وقت بعد از درگيري‌هاي دوشنبه عمد‌تاً در آنجا مستقر بودند) محاصره شده بود و اخبار واصله از آن منطقه حکايت از کمبود مواد غذايي داشت، سفير ايران تلاش مي‌‌کرد تا امکان ارسال مقداري آرد به آنجا را نيز فراهم کند. در اين راستا در 22 آبان 1371 (12 نوامبر 1992) توانست از دفتر آقاي اصل‌الدين صاحب نظر، معاون نخست وزير دولت مصالحه ملي با آقاي امامعلي رحمان (که در آن زمان رئيس کميته اجرايي کولاب بود) تلفني صحبت کند. صحبت نسبتاً طولاني بود و آقاي رحمان گله گذاري مي‌کرد. سفير کوشش كرد که موضع بي‌طرفانه کشورش و نيز تبليغات منفي‌دشمنان دوستي دو ملت را يادآوري کند و اجازه بخواهد که به عنوان کمک مقداري آرد ارسال کند. گرچه آقاي رحمان چندان تمايلي به دريافت اين کمک نشان نداد ولي ‌روز بعد سه ‌هواپيماي کوچک محموله آرد به کولاب منتقل شد. نکته قابل توجه در مورد حمل آرد به کولاب اين بود که به سبب جو موجود بين جوانان دوشنبه بر عليه کولاب، کسي‌حاضر به بارگيري آرد‌ها نشد و کارکنان سفارت خودشان شبانه آنها را داخل کاميون گذاشتند و صبح زود به فرودگاه انتقال داده شد.‏

لازم مي‌دانم در همينجا اين نکته را بگويم که پس از روي کار آمدن دولت جديد، وقتي‌آقاي رحمان به‌عنوان رئيس پارلمان و شخص اول کشور در اجلاسيه خجند انتخاب شده و متعاقباً در دوشنبه مستقر شد، در آستانه‌روز ملي ‌جمهوري اسلامي ايران، در مقابل اعضاي کابينه خود در بوستانسراي دولتي ضمن اشاره به دوستي‌دو کشور، با شهامت و صراحت تمام گفت: من ازاين کس (شبستري) عذر پرسيدني هستم [عذرخواهي مي‌کنم] چون در تماس تلفني در کولاب با او سخت گپ زده بودم [به تندي صحبت کرده بودم].‏

با برگزاري اجلاس خجند و انتخاب امامعلي رحمان به‌عنوان رئيس پارلمان و شخص اول کشور در 26 نوامبر 1992 دولت جديد روي کار آمد پس از ورود دولت جديد به دوشنبه در 12 دسامبر 1992 (20 آذر 1371) و درگيري‌هاي شديد چند روزه، جنگ داخلي‌تاجيکستان وارد مرحله تازه‌اي شد و عده‌اي از مخالفين دولت جديد (که اعضا يا حاميان دولت مصالحه ملي‌بودند) به افغانستان و برخي‌از رهبران سياسي نيز به ايران پناهنده شدند.‏

متأسفانه در ايام جنگ داخلي‌تبليغات مستمر منفي‌برخي‌از رسانه‌‌هاي کشور‌ها و گروه‌هاي منطقه بر عليه ايران (که نفاق‌افکني و فتنه انگيزي آنها بين فارسي زبانان‌ها سابقه طولاني داشته و در نوشته‌هاي استاد صدرالدين عيني واستاد محمد جان شکوري و اشعار لايق شيرعلي و ديگر بزرگان تاجيک منعکس شده است)، در اجلاسيه نوامبر 1992 خجند در صحبت‌هاي يکي‌از سخنرانان متجلي شد و جملات ناشايستي در باره ايران بزبان آورده شد. اين امر سبب نگراني بسياري از فرهيختگان تاجيک و علاقمندان به تحکيم روابط ايران و تاجيکستان شد تا جايي که فرداي آنروز مرحوم استاد محمد عاصمي و استاد مؤمن قناعت که از اجلاسيه خجند برگشته بودند سراسيمه نزد سفير آمدند و از چگونگي ‌انعکاس آن حرف‌ها در ايران جويا شدند.

به ايشان گفتم از آن شخص انتظار بيشتري نداشتم چون او هم تحت تأثير تبليغات منفي ‌و جو سياسي موجود قرار گرفته و آن سخن‌ها را به زبان آورده است و اطمينان دارم برادري و صداقت ما نسبت به تاجيکان به او هم ثابت خواهد شد. ضمناً با توجه به اينکه جناب آقاي رحمان به‌عنوان شخص اول حکومت در سخنراني‌ خود، يکي ‌از پايه‌هاي سياست خارجي‌ تاجيکستان را تقويت روابط با کشور‌هاي فارسي زبان نام بردند، من در گزارش خود به وزارت متبوعه‌ام، سخنان آقاي رحمان را پر رنگ کرده و حرف‌هاي فرد ديگر را بي‌اهميت جلوه دادم تا در شرايط حساس کنوني عکس‌العمل شتابزده نداشته باشيم.‏

