صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۹  ، 
کد خبر : ۳۰۴۰۸۴

یادداشت روزنامه های دوم شهریور1396

آفتاب یزد

خطر درکمین است

خطرناک‌ترین اتفاقی که می‌تواند برای شورای شهر جدید - چه در تهران و چه سایر شهرها- رخ بدهد، درگیر شدن اعضای شورا در رانت‌ها و امکانات وسیعی است که در شهرداری ها وجود دارد. هر چند مطمئنیم که اعضای فعلی شورای شهر تهران به منظور خدمت به شورا وارد شدند اما تجربه نشان می‌دهد که فضای شورای شهر می‌تواند به طور نامحسوس بسیار خطرناک باشد. با یک اشاره شهرداری میلیاردها رانت جابه‌جا می‌شود، چون مثلا وقتی یک امتیاز به یک سازنده داده می‌شود می‌تواند میلیاردها تفاوت بین مردم ایجاد کند. بنابراین اعضای شورای شهر اگر می‌خواهند برای شهر تهران کاری انجام دهند باید هم‌پیمان شوند و در وهله اول سوگند بخورند که وارد این قبیل سفارش‌ها و توصیه‌ها و رانت‌ها نمی‌شوند و...
... از طرفی نسبت به این مسائل کاملا سختگیرانه رفتار می کنند.
در جلسات غیرعلنی اگر قرار به امتیازدادن به یک شخص است باید هر 21 نفر عضو شور ا در جریان آن باشد و این موضوع را به مصلحت شهر بدانند. به هر حال طبیعی است که گاهی برای انجام یک پروژه شهرداری باید به یک فرد امکانات دهد اما مشکل از جایی آغاز می شود که اعضای شورا به صورت فردی وارد معامله شوند! اگر تمام اعضای شورای شهر به پیمان 21 نفره شان متعهد باشند می‌توانند وارد دوره‌ای از ضابطه‌مند کردن شهرداری شوند.
به عنوان یک شهروند بیشترین توقعی که دارم این است تا ساختار شهرداری ساختار سالمی شود. هرچند نیروهای خدوم بسیاری در شهرداری وجود دارد اما متاسفانه با نهادی روبه رو هستیم که بر آن نظارت کمتری صورت گرفته ، بنابراین معمولا تقسیم امکانات و بودجه‌های شهرداری نیز با اعمال سلیقه‌های شخص همراه بوده و از ضوابط، فاصله داشته است.
اگر به عنوان مثال قرار است امتیاز تراکم به کسی داده شود، باید برای آن ضابطه‌ای برقرار شود و اعضای شورای شهر نیز هرگز به طور فردی و شخصا درگیر آن نشوند
حتی اگر هیچ پروژه ساختمانی، ساخته نشود ، اما تکلیف مردم با شهرداری مشخص شود و اطمینان از دست رفته به شهرداری که توسط برخی از مردم عنوان می‌شود، احیا شده و ملت حس کنند این نهاد قانونمند رفتار می‌کند و امتیازات داخل شهرداری دلبخواهی نیست.
باید مسیر شهرداری روی ریلی قرار بگیرد که امکان توسعه را برای دهه‌ها فراهم کند.
احتمال می‌دهم یکی از چالش‌های شهرداری و شورای شهر در این دوره برقراری منابع ثابت و قابل اتکای سالم برای شهرداری است. در حال حاضر درآمد شهرداری‌ها از فروش تراکم و به عبارتی ضابطه‌فروشی است! این مسیر، مسیر سالمی نیست. باید درآمد شهرداری سالم باشد. البته سالم‌سازی درآمد شهرداری‌ها و ضابطه‌مند کردن آن ممکن است در مواردی فشارهایی به مردم بیاورد ولی به هر حال هر سالم‌سازی به مانند یک جراحی دردناک است! که نتیجه بهبود پس از جراحی حاصل می شود .


ابتکار

رضا دهکی خود شکن، آینه شکستن خطاست!

ضرب‌المثل معروفی است که در میان اهالی رسانه به این شکل گفته می‌شود: «خبرنگار، مرغ عزا و عروسی است»! بنا بر این تعبیر، اهالی رسانه در هر شرایطی می‌توانند طرف اتهام عده‌ای قرار گیرند.
مردم درباره خبرنگاران گاه اتهام‌هایی همچون خودسانسوری، ترسو بودن، اتصال به حاکمیت، قلم‌فروشی و جنجال‌دوستی را مطرح می‌کنند و مسئولان نیز گاه آن‌ها را به چشم جاسوس، مزاحم، هوچی‌گر، جنجال‌آفرین، شیطان (به معنی شیطنت‌کننده!) و در اظهارنظری تکراری که اخیرا نیز از سوی یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده، فضول می‌بینند. هر چند نمی‌توان احترام بسیاری به شغل خبرنگاری و تقدیر و تشکرهای مناسبتی مسئولان از اصحاب رسانه – همچون روز خبرنگار که تنها دو هفته از آن می‌گذرد – کتمان کرد، اما حاصل این طرز نگاه در نهایت از یک سو بدبینی برخی به رسانه‌های رسمی است و از سوی دیگر باعث می‌شود که در بسیاری موارد راه‌حل بسیاری از مشکلات، دیده نشدن آن‌ها و بر همین اساس، حذف خبرنگاران تلقی شود.
هر چند در آخرین نمونه این ماجراها، اداره اخبار مجلس شورای اسلامی ایجاد هر گونه محدودیت برای خبرنگاران و عکاسان را بعد از پیشنهاد برخی نمایندگان درباره محدودیت حضور عکاسان به ابتدای جلسات صحن علنی و کاهش تعداد خبرنگاران پارلمانی رد کرده است، اما اصل طرح این موضوع نشان می‌دهد که نگاه مسئولان به خبرنگاران حتی در جایی که لقب «خانه ملت» را بر خود دارد و نمایندگانش، وکلای ملت هستند، به چه گونه است. به نظر می‌رسد طرح این موضوع از سوی برخی از نمایندگان به دلیل حاشیه‌های اخبار و تصاویری است که در هفته‌های اخیر درباره سلفی گرفتن‌های نمایندگان با کاترین اشتون در روز تحلیف رئیس‌جمهوری دولت دوازدهم، رفتارها، در آغوش کشیدن‌ها و شوخی‌های عجیب برخی نمایندگان با یکدیگر در جلسات صحن علنی و تاکید مکرر رئیس مجلس برای نظم‌دهی به جلسات صحن علنی و نشستن نمایندگان در جای خود و امثال آن باشد. با این حال در سوی دیگر ماجرا هم نماینده‌ای هست که در استدلالش برای آوردن گلابی به صحن علنی و خوردن آن در میان جلسه مجلس – که البته از اساس ایراد خاصی هم نداشت و نیاز به توجیه آن هم دیده نمی‌شد – درباره اطمینان از حضور «فضول‌ها» و عکس‌برداری‌شان از این صحنه می‌گوید و این که برای رساندن پیامش روی این موضوع حساب باز کرده است!
