تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۰۴۶۸۴

فرق ترامپ با پیشینیانش

پایگاه بصیرت / عاطف الغمری
(روزنامه شرق - 1396/05/19 - شماره 2933 - صفحه 8)

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در سیاست خارجی خود با رؤسای‌جمهوری پیشین تفاوت‌هایی دارد. برای مثال ریچارد نیکسون، هنری کیسینجر را به‌عنوان مشاور امنیت ملی و بعد وزیر خارجه در کنار خود داشت؛ کسی که ابتکار عمل دیپلماتیک بالایی داشت و توانست با چین و بعد ویتنام صلح کرده و در سال ١٩٧٢ نیز با اتحاد جماهیر شوروی به توافق برسد. او همچنین در رابطه با اعراب و اسرائیل از یک دیپلماسی گام‌به‌گام تبعیت می‌کرد.

پیش از او، رئیس‌جمهور هنری ترومن- در دهه ٤٠- هرچند در امور خارجه تجربه کمتری داشت، اما این نقص را با تکیه بر دو نفر از برجسته‌ترین وزیرانش یعنی جورج مارشال و دین اچسون جبران می‌کرد. مارشال صاحب ابتکار عمل (طرح مارشال) برای بازسازی اروپا و بازسازی ویرانی‌های باقی‌مانده از جنگ جهانی دوم بود. اچسون نیز ملقب به استاد دیپلماسی مدرن بود؛ به خاطر نقشی که در ایجاد چارچوب عملی برای استراتژی مهار داشت؛ طرح اصلی تأسیس ناتو. هنگامی که او وزیر خارجه بود نقشی محوری را در تأسیس بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی ازجمله صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی داشت.

جورج بوش پدر در دوران زمامداری خود بر تجارب افرادی مانند برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی او و جیمز بیکر، وزیر خارجه، تکیه داشت؛ کسانی که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٩١ نقش مهمی در ایجاد استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا داشتند. پس از آن نیز آمریکا نقش مهمی در آزادسازی کویت و بعد از آن انعقاد کنفرانس صلح خاورمیانه در مادرید داشت. خود جورج بوش نیز دارای تجارب فراوانی بود زیرا پیش‌تر در جایگاه سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، رئیس سیا، سفیر این کشور در چین و معاون رئیس‌جمهور ریگان فعالیت کرده بود. هنگامی که جورج بوش پسر در سال ٢٠٠١ قدرت را به دست گرفت، رهبران جنبش نومحافظه‌کار به کاخ سفید سرازیر شدند و بر سیاست خارجی و دفاع این کشور نیز چنگ انداختند.

یکی از آنها دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور و دیگری دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، الیوت آبرامز، رئیس شورای امنیت ملی و کاندولیزا رایس، وزیر خارجه، بود. رایس البته جزء نومحافظه‌کاران به شمار نمی‌رفت اما از افکار آنها تبعیت می‌کرد. در آن دوران تمام اصول نومحافظه‌کاران در سیاست‌های دولت جورج بوش پسر خلاصه می‌شد مانند نظامی‌کردن سیاست خارجی، ضربات پیشگیرانه، هرج‌ومرج خلاق و تغییر نظام‌های عربی. اما دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما شاهد شکاف‌های حادی در داخل دولت بود. نزاع بین رئیس شورای امنیت ملی و برخی از وزیران مثل چاک هاگل وزیر دفاع و جان کری، وزیر خارجه. اکثر تحلیلگران همین امر را موجب کوتاه‌شدن دیدگاه استراتژیک باراک اوباما در سیاست‌هایش دانستند.

با مقایسه همه اینها باید گفت در ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ ما شاهد اختلاف بین او و همه اعضای کابینه هستیم. او از همان نخستین روزهای حضور در کاخ سفید از نخبگان سیاسی و میراث سنتی آنها در حوزه سیاست خارجی کناره‌گیری کرد. وزیران و معاونانش را از خارج از حوزه‌های دیپلماتیک مرسوم برگزید. یکی از آنها بازرگان و تاجر و دیگری یک نظامی سابق بود؛ کسانی که دیدگاه ایدئولوژیک واحدی نداشتند کمااینکه شخص ترامپ نیز به ارتباط مستقیم با رهبران جهان روی آورد. به‌مرور مواضع رئیس‌جمهور تعدیل شد و نسبت به برخی مشکلات پیچیده بین‌المللی دیدگاه دیگری پیدا کرد.

با ترامپ و دولتش در حوزه سیاست خارجی باید با اهتمام از یک‌سو و هوشمندی از سوی دیگر برخورد کرد. در ایالات متحده جانبداری از اسرائیل یک اصل ثابت است. نهادهای دولتی و کنگره از این اصل جانبداری حمایت می‌کنند. دیدگاه شخصی او، در کنار جرد کوشنر فرستاده‌اش به خاورمیانه و یک یهودی داماد رئیس‌جمهور و نیز دیوید فریدمن صهیونیست که طرفدار سیاست‌های شهرک‌نشینی است، کاملا این جانبداری را نشان می‌دهد. ترامپ در مدیریت دولتش با منطق کسی عمل می‌کند که اعتماد خود را به نخبگان از دست داده است؛ همان کسانی که به صورت سنتی تولید‌کننده فکر سیاسی در آمریکا بودند. همان کسانی که رؤسای‌جمهور گذشته به صورت متوالی از آنها بهره‌برداری می‌کردند.

هر رئیس‌جمهوری از بین این نخبگان کسی را برمی‌گزید که به تفکراتش نزدیک‌تر باشد و در ضمن ارتباط خودش را با سایر نخبگان قطع نمی‌کرد، حتی اگر خارج از دایره رسمی باشد زیرا احساس می‌کرد نزد آنها افکاری است که می‌تواند به او در یک سیاست خارجی مطلوب کمک کند. هیچ یک از وزیران یا معاونان ترامپ از بین این نخبگان نیامده‌اند یا پیوندی با آن گنجینه متراکم کارشناسی در حوزه سیاست خارجی ندارند. تعداد اندکی از آنها مثل مشاور امنیت ملی یا وزیر دفاع از بین ژنرال‌های سابق ارتش هستند که در دوره‌های گذشته در بحث‌ها و مطالعات استراتژیک مشارکت داشتند. خلاصه اینکه روند دولت ترامپ در سیاست خارجی پیش‌بینی‌ناپذیر است. او در صورتی خواهد توانست بهترین راهکارها را پیدا کند که از کارهای انفرادی کنونی دست کشیده و مانند رؤسای‌جمهور پیشین به میراث نخبگان سیاسی تولید‌کننده تفکرات جدید تکیه کند.

منبع: الاتحاد

http://www.sharghdaily.ir/News/138191

ش.د9601642

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات