(روزنامه مردم سالاري – 1396/05/18– شماره 4384 – صفحه 7)
** شمساردکانی: همانطور كه میدانيد، تولید نفت و قیر در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. حتی در شاهنامه فردوسي هم بخشی که جنگهای ایرانیان را مورد اشاره قرار میدهد، به « نفت اندازان» اشاره شده است که از چشمههای طبیعی نفت استفاده میکردند.روايت است كه آنها گلوله پارچه ای را به نفت و قیر آغشته میکردند و توسط منجنیق به دژ دشمن پرتاب میكردند.به اين كار «نفت اندازي»میگفتند.
نفت به شكل امروزي از دهه ۱۸۵۰ ميلادي توليد شد. در ابتدا در آمریکا و بعد هم در قفقاز. منطقه اي هم در باکو وجود دارد که از میادين قديمیگاز است. گاز به طور طبیعی از اين ميدان خارج میشد. به طوري كه زماني به دلیل ساعقه این چاه آتش گرفته و آن آتش را آتش مقدس ناميدند. اولين نفت ايران، هم در جنوب کشور در نزدیک مسجد سلیمان ، دركنار چشمههاى طبيعى ، به شكل امروزي استخراج شد. اين نوع توليد، نسبت به گذشته استخراج نفت، هم ضریب تکنولوژی بالايي داشت و هم ضریب سرمایه برى اش به نسبت روشهاي قديمیبالاتر بود. لذا به تدریج صنعت تولید هیدروکربن صنعت سرمایه بر و نیازمند به تکنولوژیهای روزآمد شد. از نظر اقتصادی وقتي تکنولوژی و سرمایه با یکدیگر همراه میشوند، آن صنعت اهميت بالايي پيدا میكند. یعنی هر صنعت جدیدی را در مقايسه با صنعت قدیمیرا نگاه کنید توسعه آن در گرو سرمایه است.
اما ما در ایران به طور پایدار، هیچ کدام ازحلقههاي تكنولوژي،سرمايه و نيروي انساني متخصص را هیچ وقت با هم نداشتیم. از ابتدا که صاحب تکنولوژی نبودیم و هر وقت آمدیم تکنولوژی را یادبگیریم، از غافله عقب مانديم. اگر از ابتدا ميادين شناخته شده اي مانند میدان گچساران یا میدان مسجد سلیمان را داشتيم، ميتوانستيم سر فرصت با هر قراردادی به تدریج تولید را ساماندهی کنیم. اما كشفيات ما كامل نبود. اين مشكل به خصوص در ميادين مشترک بيشتر خود را نشان میدهد.
امروز هم بعد از يكصد و اندي سال وضعيت ما همين است. اگر در میدان مشترک بخواهیم با عراقیها مسابقه دهیم، باز هم عقب هستيم. هرچند كه ما از نظر تکنولوژی از عراقیها جلوتريم، ولی عراقیها از زمان صدام و حتي ۵۰ سال قبل تر هم به فكر مشاركت با خارجيها بودند. درحال حاضر هم چون میدانند از تکنولوژی عقب هستند، قراردادهاي جذابي براي جذب سرمايه خارجي و مشاركت بيشتر با خارجیها، حتى براى ميدان مشترك با ما تدوين كرده اند. به همين دليل هم هست كه میبينم عراقيها بهترین تکنولوژی و بهترین سرمایه را وارد کشورشان كرده اند و از مخازن ميادين مشترک به سرعت در حال بهره برداري هستند. سرعت توسعه صنعت نفت در عراق به گونه اي شده كه حتي بیش از سهم شان در حال برداشت از اين ميادين مشترك هستند.
اما مساله اين است كه ما برای برداشت از میدانهای مشترک قرارداد چگونگی برداشت نداریم. حتی با کشوری مثل عراق كه امروز با ما دوست است، چنين قراردادي با هم نداريم. يعني با وجودي كه ما در آزادی موصل شریک اين كشور هستیم، ولی در میدانهای مشترک شریک نیستیم و هیچ قرار دادی بين ما وجود ندارد.
