عبدالباري عطوان تحليلگر برجسته مسائل عرب در تحليلي در واکنش به اختلاف اخير قطر با عربستان به رويکرد آتي دوحه و احتمال نزديکي اين کشور به محور ايران و مقاومت و چالشهايي که قطر با آن روبرو است، پرداخت. وي اضافه کرد که تک خواني قطر خارج از گروه خليجي - عربستاني امري جديد نيست و تغيير ناگهاني آن از اين ائتلافها تاکتيکي و راهبردي بود که نشان دهنده سياستها و سلوک متفاوت اين کشور در 20 سال گذشته است با اين فرق اساسي که ائتلاف عربي کنوني بخصوص سه کشور عربستان، امارات و بحرين موضع سختتري را عليه آن اتخاذ کرده و از حمايت رئيس جمهوري بي پرواي آمريکا برخوردارند.
عطوان نوشت که يکي از اطلاعات منتشر شده در خصوص نقش ايران در شعله ور ساختن اختلافات قطر با امارات و عربستان اين است که روزنامه عکاظ عربستان در صفحه نخست خود در ادعايي نوشت که شيخ محمد بن عبدالرحمان آل ثاني، وزير خارجه قطر به شکل اعلام نشده پيش از نشست سران در رياض از بغداد ديدار و با قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس ايران گفتگو کرد.وي افزود که نزديکي قطر با ايران علني بود و هرکس که پوشش شبکه الجزيره از انتخابات رياست جمهوري ايران که حسن روحاني در آن پيروز شد، را در اين شبکه دنبال مي کرد آن را به خوبي درک ميکرد. ايران 39 ويزا براي نمايندگان موسسات رسانهاي و پژوهشي قطر صادر کرد و يک گروه از مجريان شبکه الجزيره از جمله «محمدکريشان» گوينده شبکه الجزيره عربي در ايران حضور يافتند اين در حالي است که ايران در انتخابات سال 2013 که مهم تر و پر اهميت تر بود به هيچ خبرنگاري ويزا نداده بود.
مورد بعدي که اين مطلب را تقويت مي کند اين است که رسانههاي قطري لحن خود را نسبت به ايران تغيير دادهاند و اين شبکه از اصطلاحاتي مانند «ارتش عربي سوريه» به جاي «ارتش نظام» که پيشتر استفاده مي کردند، بهره مي گيرد و اين شبکه همچنين سخنان «سيد حسن نصرالله» دبيرکل حرب الله لبنان را که در آن به شدت از نشست سران در رياض انتقاد کرد را به طور کامل پوشش داد و در اشاره به حزبالله از اصطلاحاتي مانند حزب الشيطان استفاده نکرد همچنان که ارتش الکترونيکي قطر نيز کلمات و توصيفاتي همانند «مجوس» يا «بندگانآتش» را در اشاره به ايران و همپيمانانش استفاده نمي کند. وي همچنين نوشت که جنگ رسانهاي بين قطر و اعراب همچنان شديد است برغم اينکه دوحه در ابتدا سعي کرد که فضا را تلطيف و آرام کند اما آتش اين جنگ رسانهاي با ورود رسانههاي مصري به عرصه که طبعا ضد قطر هستند شديدتر شد سردبير روزنامه راي اليوم آورده است که آنچه در 20 سال گذشته روي داده و باعث مي شود که ما اين اختلافها و جنگها را باور کنيم موارد زير است:
نخست: جنگ «الخفوس» بين عربستان و قطر در سال 1992 بر سر اختلافات مرزي بين دو کشور. شروع آن زماني بود که نيروهاي عربستان سعودي به يک مقر پليس قطر حمله کرده و آن را تخريب کردند و در اين درگيري يک افسر عربستاني و دو نظامي قطري کشته شدند.
دوم: کودتاي سفيد موفقيتآميزي که رهبر آن «شيخ حمد بن خليفه» وليعهد قطر برضد پدرش بود زماني که وي از قاهره در 27 ژوئن 1995 ديدار داشت. اين کودتايي بود که از حمايت آمريکا و به رسميت شناختن او برخوردار بود و نگراني کشورهاي شوراي همکاري و گروه «شيخ حمد بن جاسم آل ثاني» نخست وزير و وزير خارجه سابق قطر را برانگيخت .
سوم: دخالت نظامي مورد حمايت عربستان، امارات و بحرين و مصر در سال 1996 براي سرنگون کردن حکومت حمد بن خليفه امير سابق قطر و بازگرداندن پدرش به قدرت که در هتل اينتر کنتينانتو در ابوظبي اقامت داشت و اين دخالت نظامي موفقيت آميز نبود و باعث تيرگي روابط عربستان و قطر شد و دوحه سلمان بن عبدالعزير (پادشاه کنوني عربستان) را به مهندسي اين دخالت نظامي و کودتا برعليه خود در کنار امير سطان برادرش وزير دفاع وقت آن زمان متهم کرد و با منتشر کردن اسناد معامله سلاح مشهور (معامله يمامه) در شبکه الجزيره آنها را افشا کرد و حملات رسانه اي ديگري برعليه آنها ترتيب داد.
در بيشتر اين موارد از جمله در مسئله فراخواندن سفرا از دوحه در سال 2014 ميانجيهايي وجود داشتند که سعي در پر کردن شکاف اين بحرانها مي کردند اما در حال حاضر اين ميانجيها حداقل تا الان که وجود ندارند. بخصوص از سوي کويت که همواره کبوتر صلح بوده و بخصوص «شيخ صباح الاحمد» امير آن اما به نظر مي رسد که او نيز خسته شده و روابط با رياض براي آنها نيز به دلايل مختلف مطابق خواستشان نيست بخصوص درباره سياست افزايش سختگيريها بر ايران و دوم وجود اختلافها با رياض به عنوان همسايه بزرگ آنها بر سر ميدانهاي نفت و گاز «الخفجي و الوفره» در منطقه بيطرف. تحليلگر برجسته عرب نوشت که قطر براي خروج از اين بحران سه راه پيش رو دارد:
اول: پذيرش همه شروط محور چهار جانبه عربستان، امارات، بحرين و مصر که مهم ترين آن قطع روابط با ايران و جنبش اخوان المسلمين و قطع کمک مالي و رسانهاي و سياسي به جنبش مقاومت اسلامي (حماس) و بيرون راندن کليه مسئولان اين جنبش از دوحه در راس آنها خالد مشعل، موسي ابومرزوق، محمد نزال، عزت الشق و صالح العاروري که ترکيه او را تحت فشارهاي اسرائيل از اين کشور بيرون و حمايت مالي و سياسي از جنبش حماس قطع کرد، است.
دوم: پيوستن به محور ايران، سوريه و عراق براي واکنش به حمله محور چهارجانبه عربستان، امارات، بحرين و مصر و ممکن است که ترکيه نقش مهمي را در اين زمينه بازي کند بخصوص اينکه ترکيه و قطر يک معاهده دفاعي مشترک با يکديگر دارند و پايگاه نظامي ترکيه در نزديکي دوحه قرار گرفته و «رجب طيب اردوغان» رئيس جمهور ترکيه نيز از دولت دونالد ترامپ به دليل رد تقاضاي او براي تسليم فتح الله گولن متهم به کودتاي اخير در ترکيه به اين کشور و نيز برتري دادن کردها بر ترکيه در جنگ سوريه و تجهيز آنها به عنوان همپيمان استراتژيک خود ناخشنود است بعيد نيست که سياستهاي خود و ائتلافهاي خود در جنگ سوريه تغيير دهد .
سوم اينکه امير قطر با يک چک 200 ميليارد دلاري يا بيشتر به واشنگتن براي ديدار با دونالد ترامپ برود همانطور که «محمد بن سلمان» جانشين وليعهد سعودي اينگونه کرد و بهاي حمايت آمريکا از کشورهاي شوراي همکاري را پرداخت خواه به شکل قراردادهاي سلاح يا قراردادهاي سرمايهگذاري. وي افزود که نمي دانيم دقيقا قطر کدام گزينه را اختيار خواهد کرد اما ميدانيم که به حتم يکي از اين گزينهها را انتخاب خواهد کرد چرا که امور به سمت يک برخورد شديد و تصادم پيش مي رود.در اگوست سال 2013 جرمي شاپيرو رئيس بخش پژوهشهاي راهبردي در وزارت خارجه آمريکا در زمان هيلاري کيلنتون وزير خارجه سابق آمريکا در مقاله در مجله فارين پاليسي آمريکا در انتقاد از سياستهاي دوگانه قطر بخصوص حمايت آن از تروريسم و گروههاي تروريستي نوشت که مي توان چند نکته از آن و تهديدهايي که متوجه دوحه کرده دريافت:
نخست: گشودن پرونده حقوق کارگران خارجي در قطر کساني که در پروژهاي زيرساختي قطر براي تجهيز آن براي رقابتهاي جام جهاني 2022 در دوحه کار مي کنند و پرونده رشوههايي که براي تنظيم اين مسابقات داده شده است.
دوم: تشکيل پرونده حمايت قطر از سازمانهاي تروريستي همانند «القاعده» و «النصره» که دولت آمريکا دلايل و اسناد زيادي در خصوص آن در اختيار دارد و روزنامههاي نيويورک تايمز و واشنگتن پست سرمقالههاي بسياري در اين خصوص نگاشتهاند .
سوم: احياي اختلافها بين عربستان سعودي و قطر و شعله ور کردن اختلافات مرزي دو کشور.
