* یکی از شعارهای مهم آقای روحانی در دولت یازدهم این بود که تلاش خواهند کرد فضای امنیتی را از سر دانشگاهها بردارند. آیا در چهار سال گذشته این اتفاق رخ داد؟ آقای روحانی چقدر در این زمینه موفق عمل کرد؟
** به نظر من دولت یازدهم در این زمینه گامهای موثری برداشت. اگر ما وضعیت دانشگاهها را در دولت نهم و دهم در نظر بگیریم متوجه میشویم که در این دوران سیاستهای دولت نسبت به دانشگاهها انقباضی بوده است. در این دوران تک صدایی در دانشگاهها وجود داشت و تشکلهای دانشجویی با محدودیتهای زیادی مواجه بودند. با این وجود دولت آقای روحانی در طول چهار سال گذشته موفق شد فضای دانشگاهها را بازتر از گذشته کند و در سیاستهای انقباضی دانشگاهها تغییر ایجاد کنند.
البته اقدامات دولت آقای روحانی در چهار سال گذشته با نقطه ایده آل فضای دانشگاهها و تشکلهای دانشجویی فاصله دارد، اما نسبت به گذشته وضعیت بهتر شده است. نکته مهم در این زمینه این است که بهرغم میل باطنی آقای روحانی برخی موانع و محدودیتها اجازه نداد که دولت ایشان همه برنامههای خود را در دانشگاهها اجرایی کند. تشکلهای دانشجویی نیز نسبت به این محدودیتها آگاهی دارند و به خوبی به این نکته اذعان دارند که اگر برخی محدودیتها وجود نداشت اقدامات موثرتری در دولت یازدهم در دانشگاهها انجام میشد. با این وجود بنده امیدوارم این مسأله در دولت دوازدهم محقق شود و دولت بتواند به مطالبات دانشجویان پاسخهای جدیتری بدهد.
* مهمترین موانعی که اجازه نمیداد سیاستهای دولت آقای روحانی در فضای دانشگاهها اجرایی شود چه بود؟ آیا اراده لازم در دولت و وزارت علوم وجود نداشت یا اینکه فشارهای بیرونی در این زمینه تأثیرگذار بود؟
** حساسیتها نسبت به وزارت علوم همواره وجود داشته است. نمونه بارز این مسأله در عدم رأی اعتماد مجلس به گزینههای پیشنهادی آقای روحانی برای وزارت علوم در سال92 دیده میشود. در آن مقطع زمانی برخی جریانهای فکری وسیاسی که در مجلس حضور داشتند تمایل داشتند سیاستهای وزارت علوم همچنان مانند دولتهای نهم و دهم جلو بروند و به همین دلیل اجازه تغییر جدی در این زمینه به آقای روحانی نمیدادند.
در نتیجه محدودیتها از انتخاب وزیر علوم آغاز شد و شرایط به شکلی پیش رفت که آقای روحانی مجبور شدند گزینههای زیادی به مجلس معرفی کنند. نکته دیگر اینکه دولت تنها سیاستگذار در دانشگاهها نیست و برخی نهادهای دیگر تلاش میکنند در فضای دانشگاهها تأثیرگذار باشند. کوشش این نهادها در بسیاری موارد با سیاستهای دولت در دانشگاهها همسویی چندانی ندارد. در نتیجه اراده کافی و لازم برای تغییر در فضای دانشگاهها در دولت یازدهم وجود داشت، اما با این وجود شرایط محیطی و فشارهای بیرونی باعث شد که دولت در این زمینه دست به عصا حرکت کند و موفق نشود همه سیاستهای مورد نظر خود را اجرا کند.
* چرا جنبش دانشجویی که در دولت اصلاحات یکی از اهرمهای اصلی گفتمان اصلاحات بود امروز تأثیرگذاری خود را از دست داده است؟ جنبش دانشجویی ایران از سال76 تاکنون با چه چالشهایی همراه بوده است؟
** بین سالهای76 تا84 که دولت اصلاحات در ایران بر سر کار بود جنبش دانشجویی ایران در نقطه عطف خود قرار داشت. دولت اصلاحات اهمیت زیادی برای تشکلهای دانشجویی قائل بود و معتقد بود که جنبش دانشجویی میتواند سهم موثری در رشد و توسعه جامعه داشته باشد. وجود تشکلهای متنوع در دانشگاهها و همچنین فعالیت چشمگیر دانشجویان در تشکلهای علمی و سیاسی سبب بالا رفتن خلاقیت، تفکر انتقادی و قدرت تحلیلی در دانشگاهها شده بود. به همین دلیل تنوع و تکثر تشکلهای دانشجویی در دوران اصلاحات یک فرصت مهم به شمار میرفت. نکته دیگر اینکه در دوران اصلاحات چندصدایی در دانشگاهها وجود داشت و به همین دلیل دانشجویان در یک فضای امن به گفت وگو و تبادل نظر با یکدیگر میپرداختند. دولت اصلاحات به صورت بنیادین از تکثر و اندیشهورزی در دانشگاهها حمایت میکرد و معتقد بود خلاقیت و نوآوری در محیط دانشگاهها میتواند به رشد و توسعه جامعه کمک کند.
دانشگاه تنها کلاس درس نیست، بلکه تمام فعل و انفعالات دانشگاه باید کلاس درس باشد. به نظر من حتی تشکلهای دانشجویی نیز یک کلاس درس هستند و میتوانند مکمل کلاسهای علمی دانشجویان باشند. در کلاس درس بخش علمی دانشجویان رشد میکند؛ این در حالی است که در تشکلهای دانشجویی زیست اجتماعی و سیاسی دانشجویان رشد پیدا میکند. با این وجود دولتهای نهم و دهم تعریف متفاوتی از امنیت و پیشرفت در محیط دانشگاهها ارائه دادند و به همین دلیل انبساطی که در دولت اصلاحات در محیط دانشگاهها به وجود آمده بود در دولتهای نهم و دهم حالت انقباضی پیدا کرد و فضای دانشگاهها به سمت دیگری کشیده شد. در نتیجه یکی از عوامل مهمی که جنبش دانشجویی ایران رو به افول رفت تفکری بود که در دولتهای نهم و دهم در دانشگاههای کشور حاکم شد.
در این مقطع زمانی دانشجویان به این نتیجه رسیدند که تنوع و تکثر تشکلهای دانشجویی و تضارب اندیشه و آرا به عنوان یک فرصت نگریسته نمیشود و بلکه تفکر حاکم بر دانشگاهها این رویکرد را برنمیتابد. در نتیجه به مرور زمان انگیزههای دانشجویان در این زمینه کاهش پیدا کرد. نکته دیگر اینکه تشدید فضای امنیتی دانشگاهها در دولتهای نهم و دهم هزینههای فعالیت دانشجویی را بالا برد و به همین دلیل دانشجویان ترجیح میدادند به جای اینکه آینده خود را با مخاطره بیندازند به رویکردهای دیگری رو بیاورند. در این دوران اغلب تشکلهای دانشجویی بسته شد و در مواجهه با دانشجویان گاهی سختگیرانه رفتار میشد. در نتیجه فضا برای فعالیت تشکلهای دانشجویی بیش از آنکه تشویقی و حمایتی باشد به صورت انقباظی درآمد.
* نسل دانشجویان دوران اصلاحات دارای دغدغههای خاص خود بود و به صورت عمیقتر مسائل سیاسی و فکری جامعه را دنبال میکرد و از میزان بالای مطالعه برخوردار بود. این در حالی است که این دغدغهها در نسل جدید دانشجویان کمرنگتر شده است. تغییر نسل چه نقشی در جنبش دانشجویی ایران داشته است؟
** در شرایط کنونی دغدغههای جنبش دانشجویی ایران نسبت به گذشته و به خصوص دولت اصلاحات تغییر جدی کرده است. به صورت طبیعی هنگامی که تفکر حاکم بر دانشگاهها دانشجویان را به سمت اندیشهورزی و فعالیت دانشجویی تشویق میکند دانشجویان به این سمت تمایل پیدا میکنند و در جهت تولید فکر ونظریهپردازی تلاش میکنند. از سوی دیگر هنگامی که فضا بسته میشود و تفکر حاکم از فعالیتهای دانشجویی پشتیبانی نمیکند دانشجویان به فعالیت دانشجویی علاقه نشان نمیدهند و به رویکردهای دیگر گرایش پیدا میکنند. به نظر من ماهیت و توانمندیهای جنبش دانشجویی و دانشجویان تغییر نکرده، بلکه نوع نگاه به دانشگاه در مقاطع مختلف تغییر کرده است.
نوع نگاه به فعالیتهای دانشجویی است که مشخص میکند دانشجویان باید چگونه رفتار کنند. البته دغدغههای دانشجویان نیز در گذر زمان تغییر کرده و تغییر نسلها نیز در این زمینه تأثیرگذار بوده است. با این وجود نکته کلیدی در این مسأله سیاستهایی بوده که در دانشگاهها اجرایی شده و دانشجویان را نسبت به فعالیتهای دانشجویی تشویق کرده و یا اینکه باز داشته است. به همین دلیل نیز نباید اجازه بدهیم سیاستهایی در دانشگاهها اجرایی شود که سبب کاهش انگیزه در بین دانشجویان برای فعالیتهای فکری و سیاسی آنها شود. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد جنبش دانشجویی ایران از دغدغههای اصلی خود فاصله میگیرد و پس از آن بازگشت به دغدغههای اصلی برای آن سخت خواهد شد.
* آیا در سال1396 یعنی بیست سال پس از دوم خرداد76 میتوان مدعی بود که جنبش دانشجویی ایران زنده و فعال است؟
** به نظر من جنبش دانشجویی ایران در حال بازسازی و احیا شدن است. در دولت یازدهم تلاشهای موثری برای ترغیب دانشجویان برای فعالیت در تشکلهای دانشجویی انجام شد و دولت به دنبال این بود که تشکلهای دانشجویی که بسته شده بود دوباره باز شود و مشکلات دانشجویانی که به دلیل فعالیتهای دانشجویی مسألهدار شده بودند مرتفع شود. اگر وضعیت کنونی یعنی در سال96 را نسبت به سال92 مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که فضای دانشگاهها نسبت به گذشته بهتر شده و جنبش دانشجویی ایران در حال احیا شدن است. به نظر من این وضعیت در چهار سال آینده و در دولت دوازدهم نیز بهتر خواهد شد. در دولت دوازدهم تمایل نهادهای قدرت با دولت بیشتر از گذشته شده و از سوی دیگر مجلسی همسو با دولت روی کار آمده است که این مسأله میتواند در پیشبرد اهداف دولت بسیار تأثیرگذار باشد.
* آیا اگر یک شخصیت اصلاحطلب نیز در سال92 به ریاست جمهوری میرسید به جنبش دانشجویی به شکلی نگاه میکرد که آقای روحانی کرد؟ اصولگرا بودن آقای روحانی چه تأثیری در نگاه ایشان به جنبش دانشجویی به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای گفتمان اصلاحات در سالهای پس از خرداد76 دارد؟
** دیدگاههای آقای روحانی در زمینه فضای دانشگاهها با دیدگاههای گفتمان اصلاحات بسیار نزدیک است. یکی از دلایل اصلی حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال92 و همچنین سال96 نزدیکی دیدگاههای آقای روحانی با جریان اصلاحات بوده است. با این وجود آنچه میتوانست بین دیدگاههای آقای روحانی و اصلاحطلبان تفاوت ایجاد کند اصرار و توانمندی در پیاده سازی این دیدگاهها در دانشگاهها بود. در نتیجه اگر آقای روحانی در پیاده کردن دیدگاههای خود در فضای دانشگاهها اصرار بیشتر و جدیتری داشته باشد میتوان به بهبود وضعیت دانشگاههای کشور امید بیشتری داشت. آقای روحانی نیز مانند اصلاحطلبان معتقد است که دانشگاهها نباید امنیتی باشند تا دانشجویان بتوانند بدون هیچ ملاحظه امنیتی در تشکلهای دانشجویی فعالیت کنند.
از سوی دیگر ایشان معتقد به چند صدایی و ایجاد فضای خلاقیت و نوآوری در دانشگاهها هستند که همه این مسائل به دیدگاههای جریان اصلاحات نزدیک است. با این وجود وزارت علوم و دانشگاهها مورد توجه نهادهای زیادی جز دولت است و هر کدام از این نهادها نیز تفسیر مختص به خود را از فضای دانشگاهها ارائه میکنند. این در حالی است که وزارت علوم در کنار وزارت آموزشو پرورش از نظر ارتباط با مردم و خانوادهها یکی از بزرگترین وزارتخانههای دولت به شمار میرود. به همین دلیل وزارت علوم از تأثیرگذاری و فراگیری گستردهای در جامعه برخوردار است. در نتیجه همین اهمیت این وزارتخانه سبب شده که نگاههای زیادی به سمت وزارت علوم دوخته شده باشد و گروهها و یا کسانی دنبال تأثیرگذاری در این وزارتخانه باشند.
