رياض از همه امكانات خود براي عدم تثبيت وضعيت در عراق استفاده كرد
عربستان سعودي رابطهاي پرتنش با عراق را در يك دهه گذشته تجربه كرده است اما اخيرا شاهد تحولاتي در اين رابطه هستيم كه سفر عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان به بغداد در راس اين تحولات است. جابري انصاري در پاسخ به اين سوال كه آيا رياض در حال به رسميت شناختن ساختار سياسي در عراق است؟ ميگويد: تحولي كه در سال ٢٠٠٣ با سقوط نظام قبلي عراق و شروع ترتيبات جديد و شكل گرفتن يك نظام كاملا متفاوت رخ داده بود، مورد پذيرش عربستان قرار نگرفته بود.
رياض از همه ابزارها و امكانات سياست خارجي خود استفاده كرد تا اين وضعيت جديد در عراق تثبيت نشود. اين سياست به قدري شفاف بود و قاطعانه اجرايي ميشد كه حتي به شكل ظاهري هم عربستان خودش را مقيد به رعايت و ضوابط ديپلماتيك نميديد. ممكن است برخي كشورها ظواهر ديپلماتيك را مراعات كنند، اما در ذيل آن پوشش، سياست واقعي خود كه مبتني بر عدم پذيرش وضعيت موجود است را دنبال كنند. اما سياست عربستان در ارتباط با اين موضوع آنقدر آشكار بود كه عربستان نمايندگي سياسي و ديپلماتيك خود را در عراق جديد افتتاح نكرده بود و عملا عدم حضور سفير بعد از يك تحول تاريخي در عراق به معناي به رسميت نشناختن اين وضعيت بود.
رفتار ثامر سبحان با رويههاي ديپلماتيك مرسوم در جهان همخوان نبود
انصاري با اشاره به اينكه عربستان با بازگشايي سفارت خود در عراق به لحاظ نمادين نشان داد كه وضعيت جديد را به رسميت شناخته، افزود: سفير اول عربستان از همان ابتدا به نحو غيرعادي و برخلاف همه موازين ديپلماتيك، به موضعگيريهاي صريح عليه وضعيت موجودعراق، وضعيت در حال شكلگيري، نهادهاي قانوني جديد و مسائل مختلف اين كشور پرداخت. اين رويكرد با رويههاي ديپلماتيك مرسوم در جهان همخوان نبود. ثامر سبحان به نحوي در امور داخلي عراق دخالت ميكرد، امر و نهي صادر ميكرد، در مورد اينكه كدام نهاد بايد باشد يا نباشد اظهارنظر ميكرد و اين موجب واكنشهاي گسترده مردمي و رسمي در عراق شد. در نهايت وي به عنوان عنصر نامطلوب براساس درخواست دولت عراق فراخوانده شد و مجبور به خروج از عراق شد.
ديدار عادل الجبير نشانه اوج به رسميت شناختن وضعيت جديد در عراق است
معاون عربي و آفريقاي وزارت امور خارجه در پاسخ به اين سوال كه آيا اين سفر را بايد نشانهاي از جديت رياض در تغيير روش در قبال عراق دانست؟ خاطرنشان ساخت: ديدار وزير خارجه عربستان سعودي از بغداد ادامه روندي است كه از يك سال پيش كم و بيش از سوي رياض در قبال بغداد شكل گرفته بود. اين سفر همچنين نشاندهنده آخرين تحولات بينالمللي هم است كه بر سياستهاي عربستان سعودي و تصميمگيريهاي آنها تاثير ميگذارد. ديدار وزير خارجه عربستان سعودي نشانه اوج به رسميت شناختن وضعيت جديد در عراق است اما همزمان خالي از جنبهها و ابعاد ديگري هم نيست. همانگونه كه بازگشايي سفارت و اعزام سفير، در عين حال كه به لحاظ رسمي و ديپلماتيك به معناي به رسميت شناخته شدن وضعيت جديد بود اما به لحاظ محتوايي سفيري مشغول فعاليت شد كه در همه امور عراق دخالت ميكرد. لذا ديدار وزير خارجه سعودي از عراق به صورت نمادين و در قالب پيامهاي سياسي و ديپلماتيك به معناي يك تحول است.
عربستان در حال تطبيق دادن خود با تحولات است
انصاري با اشاره به اينكه اين سفر به لحاظ محتوايي به اين معنا نيست كه عربستان سعودي الزاما سياستهاي پيشين خود را در تعامل با عراق تغيير داده، ادامه داد: عربستان درحال تطبيق دادن خود با تحولات است. مجموعه تحولات منطقهاي و موفقيتهاي ماههاي گذشته در صحنه سياسي و ميداني هم در عراق و هم در سوريه براي دولتهاي مركزي دو كشور و همپيمانان منطقهاي آنها شرايط جديدي را ايجاد كرده است، تغييرات بعد از آمدن دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا و روندهاي ديگر تحولات منطقهاي همچون يمن، عربستان را به اين جمعبندي رسانده است كه با آن فرمان سابق نميتواند به كار خود ادامه دهد و بايد با برخي از اين تحولات منطبق شود. عربستان دريافته است كه بايد دريچههاي جديدي را به روي خود باز كند و منافع و سياستهاي خود را در قالببنديهاي سياستهاي جديد دنبال كند.
نگاه بدبينانه ميگويد عربستان به دنبال دور كردن ايران از عراق است
آيا در شرايطي كه عربستان در حال تطبيق دادن خود با شرايط و تحولات جديد منطقهاي است، بايد انتظار داشت كه فضايي براي تنشزدايي از رابطه رياض و تهران هم باز شود؟ سفير ايران در ليبي در دوره اصلاحات در پاسخ به اين سوال با تاكيد براينكه اين مساله بستگي به تفسيرها از رويكردهاي سياستهاي خارجي عربستان دارد، خاطرنشان كرد: دو نگاه بدبينانه و خوشبينانه در اين خصوص وجود دارد. نگاه بدبينانه اين است كه عربستان سعودي با تغيير در ظاهر سياستهاي خود همان محتوا و باطن قبلي را دنبال ميكند و از طريق تعامل در سطح بالاتر با دولت عراق، درصدد ايجاد توازن بين ابزارهاي قدرت خود با ايران است. توازن منطقهاي در چند سال گذشته به شكل فاحش و محسوسي به نفع ايران تغيير يافته است. در واقع هدفگيري سياست عربستان اين است كه با تعامل نزديكتر با عراق، زمينههاي دوري ايران از عراق را فراهم كند.
شايد تغيير در تعامل با عراق دريچهاي براي تعامل با ايران هم باشد
وي در توضيح نگاه خوشبينانه موجود به نزديكي رابطه رياض – بغداد ميگويد: نگاه خوشبينانه اين است كه سعوديها بر اساس مجموعه روندهاي واقعي منطقهاي و بينالمللي به اين جمعبندي رسيدهاند كه با سياست سابق نميتوانند ادامه مسير بدهند و بايد پوستاندازي كرده و تغييراتي را در سياست خود ايجاد كنند. اين تغيير ميتواند از دريچه عراق صورت پذيرد. به اين معنا كه عراق دولت همسايه هر دو كشور است و تحولات اين كشور بر مجموعه روندهاي منطقهاي و سياست و منافع هر دو كشور ايران و عربستان تاثيرات اساسي دارد. در چنين تحليلي، تغيير در تعامل با عراق ميتواند مدخل و دريچهاي براي تعامل با ايران هم تلقي شود.