موضوع ديگر مربوط به بزرگترین ذخیره مشترک معروف به میدان گاز پارس جنوبی است که با قطریها شریک هستيم وقطريها به اين ميدان گنبد شمالی میگویند. برداشت در این ميدان بستگی به ساختار مخزن دارد. چند لایه گاز و نفت وجود دارد که اگر برای چگونگی برداشت قرارداد نداشته باشیم، تنها یک مسابقه با نتيجه منفي براي ماست. اگر مبنا هم مسابقه باشد هرکسی که تکنولوژی و سرمایهگذاری بهتری داشته باشد بیشتر برداشت میکند. متاسفانه ما در دو دوره، عالما و عامدا در جذب تکنولوژی و سرمایه کوتاهی کردیم. یکی در دوره ای که آقاي آقازاده وزیر نفت بود و دیگری در دوره آقاي احمدی نژاد بود. آقاي احمدی نژاد اعتقادی به سرعت در برداشت از اين ميدان را نداشت. لذا قطریها با جذب سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی ماهر بیشترین برداشت را به ثمر رساندند.
یک نویسنده عربی حدود بیست سال پیش راجع به رفتار دولت قطر نوشته بود که قطریها طوری رفتار میکنند که انگار تپه ای پول ریخته شده و آنها میخواهند هر چه سریع تر پول را پارو کنند درحاليكه شريكشان ايران فقط نظاره گر است. آنها با همين ذهنيت و پيش داوري با بزرگترین شرکتهای نفتی قرارداد بستند. حدود ده سال زودتر از ما آنها از اين ميدان مشترك برداشت كردند، ولي ما هنوز به درد چه کنم، چه کنم گرفتاريم.
هرچند در دولت اصلاحات تصمیم گرفته شد که براي توسعه اين ميدان با خارجيها مشارکت کنیم، اما وقتي خارجیها به پارس جنوبی رسیدند، عمر دولت هشتم رو به پايان بود. با اين حال خوشبختانه در دولت اصلاحات تولید از میدان پارس جنوبی شروع شد و جایگزینی مصرف گاز به جای فرآورده نفتی تسریع شد. اما اين كار نيمه كاره ماند.
زماني به اتفاق آقای دكتر قربان پیشنهاد کرده بودیم که کشور تبدیل به یکهاب گازی شود. به طوری که هر کشوری که گاز میخواست امكان فروش داشته باشيم و هر کشوری که فروشنده بود، از آن بخريم. در قرارداد ترکمنستان نیز هدف همين بود که هر چه گاز ترکمنستان دارد، بخریم و به شبکه داخلی تزريق كنيم. هنوز هم معتقد هستم که ایران برای جذب تکنولوژی و سرمایه همچنان بايد در این زمینهها کار کند اما جذب سرمایه کار آسانی نیست. سرمایه خارجی یک روز هست و ممكن است فردا نباشد. به قول حضرت علی (ع) الفُرَصُ مرّوا كَمَرَّ السَّحاب، یعنی فرصت مانند ابر از بالاي سر رد میشود، آن روز اگر استفاده كرديد، برد كرده اید.
متاسفانه بعد از پايان دولت اصلاحات عده ای نابخردی کردند و لاجرم ما گرفتار تحریم شدیم. آن نابخردان موجب شدند سرمایهگذاران از ایران فرار کنند. پول فروش نفت هم معلوم نشد، چه شد. کشوری که با دست خود پول کشورش را ضایع میکند، معلوم است که خارجی نمیآید در آنجا سرمایهگذاری کند. خارجیها حتما با خود میگویند اينها كه به مال خودشان رحم نمیكنند، با سرمایه ما چگونه ميخواهند رفتار کنند. مجموعه تحریم و بی عقلی موجب شد که سرمایه و تکنولوژی از ایران فرار کند و امروز ما از کشوری مانند قطر در ميداني که بزرگترین ميدان گازی دنیا است، عقب بیفتیم.
