(روزنامه جوان ـ 1396/05/08 ـ شماره 5149 ـ صفحه 10)
همانگونه كه اشاره شد، حقوق بشر مفهومي ديرين است كه در «وجدان» انسانها به عنوان يك موهبت الهي ريشه دارد. از زماني كه تاريخ اجتماعي انسانها رقم خورده است، ميتوان ردپاي ملاحظات حقوق بشري را رصد كرد. سيره عملي اولياي دين اسلام نيز سرشار از توجه دادن به معيارها و رعايت نكات حقوق بشري است. منابع شيعي مكرراً به تأكيدات حقوق بشري پرداخته و برخي از سلسله دستورات اسلام حتي در قالب منشورگونه حقوق بشر (همانند منشور امام سجاد(ع) ) به شرح و تبيين اين معيارها پرداخته است. اما مفروضات بنيادين و كليدي كه اساس حقوق بشر اسلامي بر پايه آن شكل گرفته است شامل موارد زير است:
1- حق حيات
نص قرآن كريم، حق حيات را به عنوان اولين حق انسانها كه همگان ملزم به پذيرش آن هستند برشمرده است. «حيات» از نظر اسلام به دو گونه «حيات مادي» و «حيات معنوي» تقسيم ميشود. در بعد مادي، هيچ كس حق اين را ندارد كه حيات ديگري را سلب نمايد مگر با حجتي كه خود اسلام مجوز آن را صادر نموده باشد (قصاص، جهاد و...). در غيراين موارد خداوند در قرآن گرفتن «حق زندگي» از انسانها را بسيار سنگين دانسته و آن را معادل «كشتن كل بشريت» توصيف نموده است.
جالب آنجاست كه حتي در موارد جواز قتل كه اشاره شد، اساس بر «حق حيات» است و از نظر اسلام، مواردي كه اجازه قتل نفوس داده شده است، در واقع متضمن حق حيات جامعه بشري است. به عنوان مثال قرآن قصاص را مايه حيات دانسته است (لكم في القصاص حيات) يا جهاد و كشتن كفار و منافقين را حياتبخش جامعه اسلامي معرفي مينمايد. وجه ديگر سلب حق حيات از نظر اسلام، گرفتن «حيات معنوي» انسانهاست. آيتالله جواد آملي در اين زمينه معتقدند: «سلب «حيات معنوي» انسانها از نگاه اسلامي، با گمراهي و كشاندن انسانها به وادي ضلالت صورت ميپذيرد.» لذا در جامعه اسلامي، كسي نميتواند حق حيات معنوي افراد را با برنامهريزي براي به ضلالت كشاندن و فراهم نمودن زمينههاي گمراهي بشري از آنها بگيرد.
حضرت اميرالمومنين(ع) در سالهاي پربركت حكمراني خود در وعظ و خطابه و نامه به كارگزاران خود، مكرراً به حق حيات انسانها توجه دادهاند. ايشان در نامه به مالكاشتر براي فرمانروايي مصر مينويسند: «از خون و ريختن بدون مجوز آن بپرهيز كه اين عمل موجب انقراض دولت ميشود. هيچ وقت اقتدار حكومت را با ريختن خون بدون مجوز شرعي تقويت نكن؛ چراكه اين اقدام سبب كاهش اقتدار تو و انتقال قدرت به ديگران خواهد شد.»
لذا در منظر اسلامي «حق حيات» پايه حقوق انسانها به حساب ميآيد و هيچ كس جز با مجوز از ناحيه شرع مقدس نميتواند اين حق را از ديگري سلب نمايد.
2- حق آزادي
آزادي (liberty) در اصطلاح متعارف سياسي، به معني داشتن حق براي انجام دادن هر كاري تا ميزان حدي است كه حق ديگري مورد تعارض واقع نشود. هرچند اسلام نيز بر حق آزادي و كرامت انساني پاي ميفشارد، اما همچنان كه حق حيات بعدي معنوي نيز داشت، آزادي نيز داراي بعدي است كه «آزادي معنوي» خوانده ميشود كه در اسلام بسيار حائز اهميت است. لذا علاوه بر قوانين و مقررات عرفي كه ميزان تحديد آزادي فردي را معين ميكنند، احكام و شريعت اسلامي به عنوان مقوم معنويت جامعه اسلامي، حدودي را براي آزادي معنوي در جامعه ترسيم نمودهاند كه در اين چارچوب افراد بايد به حق آزادي ساير اعضاي جامعه احترام بگذارند.
اما اولين مؤلفه «حق آزادي»، رهايي انسانها از بندگي ديگران است. اسلام كوشيد تا در فرايندي بطئي و تدريجي، مفهوم بردهداري را از اصالت بيندازد و تأكيدات مكرر بر استحباب يا وجوب آزادسازي بردگان از اين باب است. حضرت امير(ع) آزادي را لازمه حفظ كرامت انسانها دانسته و ميفرمايند: «خداوند تو را آزاد آفريده است، پس بنده ديگران نباش.» ايشان در خطابي ديگر، برابري انسانها را اينگونه توصيف مينمايند: «اي مردم، هيچ يك از انسانها، برده انسان ديگري آفريده نشدهاند. همه انسانها به صورت «برابر» و «آزاد» به دنيا آمدهاند و هيچ كس بر ديگري امتياز و برتري ندارد.»
عبوديت و «بندگي» مفهومي هستند كه در اسلام، تنها در خصوص نسبت بشر با خداوند داراي اصالت دانسته شده و از آن جا كه باري تعالي مالك عليالاطلاق است پس بندگي حقيقي و عبد بودن انسان، تنها مقابل خداوند معني مييابد.
حريت و آزادي از نظر اسلام، جزو متعاليترين ارزشهاي بشري است كه اساساً وجه تمايز انسان با ساير موجودات را نيز رقم زده است. اسلام گرچه در بعد اجتماعي همسنگ آزادي، بر اصل «عدالت» پاي ميفشرد، اما نه همچون نگاه افراطي ليبرالمآبانه، عدالت را فداي آزادي ميكند و از آزادي تفسيري صرفاً مادي و مستغرق در اباحهگري ارائه ميدهد؛ و نه همچون نگاههاي سوسيالمآبانه، آزادي را پيش پاي مساوات و عدالت ذبح ميكند تا جلوي رشد تواناييهاي فردي افراد در پرتو جامعه گرفته شود.
3- عدالت و برابري
در مفهوم متعارف سياسي، برابري (equality) به مفهوم حق برابر انسانها از برخورداري مواهب و نعمتهاي موجود در جامعه است. هيچ كس نميتواند بيش از ديگران براي خود حق استفاده از منابع (منابع مادي، منابع مشروعيت و...) را قائل شود. حتي در حكمراني فردي نميتواند خود را محق به تحكم بداند مگر آن كه وكالت و نمايندگي مردم را داشته باشد. در استفاده از منابع و مواهب، تفاوتي در نژاد، قوميت، جنسيت و... مطلقاً نبايد وجود داشته باشد.
در اسلام نيز عدالت، به عنوان يكي از ارزشهاي كليدي در حيات اجتماعي بشر است و تأكيد دين اسلام آنقدر بر عدالت بالاست كه اعتقاد به «عدل» الهي به عنوان منشأ و سرمبدأ يكي از اصول 5گانه دين به شمار ميآيد. يكي از سفارشات مستقيم قرآني كه بر جامعه اسلامي نيز عرضه شده است دستور «عدالتورزي» است: «اعدلوا هو اقرب للتقوي...».
تعريف اسلام از عدالت اما با آنچه اشاره شد تفاوتهايي دارد. در اسلام، مفهوم عدل به معني قراردادن هر چيز در جاي خود و حفظ نظم امور است. اولاً عدالت با تساوي، يكسان انگاري نشده است و آن گونه كه تفكرات ماركسيستي، به نام عدالت تفاوتهاي فردي و قابليتهاي مستعدين جامعه را ناديده ميانگاشتند، دچار افراط در مفهوم نميشود، بلكه عدل الهي با اقتضاي حكمت خداوند ايجاب مينمايد تا خصوصاً در مسائل معنوي و مرتبط با حيات روحاني، افراد مستعد رشد، بيشتر در معرض هدايت قرار گيرند. در نگاه خالق، انسانها يكسان نيستند ولي وجوه مادي هم معيار كسب فضيلت نيست، بلكه بافضيلتترين انسانها، آنان هستند كه بيشتر در مسير «تقوا» گام برداشتهاند.
اين مسئله (هدايت خاص) نافي هدايت عمومي عرضه شده بر عموم انسانها نيست، بلكه افراد كوشا در كسب زمينههاي رشد، علاوه بر هدايت تكويني، مشمول نوعي هدايت خاص از جانب پروردگار نيز واقع ميشوند. اين مسئله در ساير صفات الهي نيز بروز دارد و به عنوان مثال خداوند يك جنبه «رحمانيت» دارد كه از اين طريق، رحمت الهي بر عام و خاص بشر سايه افكنده است و نيز يك جنبه «رحيميت» در صفت رحمت الهي مستتر است كه حسب تفاسير شامل مؤمنين و خواص جامعه اسلامي ميشود.
ثانياً، در مسئله حكمراني، خداوند به عنوان حاكم مطلق حق تعيين جانشين را دارد. اين حق را خداوند به دليل نياز بشر به حكمراني صالحين، به توزيع عمومي و اختيار لايسأل بشر نگذاشته است و خود، در اين زمينه تعيين تكليف نموده است. شارع مقدس، رسولان خود، اولياي الهي و جانشينان آنان را صالح براي حكومت دانسته است و حق پذيرش طاغوت را از جامعه سلب نموده است. لذا افراد جامعه اسلامي نميتوانند به بهانه داشتن حق، خواهان حكومت طواغيت بر جامعه باشند چراكه اين مسئله زمينه سلب حقوق كليدي (حق حيات مادي و معنوي، حق آزادي مادي و معنوي) را خواهد گرفت و در تعارض با ديگر حقوق انسانهاست.
لكن در برخورداري از مواهب مادي، اسلام نيز تأكيد بر نگاه يكسان و فارغ از قوم و نژاد دارد. در نگاه اميرالمومنين(ع)، برادر حاكم (عقيل)، مجاهد همدوش پيامبر (زبير) و يك فقير خيابانخواب در سهم بيتالمال و حقوق عمومي برابر هستند و كسي حق تعدي به واسطه انتساب به كارگزاران يا هر ادعاي ديگري را ندارد. برخورد شديد حضرت امير با زيادهخواهي صحابه پيامبر يا خواست برادر خود، تأكيد اسلام بر اين مسئله را گواه است.
4- حق كرامت انسان
حق كرامت را ميتوان ارزشي نظري دانست كه البته داراي جنبههاي عملي نيز هست. ارزش كرامت طبق فرمايشات ديني جزو شالوده انسانهاست؛ كما اينكه به عنوان مثال در ذات فرشتگان و قرآن كريم نيز كريم بودن وجود دارد و همه اينها نشئه صفت «كريم» خداوند است. به فرموده قرآن كريم، خداوند به همه فرزندان آدم (حتي فارغ از نوع دين و مذهب)، كرامت را اعطا نموده است. آيتالله جوادي آملي معتقدند به دليل اصالت «كرامت»، همه تعاليم اخلاقي و حقوقي بايد به گونهاي تنظيم شوند كه معارض با كرامت انساني نباشند. هيچ قانون يا فعلي نبايد اين حق انسان را پايمال نمايد.
اميرالمؤمنين (ع) در سيره حكومتداري خود همواره پايبند به حفظ كرامت انساني بودند و جزو خواستههاي ايشان از كارگزاران است كه در منش خود، كرامت مردمان را حفظ كنند. ايشان در نامه به مالك اشتر ميفرمايند: «محبت به مردم را به قلب خودت بفهمان، و براي آنان درندهخو نباش، چراكه مردم دوگونهاند؛ يا برادر ديني تو هستند يا در آفرينش به تو شبيه هستند. اگر لغزشي مرتكب شدند، در مقام خود آنان را ببخش.»
حكومت اسلامي موظف است كرامت انسانها را حفظ و شكوفا نمايد و از هرگونه اقدامي كه به لگدمال شدن اين عطيه الهي منجر ميشود، جلوگيري كند.
علاوه بر حقوقي كه ذكر آن رفت، در اسلام، متعدد به حقوق فردي و اجتماعي افراد نسبت به يكديگر توصيه شده است و حتي در ريزترين مسائل، توصيههاي حقوق بشري را ابراز و در تشريع، بيان نموده است. آن چه در اين نوشته ذكر آن رفت صرفاً بيان مفاهيم كليدي و پايههاي حقوق بشري از منظر اسلامي بود كه طبيعتاً ساير مظاهر حقوق بشر، ذيل آن تعريف ميشود.
http://www.javanonline.ir/fa/news/864365
ش.د9601734