عربستان به دنبال فراهم كردن امكان بازيهاي به ظاهر متناقض براي خود است
معاون عربي و آفريقاي وزارت امور خارجه در پاسخ به اين سوال كه نگاه واقعبينانه به كدام يك از دو تفسيرمدنظر شما از رابطه جديد عراق – عربستان نزديك است، گفت: بايد بگوييم كه عربستان سعودي با اين تعامل جديد با عراق، درصدد افزايش فرصتهاي بازيگري خود است و تلاش ميكند امكان بازيهاي به ظاهر متناقض را براي خود فراهم كند. نگاه واقعبينانهتر شايد اين باشد كه بر اساس مجموعه تحولات بينالمللي و منطقهاي، تركيبي از اين دو نگاه در دستور كار عربستان قرار گرفته است. اين تحول يكي از دو نتيجه را در پي خواهد داشت: يا عراق دريچهاي براي بهبود روابط با ايران خواهد شد كه اين نوعي موفقيت براي عربستان سعودي خواهد بود. يا ابزارهاي قدرت عربستان براي رويارويي با ايران را- اگر امكان توافق نباشد- از طريق نزديك بودن با عراق، افزايش خواهد داد. در هر دو حالت برآيند دستاوردهاي عربستان سعودي از اين تعامل، جديد خواهد بود.
حركت به سمت جدا كردن عراق از ايران، يك گزينه واقعي و قابل تحقق نيست
پيوندهاي نظامي، سياسي، فرهنگي ايران با عراق كم نيست. در چنين شرايطي آيا عراق به سمت عربستان كشيده خواهد شد؟ جابري انصاري در پاسخ به اين سوال ميگويد: نگاه واقعي به روند تحولات و واقعيتهاي سياسي، اجتماعي، ساختاري مرتبط با عراق و مجموعه تحولات منطقه نشان ميدهد كه حركت به سمت جدا كردن عراق از ايران، يك گزينه واقعي قابل تحقق نيست. البته عراق ترجيح ميدهد كه ميزان درگيريها و روياروييها در محيط پيرامون اين كشور چه بين بازيگران مهم منطقهاي و چه بين بازيگران منطقهاي- بينالمللي كاهش يابد.
تصور عراقيها اين است كه هر چه درگيريها و روياروييها بيشتر باشد، چالشهاي عراق نيز بيشتر خواهد بود. لذا عراقيها در سالهاي گذشته همواره به دنبال اين بودهاند كه رابطهاي متوازن با كشورهاي منطقه داشته باشند و حداقل عراق در رويارويي بين قدرتهاي موثر منطقهاي يا فرامنطقهاي به سوژه و موضوع درگيري تبديل نشود. اين اولويت سياست عراق است ولي عربستان سعودي به دليل سياست اصلي خودش كه عدم پذيرفتن تحول در عراق بوده و استفاده از همه امكانات و ابزارها براي برگرداندن عراق به گذشته، عملا راه موفقيت اين سياست عراق را سد كرده است.
ايران هيچگاه از درگيري استقبال نكرد
معاون وزير امور خارجه با اشاره به اينكه ايران به دنبال درگيري با هيچ يك از كشورهاي منطقه نيست، افزود: تعامل و همكاري با همه كشورهاي منطقه سياست جمهوري اسلامي ايران است. ما هيچگاه از درگيري استقبال نكردهايم. اين سياست عربستان سعودي بوده كه با عدم پذيرفتن تحول تاريخي در عراق و تلاش براي برگردان آن به قبل از اين تحولات، عملا راه هرگونه تعامل بين عراق، ايران و عربستان را سد كرده است.
ايران و نفوذ ايران در منطقه يك واقعيت اجتنابناپذير است
جابري انصاري در ادامه با تاكيد بر اينكه اگر عربستان با تغيير ظاهري در سياست خود در تعامل با عراق به دنبال پيگيري اهداف پيشين خود باشد، از هماكنون بايد اين رويكرد را شكستخورده خواند، گفت: واقعيتهاي منطقه از جمله ايران و نفوذ ايران، وضعيت جديد عراق و واقعيتهاي ساختاري، سياسي و اجتماعي اين كشور به عنوان يك امر واقع و اجتنابناپذير تثبيت شده و گوياي اين واقعيت است كه سياست عربستان سعودي قابل ادامه پيدا كردن نيست. اما اگر عربستان واقعا به دنبال اين باشد كه در رويكرد جديد نسبت به عراق، دريچههايي به روي تحول در فضاي عمومي منطقهاي و در تعامل خود با ايران بگشايد، به نظر ميرسد كه اين ميتواند آغاز تحولي در فضاي تنشآلود منطقهاي باشد و به اتفاقهاي مثبت منتهي شود كه منافع آن براي همه منطقه از جمله ملت عراق خواهد بود.
تمايزها و تفاوتهاي سياسي در داخل عربستان كمتر بروز پيدا ميكند
برخي از مقامهاي ايراني ميگويند كه از جانب عربستان صداهاي متفاوتي به گوش ميرسد. اين در حالي است كه پس از مرگ ملك عبدالله گفته ميشد در داخل عربستان چهرههايي مانند محمد بن نايف، وليعهد اين كشور نسبت به ايران رويكرد عاقلانهتري دارند اما عملا در اين دو سال هر روز بر حجم تنش افزوده شده است. انصاري در پاسخ به اين سوال كه آيا در داخل عربستان با توجه به واقعيتهاي منطقهاي، چهرههايي هستند كه سيگنالهاي مثبتي به ايران نشان بدهند؟ با اشاره به اينكه تفاوت ديدگاه بين شخصيتها و جريانهاي سياسي در كشورهاي مختلف يك واقعيت است، افزود: ساختارهايي همچون عربستان اين تفاوتها را كمتر بروز ميدهند چرا كه اين ساختارها كاملا سنتي هستند و در قالببنديهاي محدود امكان بروز اين مسائل وجود دارد.
اين حكم كلي در ارتباط با عربستان سعودي هم صدق ميكند اما با توجه به اينكه ساختار سنتي عربستان، امكان بروز اين تمايزها و تفاوتها را محدودتر ميكند اين اتفاق به شكل غيرآشكارتري صورت ميپذيرد. پس اصل موضوع وجود دارد اما در سياست رسمي عربستان سعودي در چند سال گذشته آنچه به عنوان يك تصميمگيري رسمي مبناي كار بوده است، رويارويي و نبرد در همه جبههها با همه تحولات پيرامون آن است. اين سياست رسمي عربستان سعودي در تعامل با ايران، عراق جديد، يمن جديد، تحولات بحرين، همچنين در تعامل با بسياري از پروندههاي منطقهاي، انقلابهاي عربي و تحولاتي كه در چند سال گذشته در تعدادي از كشورهاي جهان عرب اتفاق افتاد، بوده است.
عربستان به دنبال بازگرداندن عقربه زمان به عقب است
وي در ادامه افزود: در همه اين پروندهها عنوان اصلي سياست عربستان سعودي رويارويي همهجانبه در همه جبههها براي جلوگيري از تحول و تغيير و بازگشت به وضعيت قبل از تحولات است. آنچه من اسم آن را «بازگرداندن عقربه زمان به عقب» مينامم. اين عنوان رسمي سياست عربستان سعودي بوده است. اما در دل ساختار عربستان سعودي مانند ساير نقاط ديگر دنيا، تفاوت ديدگاهها، نگاهها و تفسيرهاي متفاوت در ارتباط با منافع و مسائل مختلف منطقهاي از جمله تعامل با جمهوري اسلامي ايران مطرح بوده و همچنان نيز هست.
