(روزنامه شرق – 1396/07/24 – شماره 2987 – صفحه 7)
بهاینترتیب همهچیز بر وفق مراد و تصورات رئیسجمهور آمریکا به پیش میرود. ترامپ از آغاز دوره ریاستجمهوری خود، از هیچ فرصتی فروگذار نکرد. او اذعان کرد که در درجه نخست نماینده صنایع تسلیحاتی ایالات متحده است. او هنگام ارائه لایحه بودجه دولت در فوریه امسال خبر داد که در طرح بودجه دولت در همه امور بهجز در امور امنیتی صرفهجویی خواهد کرد. وی حتی مصمم است بودجه نظامی کشور را به میزان ٥٤ میلیارد دلار افزایش دهد، زیرا این ارتش بیبنیه شده و نیازمند یک «تزریق مالی» است. او در اجلاس سازمان ملل مژده داد که بودجه نظامی آمریکا را حتی به میزان ٧٠٠میلیارد دلار افزایش خواهد داد.
این افزایش، معادل رشد سالانه ١١,٥ درصد و رکورد بودجه تسلیحاتی در تاریخ ایالات متحده آمریکاست. بهاینترتیب باید انتظار مسابقه تسلیحاتی همهجانبهای با پیامدهای زنجیرهای در سطح جهانی داشته باشیم. ابتدا روسیه و چین بهمناسبت افزایش نجومی بودجه تسلیحاتی آمریکا به گسترش نظامی و تسلیحاتی خود خواهند پرداخت و پس از آن کشورهای اروپایی در واکنش به تهدید تازه روسیه و همچنین ژاپن و سایر کشورهای آسیایی در واکنش به تهدید چین اقدام به افزایش بودجه نظامی و شرکت فعال در مسابقه تسلیحاتی جدید خواهند کرد؛ وضعی که خواهناخواه به شکل مارپیچی به جانب بالا شدت مییابد.
رئیسجمهور آمریکا از هر فرصتی هم استفاده میکند که به همپیمانان آمریکا در ناتو گوشزد كند که موظف هستند سهم بودجه ارتش خود را تا دو درصد تولید داخلی افزایش دهند. ترامپ در این راستا حتی آنگونه پیش رفت که کشورهای عضو ناتو را با تأکید بر اینکه این کشورها باید مخارج امنیتشان را خود برعهده بگیرند در معذورات اخلاقی قرار داد. البته جای بسیار تأسف است که شماری از دولتهای اروپایی و قبل از همه آنگلا مرکل و وزیر دفاع آلمان، اورزولا فون، با سادهلوحی مختص به خود به تله ترامپ افتادند و زمزمه افزایش بوجه نظامی آلمان را در رسانههای این کشور به پیش کشیدند.
به نظر من درگیری پرخطر هستهای ترامپ با کرهشمالی، حتی اگر با نیمچه منطقی هم به آن بپردازیم، درنهایت پیامد دیگری نخواهد داشت بهجز مسابقه تسلیحاتی هستهای نهتنها در شبهجزیره کره، بلکه میان ایالات متحده و متحدان کرهشمالی؛ یعنی چین و روسیه. با توجه به اینکه طبق نظریه کارشناسان، هدف اصلی تحریکات کرهشمالی چیزی بهجز دریافت تضمین امنیتی از جانب ایالات متحده نیست، پرسش این است که اگر دولت ایالات متحده به این خواست قابل درک رژیم کرهشمالی پاسخ مثبت دهد، چه رویداد دهشتناکی در جهان اتفاق خواهد افتاد؟ از نظر من هیچ، جز آنکه به درگیری مضحک و درعینحال مرگباری پایان دهد که درحالحاضر میان داوود پرمدعا و جالوت قدرتمند و دلال در جریان است و این طبیعی به نظر میرسد که در صورت پایان این غائله، کرهشمالی و کرهجنوبی که از آغاز جنگ کره در سال ١٩٤٩ تاکنون در جدال بهسر میبرند، به احتمال بسیار زیاد بالاخره با یکدیگر و به همان دلایلی که دو کشور آلمان هم با یکدیگر اتحاد کردند، متحد خواهند شد، اما باوجود اینکه صلح در منطقه و اتحاد دو کشور نهایتا به نفع مردم کره و کل منطقه آسیای جنوبشرقی است، دولتهای ایالات متحده تاکنون از اعطای تضمین امنیتی به کرهشمالی اکیدا خودداری کردهاند، زیرا با ازمیانرفتن دشمنی مانند رژیم کرهشمالی، ایالات متحده دلیل اصلی خود برای تضمین امنیت کرهجنوبی، ژاپن، اندونزی، مالزی و سایر کشورهای آسیایی بههمراه ایفای نقش هژمونیستی خود در آسیای جنوبشرقی را یکشبه از دست خواهد داد. تفاوت میان ترامپ با دولتهای اسبق آمریکا فقط در این است که ترامپ با تحریکات پیدرپی خود در قبال کرهشمالی، این کشور را به سمت تولید تسلیحات هستهای بیشتر سوق میدهد تا بازار رقابت تسلیحاتی در آسیا را هرچهبیشتر گرم نگاه دارد، اما این هنوز تمام ماجرا نیست.
رئیسجمهور ایالات متحده بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات، در کنار کرهشمالی حملات خود به ایران را نیز آغاز کرد. از نظر او جمهوری اسلامی ایران بزرگترین عامل ناامنی در منطقه خاورمیانه است. علاوهبرآن ترامپ برجام را هم که نتیجه مذاکرات بسیار دشوار جامعه جهانی با ایران بود، زیر سؤال برد. این ژستهای تهدیدآمیز ضدایرانی بالاخره در ماه می سال جاری؛ هنگامی که او به عربستانسعودی سفر کرد و سفارشهای عمده تسلیحاتی به ارزش بالای ٣٠٠میلیارد دلار برای صنایع نظامی- تسلیحاتی آمریکا دریافت کرد، بالاخره به ثمر رسیدند. روشن بود که تسلیح نظامی رژیم پترو دلاری سعودی به معنای اقدامی آشکارا و بهشدت تحریکآمیز علیه جمهوری اسلامی تلقی میشد. در اجلاس اخیر سازمان ملل، ترامپ به حملات لفظی خود به ایران ادامه داد و دولت این کشور را مانند بوش پسر بهعنوان دولت یاغی تلقی کرد.
علاوه بر این روش لاتمآبانهاش، او بهطور جدی تهدید کرد که برجام را به زودی ملغی خواهد کرد و بهاینترتیب درگیری هستهای را مجددا در دستور کار بینالمللی قرار خواهد داد. بهاینترتیب ترامپ شرایط ناامنی را تجدید خواهد کرد که در سال ٢٠٠٦ تا آستانه جنگ میان ایران و دولت جورج دبلیو بوش پیش رفته بود. متأسفانه واکنشها به ترامپ در حقیقت تأمینکننده هدف اصلی ترامپ و تحریکات حسابشده او برای ایجاد یک رقابت تازه و خطرناک تسلیحاتی در خاورمیانه بود. برنده اصلی رقابت تسلیحاتی، تولیدکنندگان جهانی تسلیحات و قبل از همه مجمع صنایع نظامی-تسلیحاتی آمریکا هستند. بازندگان اصلی این رقابتها تمام منطقههایی است که در آنها جنگ، جنایتهای کلان و کشتار مردمان عادی در راستای منافع صنایع نظامی شکل میگیرد. ترامپ آشکارا در صدد آن است که آتش یک فاجعه تاریخی را از نو شعلهور کند. در این شرایط است که تعویض دلارهای نفتی با تسلیحات نظامی برای صنایع نظامی-تسلیحاتی ایالات متحده امری مسلم و برای رشد اقتصاد آمریکا به موتوری محرک تبدیل شده است.