بايد اذعان كرد که دوران جنگ داخلي‌ و حضور رهبران اپوزيسيون در ايران، يکي‌از مشکلترين شرايط را براي روابط دو کشور به‌وجود آورد. از يک طرف ايران به‌شدت علاقمند بود که رابطه خود با تنها دولت فارسي زبان در آسياي ميانه را تقويت بخشد و لازمه اين کار اعتماد سازي با حکومت جديد آقاي رحمان بود. از سوي ديگر جمهوري اسلامي ايران بايد در جهت استقرار صلح و آرامش در تاجيکستان، رهبران اپوزيسيون در ايران و افغانستان را راضي‌ مي‌كرد تا با دولت جديد مذاکره كنند.مزيد بر اينها، شيطنت‌هاي کشور‌هاي روسيه، ازبکستان و آمريکا، که در آن روزها در پي ‌خدشه‌دار نمودن و قطع روابط ما و تاجيکستان بودند را خنثي مي‌كرد.‏

‏(در آن ايام علاوه بر دستگاه ديپلماسي کشور، شخص مرحوم‌ هاشمي رفسنجاني و جناب آقاي روحاني ـ که دبيري شوراي عالي امنيت ملي را به عهده داشت ـ تحولات تاجيکستان را مرتباً با دقت و حساسيت دنبال مي‌کردند.)

بديهي‌است در چنين شرايطي که دولت تاجيکستان انتظار حمايت ايران را داشت ودر مقابل، اپوزيسيون خواهان قطع روابط ايران با دولت بود، اتخاذ سياست جانبدارانه از يکي از طرفين درگيري يا پيروي از سياست بي‌طرفانه براي ايران آسان‌تر بود ولي‌ با عنايت به تمامي جوانب امر و دستور صريح قرآن به کوشش براي برقراري صلح و آشتي بين برادران ديني و با توجه به اهميت حياتي امنيت تاجيکستان براي ايران و اينکه سرنوشت مردمان دو کشور با هم عجين شده، ايران نمي‌‌توانست بي‌تفاوت بماند و با علم به مشکلات و گرفتاري‌ها، سياست ميانجيگري را اتخاذ كرد و در اين راستا ضمن حفظ و تقويت روابط با دولت جديد در جهت اعتماد سازي، با رهبران اپوزيسيون نيز تماس‌هاي مداوم براي ترغيب آنها به مذاکره با دولت صورت مي‌‌گرفت و در عين حال مذاکرات مقدماتي با روسيه و سازمان ملل در جهت استقرار آتش بس و پيدا کردن راه حل سياسي آغاز شد.

بي‌مناسبت نيست در همين جا ياد آور شوم که يکي ‌از مشکلات سفير جمهوري اسلامي ايران اين بود در شرايطي که رهبران اپوزيسيون در تهران اقامت داشتند، مسئولين آن کشور را توجيه كند که اولاً اين افراد به دعوت ما به ايران نيامده‌اند و ثانياً چنانچه آنها در هر کشور ديگري پناهنده مي‌‌شدند، کشور پذيرنده از آنها در جهت اهداف خود سوء استفاده مي‌‌‌كرد. در حالي که ‌دولت ايران هيچ هدفي‌ جز استقرار‌ هر چه سريعتر آرامش در کشور دوست و برادر تاجيکستان نداشته و با تماس‌هاي مستمر با اپوزيسيون، آنها را به مذاکره با دولت براي رسيدن به آتش بس و صلح ترغيب مي‌‌‌كرد. به ضرس قاطع مي‌‌توان گفت اگر نقش ميانجيگرانه و سازنده ايران نبود، جنگ داخلي‌ تاجيکستان به درازا کشيده و آن کشور به افغانستان ديگري تبديل مي‌‌شد.‏

لازم به ذکر است که همه نيرو‌هاي تشکيل دهنده اپوزيسيون متحد تاجيک، در مورد مذاکره با دولت و مصالحه، ديدگاه يکساني نداشته و برخي ‌از آنها مواضع تندتري را دنبال مي‌‌کردند.جمهوري اسلامي ايران سعي ‌داشت از حاکم شدن ديدگاه‌هاي افراطي بر مذاکرات جلوگيري کرده و نيروهاي ميانه‌رو و معتدل به رهبري استاد نوري را تقويت كند و همين امر سبب پيشرفت و نتيجه بخش بودن مذاکرات شد. ‏

حضور رهبران اپوزيسيون در تهران و تماس‌هاي مستمر مسئولين ايران با آنها، در روز‌هاي اول از نگاه دولت، تاجيكستان پشتيباني ‌ايران از اپوزيسيون تلقي مي‌‌شد ولي‌ به‌تدريج مقامات دولت تاجيکستان متوجه شدند که ايران تنها بدنبال صلح و ثبات در کشور دوست و برادر است. معاون هيأت مذاکره کننده دولتي مي‌‌نويسد: «... شايد اين گفته براي درک نقش عميق ايران در روند صلح ما کافي‌نباشد زيرا از بس که [به دليل اينکه] عده‌اي از رهبران اتحاديه نيرو‌هاي اپوزيسيون تاجيکستان در اين سرزمين پناهندگي سياسي يافته بودند پس ايران از ابتدا هوسمند [خواهان] ساماندهي مذاکرات بود و در اين راستا واقعاً تلاش‌هاي صادقانه کرد.» ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\07\07-15\19-55-42.htm&storytitle=%E4%C7%90%DD%CA%E5%9D%E5%C7%ED%ED%20%C7%D2%20%D1%E6%C7%C8%D8%20%CA%E5%D1%C7%E4%20%E6%20%CF%E6%D4%E4%C8%E5%20%E6%20%E3%D0%C7%98%D1%C7%CA%20%D5%E1%CD%20%CA%C7%CC%ED%98%D3%CA%C7%E4

ش.د9601473

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات