تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۹  ، 
کد خبر : ۳۰۳۷۷۰
بازخوانی یک دهه وزارت «مصطفی معین» بر وزارتخانه علوم

ماندگار بر اصول

پایگاه بصیرت / فرزانه آئینی
(روزنامه شرق - 1396/04/18 - شماره 2906 - صفحه 7)

نام «مصطفی معین» در بازخوانی و واکاوی رخداد‌ها و حوادث دانشگاه و دانشجویان عنوان پرتکرار و بااهمیتی است، او قریب به یک دهه سکان‌دار وزارت علوم بوده، ١٠ سال پرفرازونشیبی که عنوان پدر استعفا را از سوی منتقدانش برای او به ارمغان آورد.

بهانه: استعفا به‌ خاطر ١٨ تیر ٧٨

١٨ تیر ماه ١٣٧٨ امروز ١٨ساله شد، تاریخی که در تحولات سیاسی- اجتماعی دانشگاه و دانشجویان پراهمیت است. بازخوانی این واقعه اسامی بسیاری را در ذهن تکرار می‌کند که مستقیم و غیرمستقیم نامشان به رخدادهای آن ایام گره خورده است. در میان فهرست بلندبالایی که از دانشجویان، سیاسیون و پليس می‌توان به ‌خاطر آورد، نام مصطفی معین، وزیر علوم آن روزها، جایگاهی ویژه و قابل بررسی دارد، معین وزیری بود که در اعتراض به آن حوادث و به گفته خودش مظلومیت دانشگاه اعلام استعفا کرد، هرچند استعفایش از سوی رئیس‌جمهوری وقت پذیرفته نشد؛ اما مقدمه‌ای شد برای استعفای بعدی و در نهایت خداحافظی‌اش با وزارت علوم. به همین بهانه امروز کارنامه سیاسی - خبری معین را بررسی کرده‌ایم.

شناسنامه: صادره از نجف‌آباد

یازدهم فروردین‌ ٦٦ سال پیش در نجف‌آباد اصفهان و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد، پدرش کشاورز بود و مادرش خانه‌دار... او تا پنجم دبیرستان {نظام قدیم} در نجف‌آباد بود و سال ششم را همراه پسرعموهایش در اصفهان گذراند و سال بعد و در زمره دانشجویان ممتاز در سال ۱۳۴۸ در رشته پزشکی عمومی بورسیه دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) شد؛ دانشگاهی که به طبقه مرفه جامعه تعلق داشت. مصطفی معین تحصیلات عالی‌اش را با کارورزی مستقیم و به‌عنوان دستیار ارشد در دوره تخصصی بیماری‌های کودکان ادامه داد. او در دوران دانشجویی با چهره‌های شاخصی مانند احمد توکلی، هادی خانیکی و محمود فرشید هم‌دوره شد.

او دانشجوی موفق و کاربلدی بود و در کنار تحصیلات آکادمیک به‌دلیل تشویق‌های پدربزرگ مادری‌اش که روحانی بود، جذب حوزه شد و به‌صورت غیررسمی در محضر آیت‌الله حسینعلی منتظری شاگردی می‌کرد. اوایل دهه ٦٠ بود که به ریاست دانشگاه شیراز رسید و در همان ایام (سال ٦١) و ٣١سالگی با دختر دختر گوهر الشريعه دستغیب ازدواج کرد، خودش می‌گوید: «عقد ما را هم امام و آیت‌الله توسلی با مهریه یک جلد قرآن و ١٤ سکه بهار آزادی خواندند». همسرش فارغ‌التحصیل کارشناسی ادبیات فارسی است و خانه‌دار. حاصل ازدواج آنها دو پسر است و یک دختر. او حالا پزشک فوق تخصص اطفال است و دو مطب در تهران دارد، یکی در فرمانیه و دیگری در بلوار کشاورز. معین در دانشگاه علوم پزشکی تهران تدریس می‌کند و همچنان به دانشگاه وابسته است.

کارنامه: مدافع دانشگاه بی‌ستاره

تجربه ریاست معین بر دانشگاه شیراز پلی شد برای ورود او به عالم سیاست. او یک سال پس از انتصابش در این مقام، از حوزه انتخابیه شیراز به اولین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت. هم‌زمان با نمایندگی‌اش در مجلس اول به دبیر شورای مرکزی جهاد دانشگاهی و سرپرستی گروه برنامه‌ریزی پزشکی ستاد انقلاب فرهنگی دست یافت.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی معین در کنار حضورش در مجلس اول او را به یک چهره شناخته‌شده بدل کرده بود و به همین سبب او همان سال‌ها در حکمی از سوی امام به نمایندگی در ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شد و این حکم پس از رحلت بنیان‌گذار جمهوری اسلامی تا دو دهه یعنی سال ٨٢ از سوی مقام معظم رهبری تمدید شد.

معین در انتخابات مجلس دوم شرکت نکرد و در این فاصله به کارهای علمی و دانشگاهی ادامه داد؛ اما در انتخابات مجلس سوم باز هم به میدان آمد و این‌بار از حوزه انتخابیه تهران راهی پارلمان شد. او تا سال ٦٨ نماینده تهران بود، اکبر هاشمی‌رفسنجانی که در سال ٦٨ بر مسند رياست‌جمهوري نشست، او به‌عنوان وزیر فرهنگ و آموزش عالی از مجلس رأی اعتماد گرفت، هنوز دوران وزارتش به پایان نرسیده بود که از سوی کریم شهرزاد، نماینده اصفهان، به مجلس فراخوانده شد. قضیه این بود که دانشگاه هنر اصفهان چند جلد کتاب درسی خارجی برای کتابخانه دانشگاه خریداری کرده بود. وجود برخی تصاویر در این کتاب‌ها باعث شده بود کار وزیر به مجلس بکشد. شهرزاد درباره نبود نظارت کافی و ورود کتاب‌هایی مغایر با شئون اسلامی در دانشگاه هنر اصفهان از وزیر گله‌مند بود و می‌گفت ۴۰۰ جلد کتاب مشکوک که عامل تهاجم فرهنگی است در کتابخانه این دانشکده وجود دارد. معین در پاسخ از فقر کتاب‌های هنری داخلی خبر داد.

در نهایت آن تصاویر از کتاب‌ها حذف شدند. عده‌ای به دادسرا احضار و بعد هم تبرئه شدند، برخی هم از سمت‌هایشان برکنار شدند. دوران چهارساله وزارتش در دولت اول هاشمی که به پایان رسید، او جایش را به محمدرضا هاشمی‌گلپایگانی داد و خودش به فعالیت‌های علمی و دانشگاهی بازگشت. تا اینکه سال ٧٤ در فضای انتخاباتی پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی باز هم هوای نمایندگی به سرش افتاد و این‌بار از اصفهان اعلام کاندیداتوری کرد و نماینده اصفهان در مجلس پنجم شد. حضور او در مجلس پنجم خیلی ماندگار نشد؛ او از سوی محمد خاتمی به‌عنوان وزیر علوم به مجلس معرفی شد و رأی اعتماد هم گرفت، معین در سال‌هایی که وزیر علوم کابینه خاتمی بود، بارها و بارها به مجلس احضار شد، یک‌ بار به‌دلیل ادعای کرامت‌الله عمادی، از نمایندگان وابسته به جناح راست، مبنی ‌بر اینکه بین معین و رئیس یک دانشگاه بده‌بستان وجود دارد.

البته معین اظهارات عمادی را رد کرد و گفت: «از اتهامات آقای عمادی، نماینده سمیرم متأسفم و برای او طلب مغفرت می‌کنم». بار دیگر که به مجلس احضار شد، ماجرا به علت اختلاف نظر میان دو انجمن دانشگاهی بود؛ هرچند وزیر این را یک مسئله درون‌صنفی و مستقل از حوزه مدیریت دانشگاه خواند، ولی نمایندگان گفتند از پاسخ او قانع نشده‌اند.

اما اوج بحران دانشگاه در زمان وزارت معین به هجدهم تیر ٧٨ و استمرار آن تا ٢٣ تیر همان سال بازمی‌گردد که به فضای سیاسی قریب‌به‌اتفاق دانشگاه‌های کشور از کوی تهران گرفته تا دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تبریز و... سرایت کرد و معين تصمیم به استعفا گرفت؛ اما به دلیل مخالفت رئیس‌جمهوری وقت منتفی شد. او سال‌ها بعد درباره استعفای خود گفت: «فکر کردم دیگر نمی‌توانم به مسئولیتم ادامه دهم و صبح شنبه، نخستین کاری که کردم این بود؛ رفتم وزارتخانه و استعفایم را دادم. هم واقعی بود و هم یک اعتراض بسیار بسیار جدی، یک نشان صداقت من بود با دانشجویان».

البته رخدادهای ١٨ تیر باز هم وزیر را به مجلس کشاند؛ این‌بار نه برای پاسخ بلکه برای گزارش درباره وقایع آن سال. معین در مجلس گفت دانشجو نباید قربانی مسائل سیاسی و جناحی شود. حضور او در دولت دوم خاتمی ادامه یافت و عهده‌دار وزارت علوم و تحقیقات شد (در سال ٧٩ وزارت فرهنگ و آموزش عالی با هدف انسجام‌بخشیدن به امور اجرائی و سیاست‌گذاری نظام علمی کشور، به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تغییر نام داد). حضور معین در وزارت علوم، با فضای سیاسی روز کشور پرحاشیه و پرخبر بود. از دستاوردهاي زمان وزارت دکتر معین این بود که در بخشنامه‌ای انتخاب رؤسای دانشگاه‌ها به دانشگاه واگذار شد و حق نظر وزارت علوم نیز در این مسئله محفوظ بود؛ اما درحال‌حاضر این اختیار از دانشگاه‌ها گرفته شده؛ درحالی‌که بهترین شیوه برای انتخاب رئیس دانشگاه در آن زمان، همین روش بود.

روال احضار معین به مجلس، داستان دنباله‌داری بود که در کابینه دوم محمد خاتمی و مجلس ششم هم ادامه یافت؛ مثلا سال ۸۱، ۲۰ نماینده مجلس به دلیل تدریس‌نشدن زبان کردی در دانشگاه‌ها، خواستار استیضاح وزیر علوم شدند. آنها معتقد بودند وزیر علوم اصل ۱۵ قانون اساسی را اجرا نمی‌کند. بعدا اعلام شد به علت ضرورت‌های خاص منطقه و حفظ آرامش، استیضاح فعلا متوقف شده است.

چند ماه بعد، دوباره طرح استیضاح معین در دستور کار مجلسی‌ها قرار گرفت؛ در خرداد ٨١ بود که هشدار معین نسبت به پیامدهای بلندمدت فکری، اجتماعی و فرهنگی حکم اعدام برای هاشم آقاجری، استادیار دانشگاه تربیت مدرس، اعتراض و اشغال ساختمان وزارتخانه از سوی دانشجویان اصولگرا و در نهایت ارائه طرح استیضاح از سوی گروه اقلیت مجلس شورای اسلامی را در پی داشت که استقبال و اعلام آمادگی وزیر برای پاسخ‌گویی، موجب بازپس‌گیری طرح استیضاح شد.

در کنار همه این رفت‌وآمدها و استعفاهای معین، او دوم تیر سال ۸۲ برای دومین‌بار استعفا داد و استعفایش هم پذیرفته شد. به بن‌بست‌رسیدن طرح تغییر ساختار وزارتخانه، دخالت نهادهای موازی و حفظ‌نشدن حرمت دانشگاه و دانشجو، عمده دلایل معین برای رفتن بود. معین در استعفانامه‌اش نوشت: «واقعیت این است که از یک سو تعدد مراجع تصمیم‌گیرنده و به‌ویژه تداخل مسئولیت‌ها با شورای عالی انقلاب فرهنگی، سوءظن‌ها، دخالت‌ها و تعرض‌های نهادها و شوراهای غیرمسئول یا غیرپاسخ‌گو، فرصت کار و تلاش مفید و مؤثر را به میزان درخور ‌توجهی از وزارت و دولت سلب کرده و از سوی دیگر، حریم مقدس دانشگاه، منزلت، حرمت و امنیت فکری و اجتماعی دانشجویان، استادان و دانشگاهیان و به‌طورکلی جوانان، متفکران و فرهیختگان در معرض تنگ‌نظری و کژاندیشی، تجاوز و خشونت قرار گرفته است». در آن ایام منتقدان به استعفاهای معین خرده گرفتند و به او لقب «پدر استعفا» را دادند. پس از رفتن معین، میلی‌منفرد سرپرست وزارتخانه شد و مدتی بعد جعفر توفیقی به وزارت رسید.

استعفا از وزارت علوم به قطع حضور معین در دولت اصلاحات منجر نشد؛ او مدتی بعد به عنوان مشاور رئیس‌جمهور منصوب شد. عمر دولت هشتم که به پایان رسید، مصطفی معین برای حضور در نهمین دوره انتخابات رياست‌جمهوري، اعلام کاندیداتوری کرد. صلاحیت مصطفی معین ابتدا از سوی شورای نگهبان برای نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری رد شد، سپس با حکم حکومتی مقام معظم رهبری به گردونه رقابت‌های انتخاباتی بازگشت»، او یکی از هفت کاندیدای اصلی رقابت‌ها بود. معین کاندیدایی بود که حمایت جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و ملی- مذهبی‌ها را داشت؛ اما درنهایت پنجمین نفر رقابت‌های انتخاباتی سال ٨٤ شد.

در انتخابات سال ٨٨ و مناظره‌های بین کاندیداهای ریاست‌جمهوری، نام مصطفی معین بارها و بارها برده شد؛ بحث بر سر دانشجویان ستاره‌دار بود و باب‌شدن صفت ستاره‌دار در کنار عنوان اسامی دانشجویان فعال سیاسی – اجتماعی. آن روزها معین در بیانیه‌ای‌ که در اختیار مطبوعات قرار داد، نوشت: «پدیده دانشجویان ستاره‌دار و خسارات ناشی از آن در حوزه آموزش ‌عالی و جامعه، اختصاص به دولت نهم داشته و هیچ‌گونه ارتباطی با دوران مسئولیت این‌جانب در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دولت اصلاحات نداشته است».

بحث ستاره‌دار‌شدن دانشجویان در زمان معین فقط از سوی جناح راست و به‌ویژه محمود احمدی‌نژاد به دوران وزارت معین نسبت داده نمی‌شود، محمدرضا عارف، معاون سابقش نیز در گرماگرم رقابت‌های انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری دراین‌باره شائبه‌ساز شد. عارف در خردادماه سال ٩٢ در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید‌بهشتی در پاسخ به این سؤال یا اتهام که «دانشجویان ستاره‌دار در زمان آقای معین به وجود آمدند، پاسخ شما چیست؟» گفت: «من اگر رئیس‌جمهور شوم، ستاره‌داربودن را حذف می‌کنم، اگر آقای معین این کار را کرده، اشتباه بوده است».

به دنبال این سخنان معین در پاسخ به او هم نوشت: «عارف در سال‌های ١٣٦٨ تا ١٣٧٢ سمت‌های معاون آموزشی و مشاور این‌جانب را در وزارت فرهنگ و آموزش‌عالی داشتند و با دیدگاه‌های بنده در دفاع از حقوق دانشجویان و نهاد دانشگاه به‌خوبی آشنا هستند... به نظر می‌رسد صداقت و شفافیت در پاسخ‌گویی‌ها، به ‌حق و انصاف و اخلاق و معیارهای اصلاح‌طلبی نزدیک‌تر باشد؛ ضمن آنکه «تجاهل‌العارف» نیز در شرایط نابسامان کنونی راه به جایی نخواهد برد». پس از بازشدن فضای سیاسی کشور برای اصلاح‌طلبان در دو سال اخیر، معین در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه شیراز، ثبت‌نام کرد، اما صلاحیت او برای حضور در انتخابات تأیید نشد.

معین هم‌اکنون ریاست انجمن آسم و آلرژی و مرکز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی را بر عهده دارد. او عضو هیئت‌های امنا، شوراهای علمی و پژوهشی، مجامع، آکادمی‌ها و انجمن‌های علمی، فرهنگی و دانشگاهی مختلفی است و به‌عنوان استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران به تدریس و تحقیق مشغول است. انتشار بیش از ۱۴۰ مقاله علمی در نشریات و همایش‌های معتبر در سطوح ملی و بین‌المللی، انتشار ۱۸ عنوان تألیف، ترجمه یا ویرایش علمی و نیز ارائه صدها سخنرانی در دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی و مجامع آموزشی و فرهنگی در ایران و سایر کشورها از جمله دستاوردهای علمی و فرهنگی اوست.

مواضع:

- وقتی در سال ۸۳ پیشنهاد کاندیداتوری به من شد، این حدس را می‌زدم که من را تأیید صلاحیت نکنند. / جماران، بهمن ٩٥.

- وزارت علوم بیشتر مجری است. سیاست‌گذاری در سطح مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی است. / همشهری ماه، اسفند ٨٣.

- عدم شرکت در انتخابات جامعه را دچار پسرفت و افسردگی می‌کند. / ایسنا، اردیبهشت ٩٦.

- طرف مقابل قوتی ندارد. قوتش در آن هشت سالي که بر کشور ما تحمیل کرد و صدها‌ میلیارد دلار درآمدی که هیچ نشانی از آن وجود ندارد، مشاهده شد! اما رقیب از ضعف‌ها و ناشی‌گری‌های ما استفاده می‌کند. / شرق، مرداد ٩٥.

http://www.sharghdaily.ir/News/135521

ش.د9601350

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات