(روزنامه آفتاب يزد – 1396/05/02 – شماره 4948 – صفحه 12)
اروپا
اتحادیه اروپا سرگرم بررسی راههای مسالمتآمیز خروج بریتانیا از این سازمان است. همزمان مقامات اتحادیه اروپا سرگرم چانهزنی با مقامات لهستانی برای کاهش و تلطیف تغییراتی هستند که نشان می داد برخی از آزادیهای مدنی در این کشور ممکن است به خطر بیفتد و کمی آن سوتر لهستانیها همچنان با انتخاب یک لهستانی به تازگی اپوزوسیون شده در اتحادیه اروپا مکدراند. بحران اروپا و روسیه اگرچه آرام شده اما باید آن را آتش زیر خاکستر دانست.
در کنار این مسائل ترکیه که همچنان زخم خورده از به بنبست کشانیده شدن تلاشهایش برای پیوستن به جامعه متحد اروپایی به خصوص از سوی آلمانیهاست شدیدا با این کشور به تقابلهای دیپلماتیک روی آورده، آن هم در وضعیتی که تغییرات ایجاد شده از سوی اردوغان ملت ترکیه و همپیمانان این کشور را دچار نگرانیهایی کرده و ادامه وضعیت فعلی میتواند در آینده این منطقه را به کانون بحرانها مبدل سازد.
اروپا اگرچه به ظاهر همپیمان اصلی ایالات متحده آمریکا به شمار میآید اما نافرمانیهای دیپلماتیک ترامپ و بدعهدیها و بی احترامیهای او به تعهدات جهانی، موجی از خشم و نگرانی را در این اتحادیه دامن زده، خاصه آن که در بحران سوریه به ناچار این اروپاست که دنبالهرو سیاستهای کاخ سفید است و با وجود مرکل بانفوذ و آلمان و فرانسه پرقدرت، این مسئله میتواند اندکی مسئله ساز جلوه کند.
ایالات متحده آمریکا
آمریکا علاوه بر بحرانهای داخلی نظیر کسری بودجه، بیکاری، بیمههای اجتماعی و غیره از فردای سکونت ترامپ در کاخ سفید درگیر بحرانی عمیق به نام دخالت روسها در انتخابات این کشور است، بحرانی که تاکنون قربانیان اسم و رسم داری گرفته و همچنان نیز خواهد گرفت.
آمریکاییها در بحران شبه جزیره کره مقهور سیاستمداری چینیها، روسها و حتی کره و ژاپن شدند اما به روی خودشان نمی آورند. در منطقه خلیج فارس و مناقشه اعراب نیز این آمریکا بود که خیلی زود دستش برای جهان و جهانیان رو شد. در کنار همه این مسائل، برجام و توافقات هسته ای بد جور بیخ یقه دموکراتها و ایضا جمهوری خواهان را چسبیده و به نظر می رسد خلاصی از بحرانهای منطقه ای و بین المللی یک راه حل بیشتر ندارد؛ فرافکنی.
ایالات متحده آمریکا به عنوان آفریننده و فرمانده بی چون و چرای گروههای تروریستی چند ملیتی نظیر القاعده، طالبان، داعش و دیگر گروههای افراطی، حالا بیشتر از هر زمان دیگر به بحران آفرینی این گروهها نیازمند است. حمله اخیر طالبان به دو ایالت در افغانستان، فزونی گرفتن تنش میان اعراب، حمله اسلام گرایان تندرو به ارتش مصر و... را می توان تنها قسمتی از بحران آفرینیهایی دانست که تنفسی هرچندکوتاه به آمریکاییها خواهد داد.
درگیریهای اخیر اسرائیلیها و مردم فلسطین به عنوان قسمت مهم یک پازل بزرگ همه نگاهها را بدان نقطه معطوف خواهد ساخت و حتی می توان حدس زد واکنش اتحادیه اروپا و نیز تحرکات شورای امنیت نیز در راستای همین مسائل باشد. کوتاه سخن این که منطقه تا خرخره فرو رفته در بحران خاورمیانه، تاوان پرداز بیکفایتی سیاستمدارانی شده که نه دیپلماسی می دانند و نه تعهدات را تاب می آورند. اینان برای فرار از هر بحرانی اعم از سیاسی، حاکمیتی و حتی اقتصادی به آسانی دکمه یک بحران در خاورمیانه را فشار می دهند با این اطمینان که هستند گروههایی که به آسانی منطقه را اسیر ناامنی کنند.
این که در برهههای زمانی مشخص تنها و تنها خاورمیانه دستخوش تحرکات آنی افراطیها می شود به آسانی نشان میدهد عدم تلاش برای حل بسیاری از بحرانها به عنوان یک توافق نانوشته برای همیشه میتواند به عنوان سرپوشی بر بسیاری از بحرانها در دیگر نقاط جهان باشد. حال کافی است به رفت و آمدها و نطق سیاسیون قبل و بعد حملات اخیر طالبان به دو ایالت در افغانستان توجه کرد و به چرایی بالاگرفتن تنشها در این منطقه پی برد.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=78912
ش.د9602949