هر کدام از این نظامها معایب و محاسنی دارد و انتخاب هر یک از آنها بستگی به شرایط کشورها دارد. در مجموع، نظام پارلمانی به سبب ارتباط قوای مجریه و مقننه و کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه میتواند کارآمدی بیشتری داشته باشد.
این روزها در حالی خبر از احتمال تغییر نظام سیاسی کشور از وضعیت شبهریاستی - شبهپارلمانی موجود به وضعیت پارلمانی مطرح است که نخستین بار در سال 1389 بود که مقام معظم رهبری در جریان سفر به استان کرمانشاه این موضوع را مطرح کردند. درواقع، اصلاحات ساختاری احتمالی در نگاه نخست برآمده از ضعفها و نارساییهای سیستم موجود و تلاش برای ایجاد نوعی تحرک، چالاکی و پویایی در سیستم اداره کشور است. به هر حال، نظامهای سیاسی به لحاظ کیفیت رابطه میان قوه مجریه و مقننه به دو دسته پارلمانی و ریاستی تقسیم میشوند که ویژگیهای هر یک به شرح زیر است:
در شکل پارلمانی حکومت، از آنجا که قوه مجریه برآمده از قوه مقننه و در برابر آن مسئول است، ارتباط نزدیکی میان این دو وجود دارد و بر همین اساس، شکل «مسئولیتدار حکومت» خوانده میشود. در نظام پارلمانی، قوه مقننه بر قوه مجریه برتری حقوقی و قانونی دارد و وزیران در مقابل مجلس نمایندگان مسئولیت جمعی دارند. هماهنگی قوا، جلوگیری از استبداد قوه مجریه، راحتی تصمیمگیری، وجود اپوزیسیون قوی، سالم و کارآمد، انعطافپذیری، ابتکار در قانونگذاری و پاسخگویی در برابر افکار عمومی ازجمله مزایای حکومت پارلمانی است. در مقابل، گسترش بوروکراسی، بیثباتی حکومتها، نقص در تفکیک قوا، احتمال اینکه هماهنگی قوا در مواردی زیانبار باشد(زیرا قوای مقننه و مجریه هر دو از یک جریان سیاسی هستند و همین امر ممکن است مانع انتقاد و دیدن مشکلات شود) و... ازجمله ایرادات نظام پارلمانی است.
اما درباره شکل ریاستی حکومت باید گفت که استقلال و جدایی قوه مقننه و مجریه، خصلت ویژه نظام ریاستی است. در این شکل حکومت، ارگانهای حکومت جدا از هم و در قدرت متناسب هستند. قوه مجریه و قوه مقننه، هر یک به طور مستقل از طرف مردم انتخاب میشوند و هیچیک دیگری را انتخاب نمیکند. به عبارت دقیقتر، رئیس قوه مجربه نه توسط قوه مقننه، بلکه به طور مستقیم از طرف مردم انتخاب میشود.
ثبات حکومت، رئیسجمهور منتخب مردم و بدون مسئولیت در برابر قوه مقننه، مناسب برای کشورهای دارای جوامع مختلف و کاهش روحیه حزبگرایی از مهمترین مزایای شکل ریاستی حکومت است. نامناسب بودن برای کشورهای با وسعت متوسط، تأخیر در اتخاذ تصمیمات، امکان خودکامگی رئیس قوه مجریه و... نیز از معایب نظام ریاستی است. لازم به ذکر است که نظام ریاستی علیرغم موفقیت در ایالات متحده آمریکا، در کشورهای آمریکای لاتین چندان مدل موفقی نبوده است.
تفاوتها:
1- نظام ریاستی مبتنی بر تفکیک مطلق قوا است، اما نظام پارلمانی مبتنی بر تفکیک نسبی قوا است.
2- در شکل ریاستی، دوره تصدی رئیس قوه مجریه معین است، اما در شکل پارلمانی، دوره تصدی کابینه به پشتیبانی قوه مقننه بستگی دارد. به عبارتی، دوره زمامداری کابینه وابسته به حفظ ائتلاف پشتیبان آن در قوه مقننه است.
3- در شکل ریاستی، رئیس قوه مجریه مستقل از قوه مقننه است و این قوه نمیتواند او را عزل کند، اما در نظام پارلمانی کابینه به قوه مقننه وابسته است.
4- نظام پارلمانی، نظام دورئیسی است؛ رئیس حکومت(نخستوزیر) و رئیس دولت دو شخص متفاوت هستند؛ رئیس حکومت، رئیس واقعی است که زمام امور اجرایی کشور را در دست دارد و رئیس دولت، رئیس اسمی بوده و جنبه نمادین و تشریفاتی دارد. اما نظام ریاستی یک رئیسی است؛ رئیس حکومت همان رئیس دولت است و رئیس اسمی وجود ندارد.
بنابراین، باید گفت که هر کدام از این نظامها معایب و محاسنی دارد و انتخاب هر یک از آنها بستگی به شرایط کشورها دارد. به عنوان مثال گفته میشود که نظام پارلمانی مخصوص کشورهایی است که از محیطهای سیاسی متجانسی برخودارند. در مجموع، نظام پارلمانی به سبب ارتباط قوای مجریه و مقننه و کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه میتواند کارآمدی بیشتری داشته باشد. به تعبیر دقیقتر، هدف از تفکیک قوا، آنگونه که هدف مونتسکیو، واضع این نظریه، بود، کنترل قدرت با قدرت بود که این هدف در شکل پارلمانی بهتر محقق میشود./