چهارم: حمايت از شاخه دوم خاندان «آل ثاني» که دولت کنوني قدرت را از آنها گرفته و سران آنها در حال حاضر در واشنگتن به سر مي برند و پشتيباني رسانهاي و منطقهاي از آنها براي بازگشت به قدرت. تحليلگر برجسته عرب نوشت که سه هدف اول جزئي يا کلي در خصوص قطر محقق شده اما هدف چهارم ايجاد شکاف در خاندان حاکم هنوز محقق نشده است. تهديد ديگري که مي توان به اين چهار تهديد افزود انتقال پايگاه «العيديد و السيليه» آمريکا از قطر به ديگر کشورهاي عضو شوراي همکاري همانند امارات و عربستان سعودي به عنوان نامزدهاي اصلي اين امر است. عطوان در ادامه مي نويسد که بايد اين پرسش را مطرح کرد که آيا ترکيه و ايران در صورت تشديد امور عليه قطر حتي حمله به آن به کمک دوحه خواهند آمد؟ آيا اين کشورها نسبت به نقش دوحه در بحران سوريه نسبت به آن مسامحه خواهند داشت؟
آيا قطر با دشمنان سرسخت سعودي ائتلاف ميکند؟
اختلاف شديد عربستان وامارات متحده عربي و نيز مصر با قطر بر سر اظهارات منسوب به امير اين کشور، سوالهاي زيادي به همراه دارد از جمله اينکه آيا سفر دونالد ترامپ به عربستان تنور اين اختلافات را گرم کرد؟ آيا قطر با دشمنان عربستان ائتلاف خواهد کرد؟ به گزارش گروه بين الملل خبرگزاري تسنيم به نقل از روزنامه راي اليوم، در پي اختلاف شديد بين عربستان وامارات متحده عربي و نيز مصر با قطر بر سر اظهارات منسوب به امير اين کشور، سوالهاي زيادي مطرح است از جمله اينکه آيا اين وضع حاصل سفر دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريکا به عربستان است و سوال ديگر اينکه آيا قطر درصدد ائتلاف با دشمنان عربستان برخواهد آمد؟ به عبارت ديگر بايد پرسيد آيا اولين سفر ترامپ به عربستان به مثابه انفجار باقيمانده ثبات شبه جزيره عرب و منطقه خليج فارس و نيز خاورميانه بود؟
همانطور که ترور وليعهد اتريش به مثابه صاعقهاي بود که جنگ جهاني را شعلهور کرد، سفر ترامپ نيز به مثابه صاعقهاي براي شعلهور کردن آتش اختلافات و ناآراميها است به ويژه اينکه در جريان اين سفر نارضايتي بين «برادران دشمن» و به عبارت بهتر بين قطر با مصر، عربستان و امارات نمود يافت، هرچند اين طرفها بر سر بسياري از پروندهها اختلاف نظر داشتهاند. نکته قابل توجه اينکه تمام کارشناسان و ناظران ميدانند، اختلاف بين قطر و عربستان سعودي زاييده يک لحظه نيست بلکه اين اختلافات همواره براي مدتي عيان شده و سپس مدفون مي شدند و همين چند سال پيش رياض و ابوظبي سفيران خود را از دوحه خارج کردند و اندکي بعد بعد با ميانجيگري کويت روابط اين طرفها از سر گرفته شد، اما در اين فاصله روابط سرد و اختلافات داغتر مي شد.
قطر، رقيب زيرک عربستان
در اين ميان بايد در نظر داشت که عربستان همواره به قطر عنوان رقيبي که با زيرکي از قدرت نرم يعني پول و رسانهها استفاده مي کند، مي نگريست و با گذشت زمان امارات نيز به عربستان ملحق شده و در تمام مسائل مربوط به اخوانالمسلمين به دشمني با قطر برخاست و دوحه را به تامين کننده مالي و حامي شماره يک اين گروه متهم کرد. اما دست گذاشتن قطر بر سر پروندههاي که رياض نسبت به آن حساس است از جمله روابط با ايران، به مثابه نمک پاشيدن بر زخم عربستان بود و در اين ميان نگاهي به اظهارات منسوب به امير قطر و واکنشهايي که نسبت به آن شاهد بوديم، نشان مي دهد اين وضعيت تبعات زيادي خواهد داشت به ويژه اينکه برخي اين اظهارات را به مثابه تاکيد قطر بر ائتلاف علني با ايران ارزيابي کردند که به نوبه خود به مثابه صاعقهاي براي سعودي و خط قرمزهاي آن است.
بر اين اساس بعيد نيست قطر عملا با دشمنان سرسخت رياض از جمله حزبالله لبنان و الحشدالشعبي در عراق و الوفاق بحرين و نيز انصارالله و علي عبدالله صالح در يمن ائتلاف کند.با اينهمه به نظر ميرسد سنگينترين بهايي که قطر پرداخت خواهد کرد انتقال پايگاه العديد به يک کشور ديگر است البته در صورتي که عربستان موفق شود واشنگتن را متقاعد کند که چنين ضربهاي به دوحه، وارد آورد.
ش.د9601717