پرسش این است که قصد دونالد ترامپ از این بازی بیوقفه با آتشِ مسابقه تسلیحاتی در جهان، که از ابتدای پیروزی خود در انتخابات در پیش گرفته، چیست؟ چرا او با شعار ناسیونالیستی و توجیهنشدنی «اول آمریکا» به جهان این پیام را میدهد که حاضر است منافع کوتاهمدت خود را بر گرده ضعیفترین و فقیرترین کشورها و نسلهای آینده پیش ببرد، حتی اگر برای آن به جنگ و زور متوسل شود؟ و بالاخره چه چیزی نصیب این رئیسجمهور خواهد شد که این چنین آشکار، هدفمند، سیستماتیک و قاطعانه در تمام مناطق جهان، در اروپا، آسیا و خاورمیانه بیشرمانه آتش رقابت نظامی را شعلهور میکند و حتی از این ریسک نیز واهمه ندارد که این همه رقابت تسلیحاتی از کنترل خارج شده و منجر به جنگ سوم جهانی شود؟
حدس من آن است که دونالد ترامپ، بهعنوان تاجر بیرحم و بدون معیارهای اخلاقی معاملات املاک، در نظر دارد با سیاست کنونی خود پشتیبانی تمام و کمال بافت نظامی – صنعتی را که بزرگترین عامل قدرت در سیاست داخلی آمریکاست، بهنفع خود جلب کند. با توجه به شکستهای سنگینی که او در سیاستهای خود در زمینههایی چون قانون اصلاح بیمههای درمانی، قانون مهاجرت یا روابط با اتحادیه اروپا داشته است، این خطر که او قادر نباشد تا پایان دوره ریاستجمهوری خود بر مسند قدرت بماند، هرچه بیشتر ملموس و به واقعیت نزدیکتر میشود. بر کسی پوشیده نیست که در ایالات متحده آمریکا هیچ نیروی سیاسیای قادر نیست بدون پشتیبانی صنایع نظامی-تسلیحاتی این کشور، رئیسجمهوری را انتخاب یا از قدرت خلع کند. ترامپ هم که میخواهد به هر قیمتی و بدون توجه به هر فاجعهای که ممکن است در جهان اتفاق بیفتد، بر مسند ریاستجمهوری باقی بماند، مدتهاست که به این واقعیت آگاه است. علاوه بر این او با سیاستهای غیرمسئولانه و فاجعهآفرین خود و با بیتفاوتی کامل از اینکه پس از او چه بر سر جهان میآید، هدف جانبی دیگری را نیز به دست خواهد آورد.
با صدور گسترده سلاح و ابزارآلات نظامی به خارج، اقتصاد ناتوان آمریکا با قدرت رقابتی ضعیفش به حرکت درخواهد آمد و مشاغل تازهای را هم ایجاد خواهد کرد. به این منوال شعلهورکردن مسابقه تسلیحاتی در مناطق گوناگون جهان دستکم به عنوان یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی که ترامپ به منظور ایجاد اشتغال در آمریکا داده بود، نیز تحقق خواهد یافت. از خطر بروز سومین جنگ جهانی که بگذریم، این مشاغل جدید با خون میلیونها انسان و شهروندان غیرنظامی در جهان ادغام خواهد شد.
بنابراین جامعه جهانی و یکایک کشورهای مورد نظر ترامپ بهمنظور جلوگیری از اهداف ناسیونالیستی و خودپرستانه ترامپ در مقابل مسئولیت خطیری قرار دارند و لازم است کوششها را برای شعلهورکردن مسابقه تسلیحاتی خنثی کنند. دفاع از برجام نیز در این راستا یکی از وظایف مهم جامعه جهانی بهشمار میآید.
استاد بازنشسته علوم سیاسی و اقتصاد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه اوزنابروک آلمان
http://www.sharghdaily.ir/News/143621
ش.د9602912