* بر اساس برخی از منابع خبری ترامپ تا پایان ماه سپتامبر (ماه جاری میلادی) بنای خروج از از برجام دارد. در بستر چنین اقدام احتمالی، اساسا باید برجام را چگونه معاهده یا سندی دید؟ آیا برجام را میتوان یک پروتوکول دانست یا معاهده (treaty)، موافقت نامه اجرائی (agreement executive) یا...، چرا که بر اساس باور برخی از کارشناسان خروج از برجام بار حقوقی برای هیچ کشوری ندارد، علیرغم این که بار سیاسی دارد. در این صورت آیا ویژگی برجام مانع از خروج آمریکا از آن خواهد بود یا خیر؟
** برجام توافقی میان ایران با 6 کشور جهان یا بهتر بگوییم 6 قدرت برتر سیاسی – اقتصادی عرصه بینالملل است. لذا علاوه بر جنبه حقوقی، جنبههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را هم خواهد داشت. لذا کسانی که به بار حقوقی برجام معتقدند صرفا به عدم تصویب توافق برجام در مجالس اتحادیه اروپا یا مجلس سنا و مجلس نمایندگان اکتفا میکنند. ولی واقعیت این است که برجام هم الزامات حقوقی را برای خود دارد و هم این که برجام توافق سیاسی مهمیاست که به تایید شواری امنیت با قطعنامه 2231 هم رسیده است. بنابراین برجام با ضمانت اجرایی شورای امنیت مواجه است و مجموعه 7 کشور حاضر در برجام از هر لحاظی متعهد به انجام وظایف و تعهدات خود و حفظ و پیشبرد آن هستند، که اتحادیه اروپا به عنوان ناظر کل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حوزه خاص انرژی اتمی و بحثهای کارشناسی نظارت دارد.کما این که تا کنون هم چنین بوده است.
از همین رو هم برای آمریکا یا هر کشور دیگری که به دنبال نقض برجام است هزینههای سنگینی در عرصه بینالمللی وجود خواهد داشت. لذا ادعای ایالات متحده مبنی بر خروج از برجام تا پایان ماه سپتامبر، تنها شعاری سیاسی و نمایشی از عدم پایبندی به برجام برای ایجاد موقعیتی است که با فشار تهران، وضعیت را به گونه ای فراهم کند که این ایران باشد که ناقض برجام معرفی شود. از سوی دیگر هم خروج برجام از جانب آمریکا هیچ گاه به صلاح این کشور نبوده و این اصل مسلم و مبرهنی است که حتی چین، روسیه، کشورهای اتحادیه اروپا، کره جنوبی، ژاپن و ... هم به عنوان شرکای استراتژیک در بازار تهران به خوبی به آن واقفند. مضافا طبق 8 گزارش سازمان بین المللی انرژی اتمیبعد از توافق برجام تا به امروز هیچ گونه رفتار مشکوک و تخلفی از جانب تهران دیده نشده است. که آخرین گزارش این سازمان و گفتههای «یوکیا آمانو» هم آب پاکی را روی دستان ترامپ و آمریکا ریخت چرا که بر اساس این گزارش هیچ بهانهای برای عدم اجرایی شدن برجام از جانب ایالات متحده وجود ندارد.
* در راستای گفتههای شما اتحادیه اروپا هم بر لزوم پایبندی برجام از همان ابتدا تا به امروز تاکید داشته است. اما در سفر 29 اگوست «زیگمار گابریل»، وزیر امور خارجه آلمان به واشنگتن در دیدار با همتای آمریکایی خود از تمایل شدید برلین بر حفظ برجام سخن گفته شد. از دید شما آیا آلمان به عنوان برگترین و مهمترین قدرت سیاسی – اقتصادی اتحادیه اروپا توان تاثیرگذاری بر واشنگتن را در تغییر مواضعش ضد برجام تا پایان سپتامبر دارد؟
** اولا منافع سیاسی و از همه مهمتر اقتصادی آلمان در دنیای مراودات امروز با کشورها اقتضا میکند که روابط خود را با تهران حفظ و در عین حال گسترش دهد. بعد از انعقاد برجام شما شاهدید که شیب روابط به خصوص اقتصادی برلین – تهران چه رشدی پیدا کرد، که این امر نشان از علاقه و تمایل شدید آلمان برای تداوم و گسترش روابط خود با تهران دارد. افزون بر این نکته تمام پرونده سازیهایی که تحت عنوان PMD علیه تهران صورت میگرفت با ملغی شدن از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمیدر سایه برجام، زمینه گسترش روابط را بیش از پیش مهیا کرده است.
مضافا این که دیگر قطعنامههای شورای امنیت علیه تهران وجود ندارد تا کشورها به واسطه آن به دنبال محدویت روابط سیاسی – اقتصادی خود با جمهوری اسلامیباشند. در چنین شرایطی یقینا آلمان به دنبال حفظ و پایبندی به برجام است. لذا برلین از تمام ظرفیتهای خود برای تغییر نظر واشنگتن در خصوص برجام استفاده خواهد کرد. به قول شما نباید از شرایط آلمان در جایگاه قدرت اول سیاسی – اقتصادی اتحادیه اروپا به سادگی عبور کرد. این جایگاه میتواند پتانسیل مناسبی را در اختیار برلین در مقابل واشنگتن قراردهد. اما این که این توان تاثیرگذاری برلین بر واشنگتن در تغییر مواضع ترامپ تا چه میزان باشد به سیر تحولات آینده عرصه بینالملل بستگی دارد.
* اما از زمان روی کار آمدن ترامپ نوعی نبرد و رقابت اقتصادی بین برلین و واشنگتن صورت گرفته است که هر از گاهی در حوزه سیاسی هم بروز میکند. اما آیا این تنشها در سایه اختلاف نظر برلین و واشنگتن بر سر مسئله برجام میتواند باعث گرایش بیشتر برلین به سمت تهران شود؟
** بگذارید از جانب آمریکا به مسئله نگاهی بیندازیم. اکنون حتی در بدنه قدرت ایالات متحده هم بر سر مخالفت با برجام اختلاف نظر شدید وجود دارد. به ویژه از جناح دموکرات حاضر مجلس سنا و مجلس نمایندگان که حمایت خود را از برجام صراحتا نشان دادهاند و ترامپ را برای در پیش گرفتن سیاستهای به قولی ضد برجامیمورد انتقاد شدید قرار دادهاند. بنابراین ترامپ امروز در خود جامعه سیاسی آمریکا هم بر سر مسئله برجام با چالشهای جدی روبه روست. لذا من بر این باورم که ترامپ حتی در گردآوردن اکثریتی در جامعه سیاسی علیه برجام برای خروج تا سپتامبر موفق نخواهد بود.
اما واشنگتن و ترامپ از دل چنین رفتارهایی به دنبال سناریویی جدید برای ورود به حوزه نظامیو موشکی ایران هستند تا از طریق فشار بتوانند به این مراکز (نظامی) راه یابند. اما همان طور که گفتم بر اساس آخرین گزارش آمانو ترامپ توان استفاده از این راهکار را ندارد، چرا که بر مبنای گزارش آژانس هیچ گونه رفتار مشکوکی که دلیلی برای بازرسی از مراکز نظامیایران را ایجاد کند وجود ندارد. ولی واشنگتن با ادعای خود در خصوص خروج از برجام تا پایان سپتامبر در یک هیاهوی رسانه ای به دنبال انفعال تهران است که خوشبختانه دولت روحانی با در پیش گرفتن یک سیاست و دیپلماسی عاقلانه توانسته است در مقابل این دست از اقدامات واشنگتن واکنش درستی را نشان دهد.
اما در همین راستا تنش و رقابت اقتصادی برلین – واشگتن هم یقینا میتواند عامل افزایش گرایش آلمان به سوی تهران شود، البته نمیتوان روابط قدرتمند و طولانی دو کشور آمریکا وآلمان را هم نادیده گرفت و تمامیاین تنشهای موجود نمیتواند خود را در حد یک «بحران» دیپلماتیک میان دو کشور نشان دهد. اما در خصوص اختلاف نظر برلین و واشنگتن بر سر مسئله برجام هم به نظر میآید که آلمان قصد دارد با یک دیپلماسی فعال، هم به دنبال تحقق اهداف اقتصادی خود در بهبود روابطش باتهران در سایه برجام باشد و هم از آن طرف با انعطاف دیپلماتیک به دنبال تغییر در مواضع ایالات متحده در خصوص برجام خواهد بود.
* در این میان نوعی ابهام وتضاد در رفتارهای ترامپ وجود دارد. از یک سو به دنبال خروج از برجام تا پایان ماه سپتامبر است و از سوی دیگر در راستای شعار احیا و توسعه اقتصاد داخلی امریکا به دنیال گسترش مناسبات اقتصادی با کشورهاست، که حتی ایران را هم با قراردادهای خرید بوئینگ، معاهده تجاری احتمالی با شرکت جنرال موتور برای خرید توربین و ... از این قاعده مستثنی نمیداند. به نظر شما این سیاست یک بام ودوهوای ترامپ را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
** ترامپ یک تاجر است که با منش «هزینه و فایده» به سیاست بینالملل نگاه میکند. بنابراین در حوزه معاهدات تجاری و قراردادهای اقتصادی که فایده آن به مراتب برای ایالات متحده بیشتر است، ترامپ حاضر به همراهی و معامله حتی با تهران میشود. اما در سوی دیگر به واسطه فشار جریانات صهیونیستی در خود آمریکا و اعمال قدرت تل آویو و ریاض به دلیل قدرت اقتصادی و سیاسیشان ترامپ به دنبال کسب رضایت آنان هم هست. لذا در این شرایط است که به مقابله با برجام میپردازد. اما به باور من حتی در این صورت هم ترامپ و ایالات متحده امروز در یک انزوا و فضای خلاء از بهانه برای تقابل با برجام قرار گرفتهاند.
از همین رو هم باز تاکید دارم که واشنگتن به دنبال خلق شرایطی است که تهران را عامل خروج از برجام معرفی کند. که با توجه به عملکرد دولت روحانی و دیپلماسی ظریف بسیار بعید است که تهران در زمین خود از واشنگتن بازی بخورد، چرا که تهران تمام تعهدات خود در برجام را به خوبی عملی کرده و تنها بحث تعهدات 1+5 است که به صورت کلی انجام نپذیرفته است، به خصوص در حوزه مراودات بینالمللی بانکی و پولی.
* اگر بازیگران مقابل تهران در برجام را در سه دسته واشنگتن به عنوان مخالف و مسکو و پکن در جایگاه موافقان همیشگی برجام قراردهیم، دسته سوم یعنی سه کشور اروپایی آلمان ،انگلیس و فرانسه در این میان مواضع «گاه این وگاه آن» را برای همراهی با هر دو طیف در طول دو سال گذشته پیش گرفتهاند .شما این عدم شفافیت را چگونه میبینید ؟
** آلمان ،انگلیس و فرانسه در کنار کشورهایی مانند ایتالیا ،اسپانیا و... همواره برای گسترش روابط دیپلماتیک وتجاری خود با تهران تلاش داشتهاند .بنابراین این منافع اقتصادی است که حرف اول را در عرصه روابط بین کشورهای میزند، اما به واسطه پرونده سازی علیه تهران در مقوله PMD و در ادامه 6 قطعنانه شورای امنیت مانع از حضور این کشورها وگسترش روابط تهران با جهان میشد. ولی امروز به واسطه برجام، نه آن 6 قطعنامه شورای امنیت و نه آن 12 قطعنامه شورای حکام دیگر وجود ندارد، بنابراین در جمیع شرایط مطرح شده کشورهای اتحادیه اروپا زمانی که در ارتباط با تهران منافع کلانی را متوجه خود میبینند قطعا حمایت خود را از برجام مانند چین و روسیه خواهند داشت. اما در یک دیپلماسی منعطف کشورهای اروپایی گاهی با همراهی با مواضع واشنگتن درصدد بازگرداندن آمریکا به جرگه حمایت از برجام هستند. در بستر این شرایط است که اروپا مواضع «گاه این وگاه آن» را برای همراهی هر دوطیف در پیش میگیرد.
