1ـ نزدیکی قطر به ایران بزرگترین ضربه به منافع آمریکا استپایگاه
«هافینگتونپست» در گزارشی ضمن اشاره به بحران کشورهای عربی و نزدیکی قطر
به ایران و ترکیه، نوشت: ازسرگیری روابط قطر با ایران و ترکیه پیامدهای
چشمگیری برای شورای همکاری خلیجفارس، آمریکا و روابط آمریکا و کشورهای
عربی خواهد داشت. گزارشنویس هافینگتونپست در ادامه با اشاره به قطع روابط
کشورهای عربی با قطر و اعمال تحریمهای شدید علیه این کشور، نوشت: ایران و
ترکیه هنگام اعمال تحریمهای کشورهای عربی علیه قطر به کمک دوحه آمدند و
مقامات قطری ایستادگی خود را در برابر زیادهخواهی عربستان، امارات، بحرین و
مصر را مدیون این دو کشور میدانند. در ادامه این گزارش آمده است: در صورت
ادامه بحران بین قطر و کشورهای تحریمکننده، قطر به احتمال زیاد
سیاستهای خود در سوریه را به سمت راهبرد ایران تغییر خواهد داد و حتی از
نیروهای حزبالله نیز پشتیبانی خواهد کرد. نگارنده گزارش هشدار میدهد که
تغییر سیاستهای قطر در سوریه به سمت راهبرد ایران بزرگترین ضربه به
تلاشهای آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس برای پیشبرد راهبرد خود در
سوریه خواهد بود.
2ـ پشتپرده حمایت حکام مرتجع از استقلال کردستان
پایگاه
خبری «عربنیوز» در مطلبی به موضع کشورهای مرتجع عربی در برابر همهپرسی
کردستان پرداخته و نوشته است که این کشورها خواهان استقلال اقلیم کردستان
به دلایل مشخص هستند. در این مطلب آمده است: جنگ عراق و پیامدهای آن نقطه
عطفی در سیاستهای این کشور و منطقه بود. سقوط رژیم صدام در بغداد و ظهور
دولت شیعی سبب شد نگرانیها درباره نفوذ ایران در عراق و منطقه افزایش
یابد. نیاز به محدود کردن این نفوذ، کشورهای منطقه خلیجفارس(عربستان،
امارات، بحرین، کویت و عمان) را وادار کرد تا روابط با بازیگران محلی در
دوران پس از صدام را افزایش دهند. در همین راستا، دولت منطقهای کردستان که
تنها نهاد کردی شناخته شده در سطح منطقه و بینالمللی است، به منزله
گزینهای مناسب برای این هدف در نظر گرفته شد. هدفی که البته دستیابی به آن
با توجه به مخالفت کشورهایی، چون ایران و ترکیه و همچنین مردم و دولت
مرکزی عراق دشوار خواهد بود.
3ـ مواضع و اظهاراتی که به اقتضای انتخابات بیان شدندمحمدرضا
تاجیک، مشاور سابق رئیس دولت اصلاحات و از نظریهپردازان اصلاحطلبان گفت:
در انتخاباتهای 92 و 96 فضایی ایجاد شد که روحانی لاجرم در دفتر گفتمانی
خود تجدیدنظر کرد؛ اوراقی به آن افزود و آن را رنگین کرد. روحانی بدون
اینکه هیچگاه در جریان اصلاحطلبی تعریف شود، متعلق به جریانی بود که عقبه
اصولگرایی داشت؛ اما در یک شرایط خاصی، به اقتضایی، شکلی از گفتمان را
ارائه کرد که لزوماً نمیتوان گفت او به همه دقایق گفتمانی باور داشت و در
واقع، روحانی برای جذب افکار عمومی بازی گفتمانی کرد. اساساً گفتمانی به
نام اعتدال وجود ندارد که بخواهد اصل یا فرع ماهیت یا هویتی داشته باشد.
روحانی به شخصیت خود برگشته و جای تعجبی نیست.
رشد اقتصادی در زندگی مردم عادی نمودی ندارد
دکتر
میثم موسایی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه با تأکید بر اینکه رشد
اقتصادی اعلام شده از سوی مرکز آمار در زندگی مردم عادی نمودی ندارد، گفت:
رشد اقتصادی منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران تنها از یک جنبه میتواند
صحت داشته باشد و آن هم برخوردار شدن عدهای منفعتجو از اقتصاد کشور است؛
بنابراین باید گفت، این رشد تنها سهم کسانی است که به دولت و وزرا
وابستهاند و برای انتخاب فلان وزیر با تشکیل کمپین و غوغاسالاری به دنبال
تأمین منافع خود هستند. وی ادامه داد: توزیع ناعادلانه درآمدها و فرصتها و
سوءاستفاده از مناصب قدرت در ایران به ثروتمند شدن عده قلیلی منجر شده
است که اقتصاد کشور را به انحصار خود درآوردهاند.