(روزنامه مردم سالاري – 1396/05/09 – شماره 4376 – صفحه 13)
محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه، تحلیلگر مسائل سیاسی از جمله فعالان سیاسی اصلاحطلبی است که سعی کرده فاصله انتقاداتش با قدرت را همواره حفظ کند و واقعیتهای موجود را به بزرگان جریان اصلاحطلبی یادآوری کند، پیش از انتخابات ریاست جمهوری 29 اردیبهشت امسال زمانی که شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان روحانی را به عنوان گزینه اصلی خود برای رقابتهای انتخاباتی معرفی کرد، او به صراحت اعلام کرد که این جریان سیاسی جز روحانی آلترناتیوی ندارد؛ در عین حال با توجه به گرایشات فکری و عملی دولت یازدهم عقیده داشت که روحانی در نبود آلترناتیو، ضعف رقبا و نزدیکیاش به جریان اصلاحات میتواند پیروز انتخابات باشد.
حال که چنین شده است، تاجیک تاکید دارد که جریان اصلاحات وارد یک برهه تاریخی شده که بدون شک خودش می تواند آینده این شرایط تاریخی را رقم بزند. او می گوید اصلاحطلبان با توجه به حضور در دولت، شوراهای شهر و روستا و فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی باید بتوانند چنان عمل کنند که فرصت چهارساله خود را به پیروزی ۱۲ ساله تبدیل کنند؛ در غیر این صورت تاجیک از هم اکنون هشدار داده که مردم در نبود فعالیتهای موثر اصلاح طلبان در جامعه مجددا به تغییر دولت و جریان سیاسی حاکم تمایل پیدا کنند و این امر ممکن است در یک روند تاریخی باعث شود قدرت همانند سال 1384 در 1400 به رقیب جریان اصلاح طلب واگذار شود .
محمد رضا تاجیک در گفتوگو با ایسنا، در پاسخ به چیستی هویت انتخابات سال ۹۶ که در پس آن پیروزی جریان اصلاحات با رایآوری حسن روحانی رقم خورد، اظهار کرد: شاید این شعار مدونا را شنیده باشید، «واقعیت مرا نخواهید شناخت». به نظر من در انتخابات ۹۲ و ۹۶ ما با یک مدونای سیاسی مواجه بودیم که شناختن واقعیت آن، سخت و پیچیده است. واقعیت این دو رخداد فربهتر از آن است که در یک قالب نظری خاص بگنجد.
وی در همین راستا توضیح داد: اگر این کار را انجام دهیم دچار یک نوع توتالیتاریسم تحلیلی میشویم. دچار نوعی استبداد تحلیلی یا استبداد نظری میشویم؛ چراکه در این حالت تلاش میکنیم واقعیت را به به شکل و اندازه و یا قاب و قالبِ چارچوب نظری خود در بیاوریم و مصادرهاش کنیم، بنابراین اگر بخواهیم این واقعیت و رخدادها را تحلیل کنیم، باید از منظرهای گوناگون نظری به آن بنگریم.
این استاد دانشگاه گفت: هم در انتخابات سال ۹۲ هم در سال ۹۶ ما با شکلی از پوپولیسم مدرن روبرو شدیم. حتی میشود گفت شاهد یک پوپولیسم پستمدرن بودیم. پوپولیسم صرفا آن معنایی که ما در ادبیات سیاسی سنتی خودمان فهم میکنیم را نمیدهد. پوپولیسم زمانی معنا مییابد که یک زنجیره هویتی میان هویتهای متمایز شکل بگیرد که در پس و پشتش مطالبهای مشترک نهفته باشد. این نوع پوپولیسم یک جنبش پستمدرن است.