حذف خبرنگاران تنها به این موارد محدود نمی‌شود. نمونه‌های بسیاری در ذهن اصحاب رسانه وجود دارد که خبرنگاری به دلیل اخبار و گزارش‌های خود یا رسانه‌ای که در آن کار می‌کند و یک فرد یا سازمان را هدف انتقاد قرار داده، از جلسات و برنامه‌های مرتبط حذف شده است. این موضوع حتی در سطح کلان‌تر باعث شکایت از خبرنگار و رسانه نیز شده و در وانفسای دسترسی آزاد به اطلاعات – که قانونش ماه‌ها پس از تصویب و هفته‌ها بعد از راه‌اندازی سامانه اینترنتی آن همچنان نصفه و نیمه اجرا می‌شود – ممکن است انتشار اخباری از یک تخلف و یا انتقاد از عملکرد یک نهاد، منجر به شکایت و شکایت‌کشی شود. در تمامی این موارد یک نکته مشترک است؛ مشکل اصلی از نگاه بسیاری مسئولان، وجود «مساله» نیست، بلکه مشکل اصلی این است که آن «مساله» از سوی رسانه‌ها همچون آینه‌ای به سطح جامعه بازتابانده شده و عملکرد فرد یا افرادی را زیر سوال برده است.
بسیاری «جهنم» دانته را به «برزخ» و «بهشت» ترجیح می‌دهند و معتقدند این دو نسبت به «جهنم» حوصله‌سربر هستند! بازیگران نقش‌های منفی را فرصت مناسب‌تری برای نمایش توانایی‌های خود می‌یابند. شاید در همین روند است که که اخبار مثبت و تعریفی چندان بازخوردی ندارند و حتی از دید بسیاری رپرتاژهای تبلیغی دانسته می‌شوند و در سوی دیگر اخبار منفی و انتقادی هم بازخورد و اصطلاحا مشتری بیشتری به خود می‌بینند و البته دست خبرنگار را هم بیشتر باز می‌گذارند تا گزارش جذاب‌تری بنویسد. هر چند لازم است که رسانه و خبرنگار چنان جذب جذابیت این اخبار نشود که از دایره انصاف خارج شود و نکات مثبت و خوبی‌ها را فراموش کند، اما نمی‌توان به دلایلی مثل ایجاد ناامیدی، سیاه‌نمایی، ندیدن نقاط قوت و مانند آن مانع از آن شد که خبرنگار نقاط و نکات منفی را نبیند و برجسته نکند. این که فسادی رخ دهد یا ایرادی در کار فرد یا سازمانی باشد، دلیل خوبی نیست تا به جای بررسی و حل مساله، افشاگر مساله را زیر ضرب و فشار ببریم. حتی فراتر از حذف خبرنگاران در محدوده یک نهاد و سازمان، این نکته را باید به خاطر داشت که هر چند به گفته مسئولان هیچ خبرنگاری به دلیل «خبرنگار بودن» دچار مشکل قضایی نمی‌شود، اما درگیر شدن خبرنگاران در چنین فرآیندهایی، از بازداشت تا محاکمه در دادگاه در اذهان عمومی در درجه اول بخشی از همین موضوع دانسته می‌شود. هر چند ممکن است حذف خبرنگاران باعث شود از دسترسی لازم برای انتشار اخبار و گزارش‌هایی کاسته شود و دیگر خبرنگاران نیز در این زمینه محتاط‌تر شوند و در نتیجه مقصود طراحان چنین حرکتی حاصل شود، اما باید دانست که همین حذف و تحریم خبرنگاران نیز خود خبری خواهد بود که تاثیرش اگر از انتشار اخبار اولیه بیشتر نباشد، کمتر هم نیست و کمترین نتیجه و حاصلش نیز افزون شدن حس بی‌اعتمادی در جامعه خواهد بود. اگر رسانه‌ها و خبرنگاران به مثابه آینه تمام‌نمای جامعه تلقی شوند، شاید بهتر باشد که مسئولان این بیت را نصب‌العین خود قرار دهند که «آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست».