نيازهاي داخلي سياست عربستان ادامه جنگ يمن را اقتضا ميكند
معاون وزير امور خارجه با اشاره به اينكه آنچه موجب شده تفاوتهاي داخلي در عربستان بيشتر پنهان بشود و در واقع بروز پيدا نكند، علاوه بر موضوع ساختار سياسي عربستان سعودي، موضوع جنگ يمن هم هست، گفت: معمولا وقتي كشوري وارد يك جنگ مستقيم ميشود، اين جنگ پنهانكننده و پوشاننده خيلي از تناقضها و اختلافها خواهد شد و شايد يكي از بداقباليهاي ملت يمن كه بالاترين هزينه را در نتيجه استمرار اين جنگ خانمانسوز پرداخت ميكنند و ما با مرگ تدريجي يك ملت مواجه هستيم، اين باشد كه نيازهاي داخلي سياست عربستان براي پوشاندن درگيريها و تناقضها در داخل سيستم، اقتضا ميكند كه اين جنگ ادامه يابد. چون با ادامه يافتن جنگ، امكان پوشاندن تناقضها و اختلافهاي دروني بيشتر ميشود.
شاهد منازعه ميان دو محمد در عربستان هستيم
جابري انصاري در پاسخ به اين سوال كه با توجه به فضايي كه درمورد داخل عربستان ترسيم كرديد، ايران تنها يك صداي واحد ميشنود كه آن هم تنش و تهاجم است و نه صداي ديگري دال بر مدارا؟ گفت: در داخل عربستان ما شاهد نوعي منازعه بين محمد بن سلمان و محمد بن نايف هستيم. نوع نگاه اين دو نسبت به مسائل داخلي و منطقهاي با يكديگر تفاوتهايي دارد. هر دو در درون يك سيستم و نظام سياسي هستند و نقاط اشتراك بسياري آنها را دور يكديگر جمع ميكند اما در جنبههايي هم در برخي رويكردها و تفسيرها، سياستها و تعاملها با يكديگر متفاوت هستند. اما نكته دوم اين است كه آنچه به عنوان سياست رسمي عربستان در اين چند سال به عنوان مبناي عمل قرار گرفته، بيشتر سياستهاي محمد بن سلمان است كه در چند سال اخير در وضعيت بعد از مرگ ملك عبدالله به عنوان نقشآفرين اول صحنه سياست در عربستان اقدام ميكند. سياست او هم همين سياست نپذيرفتن تغييرات پيراموني است.
محمد بن سلمان تلاش ميكند مناسبات و معادلات حتيالامكان تا جايي كه ميشود به مناسبات و معادلات قبل از تحولات يك دهه اخير در منطقه بازگردد و در اين مسير حتي به جنگ مستقيم هم متوسل ميشود. البته عربستان اين سياست را در يك دهه اخير با ابزارهاي غيرمستقيم دنبال ميكرد اما تفاوت مرحله جديد و در چند سال اخير بعد از فوت ملك عبدالله با مرحله قبلي اين است كه در دوران نقشآفريني محمد بن سلمان، عربستان حتي به بهاي جنگ مستقيم كه در قالب جنگ در يمن اتفاق افتاده است، براي اجراي اين سياست هزينه ميكند. در حالي كه در دوره قبلي بعد از سقوط صدام تا فوت شدن ملك عبدالله به مرور سياستي در عربستان در دستور كار قرار گرفته بود تا در سايه آن اجازه اين تحولات داده نشود و براي عقبگرد از طريق ابزارهاي غيرمستقيم تلاش شود.
رياض خود را بزرگترين حافظ وضع سابق جهان عرب ميداند
جابري انصاري در پاسخ به اين سوال كه آيا با توجه به اشاره شما به سياست عربستان براي بازگرداندن عقربه زمان به عقب، سعودي به دنبال بازگرداندن شرايط در سوريه به قبل از تحولات شش سال اخير است ؟ گفت: منظور از بازگشت به گذشته، بازگشت به مناسبات گذشته است. عدم پذيرش تحولات اعمال شده و تلاش براي اينكه تا جايي كه ميشود مناسبات و معادلات سابق درون منطقهاي به آنها بازگشت داده شود. اين سياست عربستان است و به همين دليل بعد از تحولات جهان عرب، رياض خود را به عنوان بزرگترين حافظ وضع سابق جهان عرب تعريف كرده است. به ويژه اينكه قدرتهاي عربي يا خود دچار همين تحولات و گرفتاريها بودهاند يا آنقدر تضعيف شدهاند كه امكان نقشآفريني بالا را عملا نداشتهاند. لذا عربستان خودش را در چند سال گذشته، در يك وضعيت انحصاري ديده و همچنان ميبيند.