* اما در میان این کشورهای اروپایی 1+5 نباید شرایط خاص انگلستان را فراموش کرد، که در فضای برگزیت امروز لندن به شدت به دنبال بازارهای جایگزین اتحادیه اروپاست و تهران میتواند یکی از این بازارها باشد. اما در سوی دیگر لندن در راستای برنامه فروش تسلیحاتی به کشورهای عربی منطقه خلیج فارس با شعار ایران هراسی است و حتی قبل از واشنگتن سفرها ومعاهداتی را انجام داده است. شما این پارادوکس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اساسا میتوان به لندن اعتماد داشت؟
** اول اینکه خود برگزیت و دلایل برگزیدن آن توسط مردم بریتانیا و شرایط متاثر از آن بر این کشور تحلیلی جداگانه میطلبد. اما اصل بحث در خصوص برجام به این مسئله بازمیگردد که لندن در رقابت با بازیگران کلیدی اتحادیه اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و ایتالیا که به نوعی رقبای آن تلقی میشوند، تلاش دارد که در بازار ایران سهمیرا برای خود داشته باشد و در این راه هر کوششی را به کار میبندد که از این جرگه رقبا عقب نماند. اما در خصوص تشتت در سیاست لندن هم باید گفت درست است که در محور ایران هراسی همپا ومتحد واشنگتن به شمار میآید، اما در موضوع برجام مادامیکه سایر کشورهای اروپایی و غیر اروپایی خود را موظف به ادامه آن میدانند، لندن هم به تعهدات خود در خصوص برجام علیرغم برخی رفتارهای خلاف عرف دیپلماتیک پایبند خواهد بود.
از این رو لندن، نه به خاطر تهران بلکه برای جا نماندن از رقبای اروپایی خود به خصوص پس از برگزیت در کسب بازارهای تجاری به سمت گسترش روابط سیاسی – اقتصادی با بازارهای هدف مانند ایران است و یقینا انگلیس هم مانند رقبای اروپایی خود در 1+5 به شدت به دنبال حفط برجام است، اگر چه در مواضع خود کمتر به آن اشاره دارد.
* اخیرا ظریف درخواستی را برای برگزاری یک نشست با حضور وزرای امور خارجه 1+5 برای مسئله برجام داشته است. آیا این درخواست به منزله مذاکرات جدید برای ایجاد تغییراتی در برجام یا نوعی خلق برجامیدیگر است یا این که درخواست ظریف را میتوان یک نشست عادی وزرای امورخارجه 1+5 برای بررسی اقدامات و تعهدات این کشورها دانست؟
** آقای ظریف در حاشیه مجمع سازمان ملل متحد با وزرای امورخارجه 1+5 منهای آمریکا دیدارهایی را خواهد داشت. موضوع این مذاکرات و دیدارها قطعا برجام است اما محتوای این نشستها، نه خلق یک برجام یا تغییراتی در آن، بلکه پیگیری مطالبات تهران خواهد بود. به بیان دیگر ظریف با فعال کردن دیپلماسی در پررنگ کردن روابط ایران با چین، روسیه، انگلیس، آلمان و فرانسه به دنبال اجرایی کردن تعهدات سایر کشورها در خصوص برجام است، نه اعمال تغییر در برجام. ببینید تا زمانی که برجام کنونی نتواند به طور کامل اجرایی شود هیچ برنامه و مذاکره دیگری نمیتواند سرانجامی داشته باشد.