وی سپس تصریح کرد: از این منظر میتوانیم بگوییم در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ شاهد این نوع از پوپولیسم هستیم اما صرفا نمیتوان از این منظر کلیت و تمامیت این رخداد را تحلیل کرد. زیرا در سال ۹۲ و چه در ۹۶ ما شاهد نوعی جنبش با سویه نفیکنندگی و سلبی نیز بودیم. چون مردم نمیخواستند رخداد از قبل تعریف و تدبیرشدهای در جامعهشان رخ دهد، رخداد دیگری را شکل دادند. آیا این رخدادی که شکل داده شد لزوما مطلوب آنها بود؟ خیر. یادمان نرود که با کارتی که در دست نیست نمیتوان بازی کرد. باید با کارتی که روی میز است بازی کرد. بنابراین مردم با کارتی که در دست داشتند هوشیارانه بازی کردند.
تاجیک اظهار کرد: رایی که به آقای روحانی داده شد از سه منظر قابل تامل است. سلبی، ایجابی و نیز از منظری برونشخصیتی و برونجریانی. در مورد سومی باید بگویم این سرمایه اجتماعی و این اعتماد مردمی که دوباره نصیب جناب آقای روحانی شد، هدایتی بود که از سوی برخی از گروههای مرجع و شخصیتهای مرجع اصلاحات به ایشان اعطا شد. من نمیخواهم اینجا نافی این واقعیت باشم که خود ایشان دارای سطح و گسترهای از مقبولیت بوده و هستند، اما بخش عظیمی از این سرمایه اجتماعی و اعتمادی که به ایشان ارزانی شد هدایتی بود از سوی شخصیتها و جریانهای مقبول جامعه.
وی یادآور شد: در بعد سلبی ایشان ممکنترین و مطلوبترین گزینهای بود که میشد با آن وارد بازی سیاست و قدرت شد. یعنی تنها بازی در شهر بود که نسبت به بازیهای دیگر مقبول جلوه میکرد. بازیهای دیگر رغبت، شعف و جاذبهای ایجاد نمیکردند. بنابراین در چنین فضایی که امکان بازی با کارتهای دیگر نیست با کارتی که ممکنتر و مطلوبتر است بازی میشود. در مورد روحانی هم چنین اتفاقی افتاد.
این استاد دانشگاه پیش از انتخابات در مصاحبهای گفته بود به دلیل فقدان گزینهای دیگر در جبهه اصلاحطلبی، احتمال رایآوری روحانی در مقابل رقیبانش بالا است. وی در همین راستا توضیح داد: قبل از انتخابات گفتم یک شانس عظیم روحانی برای پیروزی، در فقدان آلترناتیو است. بازیگرانی که در مقابل ایشان صف کشیدند کارت سوخته و بازیگرانی برای بازی نکردن و شکستخوردن بودند. تنها کسی که از استعداد پیروزشدن در این بازی برخوردار بود، شخص روحانی و تیمش بود.
وی ادامه داد: اما این پیروزی یک جنبه ایجابی هم دارد. مردم ما به دلیل شرایط منطقهای و محیطی که دارند؛ یک نوع هراس پنهان در پس ذهن و روانشان نهفته است. این شرایطهراسی، آنها را به نوعی محافظهکاری و حفظ وضع موجود تشویق کرده است. مسلما آنها در چنین شرایطی گزینهای که میتواند حفظ وضع موجود کند را انتخاب میکنند.
تاجیک با بیان اینکه مردم ایران نمیخواستند گزینههای رادیکال بر مسند ریاست جمهوری بنشینند، تصریح کرد: گزینهای که به صورت رادیکال ایجاد تغییر کند و چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی تنشهایی را ایجاد کند مطلوب جامعه اکنون ما نیست بنابراین در سطح خارجی، دولتی را میخواستند که با کشورهای خارجی مذاکره کند.
نفس مذاکره و نفس گفتوگو مهم بود. این که آیا در قالب این گفتوگو و قرارداد، «برجام» به موفقیت رسیده یا نه ، مبحث مجزایی است. به نظر من نفس گفتوگو و مذاکره در دولت کنونی با قدرتهای بزرگ نگاههای مختلفی را به خود جذب کرد.
http://www.mardomsalari.net/4376/page/13/18600
ش.د9602085