درحال حاضر تنها دولتي كه ميتواند براي بازگشت به وضع سابق در حفظ مناسبات يا معادلات تلاش كند، عربستان سعودي است. مصر تضعيف شده و در ساليان اخير بعد از انقلابي كه اتفاق افتاد، موضوع تحول است. سوريه گرفتار درگيريهاي داخلي و بحران عميق است. عراق با سقوط نظام سابق وارد مرحله جديدي شده و با انواع مشكلات مواجه است. عربستان سعودي، مصر و سوريه مثلث قدرت جهان عرب، قبل از تحولات بيش از يك دهه يا كمتر از يك دهه اخير بودند به اضافه عراق كه به لحاظ تاريخي خود را رقيب اين مثلث ميديده است.
البته عراق به دليل جنگ طولاني با ايران و بعد از آن به دليل جنگ با كويت و گرفتاري در اين جنگها و تبعات آنها، نقشآفريني كمتري داشت. اما از ميان اين چهار كشور، تنها كشوري كه خارج از اين موضوع بحرانها و درگيريها و مسائل بود و ميتوانست به نحوي نقشآفريني كند، عربستان بود. عربستان خود را به عنوان بزرگترين برنده و بزرگترين نظم سابق تاريخي در جهان عرب ميدانست كه در طي دهههاي گذشته و قبل از سقوط صدام و انقلابهاي عربي شكل گرفته بود و تلاش كرد تا جايي كه ميشود مناسبات قبلي را حفظ كند يا آن معادلات و محاسبات قبلي را اعاده كند.
سوريه اگر در جايي مجبور به انتخاب ميشد، ايران را انتخاب ميكرد
معاون وزير امور خارجه با اشاره به اينكه تنها استثنا در مورد سياست عمومي عربستان در جهان عرب، موضوع سوريه بود، افزود: در طي چند دهه گذشته سوريه از «بيتالطاعة» عربستان سعودي و آنچه كه محور كشورهاي ميانهروي عرب يا كشورهاي سازگار جهان عرب ناميده ميشدند، خارج شده بود و بازيگري خاص خودش را داشت. دمشق سعي ميكرد بين محورها و موازنههاي مختلفي كه وجود داشت، نقشآفريني و بازيگري كند و حداكثر منافع خودش را تامين كند. لذا هيچگاه در جبهه عربي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در مقابل ايران قرار نگرفت. سوريه تلاش ميكرد تا جايي كه ممكن است مجبور به انتخاب نشود اما اگر در جايي مجبور به انتخاب ميشد، ايران را انتخاب ميكرد.
عربستان در واقع به دنبال تغييرات اتفاق افتاده در عراق و ديگر نقاط جهان عرب، با تحميل تغيير بر سوريه به دنبال ايجاد توازن معكوس بوده است. يعني اگر تحولات در عراق منجر به اين شده كه نفوذ و قدرت عربستان در عراق و منطقه بسيار كاهش يافته و قدرت، نفوذ و نقش آفريني ايران افزايش يابد، عربستان به دنبال تغيير در سوريه و موازنه ايجاد كردن در اين مساله بود. در ارتباط با يمن، تحولات اخير در ارتباط با اين كشور و قدرتگيري برخي از جريانهاي سياسي و اجتماعي، ورود و نقشآفريني آنها به پايتخت به هيچوجه براي عربستان قابل پذيرش نبوده و تلاش كرده از طريق ورود به يك جنگ مستقيم نظامي، چالشهايي را براي اين وضعيت جديد به وجود آورده و مانع از تثبيت آن شود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=69956
ش.د9504772