* به روابط دیپلماتیک تهران با کشورهای 1+5 منهای ایالات متحده اشاره داشتید. اما اگر به واقعیتها نگاه کنیم بعد از دوره اوباما روابط دیپلماتیک تهران – واشنگتن به نقطه تقریبا صفر بازگشته است. از سوی دیگر نباید و نمیتوان منکر این مسئله هم بود که راس قدرت در 1+5 به ایالات متحده تعلق دارد. لذا مادامیکه واشنگتن به اهداف خود در سیر مذاکرات دست پیدا نمیکرد برجامیشکل نمیگرفت. در بستر این نکات دوره دوم دیپلماسی ظریف با آمریکا در چهار سال آینده باید چگونه عملکردی را از خود نشان دهد؟
** به باور من سیاست اوباما و کری حل مناقشه اتمی و نزدیکی با تهران علیرغم تمامیبدعهدیها و خلف وعدهها بود. اما مناسبات دوکشور از اساس با چالشها و مشکلات متعددی روبه روست و برجام در واقع تنها بخشی از آن چالشهاست. اما در خصوص مذاکره با آمریکا هم باید گفت که باید این تمایل به گفت وگو در دو طرف دیده شود. در زمان اوباما این تمایل وجود داشت و در همین راستا هم مذاکرات سازنده ای صورت گرفت. اما امروز واشنگتن از موضع قدرت و صبغه هژمونیک به تهران مینگرد و اساسا هم میلی به تعامل و مذاکره با ایران هم ندارد.
در چنین شرایطی من معتقدم اگر چه روابط تهران – واشنگتن امروز به نقطه صفر رسیده است. اما ایران باید از یک سو در عین حفظ عزت به دنبال کاهش تنش باشد و از سوی دیگر هم میتوان برجام را در فضای کارشکنی ایالات متحده ادامه داد. البته باید متذکر این نکته هم بود که دیگر آمریکا نمیتواند به اهداف خود در نقض برجام یا از میان بردن آن دست یابد. بله به قول شما درست است که اگر رضایت آمریکا در طول مذاکرات حصول نمییافت، برجامیخلق نمیشد. اما امروز دیگر برجام خلق شده و شورای امنیت در سایه قطعنامه 2231 همه کشورها را متعهد و ملزم به اجرای آن کرده است. پس حتی اگر آمریکا از برجام خارج شود نمیتواند از ادامه آن جلوگیری کند.
* در گفتههای شما دو نکته مهم وجود داشت؛ اول این که برجام منهای آمریکا توان اجرایی شدن و تحقق همه اهدافش را دارد، دوم این که دیپلماسی چهار سال آینده ظریف باید به سمت پرنگ کردن روابط با کشورهای دیگر 1+5 به مدیریت روابط خود با واشنگتن از طریق به کارگیری کشورهای ثانویه باشد؟
** بله. من معتقدم برجام منهای آمریکا توان حصول اهداف خود را خواهد داشت، اگر چه که مسیر دستیابی به اهداف کمی با مشکل روبه رو خواهد شد. اما نکته اینجاست که واشنگتن هم به دنبال حفظ برجام است. من قبلا هم اشاره داشتم در بدنه سیاسی امروز آمریکا در خصوص برجام مخالفان جدی برای ترامپ وجود دارد که اختلاف نظرهای شدیدی با هم دارند که این سطح از اختلاف نظرها نه فقط در جناح دموکرات که حتی به خود رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه کنونی آمریکا هم رسیده است. در خصوص دومین نکته ای که به آن اشاره داشتید هم باید گفت که یکی از راههای کنترل و مدیریت روابط تهران – واشنگتن برای حفظ برجام از طریق تاثیر بر برلین، مسکو، پکن، لندن و پاریس خواهد بود.
* در بستر تمام نکاتی که گفته شد و با توجه به تمامیکش وقوسها آینده برجام را چگونه میبینید؟
** باید دید که سیر تحولات چه سمت وسویی پیدا میکند. اما من بر این باورم که برجام سندی است که با گذشت زمان بر اعتبار آن افزوده خواهد شد و موانع اجرایی آن به مرو زمان برداشته خواهد شد.
http://www.mardomsalari.net/4407/page/8/21308
ش.د9602597