به نظر میرسد تلآویو مجبور شده با واقعیتی مواجه شود که کم کم در افکار سرکردگان ارتش اسرائیل ریشه میدواند. این واقعیت مبتنی بر این موضوع است که ایران خود را به مرزهای اسرائیل رسانده ، اما اسرائیل مرزی با ایران ندارد. این بدان معنا است که اسرائیل باید توان بازدارندگی منطقه ای خود را افزایش داده و فشارهای بیشتری در مورد گزینههای تجاوزطلبانه خود در مقابله با محور مقاومت بپذیرد.
شکست سفر سران جاسوسی اسرائیل به آمریکا
اگر دیدارهایی که مسئولان اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی در ایالات متحده آمریکا برگزارکردند، برای تحقق آمال و آرزوهای تصمیمسازان سیاسی تلآویو موفقیتآمیز بود، رژیم صهیونیستی نیاز مبرم برای انجام چنین دیداری با ولادیمیر پوتین احساس نمیکرد یا دست کم موقعیت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم در این دیدار به طور کلی متفاوت از شرایط کنونی آن بود. در این صورت اسرائیلیها میتوانستند مأموریت مذکور را به طرف آمریکایی خود واگذار کند. اما سایت اینترنتی شبکه 20 رژیم صهیونیستی نوشت که آنها در کاخ سفید ساکت ماندند و اطلاعاتی را به دست آوردند و به عبارت ساده اعضای هیئت اسرائیلی را خوار و خفیف کردند. این شبکه خبری کنارهگیری آمریکا از پذیرش این سقف را اینگونه توجیه میکند که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به اندازه کافی بحرانهای مربوط به خود دارد و نمیخواهد تا حد زیادی در توافق سوریه عمیق شود. از نظر وی این تحقق آرامش در این کشور بحرانزده ، باوجود پیامدهایی که بر بهترین دوست آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل خواهد داشت، یک دستاورد سیاسی بزرگ به شمار میرود.
واقعیت این است که هیئت جاسوسی رژیم صهیونیستی سقفی سیاسی را برای واشنگتن ترسیم کرده که با تحولات میدانی تناسبی ندارد و بیشتر شبیه آمال و آرزوهای تل آویو است تا اینکه مستند به وقایع میدانی و سیاسی عرصه سوریه باشد. تناقض در مطالبات و واقعیت های موجود به انحاء مختلف در نحوه پرداختن کارشناسان و تحلیلگران اسرائیلی به تحولات منطقه خود را نشان میدهد. از جمله این افراد سرتیپ یعقوب عمیدرور رئیس سابق شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بود که در واکنش به سخنرانی اخیر بشار اسد رئیسجمهور سوریه گفت که به لطف سه مردی که بشار اسد از آنها نام برد [یعنی امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه] خاورمیانه شرایط بسیار سختتر برای اسرائیل خواهد داشت.
تل آویو در این شرایط خود را در تقابل با واقعیتهای سوریه و منطقه دید، ولی آن را در محاسبات خود و ملاحظات طرفهای مختلف منطقهای به حساب نمیآورد، به ویژه روسیه به عنوان یکی از متحدان نظام سوریه سطح گسترده ای از منافع مشترک با جمهوری اسلامی ایران دارد و به عنوان یک مدخل الزامی و کلید اساسی برای هر نوع ساماندهی سیاسی مطرح است. تسلیم شدن در برابر این واقعیت اما هنگامی صورت گرفت که تکیه رژیم صهیونیستی بر تزلزل ارتش روسیه یا تبدیل شدن سوریه به باتلاقی برای نظامیان روس با شکست مواجه شد. آمال و آرزوهای تلآویو درنتیجه پیروزیهای میدانی محور مقاومت که روند روزافزون به خود گرفته و تا آزادسازی شهر حلب و گرایش به سمت شرق تا مرزهای عراق ادامه پیدا کرد، از بین رفت.
در نتیجه میتوان گفت که شکست هیئت اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در آمریکا، نتانیاهو را به ابتکار عمل برای کوبیدن دروازههای شرقی در روسیه وادار کرده است. همین شبکه تلویزیونی رژیم صهیونیستی میافزاید: هنگامی که طرحهای آمریکا با شکست مواجه شد، نتانیاهو شانس خود را در دیدار با رئیسجمهور روسیه امتحان میکند که در سوچی انجام خواهد شد. میتوان برخی از شاخصهای مأموریت بنیامین نتانیاهو را از طریق کادر حرفهای که در این مسافرت همراه او هستند ، مشاهده کرد. مائیر بن شبات رئیس شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و یوسی کوهین رئیس موساد که چند روز پیش از واشنگتن بازگشته، دو نفر از این افراد هستند.
شکاف سردمداران صهیونیست در نحوه تعامل با مسکو
با وجود آنچه که گفته شد این انتظار وجود ندارد که اسرائیل بتواند از طریق روسیه به آنچه که در آمریکا از تحقق آن ناکام مانده ، دست پیدا کند. روزنامه صهیونیستی اسرائیل هیوم در این رابطه توضیح میدهد که رهبران سیاسی امنیتی رژیم صهیونیستی نسبت به امکان قانع کردن روسیه برای مهار ایران دچار شکاف هستند. برخی طرفها اعتقاد دارند که دیدگاه روسیه تنگ و محدود است و محرک اصلی آن منافع اقتصادی و دشمنی با غرب است و برخی دیگر اعتقاد دارند که در صورت ادامه تصویر سازی روشن برای پوتین طی زمانهای مختلف همراه با اطلاعات دقیق، می توان وی را قانع کرد که فعالیتهای ایران باعث از بین رفتن نظام منطقه ای می شود و منافع روسیه در خاورمیانه را به مخاطره میاندازد.
در پی این شرایط تحلیلگران اسرائیلی پیش بینی میکنند نتانیاهو به پوتین نسبت به تعمیق مداخله ایران در سوریه و لبنان هشدار دهد و بگوید که این رویکرد میتواند باعث کشیده شدن منطقه به سمت جنگ شود. این در حالی است که گروه دیگر معتقدند که باید این رویکرد به صورت مستقیم مورد اشاره قرار گرفته و گفته شود که در صورتی که ایران و ارتباط جغرافیای محور مقاومت در منطقه مهار نشود ، اسرائیل برای تضمین منافع خود از قدرت استفاده خواهد کرد. این عده تصور می کنند که این هشدار باعث میشود مسکو تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع این جنگ انجام داده و فشارها به دوستان و متحدان خود در سوریه و منطقه را افزایش دهد.
رویکرد دیگر در تلآویو وجود دارد که تأکید میکند فرصت موفقیت نتانیاهو در این سفر بسیار ضعیف است. نتانیاهو و مردانش تلاش خود را میکنند، اما نظیر توافق هستهای با ایران که با وجود ناراحتی و خشم اسرائیل امضا شد ، توافق در رابطه با آینده سوریه نیز به همین شکل خواهد بود. اودی سیگل تحلیلگر سیاسی شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی یکی از طرفداران این نظریه است. وی معتقد است : نتانیاهو هیچ تضمینی از قدرتهای بزرگ در اختیار ندارد که نشان دهد ایران در توافق آینده، حضور نخواهند داشت. این موضوع نگران کننده است. تمرکز ایران در سوریه به عنوان جبهه دوم یک بازی جدید است و نتانیاهو به دنبال قانع کردن طرف ها است.
مسائلی که مطرح شد تنها نمونه کوچکی از جار و جنجال سیاسی و رسانهای موجود در تلآویو بود که درنتیجه وحشت این رژیم از تحولات و دستاوردها و پیروزیهای محور مقاومت در سوریه پدید آمده است. آنها در نتیجه همین وحشت تمام تلاشهای دیپلماتیک خود را برای جلوگیری از پیامدهای این اتفاق بر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی به کار میگیرند. مشکل تلآویو در این است که ابتکار عمل و حاشیه مانور آن بسیار تنگ تر از رویاهای آن است و شکاف عمیقی در میان تمایلات و آرزوهای رژیم صهیونیستی و تحولات و معادلات قدرت منطقهای وجود دارد.
عمیدرور در همین رابطه تأکید میکند که اسرائیل در برابر خاورمیانه ای قرار گرفته است که ایرانیها قدرت زیادی در آن دارند. این موضوع باعث میشود به نحوی در برابر نقطه عطفی قرار بگیرد که مجبور شود تصمیمات و اقداماتی را برای جلوگیری از تسلط کامل ایران در مناطق مهم و اولویت دار برای اسرائیل از جمله جولان انجام دهد. این تحلیلگر صهیونیستی میافزاید: این بدان معنا است که ما در برخی موارد مجبور خواهیم بود قدرت بیشتری نسبت به گذشته از خود نشان دهیم یا واقعیتها را بپذیریم. واقعیتی که بر اساس آن ایران تبدیل به عنصر بسیار جدی و نزدیک به ما شده و گذرگاه مقاومت از تهران و بغداد به دمشق و دریای مدیترانه رسیده است و اگر ما با زور وارد عمل نشویم، دنیا در این زمینه مداخله نخواهد کرد.
در هر حال، قدر متقن ارزیابیها این است که نتانیاهو همچنان ثبات سیاسی بالای خود را مطالبه خواهند کرد ، این در حالی است که در نتیجه موازنه های قدرت میدانی و سیاسی هیچ شاخصی برای تحقق این سقف وجود ندارد ، اما این مطالبات برای حفظ منافع اسرائیل در عرصه سوریه است. در نتیجه همواره این موضوع را خواهیم شنید که اسرائیل خواستار اخراج ایران و حزبالله از سوریه و جلوگیری از تبدیل واقعیتهای میدانی کنونی به تقویت قدرت بازدارندگی منطقهای در برابر اسرائیل خواهد شد. اما در سطح عملیاتی ، تصمیمسازان رژیم صهیونیستی مجبور خواهند بود بیشتر با واقعیتها کنار بیایند و تلاش کنند خود را با این دو حقیقت سازگار کنند. این دو حقیقت این است که محور مقاومت در سوریه پیروز شده است و توافق روسیه و آمریکا نمیتواند این واقعیت میدانی را نادیده بگیرد.