جهان صنعت

سیاست‌های انبساطی در بازار پول

ابراهیم جمیلی- دولت دوازدهم همه تلاش خود را در راستای پیشبرد سیاست‌های انقباضی اقتصاد در پیش گرفته بود. این در حالی است که هر روز اخباری مبنی بر سیاست‌های مالی متفاوتی در دولت دوازدهم به گوش می‌رسد. کاهش جدی سود سپرده بانک‌ها و از سوی دیگر منع بانک‌ها از حضور در بازار ثانویه بورس همگی خبر از سیاست‌های انبساطی دولت می‌دهند.
اما این سیاست‌های انبساطی به گونه‌ای چرخشی یکباره در روش و نگاه اقتصادی دولت است. نگاهی که در چهار سال قبل در راستای مدیریت و مهار تورم با رویکردی انقباضی، یک دوره طولانی‌مدت رکود و انباشت سرمایه‌ها در بانک را به همراه داشت.
دوران رکودی که البته حجم پول کشور را از سرازیر شدن به سمت بازار‌های موازی دور کرد. این چرخش در عملکرد اقتصادی اما روند اقتصادی را به گونه‌ای تغییر خواهد داد.
در شرایط کنونی بانک‌ها با واسطه و بی‌واسطه بنگاهداری می‌کنند. از همین رو کاهش نرخ سود بانک‌ها اگر همراه با آیین‌نامه‌های اجرایی مناسب و جدی باشد در نهایت می‌تواند بانک‌ها را به سیاست‌های بانکی واقعی و نه بنگاهداری بازگرداند. فراموش نکنیم که این آیین‌نامه‌های کاهشی باید با مدیریتی بسیار جدی پیش‌روی کند.
از سوی دیگر کاهش سود بانکی از آنجایی که عده‌ای از مردم با سود این سرمایه‌ها امرار معاش می‌کنند موجب بیرون آمدن سرمایه از بانک‌ها خواهد شد. از همین رو ممکن است این مساله از سوی بانک‌ها مطرح شود که آزاد شدن منابع، منابع در دست بانک را کاهش داده و در نهایت با کسری روبه‌رو شده‌اند.
در چنین شرایطی نمی‌توان مثبت بودن عملکرد بانک مرکزی را کتمان کرد. بانک مرکزی تصمیم درستی گرفته است اما در نهایت باید ماهانه آمار و ارقام شفافی منتشر کند تا نتیجه این کاهش سود نرخ بانکی مورد بررسی جدی قرار گیرد. از سویی دیگر منع بانک‌ها از حضور در بازار ثانویه بورس، سرمایه را به سمت شرکت‌های تامین سرمایه سرازیر خواهد کرد و باید دید در مقابل این آیین‌نامه چه عکس‌العملی شکل خواهد گرفت.
گردش سیاست‌های بانکی دولت از روشی انقباضی به سوی روندی انبساطی و همچنین کاهش نرخ سود بانک، عواقب مختلفی خواهد داشت. در این بین اما از آنجایی که مردم بخشی از سرمایه خود را برای کسب معاش در بانک‌ها سپرده کرده‌اند احتمال مسایل موازی خطرآفرینی وجود دارد.
در گذشته شرکت‌هایی قبل از بانک‌ها سرمایه‌های مردم را جذب می‌کردند و امکان مشکلات بعدی فراهم می‌شد. از همین رو دولت باید آموزش‌های کافی را ارئه دهد و در پی آن مردم نیز آگاهانه باید تصمیم بگیرند. امید است بانک مرکزی با مدیریت درست تصمیمات جدید دولت برنامه‌ریزی‌های هدفمندی انجام دهد. این برنامه‌ریزی در راستای خروج از رکود اقتصاد امروز لازم و ضروری است.
به هر روی تغییر سیاست‌های اقتصادی کشور از انقباضی به انبساطی موجب پیش آمدن درصدی از تورم نیز خواهد شد اما از آنجایی که در در دولت یازدهم شاهد مهار جدی تورم بسیار بالا بوده‌ایم، سیاست‌های انبساطی نیز نمی‌توانند تورم بسیار بالایی در پی داشته باشند.
قطعا برای رسیدن به رونق اقتصادی تغییراتی باید روی دهد. این تغییرات نیز به طور قطع درصدی از تورم را در پی خواهند داشت اما در نهایت این تورم خیلی نگران‌کننده و جدی نیست. آنچه قابل پیش‌بینی است افزایش قیمت‌های یک یا دو درصدی و نه بیشتر است. برای رسیدن به رونق اقتصادی باید به این جراحی مهم کمک کنیم.
* رییس خانه اقتصاد ایران

جوان

نمايشي به نام انتقاد اصلاح‌طلبان از دولت

فرهاد نظریان سامانی
  اين روزها پديده‌هايي در حال شكل‌گيري است كه براي هر مخاطب هوشياري بسيار تأمل برانگيز و جالب است. دوره‌گردي اصلاح‌طلبان مدتي است كه آغاز شده و عليه دولت و نمايندگان ليست اميد بد و بيراه چاشني مي‌كنند. چه پس از انتخابات، چه حين بستن ليست وزراي پيشنهادي و كابينه دوازدهم و چه پس از جلسه رأي اعتماد مجلس، همچنان خود را در موضع منتقد نسبت به دولت و مجلس نشان مي‌دهند.  سال 92 تمام عيار پشت سر روحاني صف كشيده و از وي حمايت كردند و در طول چهارسال رياست جمهوري يازدهم هم يك وكيل مدافع كاملِ عملكرد دولت بوده و در سال 96 هم در قامتي يكدست، حمايت خود را از جناب روحاني اعلام و پيامي از سوي ليدر اين جريان و داستان «تَكرار مي‌كنم» همه را بر اين موضوع متفق كرد كه اصلاح‌طلبان يار غار اين دولتند و اين موضوعي است كه اگر خلاف آن به نمايش گذارده شود، عقل انسان به مرز هشدار مي‌پردازد. در سال 94 هم با حمايت كامل از ليست اميد توسط اصلاح‌طلبان، اين ليست به مجلس راه يافت و اين راهيابي مرهون زحمات و تلاش‌هاي جريان اصلاح‌طلب از صدر تا ذيل بود و كمتر كسي هست كه اين موضوع را فراموش كند.  حال سؤال اينجاست كه اين دولت تحت الحمايه اصلاح‌طلبان كه تمام گزينه‌هاي وزارتش به نحوي بر سر سفره اصلاح‌طلبي نشسته و نان و نمكي تناول كرده و هر كجا هم كه شده سنگ آن را به سينه‌زده است، چطور مي‌شود امروز مورد نقد اصلاح‌طلبان قرار مي‌گيرد؟ آيا از قوه عاقله و مشاهير اصلاح‌طلبان كه خود را مدعي سياست ورزي مي‌دانند كاسته شده كه بي گدار اينگونه از دولتي كه توان اجرايي كردن خواسته‌هاي آنها را ندارد، حمايت بي حد و حصر مي‌كنند؟ يا اين جريان ظاهري و ساختگي است و پشت پرده آن هدفي نهفته است؟ به نظر سؤال اول بي جواب است و اينگونه نيست كه اصلاح‌طلبان جاهلانه از فردي همچون روحاني حمايت كنند بلكه اين حمايت و در ورايش انتقاد اين روزهاي آنها خبري را ندا مي‌زند كه شايد خيال مي‌كند كسي از آن با خبر نيست.  قصه اينجاست كه براي اصلاح‌طلبان، روحاني تنها گزينه‌اي بود كه مي‌توانست همچنان براي چهارسال ديگر هم تاريخ مصرف داشته باشد تا فضا را براي شكوفايي ظرفيت حزبي و سياسي اصلاح‌طلبان براي بروز در كرسي رياست جمهوري هموار كند و اين حمايت بي حد، تنها دليلي غيراز اين ندارد و اميد اصلاح‌طلبان به فرداي روحاني است ولي نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه تخمين اين جريان از عملكرد روحاني، منفي است و همين عاملي است كه پرخاشگري را در بدنه اصلي اصلاح‌طلبان نفوذ داده است. اين جريان از پاسخگويي نسبت به سوء عملكرد دولت، خود را در لاك يك منتقد فرو برده تا فردا بتوانند براي مردم ادله‌اي داشته باشند كه مبادا مردم بگويند كه تمام تفكر اصلاح‌طلبي اين بود كه دراين هشت سال گذشت و چيزي از وجود آن عايد ملت نشد، در حالي كه اگر سوء عملكردي هم اتفاق بيفتد واقعاً به پاي جريان اصلاح‌طلبي نوشته مي‌شود چرا كه اكثر قريب به اتفاق كابينه را اصلاح‌طلبان يا افراد همسوي اين جريان تشكيل داده و فكر اين جريان را به كار بسته‌اند.  به هر حال عبور از شخص روحاني در چهارسال آينده نياز به نگه داشتن برگ برنده توسط اصلاح‌طلبان دارد و آن برگ برنده چيزي نيست جز اينكه آنها اولين فردي باشند كه نسبت به سوء عملكرد هشدار داده‌اند. غفلتي كه متوجه اصلاح‌طلب‌هاست اين است كه اين سياست نخ نما، براي مردم قابل قبول نخواهد بود و از روز تشكيل كابينه تا روز تحويل دولت، اصلاح‌طلبان پاسخگوي عملكرد دولت هستند. البته اين اميدواري وجود دارد كه دولت موفق باشد و بتواند اهداف خود را براي پيشبرد انقلاب اسلامي محقق كند ولي در هر حال ارزيابي اصلاح‌طلبان بر اين امر است كه وزن قدرت اجرايي دولت در تحقق وعده‌هاي خود، ناچيز است و استيصال از اين پيش بيني آنها را وادار به ارائه يك نمايش رسانه‌اي سوق داده است.

خراسان

مبارک ترین پیوند هستی و13 میلیون جوان در سن ازدواج

ملائک فوج فوج درآمد و شد بودند هلهله عارفانه و ملکوتی شان در عرش می پیچید، قلب ثانیه ها در دل زمان عاشقانه تر می تپید، ستاره ها درخشان تر جلوه می کردند پیامبران از «آدم» تا «خاتم» شاهد مبارک ترین پیوند عالم بودند، پیوند علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) آن یکی والاترین و برترین، عالم ترین و زاهدترین، مومن ترین و پاک ترین، جوانمردترین و شجاع ترین، سخاوتمندترین و مهربان ترین مرد عالم بعد از رسول خاتم(ص) و دیگری زهرای اطهر یکی از چهار زن برتر جهان که در کلام حضرت مصطفی چنین برشمرده شده اند یکی آسیه همسر فرعون، دیگری مریم دختر عمران و آن دو دیگر خدیجه کبری و فاطمه زهرا(س). آری فاطمه(س) همو که منصوره دو عالم است و آن قدر نزد خدا و رسول اش گران قدر و عزیز که اشرف و اعظم پیامبران پس از هر سفر و غزوه ای اولین خانه ای را که دق الباب می کرد، خانه فاطمه بود، حبیب خدا به گاه ملاقات با فاطمه به سویش می شتافت و پیشانی و دست دخترش را می بوسید و می فرمود من از سرو جان فاطمه، عطر و بوی بهشت را استشمام می کنم همان فاطمه ای که تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر وانفاق در راه خدا را بسی عزیز می داشت، او که جلوه اتّم و عفت و ایمان، شرم و حیا، پاکی و صفا، مهربانی و سخا، عشق و وفاداری و حجاب و ناموس کبریا بود، فاطمه زهرا که به تقدیر سراسر حکمت حضرت باری تعالی، همتا و همانند و کفّوی جز علی مرتضی نداشت در میان خواستگارانش کفو خود و برترین و والاترین مرد عالم خلقت بعد از حضرت ختمی مرتبت را برگزید و چنین شد که مبارک ترین ازدواج و پیوند عالم هستی به تقدیر و مشیت سراسر لطف خداوندی رقم خورد و پیامبر دست فاطمه عزیزش را در دست علی گذاشت و این بزرگ عطیه الهی را نزد علی به امانت گذارد و امیر مومنان چه نیکو این گران مقدار امانت الهی و نبوی را حرمت نگاه داشت با مهربانی هایش با این که همسرش را به بهترین و زیباترین و ارزشمندترین کلمات و عبارات، مخاطب قرار می داد، به این که هیچ گاه نه به رفتار و نه حتی به زبان، فاطمه اش را نیازرد، به این که جز جلب رضای حق تعالی چیزی اصل و اساس زندگی شان نبود، به این که در کارهای خانه کمک حال زهرایش بود، به این که اصلی ترین سرمایه زندگی بسیار بسیار ساده شان و خانه بس کوچکشان، خدا محوری و صداقت و مهربانی و مودت و همراهی بود. امیرمومنان آن قدر صدیقه طاهره را عزیز می داشت و از عمق جان دوستش داشت که می گفت نگاه به زهرا همه خستگی ها و آلام و رنج هایم و حتی زخم هایم را التیام می بخشد. آخر زهرا امانت خدا و پیامبر است آخر زهرا ناموس خدا و منصوره دو عالم و کوثر قرآن و همان است که پیامبر خاتم فرمود فاطمه پاره تن من است و همچنین فرمود هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است! و زهرا نیز شایسته ترین و برترین همسر بود چه زیبا و نیکو و سنجیده و با ادب و احترام با شویش سخن می گفت، رضایت ولی خدا و همسرش را جز رضایت خدا نمی دانست، بهترین مونس و همدم و همراه و باوفاترین یار و همراه مولا بود در همه هنگامه ها! در بخشش و عطا و سخا، همگام و همراه علی مرتضی بود و اگرچه به گفته سلمان فارسی چادر کهنه اش چند وصله از لیف خرما داشت اما حتی در بخشش پیراهن عروسی اش و به گواه قرآن در اطعام یتیم و مسکین و اسیر با اندک افطاری ساده سفره اش در سه روز پیاپی و افطار با آب، همراه و همگام ولی خدا بود، فاطمه در امام شناسی و ولایتمداری نیز بی همتا بود و همه این ها و تجلی اکمل همه خوبی ها در وجود علی و زهرا و زندگی ساده و صمیمی و پاک و پرمهر و مودت و سراسر ایمانشان موجب شد این مبارک ترین پیوند آسمانی ثمراتی تاریخی و سرنوشت ساز داشته باشد و الگویی فراموش نشدنی و ابدی برای جهانیان و اهل فهم و ادب و ایمان و انسانیت و صاحبان فطرت پاک باشد. و البته یکی از بزرگ ترین ثمرات و تاریخ سازترین و سرنوشت سازترین ثمرات زندگی دین مدارانه، صادقانه، پاک، ساده، سالم و صمیمی علی(ع) و زهرا(س) پرورش یافتن حسنین و زینبین است که به قول استاد شهید دکتر شریعتی از خانه کوچک علی و فاطمه بزرگ ترین اتفاقات تاریخ رقم می خورد. خداوند به حرمت و قداست و برکت این مبارک ترین پیوند، پیوند علوی و فاطمی در سیره نبوی، موجبات ازدواج آگاهانه، مومنانه، صادقانه، آسان، ساده و پایدار همه جوانان ایران عزیز را فراهم فرماید. امیدواریم مسئولان فراموش نکنند که بنابر آمار اعلام شده هم اکنون 13 میلیون جوان در سن ازدواج در کشور داریم که اگر برخی خانواده ها ساده نگیرند و مجلس و دولت نیز عزمی جزم نکنند برای ایجاد اشتغال و فراهم کردن شرایط ازدواج این میلیون ها جوان عزیز، بحران ها و آسیب های اجتماعی و گسترش یاس و ناامیدی همچون موریانه، ارکان مملکت را خواهد خورد. چنین مباد.