البته در اين ميان هم عده ای هستند كه از این جایگاه دفاع میکنند.برخی میگویند خوب شد که عقب افتادیم. برخی دیگر اعتراض میكنند که سرمایهگذار خارجی دستور دارد که اطلاعات مخازن ما را بگیرد به کشورهای دیگر دهد. در حالي كه اطلاعات مخزن را همه دارند. امروز اگرنتوانیم سرمایه خارجي جذب کنیم ، حتما بايد انتظار داشته باشيم كه همین مقدار گازی که تولید میکنیم را هم نفروشيم و فقط مصرف كنيم. این درحالی است که ما کشوری هستیم با نیروی کار جوان، پس برای اینکه اشتغال و تولید داشته باشیم، بایستی سرمایه و تکنولوژی روز دنيا را داشته باشیم. سرمایه و تکنولوژی هم در کشور تولید نمیشود. کسانی که میگویند توليد تكنولوژى و سرمايه براى توليدصيانتى از مخازن نفت و گاز میکنیم، دروغ میگویند. آنها میخواهند با اموال ملی مانند خوکچه آزمایشگاهي رفتار کنند. درحالي كه نمیتوان با اموال ملی آزمایش کرد.
به قول استاد ما پروفسور نورث با رانت نمیتوان توسعه ايجاد کرد. با رانت فقط خشونت ایجاد میشود. دولت قبل پول نفت را ميخواست هزينه توسعه كشور كند، اما هر کاری که كرد، گران تمام شد. امروز كه شرايط مهياست بايد سرعت توسعه در توليد ميادين مشترك نفت و گاز افزايش يابد. زمانش كه برسد میتوان برجام را ترميم كرد. با جذب تکنولوژی و جذب سرمایه میتوان اشتغال آفرینی كرد. به طور مثال در فاز ۱۱ یک سکوی حدود ۲۰ هزار تنی پیش بینی شده است که خوشبختانه آن را در داخل میسازند. نقشه ، تکنولوژی و بخش بيشتر سرمايه را هم خارجيها با خود میآورند. تجهیزات هم در نهايت در ایران ساخته میشود. بنابراين در جمع بندي سخنانم بايد بگويم كه تشکیک در مورد جذب سرمایهگذاری در واقع تشکیک در لزوم عقل است. اصلا کار جهلی، کار حرام است. خداوند در قرآن میفرمایند و أعرض عن الجاهلین از جاهلین دوری کنید.
اگر در گذشته با قراردادی با اسم بیع متقابل براي جذب سرمايهگذاري خارجي تمرین کردیم و توانستیم همان چارچوب را ادامه دهيم، اما امروز زمان اصلاح است. بهتر است بيشتر از دو سال براي تنظيم قراردادهاي جديد وقت تلف نكنيم. هرچه زمان بگذرد مدل قراردادهاي ما هم قديمیتر میشود و جذب سرمايهگذار هم سخت تر خواهد شد. باید به دنیا نگاه کنیم، ببینیم آنها چه میکنند، ما بايد همان راهي را برويم که عقلای عالم رفتند. در غيراين صورت فرصتها همان طور که گفتم از دست میرود.امروز فرصتی فراهم شده که میتوانيم به دنیا بگوییم ما اهل تعامل هستیم. اسم این تعامل را «تعمیم برجام» میگذارم. با عمومیت دادن به برجام میتوانيم در رشتههای مختلف تکنولوژی و سرمایه براي كشور جذب کنیم که صنعت نفت و گاز كشور را توسعه دهيم.
کسانی که تحریم را ايجاد کردند میتوانند بگويند شرایط میتوانست بهترین باشد، اما باید بدانیم که اگر توتال نیاید، بابک زنجانی میآید. شرمشان باد کسانی که تاجر انرژی شان بابک زنجانی بود، با بانکها و معاملات دروغین.
* آقاي دكتر شمس اردكاني، درباب ضرورتهاي جذب سرمايهگذاري خارجي صحبت كردند.اجازه میخواهم كه سئوالم را از شما درباره نقدهايي كه به اين قرارداد وارد است،مطرح كنم. یکی از نقدها به قرارداد توتال این است که چرا باید این قراردادها محرمانه باشد؟ استدلال وزارت نفت این بوده که ۵۰ درصد یک قرارداد حق طرف ایرانی است كه انتشار بدهد. ولی طرف خارجی نميخواهد جزييات قراردادش را با ايران را منتشر كند. نظر شما چیست؟
** نرسی قربان: اگر به آمارها جهاني مراجعه كنيد و جمع نفت و گازی که به عنوان ذخایر كشورها منتشر شده را محاسبه کنید چهار کشوری که بیشترین ذخائر را دارند و من واژه «کلوب 300» را به آنها یعنی كشورهايي كه بیش از 300 میلیارد بشکه مجموع ذخایر نفت و گازدارند میدهم كشورهاي روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا و ایران میباشند. در میان آنها ایران بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان را در اختيار دارد. کشوری كه چنين ذخایری را دارد، باید فکر کند با این ذخایر در دراز مدت میخواهد چه کار کند. بررسيها نشان میدهد كه با مصرت کنونی بيش از100 سال منابع نفت و گاز در کشور داریم.
آیا هیچ اقتصاددانی میتواند بگوید ۵۰ سال دیگر وضعيت نفت چگونه خواهد بود؟ آیا به سرنوشت ذغال سنگ دچار نمیشود؟ آیا به اندازه کافی وقت داریم که از این موهبت الهی استفاده کنیم. اگر ما این نفت و گاز را به موقع استخراج نکنیم و سرمایه لازم از اين منابع را ایجاد نکنیم، جوانان ما در آینده ممکن است دیگر نتوانند از این ذخایر برای ایجاد سرمایه برای بهینه کردن زندگی آینده استفاده کنند. نکته بسیار مهم اين است که وقتي این قراردادها را نقد میکنیم، باید توجه داشته باشیم که در چه شرایط زمانی قرار داريم. با تغییرات اقلیمیکه در پيش است و فشاری که برای مصرف در کشورها وجود دارد، آینده درخشانی برای نفت نمیتوان تصور كرد. همانطور كه میدانيد توليد و مصرف خودروهای الکتریکی در دنيا رو به افزايش است. اگر اين روند ادامه يابد، نمیتوان پیش بینی کرد كه ۴۰ سال دیگر نفت ارزش کنونی خود را خواهد داشت.بنابراين زمان ما برای نقد کردن اين ذخایر بسیار محدود است.
حتي عربستان هم به دنبال این است ۵ درصد شرکت نفتی آرامکو را بفروشد. به عبارتی یک تریلیون دلار بگیرد و اقتصاد کشورش را از نفت جدا کند. ما هم نياز داريم كه جذب سرمایه و تکنولوژی را در اسرع وقت اجرايي كنيم.
اما ما مشكل قانوني داريم. قانون اجازه نمیدهد كه شرکتهای خارجی با ما مشارکت و ارتباط نزدیکی داشته باشند.اين درحالي است كه در كشورهايي مثل نروژ، انگلیس و آمریکا قراردادهای امتیازی رواج دارد و اين كشورها در توسعه صنعت نفت و گاز جلو افتاده اند.آقاي زنگنه هم چندبار گفته اند كه اين شيوه یکی از ساده ترین قراردادهاست. روش كار هم ساده است؛ درصدی را به سرمايهگذار خارجي میدهید، تکنولوژی، تجهیزات و سرمایه را با خود میآورد و به همین ترتیب چون تا آخر شریک است و برای منافع خود ناچار است بهترین تکنولوژیها را بکار گیرد.قرارداد بیع متقابل نه منافع ایران را تامین میکرد و نه برای شرکتهای بینالمللی جذابیت داشت.
حتي قبل از تحريمها خيلي از شرکتها اعلام کرده بودند كه حاضر نيستند با قرارداد بیع متقابل به ایران برگردند؛از جمله شرکتهای استاتویل و توتال رسما گفتند كه با قرارداد بیع متقابل در ايران سرمايهگذاري نخواهند كرد.تصميم براي تدوين مدل جديد قراردادهاي نفتي زمانی گرفته شد که نفت ۱۰۰ دلار در هر بشكه بود. وقتي نفت به 40 دلار كاهش يافت، من به شخصه شک داشتم که این قرارداد جدید برای نفت ۴۰ الی ۵۰ دلاری نیز جذاب باشند، اما قرارداد توتال به من امیدواری داد که این قرارداد همچنان برای خارجیها جذاب است. امیدوارم که قراردادهای بعدی نیز سریع تر منعقد شود که بتوانیم ذخایر نفتي را به پول تبديل كنيم و این پول را برای آينده جوانان کشور سرمایهگذاری کنیم تا در آینده نیازی به تولید و فروش آن برای مخارج جاری کشور نباشد.
در مورد آن بخش از سئوال شما كه پنهانی بودن قراردادها، اشاره كرديد، معتقدم تا آنجایی که من اطلاع دارم، قرارداد تمام شرکتهای نفتی در دسترس عموم نیست. قرارداد قبلی توتال يا اني ايتاليا هم در دسترس نبود. حال یک دفعه اعتراض میکنند که این قرارداد باید در دسترس عموم باشد. در روزنامهها چاپ شود. اگر ما سابقه تاریخی داشته باشیم که قراردادهایمان شفاف بوده این موضوع باعث تعجب من نمیشد. اما در سی سال گذشته، سابقه نداشته كه قراردادهاي نفتي منتشر شود. در بقیه کشورها هم مانند قرارداد توتال با قطر اين موضوع علني نيست.
اصلا روال اين است. فشار برای شفاف سازی و انتظار قرارداد ايران با توتال به نظر من یک مسئله سیاسی است. من قول میدهم که حتی این قرارداد هم در روزنامهها چاپ شود، ۹۹ درصد مردم ایران و حتی خیلی از متخصصان متوجه نشوند که این قرارداد طولانی که چاپ شده ،كجايش مشكل دارد یا کدام قسمتش درست است.در حالي كه اين قرارداد به طور کلی شفاف است. كليات قرارداد IPC هم با کنفرانسي که برگزار شد براي خیلی از کارشناسان روشن شد. جزییات هم بستگی به مذاکرات با شرکت ملی نفت دارد كه حوزه نفتی که قرار است در آن سرمایهگذاری صورت بگيرد، چگونه خواهد بود. باید اجازه دهیم که این جذابیت را شرکت ملی نفت ایران ایجاد کند که جذب سرمایه سريعتر صورت بگيرد.
* در دهه 1380 که تحریمهای سازمان ملل نبود موقعیتهای سرمایهگذاری و انتقال تکنو لوژی را به دلیل اهمیت ندادن به جذب سرمایه از دست دادیم. برای مثال شرکت شل برای سرمایهگذاری در طرح تبدیل گاز به فرآوردههای نفتی به ایران آمد و بخاطر سخت گیریهای ما طرح را به قطر برد و سرمایهگذاری حدود ۲۰ میلیارد دلاري در قطر انجام داد که گازش هم از میدان مشترک تامین میشود. درحالي كه اگر اين قرارداد را در سال ۲۰۰۴ اجرايي ميكرديم،امروز ۱۴۰ هزار بشکه فرآورده نفتی درجه یک میتوانستیم داشته باشیم که از گاز تولید شده از دو فاز پارس جنوبی تامین میشد و این رقم بزرگی برای اقتصاد کشور بود.
** شمساردکانی: آقای دکتر میگویند، نشد. ولی باید بگوییم نگذاشتند كه اين قرارداد در سال 2004 منعقد شود.يعني فرصت را از کشور دریغ کردند.
** نرسی قربان: بايد قبول كنيم كه در حال حاضر تکنولوژی توسعه صنعت نفت در كشور از كشورهاي توسعه يافته نفتي عقب تر است.درحالي كه میتوانستیم همان زمان اجراي همه فازهاي پارس جنوبي را داشته باشیم. انتقادهایی که امروزه مطرح میشود، همان زمان هم مطرح بود .اما نتيجه اين شد كه قطر از ما در ميدان مشترك گازي باايران سرمايه خارجي جذب كرد و جلو افتاد و ایران از اين موقعیت محروم شد. امیدوارم که براي قراردادهای جدید چنین سرنوشتي رقم نخورد.
* بحث دیگر منتقدان انتقال تکنولوژی است. میگویند در قراردادها به طور مشخص در رابطه با انتقال تکنولوژی بحثي نشده است.
** نرسی قربان: همان زمان كه قراردادهاي جديد نفتي براي اصلاح به دولت ارجاع شده فود، در مورد انتقال تکنولوژی جلساتی در نهاد ریاستجمهوری داشتیم. کسانی که منتقد این قرارداد هستند،هم در آن جلسات شركت میكردند. در این جلسات به این نتیجه رسیديم که انتقال تکنولوژی با دستور و قرارداد ایجاد نمیشود. هیچ شرکت و کشوری حاضر نیست، تکنولوژی درجه یک خود را كه براي ابداع آن هزينه كرده، رايگان در اختيار كشور ديگري قرار دهد. نمیشود در قرارداد بگوییم هرچه تكنولوژي دارید را به ما بدهيد. اين پيشنهاد اصلا عملی نيست. انتقال تکنولوژی با همکاری و تعامل ایجاد میشود. من فکر میکنم افراد باهوشی که در صنعت نفت فعال هستند، در ضمنی که با توتال كار میکنند تكنولوژي آنها را یاد میگيرند.امروز شرکتهایی در كشور داریم که میتوانند متانول توليد کنند، این تکنولوژی را با همکاری از خارجيها یاد گرفته اند. تنها با تعامل میتوان تکنولوژی را انتقال داد. نمیتوان با دستور به تکنولوژی دسترسي پيدا كرد. تکنولوژی با متنی که در قرارداد نوشته میشود،هم منتقل نمیشود.
* بحث ديگر فساد در قراردادهاي قبلي است. شایعاتی مطرح است که توتال در قرارداد قبلی از وزارت نفت رشوه گرفته است. نظر شما چیست؟
** شمساردکانی: روايت است كه در حوزه علمیمرحوم آیت الله حائرى یزدی ره طلبه ای دزدی کرده بود.ايشان فرمودند: طرف اول دزد بوده، بعد لباس طلبگی را هم بدزدى پوشیده است. درباره فساد هم ابتدا بايد ريشه آن در جامعه خشكيده شود. متاسفانه امروز گسترش فساد تنها در تجارت نیست. فسادهای مختلفی وجود دارد. البته برخی شرایط هم موجب میشود كه فساد تسهیل شود.
در ده سال اخیر ما با پديده اي به نام تجار تحریم روبرو شده ايم. تحریم موجب شد که فسادهایی ایجاد شود که در گذشته هرگز فسادهایی در اين ابعاد نبوده است. بنابراین اگر فسادی به وجود میآید، ناشی از شرایط اجتماعی است. یکی از پیش شرطهاي اقتصاد فساد آمیز هم عدم شفافیت است. وقتي سازمانهایی داريم که تحت حسابرسی و بازرسی نیستند و به هيچ نهادي هم پاسخگو نیستند، معلوم است كه فساد افزایش پیدا میکند. در دوران دانشجوئى در دانشكده حقوق دانشگاه تهران، استادي داشتم كه ميفرمود، با کسی معامله کنید که بتوانید از او شکایت کنید. اگر پولتان را نداد، بتوانید خانه اش را مصادره کنید. الان در معاملات کسانی هستندکه پاسخگو نیستند. حسابرس نیز ندارند و یک دفعه سازمانی بدون مجوز هم ايجاد میكنند و پول مردم را میخورند. حداقل اگر سازمانی هم برای کاسبی نامشروع درست میکنند بهتر آنكه اسم مقدس بر آن نگذارند.
از سويي ، زمینه فساد مهم تر از عمل فساد است. اگر در یک توافق فسادآمیزی قراردادی امضا شد و شرایط امضا از طرف معامله احراز نشد، ترديد نكنيد كه اصل آن قرارداد فساد است. نمونه اش میشود، قرارداد کرسنت. بانی قرارداد و مدير کرسنت را من از قدیم الايام میشناختم. او در دستگاه اطلاعات صدام بود .
زمانی که قرارداد لازم الاجرا میشود، فسادی که وجود دارد مانع و رافع اجرای قرارداد نیست. در خود قانون تجارت ایران نیز ذکر شده که اگر كارمندان شرکتی فسادی کنند و قرارداد را نهایی کنند، برای شخص ثالث قرارداد لازم الاجرا است. شرکت در اين شرايط تنها میتواند علیه کارمند خودش که فساد کرده شکایت کند. از نظر شرعی نیز در قرآن آمده است: یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود : اي کسانی که ایمان آورده اید به عهدتان وفا دار باشید.
براي جلوگيري از فساد باید ابتدا زمينه فساد از بين برود. حتما وقتي غذا درست میکنید، یک قاشق باکتري داخل آن نمیریزید.
** نرسی قربان: مدیران کرسنت شكايت از ایران را به دادگاههای بینالمللی بردند و ايران را جريمه كردند. اگر کسی ادعا دارد پولی داده یا رشوه ای ردو بدل شده، چرا مدارك آن را ارايه نمیكند .اين كار سبب ميشود كه قرارداد ارزش خود را به لحاظ قوانين بینالمللی از دست بدهد و به نفع ما تمام شود. اگر فسادي رخ داده باشد،با ارايه مدارك میتوان ۲ تا ۳ میلیارد دلار از جريمه ايران را با اين مدارك كم كرد. اما هنوز کسی چنین مدرکی ارايه نكرده است.
* اين روزها سایه تحریمها گسترده تر شده. چه تضمینی وجود دارد که توتال وسط راه برنگردد؟
** نرسی قربان: هم توتال و هم شرکتهای دیگر كه براي سرمايهگذاري در ايران تعلل میكنند، به دليل سايه تحريمهاي جديد است. در حال حاضر برجام اجرايي شده اما قانون داماتو هنوز برجا است. براساس اين قانون، کشورهای خارجی بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال نمیتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند. در قالب این قانون هم قراردادهاي بیع متقابلها اجرايي شد. باوجودي كه توتال، استات اویل و انی در مقابل آمریکا مقاومت كردند و رئیس جمهور آمریکا هم که مجری این تحریمها بود آن را به خاطر کشورهای اروپائی اعمال نکرد. در حال حاضر آمریکا رییس جمهوری دارد که به دنبال وضع تحریمهاي جدید است. ممكن است شرایط سخت شود. در چنین حالتی هرشركتي كه براي سرمايهگذاري در ايران پا پيش میگذارد،يعني همه جوانب را سنجيده است.
به نظر من مهم ترین پيام سياسي قرارداد توتال بي توجهي به تهديدهاي آمريكاست. اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی همگی به دنبال این هستند که این قراردادها اجرايي نشود. پس قرارداد توتال به لحاظ سیاسی هم حائز اهميت بسياري است. همه دنیا جمع شده اند كه نگذارند این قرارداد اجرايي شود. كساني كه در داخل معترض هستند، به سد شکستن اين قرارداد توجه نمیكنند. در حالي كه باید توجه داشت با توجه به عملیاتی شدن این قرارداد، شرکتهای دیگر خارجي هم اطمینان پیدا میکنند و برای سرمايهگذاري به ایران بيايند.
مسئله دیگر صیانت از برداشت از مخازن است. حتما شرکت ملی نفت ایران كل مخزن را به توتال نمیدهد که توتال هرکاری که میخواهد انجام دهد. شرکت نفت نیز این قرارداد حضور دارد. كنسرسيومیمشترك تشكيل شده که تمام تصمیمات شرکتهای توتال با تصمیمات شرکت نفت ایران هماهنگ میشود. البته اگر خودمان متخصص صیانت از مخازن داشته باشیم، میتوانیم به بهترین نحو بر این کار نظارت كنيم.
* نقد دیگري كه بر قرارداد نفتی وارد شده، رعايت امانت در اطلاعات ميدان است.میگويند توتال چون با قطريها قرارداد دارد،اطلاعات بخش ايراني را به آنها میدهند. چه تضمینی وجود دارد که توتال امانتداري كند؟
** شمساردکانی: کسی که نخواهد به پنجره اش سنگ بزنند، به پنجره مردم سنگ نمیزند. ما در اتاق بازرگانی یک کمیته ای داریم که اگر کسی قانون بازرگانی را رعایت نکند، جریمه میشود. به طور مثال کسی یک محموله را به دونفر فروخته باشد، در کمیته بررسی میشود و کارت بازرگانی شخص خاطي باطل میشود. مسائل ضرر دیدگان یک مسئله حقوقی است که باید در دادگاه بررسي شود. اگر اطلاعات ما را به اشخاص ثالث بدهند، حتما کار غیر قانونی انجام داده اند. در قرارداد هم آمده که اگر طرفين اطلاعات طرف مقابل را بدون تایید به رقيب بدهد، جریمه میشوند. کسانی که میخواهند کاسب باشند به دنبال این نیستند که بدنام شوند. برای همین شرکتهای معتبر به اين مسير نمیروند. شرکتهای بزرگ دنبال حقه بازی نیستند. نمیخواهند آبروی خود را در جهان ببرند. اصحاب جهل خودشان خطا کار هستند. اگر ما همچنان شک داشته باشیم، نتیجه این شک به جیب قطریها واريز میشود. به نظر من این انتقاد مبنایی ندارد و اگر واقعی باشد، باید این موضوع را ثابت کنند. حرفی که قابل اثبات نیست را آدم عاقل نمیزند.
* به نظر شما چه کار باید کرد که این نقدها كاهش يابد؟راه تعامل وزارت نفت به عنوان متولی اجرای قراردادهای نفتی با منتقدان چيست؟
** نرسی قربان: در کشور ذخایر زیادی داریم که نياز به تکنولوژی و سرمایه دارند. بايد مسائل سیاسی را کنار بگذاریم. وزارت نفت باید بیشتر با کسانی که نقد دارند، تعامل کند. بايد به کسانی که نقد قراردادی و حقوقی دارند، توجه کند.
** شمساردکانی: به نظرمن بايد اول تكليف آن آقایانی را روشن كرد كه میلیاردها دلار پول نفت را از بين بردند . فسادهایی كردند که شفاف نیست. یک شبه با شرکتی كه تشکیل و ثبت نشده قرارداد بستند. در حالي كه شرعا با شخصی که وجود ندارد، نمیتوان قرارداد بست. بنده معتقد هستم که بدخواهان ایران این افراد را تحریک میکنند. آنها مانند کسانی عمل میكنند، که شایعه پراكني میكنند. در قرآن آمده است که إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.
http://www.mardomsalari.net/4384/page/7/19261
ش.د9602096