به عنوان مثال اگر وزارت علوم قصد داشته باشد یک رئیس دانشگاه را تغییر بدهد با حساسیتهایی جز از سوی دولت مواجه خواهد شد. این در حالی است که در نهایت نیز وزارت علوم و دولت باید پاسخگوی عملکرد رئیس دانشگاه باشند. این وضعیت درباره جذب هیات علمی دانشگاهها نیز وجود دارد و دولت به تنهایی نمیتواند در زمینه جذب هیات علمی تصمیمگیری کند و نهادهای دیگر نیز در این زمینه تاثیر دارند. در نتیجه هنگامی که نهادهای دیگری جز دولت خود را در تصمیمگیریهای وزارت علوم دخیل میدانند برای دولت محدودیت اجرا میکند.
* فضای مجازی چه تأثیری در جنبش دانشجویی ایران گذاشته است؟ فضای مجازی برای جنبش دانشجویی فرصت بوده یا تهدید؟ آیا فضای مجازی میزان مطالعه دانشجویان را کاهش نداده است؟
** فضای مجازی پدیده جدیدی است که در سالهای اخیر در مناسبات جامعه تأثیرگذار بوده است. به صورت طبیعی فضای مجازی بر جنبش دانشجویی و دیدگاهها و عملکرد دانشجویان تأثیر گذاشته است. فضای مجازی سبب شده دانشجویان از فعالیتهای فیزیکی در زمینه تبادل اطلاعات و فعالیتهای دانشجویی فاصله بگیرند. در گذشته اغلب فعالیتهای دانشجویی بین دانشجویان به صورت مستقیم و رودررو صورت میگرفت. این در حالی است که پس از ورود فضای مجازی به ایران این وضعیت تغییر کرده و بخشی از فعالیتهای دانشجویان به فضای مجازی منتقل شده است. به نظر من جنبش دانشجویی ایران باید بین فضای مجازی و فضای واقعی در دانشگاهها یک تعادل ایجاد کند.
اگر این اتفاق رخ بدهد دانشجویان میتوانند از مواهب هر دو رویکرد برای افزایش آگاهیها و تبادل اطلاعات استفاده کنند. از سوی دیگر فضای مجازی در میزان مطالعه دانشجویان نیز تأثیرگذاشته و میزان مطالعات دانشجویان را کاهش داده است. به هر حال بخشهای مهمی از فضای مجازی مختص به فضای تبلیغاتی و ظاهری است و کمتر به محتوا توجه میکند. در نتیجه یکی از عارضههای فضای مجازی بر جنبش دانشجویی کم شدن میزان مطالعه در بین دانشجویان بوده است. به صورت طبیعی فضای مجازی مانع از عمق بخشی به تفکر و تحلیلهای دانشجویان میشود و این مسأله در قدرت تحلیل دانشجویان در زمینههای مختلف تأثیر منفی میگذارد.
* نوسان در مدیریت وزارت علوم در چهار سال گذشته و عدم انتخاب وزیر علوم در کابینه دوازدهم چه پیامدهایی خواهد داشت؟
** براساس اطلاعاتی که بنده در این زمینه دارم دست آقای روحانی برای انتخاب وزیر علوم باز نبوده و ایشان نتوانسته گزینههای مورد نظر خود را به مجلس معرفی کند. نمونه بارز این حساسیتها در دولت یازدهم وجود داشت که آقای روحانی به دلیل این حساسیتها مجبور شدند چندین نفر را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کنند. این در حالی بود که مجلس نهم نیز که از رویکرد همسویی با دولت برخوردار نبود در این زمینه کارشکنی میکرد تا وزیری برای وزارت علوم انتخاب شود که با برخی جریانهای فکری خاص همسو باشد. به نظر میرسد اتفاقات سال92 در سال 96 نیز در حال تکرار شدن است و آقای روحانی برای انتخاب وزیر علوم با محدودیتهای جدی مواجه است.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/196672
ش.د9602287