کیهان

سفر به وین با نعل وارونه(یادداشت روز)

نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل به اتریش سفر کرده است تا در وین با مقامات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دیدار و گفت‌و‌گو کند. هیلی درباره هدف این سفر که نام آن را «ماموریت حقیقت‌یاب»(؟!) گذاشته است در مصاحبه‌ای ادعا کرده؛ «اگر شما به رفتار گذشته ایرانی‌ها نگاه کنید، چیزی که شما دیده‌اید این است که فعالیت‌های مخفیانه‌ای در اماکن نظامی، در دانشگاه‌ها و اماکن شبیه آن وجود داشته است. تاکنون مسائلی در آن اماکن وجود داشته است، بنابراین آیا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای اطمینان از اینکه آن مسائل دیگر وجود ندارند، این اماکن را مد نظر قرار داده‌اند؟ آنها اکنون این اختیار را دارند که اماکن نظامی را بازرسی کنند. آنها این اختیار را دارند که اکنون از هر مکان مشکوکی بازرسی کنند. آیا آنها این اقدامات را انجام می‌دهند؟»
طبق اخبار اعلام‌شده این گفت‌و‌گوها دیروز صورت گرفته و البته نباید منتظر خبری از جزئیات و نتایج بود. سخنگوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده است قرار نیست اظهارنظری علنی در این مورد انجام شود. این سفر از چنان اهمیتی برخوردار بود که آقای ظریف در نامه‌ای به دبیرکل آژانس نسبت به آن اعتراض کرده و نوشت؛ «نحوه برنامه‌ریزی و عمومی کردن آن و پیامی که مخابره می‌کند، تبعات مخرب قابل توجهی برای اجرای موفقیت‌آمیز برجام دارد.»
سؤال این است که هدف از این سفر چیست؟ و به دنبال آن واکنش به آن باید چگونه باشد؟ پاسخ درست و منطقی به سؤال دوم، در گرو یافتن پاسخ صحیح سؤال نخست است. برخی‌ها این سفر را ادامه تحرکات و مواضع اخیر دولتمردان کاخ سفید در اعتراض و انتقاد به برجام می‌دانند. تحلیل و استدلال آنها از این قرار است؛ آمریکایی‌ها می‌دانند که جمهوری اسلامی اجازه بازدید از مراکز نظامی خود را نخواهد داد و فشار واشنگتن به آژانس و طرح این درخواست و مخالفت ایران، بهانه لازم را برای اجرایی شدن استراتژی آمریکا می‌دهد که عبارت است از خروج از برجام و به هم زدن توافق با هزینه جمهوری اسلامی ایران.
 این عده برای استدلال خود شواهدی نیز ارائه می‌کنند. اواخر تیرماه دولت ترامپ برای دومین بار پایبندی به برجام و ادامه تعلیق تحریم‌ها را تایید کرد. روایتی که رسانه‌های آمریکایی از این ماجرا ارائه کردند جالب است! رکس تیلرسون وزیر خارجه، جیمز متیس وزیر دفاع، ژنرال هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی و ژنرال جوزف دانفورد رئیس‌ ستاد مشترک جلسه‌ای را در کاخ سفید با ترامپ تشکیل می‌دهند. ترامپ برای ۵۵ دقیقه پافشاری می‌کرد که نمی‌خواهد برجام را نگه دارد! ترامپ دفعه قبل – سه ماه پیش – هم نمی‌خواسته پیروی ایران از برجام را تایید کند اما اعضای ارشد دولت او را قانع کردند تا زمان تنظیم یک استراتژی تازه برای رسیدگی به مشکل ایران چنین کند. بالاخره ترامپ برای دومین بار نیز به سختی! راضی می‌شود که برجام را تایید کند به شرطی که دولتمردانش راهکاری برای سختگیری بیشتر بر ایران بیابند. برخی منابع آمریکایی چند روز بعد اعلام کردند ترامپ در 90 روز بعدی از تایید پایبندی ایران به برجام خودداری خواهد کرد.
برخی مسئولان و تحلیلگران کشورمان بر پایه چنین روایت‌ها و گزارش‌هایی معتقدند که سفر هیلی به وین و تلاش برای بازدید از مراکز نظامی ایران در ادامه همین راهبرد است. از همین روست که آقای ظریف در اولین مصاحبه تلویزیونی خود پس از اخذ رای اعتماد از مجلس – در گفت‌و‌گوی ویژه خبری شبکه دو- حفظ برجام (بخوانید به هر قیمتی) را اولویت دستگاه دیپلماسی در دولت دوازدهم ذکر می‌کند. آقای ظریف چندی پیش نیز در مصاحبه‌ای تاکید کرده بود؛ هدیه خروج از برجام را به آمریکا نمی‌دهیم.
با عرض تاسف بسیار باید گفت آمریکایی‌ها تا اینجای کار در پیشبرد استراتژی واقعی – و نه اعلامی- خود کاملاً موفق بوده‌اند. چرا که توانسته‌اند سیستم محاسباتی دستگاه دیپلماسی کشور را دچار اختلالی جدی کنند. آقای ظریف و دوستانش تصور می‌کنند آمریکا به دنبال خروج از برجام است و صرفاً به دنبال بهانه‌ای برای این خروج و در صورت موفقیت، هزینه خروج به پای ایران نوشته می‌شود. و از این رو نباید بهانه به دستشان داد و حرکتی کرد که منجر به عکس‌العمل آمریکا شود! کل این محاسبه و خروجی آن، دقیقاً همان چیزی است که آمریکایی‌ها می‌خواهند و به آن نیاز دارند.
سفر اخیر نیکی هیلی به وین حلقه‌ای از زنجیر راهبرد واقعی آمریکایی‌ها است که چند هدف عمده را همزمان دنبال می‌کند؛
1- دولت ترامپ پس از عقب‌نشینی از ادعای مضحک و توخالی درباره پاره کردن برجام، اعلام کرده است که مذاکره مجدد و بازنگری در برجام را در دستور کار خود دارد. نکته جالب آن است که ترامپ و همفکرانش دائم از برجام به عنوان موافقتی بسیار بد و افتضاح برای منافع ملی آمریکا و رژیم صهیونیستی یاد می‌کنند اما هنگامی که سخن از مذاکره و تجدیدنظر در برجام می‌کنند، قرار نیست چارچوب کلی و نقشه اصلی آن را تغییر دهند! بلکه به دنبال آن هستند تا محدودیت‌ها و بازرسی‌های بی‌سابقه آن دائمی شده و مسائلی مانند نابودی یا مهار توان موشکی جمهوری اسلامی نیز به آن اضافه شود. به زعم آمریکایی‌ها، مخالفت جمهوری اسلامی با بازدید از مراکز نظامی می‌تواند برای کشاندن دوباره ایران پای میز مذاکره و گرفتن امتیاز بیشتر یا به زبان ساده‌تر فشار دادن بیشتر کلاهی باشد که در برجام بر سر ایران گذاشته‌اند، متن برجام و ضمائم آن آنقدر خلل و فرج ریز و درشت دارد که آمریکایی‌ها هر روز طمع کنند از یکی از این سوراخ‌ها چنگ و دندانی نشان دهند.
2- موضوع دوم که به اندازه مسئله فوق اهمیت دارد و چه بسا بیشتر، واکنش جمهوری اسلامی به تحریم‌های اخیر آمریکاست. به طور ساده می‌توان گفت تحرکات و مواضع اخیر آمریکایی‌ها برای آن است که ایران را از واکنش جدی به تحریم‌های جدید منصرف کرده و بازدارد. برخلاف ادعاهای ترامپ، او نه تنها از برجام متنفر نیست بلکه هم برجام را می‌خواهد و هم تحریم‌ها را!
واکنش ضعیف به تحریم‌های بی‌سابقه و اخیر کنگره آمریکا که به امضای ترامپ نیز رسید، فصل تازه‌ای از فشار و چالش را برای ما ایجاد خواهد کرد و پیش از رسیدن این فصل باید چاره‌ای برای آن اندیشید. البته چاره آن از پیش اندیشیده و در شروط 29 گانه برجام – از سوی رهبر انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی- منعکس شده است. چاره کار در عمل بی‌تعارف و بدون لرزش دست و پا به این شروط است.
آمریکایی‌ها بر سر بازدید از مراکز نظامی ایران جنجال می‌کنند، با آنکه خوب می‌دانند چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اما برای آنها یک منفعت دارد. برخی دوستان داخلی خواهند گفت، آمریکایی‌ها به اندازه کافی بر سر این موضوع و ایستادگی ما عصبانی هستند. ترامپ سیاستمدار دیوانه‌ای است. بهتر است بیش از این، ترامپ دیوانه را عصبانی نکنیم که خطرناک است!محمد صرفی

  
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات